انقلاب مصر: آيا راهپيمايي بزرگ امروز تعيين‌کننده خواهد بود؟

جمعه، 15 بهمن 1389/ 4 فوريه 2011، ساعت 4:30 به وقت ايران/ 3 صبح به وقت مصر

دهمين روز از قيام بزرگ مردم مصر نيز به پايان رسيد. در روز دهم، پس از کشاکش‌هاي خونين ميان نيروهاي لباس شخصي و پليس با مردم، سرانجام استقرار مردم در ميدان آزادي قاهره (ميدان التحرير) تثبيت شد. ميدان آزادي چهره يک کشور مستقل را به خود گرفته است. مردم در ميدان چادر زده‌اند. پزشکان در حال مداواي مجروحان‌اند. کيوسک‌ها روزنامه مي‌فروشند و حتي گروهي ساز و آوازهاي سنتي را اجرا مي‌کنند. اساتيد و طلاب الازهر نيز در حال سخنراني‌اند. مردم ورودي‌هاي ميدان را با سنگرهاي حفاظتي چند لايه مسدود کرده‌اند تا نيروهاي سرکوب‌گر رژيم مبارک نتوانند وارد شوند. نيروهاي لباس شخصي در سطح شهر به ربودن و ترور فعالين نيز مشغول بودند. روز پرآشوب و پرهراسي بود حتي براي خبرنگاران خارجي که در امان نبودند و آماج نيروهاي سرکوب‌گر رژيم قرار مي‌گرفتند.

مبارک با کريستين امانپور مصاحبه کرد و مدعي شد که در صورت کنار رفتن هرج‌و‌مرج بر مصر حاکم خواهد شد. ژنرال عمر سليمان، چهره برجسته اطلاعاتي خاورميانه که اکنون عملاً رهبري مقابله با انقلاب مصر را به دست دارد، از سويي خواستار مذاکره با اخوان المسلمين و برادعي و ديگران شد و از سوي ديگر حوادث مصر را «توطئه خارجي» و «توطئه اخوان المسلمين» خواند. هم برادعي و هم اخوان المسلمين مذاکره را، تا زماني که مبارک در قدرت است، نپذيرفته‌اند.

دانيل پايپز، روزنامه‌نگار نئوکان آمريکايي- اسرائيلي، در نيويورک تايمز از خطر سلطه ايران بر مصر سخن مي‌گويد و نتانياهو، نخست‌وزير اسرائيل، و سناتور جان مک کين راست‌گرا و افراطي همصدا با روزنامه هاآرتص خطر «بنيادگرايي اسلامي» و «افول اقتدار غرب در خاورميانه» را فرياد مي‌زنند.

رژيم مبارک با پخش «اعترافات» يک دختر جوان در شبکه المحور مدعي شد آمريکايي‌ها و موساد اسرائيل شبکه‌اي از دانشجويان جوان را جذب کرده و در قطر براي خرابکاري در مصر آموزش داده‌اند. واقعيت به جز اين است. نه «توطئه خارجي» در کار است و نه مردم مصر به جز آزادي تعيين سرنوشت خود چيز ديگر مي‌خواهند. کارشناسان نيز اخوان المسلمين را جرياني افراطي نمي‌دانند که مانع فرايند دمکراتيک در مصر شود.

همگان امروز را روز سرنوشت مي‌دانند. قرار است پس از نماز جمعه امروز، 4 فوريه، راهپيمايي بزرگي آغاز شود. آيا اين راهپيمايي سرانجام به سقوط رژيم مبارک خواهد انجاميد يا کشاکش ادامه خواهد يافت؟ امروز نيز مي‌کوشم حوادث مصر را پيگيري کنم.

نظرات:

محمدحسن سليماني: اظهارات شب گذشته عمر سليمان، نشان از استيصال محض رژيم مبارک داشت. تحليل‌هاي امنيتي از وقايع و رخدادهاي مرتبط با خيزش مردم مصر و سمت و سو بخشيدن آن به سوي بيگانگان، نه تنها مردم خشمگين مصر را اقناع نکرد که اعتقاد دارم عزم آنان براي نقش آفريني و حضور در "جمعه سرنوشت" را دوچندان کرده است.

مصطفي عبدالملکي: با سلام و سپاس. هميشه نوشته‌هاي شما را با لذت مي‌خوانم. اميد که اين روند ادامه داشته باشد. با آرزوي بهبودي و سلامت براي شما و آزادگي مردم ايران زمين...

احسان راطبي: به خاطر وقتي که در اينجا صرف مي‌کنيد سپاسگزارم.

مراد نادري: سال 57 يادمان نرود ولي فکر مي‌کنم مصري‌ها مي‌دانند چه مي‌خواهند.

سمانه حاجعلي: دوره گذار خيلي ترسناک است. اين که ليدرهاي فعلي تا چه حد در گفته‌هاي خود صادقند. اين که مردم به حداقل‌ها رضايت ندهند. اين که مردم با مدارا و صبور باشند. و اين که رفتن يک ديکتاتور براي مردم استبدادزده منجر به ظهور استبداد جديد نشود. با توجه به بافت مردم مصر براي مردم‌شان حکومتي مشابه ترکيه آرزومنديم. خوشبيني شما نسبت به انقلاب مصر آدم را به وجد مي‌آورد.

شهبازي: خوش بيني نيست، خشنودي از سقوط سي سال اختناقي است که مردم را به ستوه آورده. به جز اين چه انگيزه‌اي مي‌توانست انسان را به اين همه ايثار برانگيزاند؟ تصورم اين است که مردم مصر لياقت زندگي بهتري را دارند ولي متأسفانه در طول دو قرن مورد استثمار بيرحمانه قرار گرفته‌اند.

بيژن اژدري: يکي از روزهاي سر نوشت‌ساز براي مصري‌ها. شب گذشته تفسير بسياري از مفسران غربي را شنيدم. سئوال خبرنگاري از صاحب نظري باسابقه برايم مهم‌تر از شنيده هاي ديگرم بود. سئوال: نتيجه گردهمايي هشت کشور بزرگ فردا در مونيخ چه خواهد بود؟ جواب: ميدان بوکس امروز در مصر! البته روي شکست خورده حساب باز نخواهد شد. بنابراين، مبارزه امروز مصري‌ها در جلسه فردا کارساز خواهد بود. آري، قدرت‌ها چون هميشه حساب خود را روي برنده احتمالي خود باز خواهند کرد.

شهبازي [11:43 صبح]: در يازدهمين روز از تظاهرات اعتراضي عليه رئيس جمهوري مصر، معترضان براي شرکت در گردهمايي "روز خروج" (يوم الرحيل) در قاهره و شهرهاي بزرگ ديگر آماده مي‌شوند.

برخي نکات جالب درباره تاريخ مصر:

اوّلين روزنامه منتشر شده در خاورميانه الوقايع المصريه نام داشت که در سال 1828 در مصر منتشر شد. سه سال بعد روزنامه تقويم وقايع انتشار يافت که از هر لحاظ شبيه به الوقايع المصريه بود.

خيرالدين پاشا (1819-1890)، که در دوران سلطان عبدالحميد مدت کوتاهي صدراعظم عثماني بود، مؤلف کتابي است که در سال 1868 به زبان فرانسه در پاريس چاپ شد با عنوان "ضرورت اصلاح دولت‌هاي مسلمان". خيرالدين اصالتاً اهل تونس بود و در نوجواني براي تحصيل به فرانسه رفت. بخش مهمي از اين کتاب آمار و ارقامي است که خيرالدين درباره پيشرفت‌هاي اروپا به دست داده تا به مسلمانان نشان دهد که دولت‌هاي اروپايي به چه ميزان حيرت‌انگيزي از مسلمانان جلو افتاده‌اند.

کتاب خيرالدين پاشا به زودي به ترکي ترجمه شد و توجه فراوان برانگيخت و در سال 1296/ 1878 با عنوان "اقوام المسالک في معرفة اقوام الممالک" در استانبول منتشر شد. لحن ملايم اين کتاب به همراه تجربه زندگي مؤلف در اروپا سبب شد که سلطان عبدالحميد دوّم او را براي تصدّي مقام صدراعظمي دعوت کند. صدارت او بيش از هشت ماه نپاييد. طرح اصلاحي خيرالدين پاشا بر دو پايه استوار است: اوّل اين که بايد در ميان علما و دولتمردان مسلمان بيداري ايجاد شود و ايشان تشويق شوند به همکاري با يکديگر به منظور يافتن مؤثرترين راه‌هاي تجديد حيات امت اسلامي. دوّم، به مسلمانان نشان داده شود که «نهادهاي سياسي و اجتماعي اروپا مغاير با تعاليم اسلامي نيست.» خيرالدين پاشا يکي از عوامل عقب‌ماندگي دنياي اسلام را بي‌علاقگي علما به سياست مي‌داند.

انديشه سياسي خيرالدين پاشا، مانند ساير تجددگرايان اسلامي، اوتوپيک است. شريف ماردن مي‌نويسد: به‌زعم او در مسيحيت امور ديني از امور حکومتي جداست در حالي‌که در اسلام دين و حکومت آميخته است و اين عامل تفوق اسلام و دنياي اسلام بوده است. به‌زعم او، عامل برتري غرب "آزادي" است و وجود همين عامل در اروپا بود که برتري غربيان را سبب شد. خيرالدين پيشرفت‌هاي اقتصادي اروپا را نتيجه ليبراليسم سياسي مي‌داند و استقرار نهادهاي سياسي که بر «عدالت و آزادي مبتني بودند.» خيرالدين پاشا نيز نسبت به پديده استعمار کاملاً بي‌توجه است. خيرالدين مي‌کوشد ثابت کند که آزادي در جوهره اسلام است و پديده‌اي بيگانه با اسلام نيست و بکارگيري آن به‌وسيله مسلمانان مي‌تواند راه پيشرفت ايشان را هموار کند. او براي اثبات اين مدعاي خود درباره نهاد "بيعت" بحث مي‌کند و آن را منشاء مشارکت مردم در حکومت مي‌بيند.

انحطاط مصر از نيمه اوّل قرن نوزدهم و به‌ويژه از زمان حکومت اسماعيل پاشا آغاز شد. اسماعيل پاشا، که تحصيل‌کرده پاريس بود، در سال 1863 به قدرت رسيد. اقدامات گسترده و اغلب مسرفانه او براي تسريع مدرنيزاسيون در مصر وي را به يکي از بحث‌انگيزترين شخصيت‌هاي تاريخ مصر بدل کرده است. او به منظور مدرن کردن مصر به گشايش مدارس اروپايي اقدام کرد، به کشت وسيع و صادرات پنبه پرداخت به‌ويژه در دوران جنگ داخلي آمريکا که پنبه بسيار گران شده بود. کانال سوئز در دوران حکومت او در سال 1869 به پايان رسيد. او به منظور سرمايه‌گذاري در پروژه‌هايش از سرمايه‌داران اروپايي وام‌هاي سنگين گرفت و زماني که اعتبارش به پايان رسيد سهام مصر در کمپاني کانال سوئز را در سال 1875 به بريتانيا فروخت. در سال بعد مجبور شد نظارت يک کميسيون انگليسي- فرانسوي را بر امور مالي مصر بپذيرد. او در سال 1879 به نفع توفيق پاشا، پسرش، کناره‌گيري کرد و در 2 مارس 1895 در استانبول درگذشت.

به‌نوشته سر والنتين چيرول، که آثار او از منابع مهم تاريخ قرن نوزدهم منطقه است، تا اواسط قرن نوزدهم مصر بدهي خارجي نداشت و درآمد ساليانه سه ميليون پوندي آن به خوبي جوابگوي مخارج کشور بود. به‌نوشته چيرول، پايه‌هاي سلطه استعمار بريتانيا در مصر دقيقاً در همين دوران، با طرح احداث راه‌آهن اسکندريه- قاهره و سپس تأسيس يک بانک انگليسي، نهاده شد. اين بانک، بانک انگليس- مصر نام داشت و نهاد مالي بود مشابه آنچه بعدا در ايران به وجود آمد به نام بانک شاهنشاهي ايران.

مي‌نويسند: اسماعيل پاشا دو سوم درآمدهاي کشور را صرف هزينه‌هاي شخصي خود مي‌‌کرد و حدود 3000 زن در حرمسرايش زندگي مي‌کردند. او مصر را به تيول رباخواران بين المللي بدل کرد و ورشکستگي خود و کشورش را سبب شد. ابتدا از موسسه مالي بيشافزهايم اند گلداشميت در لندن مبلغ 7 ميليون پوند با بهره هفت درصد براي توسعه کشت نيشکر در مصر وام گرفت. در سال 1873 بنياد فوق 32 ميليون پوند ديگر با همان بهره به مصر وام داد. پس از دو سال، اسماعيل پاشا که خزانه‌اش مجدداً تهي شده بود، سهام مصر در کمپاني کانال سوئز را به مبلغ 4 ميليون پوند به دولت بريتانيا فروخت و دو برابر اين مبلغ، يعني 8 ميليون پوند، نيز از بانک انگليس- مصر بيشافزهايم‌ها قرض کرد.

شهبازي [12:55 بعد از ظهر]: واقعاً ميدان آزادي قاهره به دولتي مستقل تبديل شده. مردم در ورودي‌هاي ميدان کارت شناسايي کساني را که وارد مي‌شوند کنترل مي‌کنند تا از نيروهاي پليس و دستگاه‌هاي امنيتي نباشند. (در کارت شناسايي مصر شغل فرد ذکر شده.) استقبال مردم از خبرنگاران خارجي بسيار دوستانه است بر خلاف لباس شخصي‌ها که ديروز آن‌ها را مورد حمله قرار مي‌دادند.

صابر علي ويسي: مصر خشمناک، خاورميانه ملتهب. خبرها از تصميم مردم مصر براي پايان دادن به کار حکومت مبارک درامروز حکايت مي‌کند.

شهبازي [1:29 بعد از ظهر]: ميدان آزادي قاهره مملو از جمعيت است. شبيه دمونستراسيون‌هاي بزرگ و مسالمت‌آميز اعتراضي مثلاً در پاريس شده است. ولي به گزارش خبرنگاران، در پيرامون ميدان نيروهاي لباس شخصي حضور دارند. خدا کند کار به خونريزي کشيده نشود که فاجعه‌اي بزرگ خواهد شد. امروز، "يوم الرحيل"، براي مصر روز سرنوشت است.

شهبازي: ساعت 2 بعدازظهر به وقت ايران/ 12:30 به وقت قاهره. بي بي سي فارسي برنامه زنده دارد. منظرپور از نماز جمعه گزارش مي‌دهد. گزارش‌هاي محمد منظرپور [و مهرداد فرهمند] از قاهره واقعاً جذاب است. تحليل‌هاي آقاي سلامتيان هم قابل تأمل و پخته. همه شبکه‌ها و خبرگزاري‌ها در حال ارسال گزارش و تحليل زنده هستند. ولي، مثل روزهاي قبل، بهترين گزارش‌ها به شبکه الجزيره تعلق دارد.

شهبازي [ساعت 2:06 بعد از ظهر]: خطيب نماز جمعه ميدان آزادي قاهره گفت: اين انقلاب ايدئولوژيک يا ديني نيست.

حميدرضا علاقبند: وال استريت ژورنال: عربستان سعودي و امارات متحده عربي نگران هستند که رويکرد آمريکا در قبال مصر باعث قدرت گرفتن اسلام‌گرايان در منطقه شود.

سناتور مک کين درباره نفوذ اسلام‌گرايان تندرو در وقايع مصر هشدار داد.

شهبازي [2:13 بعد از ظهر]: نماز جمعه تمام شد و مردم شعار دادن عليه رژيم مبارک را آغاز کردند.

بي بي سي فارسي معادل "روز وداع" را براي "يوم الرحيل" انتخاب کرده است. وداع با که؟ با مبارک؟ اين معادل بار مثبت دارد. بايد معادل فارسي ديگري انتخاب کرد.

تيتر اصلي سايت نيويورک تايمز دال بر مذاکره مقامات آمريکايي با هيئت حاکمه مصر براي کناره گيري فوري مبارک است. [+]

آيا مردم مصر انتقال قدرت به ژنرال عمر سليمان را خواهند پذيرفت؟ گمان نمي‌کنم.

حميدرضا علاقبند: دولت انقلابي آري، دولت انتقالي هرگز.

شهبازي: سيل جمعيت هنوز وارد ميدان آزادي مي‌شود. تانک‌هاي ارتش بر روي پل‌هاي نزديک ميدان مستقر هستند. هم اکنون، ساعت 2:20 بعد از ظهر به وقت ايران، گروهي از لباس شخصي‌ها در نزديکي سمت جنوبي ميدان هستند. احتمال درگيري‌هاي خونين وجود دارد.

شهبازي: ساعت 2:30 به وقت ايران/ 1 بعدازظهر به وقت مصر.

اين شبکه المحور (متعلق به دولت مصر) خيلي افراطي است. الان مي‌گويد که شبکه الجزيره مي‌خواهد مصر را ساقط کند. المحور همان شبکه‌اي است که "اعترافات" آن دختر را پخش کرد که مدعي بود توسط آمريکايي‌ها جذب و به قطر اعزام شده و در دوحه توسط موساد و يهودي‌ها آموزش ديده براي براندازي حکومت مصر و همين کار را با دانشجويان جوان مي‌کنند. ظاهراً شبکه المحور ارگان لباس شخصي هاي مصر است.

شهبازي، 2:38 بعد از ظهر: به گزارش الجزيره، در اسکندريه ده‌ها هزار نفر در مرکز شهر نماز جمعه را اقامه کردند و مسيحيان و کساني که در نماز شرکت نکردند، براي حفاظت نمازگزاران از حملات احتمالي، در اطراف آن‌ها «زنجير انساني» تشکيل داند.

حميدرضا علاقبند: انقلابي که به خاطرش خون ريخته شود هيچ وقت به عقب باز نمي‌گردد.

مواظب باشيد تصاوير بسيار دلخراشي از قاهره: [+، +]

شهبازي [3:08 بعد از ظهر]: در انقلاب مصر همه گروه‌هاي اجتماعي شرکت دارند. اين يک انقلاب فراگير است براي تحقق آزادي و برکناري رژيم فاسد و ديکتاتوري حاکم. در اين انقلاب مسيحيان مصر نيز حضور دارند به‌رغم اين که عموماً جزو طبقه مرفه جامعه مصر هستند. مسيحيان بومي مصر «قبطي» ناميده مي‌شوند.

نام Egyptian (مصري) از واژه عربي «قبطي» گرفته شده. ريشه آن واژه يوناني ايگپتيوس Aigyptios است. قبطي‌هاي کنوني بقاياي نخبگان مصري هستند که در دوران سلطه طولاني يونان و روم به فرهنگ هلني- رومي جذب شدند و پس از سيطره مسيحيت بر امپراتوري روم به آيين فوق گرويدند. قبطيان به زبان خاص خود تکلم مي‌کنند و خط آنان يوناني است. اين زبان از سده سوّم ميلادي به مدت پنج سده زبان رسمي مسيحيان مصر بود. پس از گروش مردم مصر به اسلام به‌تدريج عربي جايگزين قبطي شد و اين زبان به اقليت کوچک فوق اختصاص يافت.

قبطيان در اوائل قرن نوزدهم اقليتي کم شمار در ميان جمعيت 5/ 6 ميليوني مصر بودند. در سال 1830تعداد آنان به 150 هزار نفر رسيد. در اوايل سده بيستم قبطيان حدود نيم ميليون نفر از جمعيت 13 ميليوني مصر را شامل مي‌شدند. جمعيت آنان در دهه 1960 ميلادي 6/ 2 ميليون نفر گزارش شده است.

قبطيان در دوران امپراتوري بيزانس گروه اشرافي حاکم را در مصر تشکيل مي‌دادند و به "ملکات" (وابستگان به پادشاه) شهرت داشتند. طبق روايت بلاذري، در زمان لشکرکشي عمرو بن عاص به مصر، درگيري اصلي سپاهيان عرب با روميان و قبطيان بود، ليکن پس از تسليم بندر اسکندريه، پايگاه اصلي روميان و قبطيان، اعراب بر قبطيان سخت نگرفتند و در زمان حکومت معاويه جزيه از ايشان برداشته شد. در اين زمان رواياتي منسوب به پيامبر اسلام (ص) دال بر خوش‌رفتاري با قبطيان رواج يافت. اين در حالي است که پيش‌تر، در زمان فتح مصر، خليفه دوّم، عمر بن خطاب، به عمرو بن عاص دستور داده بود «آن بلد [مصر] را باز گذاريد تا از آن نيز نسل اندر نسل [در راه اسلام] به غزا روند.»

در دوران اسلامي تاريخ مصر، رويکرد قبطيان، به‌دليل تعلق فرهنگي و ديني‌شان، طبعاً رويکردي اروپايي بود و اين امر سبب شد که ايشان به عمليات مالي و تجارت با بنادر مديترانه روي آورند و به گروهي به طور عمده بازرگان و صراف بدل شوند. در دوران سلطه فرانسه بر مصر راه اقتدار سياسي و اقتصادي قبطيان هموار شد و پس از خروج فرانسوي‌ها، اينان به پايگاه اصلي صعود محمدعلي پاشا بدل شدند.

دوران حکومت محمدعلي پاشا به‌عنوان دوران نوزايي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و دوران اقتدار مجدد قبطيان شناخته مي‌شود. به نوشته سِر والنتين چيرول، محمدعلي قبطيان را به‌عنوان متصديان امور مالياتي مصر به خدمت گرفت. سيطره آنان تا بدانجا بود که سال مالي رسمي دولت مصر از سال هجري به قبطي تبديل شد. در زمان انتشار کتاب چيرول (1920) تعداد کثيري از قبطيان در امور وزارت ماليه مصر مشارکت داشتند. چيرول مي‌نويسد به همت ميسيونرهاي آمريکايي هم‌اکنون بسياري از قبطيان با فرهنگ غربي آشنايي يافته‌اند و تعداد ثروتمندان و ملاکين بزرگ در ميان آنان اندک نيست.

شهبازي [3:40 بعد از ظهر]: حزب اخوان المسلمين در سايت رسمي‌اش [+] در واکنش به خطبه‌هاي نماز جمعه تهران اعلام کرد: اخوان المسلمين اين انقلاب را انقلاب مردم مصر مي داند نه انقلاب اسلامي. در انقلاب مردم مصر مسلمانان و مسيحيان و همه گرايش هاي عقيدتي و سياسي شرکت دارند.

“MB responds to Iran’s Islamic Leader: The MB regards the revolution as the Egyptian People’s Revolution not an Islamic Revolution asserting that the Egyptian People’s Revolution includes Muslims, Christians, from all sects and political trends.”

واکنش سريع اخوان المسلمين به خطبه‌هاي نماز جمعه تهران به دليل جنجالي است که رسانه هاي اسرائيلي آغاز کرده و اظهارات فوق را با تيترهاي بزرگ درج کرده‌اند. به عنوان نمونه بنگريد به سايت هاي زير: [+، +]

شهبازي: شمار تظاهرکنندگان "جمعة الرحيل" در ميدان آزادي قاهره را هم اکنون (حوالي ساعت چهار بعدازظهر به وقت ايران/ 2:30 بعدازظهر به وقت مصر) بيش از يک ميليون نفر و در بندر اسکندريه را نيم ميليون نفر ذکر مي کنند.

عمرو موسي، دبيرکل اتحاديه عرب، به تظاهرکنندگان ميدان آزادي پيوسته است.

شهبازي [6:11 بعد از ظهر]: عمرو موسي مدت کمي در ميدان بوده و سپس به علت ازدحام جمعيت به دفتر کار خود (اتحاديه عرب)، که در کنار ميدان واقع است، رفته.

سمانه حاجعلي: به نظر مي رسد عمرو موسي آخرين تير در ترکش براي گذار آرام به تغيير مسالمت‌آميز قدرت باشند. شايد از اين به بعد وزن کشي گروه‌هاي مصري آغاز شود. فعلا که جامعه جهاني طرف گروه برنده را گرفته‌اند. نکته قابل توجه سکوت معني‌دار عربستان و حزب الله لبنان است.

سران گروه اخوان المسلمين اعلام کردند قصد نامزدي در انتخابات رياست‌جمهوري را ندارند و اين گروه حاضر است، پس از کناره‌گيري حسني مبارک از قدرت، در مورد دوران گذار سياسي مصر با ديگر جناح‌ها به گفت‌وگو بنشيند.

من اگر جاي اخوان المسلمين بودم حرصم مي‌گرفت که انقلاب‌مان تمام نشده 1000 تا صاحب پيدا کرد!

مراد نادري [9:18 بعد از ظهر]: تک و تاب آمريکا و اروپا و تعيين تکليف‌هاي آن‌ها و مهم‌تر از آن فدا کردن مبارک بايد چشم و گوش خيلي از زمامداران خاورميانه را باز کند.

ما ايراني‌ها هم زماني مي‌گفتيم که شاه بايد برود (خوب گفتيم) اما ندانستيم چه مي‌خواهيم. اميدوارم مصري‌ها تجربه بيشتري داشته باشند و بدانند چه مي‌خواهند.

مراد نادري [9:25 بعد از ظهر]: اصلاً آمريکا و اروپائيان چه کاره‌اند که براي ديگران تعيين تکليف مي‌کنند. مردم مصر خودشان بايد (به دور از احساسات) تصميم بگيرند.

حميدرضا علاقبند: حتي با انقلاب اسلامي نخواندن قيام مردم مصر توسط اخوان المسلمين کسي نمي‌تواند منکر الله اکبر گفتن‌هاي مردم در ايران 88 و مصر شود!

شهبازي: برلوسکوني گفته: مبارک آدم خردمندي است و خواستار تداوم نظام سياسي کنوني مصر شده. [+]

ضرورت رفتن مبارک را همگان درک کرده‌اند. ولي اينک به نظر مي‌رسد سران جهان غرب و هيئت حاکمه مصر به نقشه طراحي شده‌اي براي انتقال قدرت رسيده‌اند.

طبق اين نقشه، به خواست مردم پاسخ سريع داده نشد، يعني در پايان امروز مبارک کناره‌گيري خود را اعلام نکرد زيرا اين نگراني وجود دارد که احساس پيروزي در مردم به راديکاليزه شدن انقلاب مصر بينجامد. هدف غرب حفظ ساختار سياسي و نظامي و امنيتي و اطلاعاتي مصر است که براي آن‌ها اهميت استراتژيک درجه اوّل دارد.

در کنار مماشاتي که در ميدان آزادي در "جمعة الرحيل" شاهد بوديم، سرکوب و ترور فعالين در ساير نقاط قاهره و ساير شهرها تداوم داشت. ميدان آزادي زير ذره بين خبرگزاري ها بود و حکومت مصر مي‌خواست اين ويترين آرام به نظر برسد.

جان جنسون، روزنامه نگار مقيم قاهره، از شنيده شدن صداي تيراندازي سنگين در نزديکي ميدان تحرير قاهره خبر داده است.

اقدامات شديدي عليه شبکه الجزيره قطر نيز در جريان است به دليل پوشش خبري عالي اين شبکه از تحولات مصر. پس از حمله اوباش به دفتر الجزيره در قاهره، دقايقي پيش رئيس دفتر شبکه الجزيره در قاهره بازداشت شده است.

در تظاهرات ميليوني جمعه نيز کساني مي‌کوشيدند شعار "الشعب يريد اسقاط النظام" (مردم خواستار سقوط نظام هستند) را به برکناري مبارک تقليل دهند.

هدف تمامي اين اقدامات، که ظاهراً با توافق دولت‌هاي بزرگ غربي و آمريکا انجام مي‌گيرد، تخليه انرژي انقلابي مردم است براي راضي کردن آن‌ها به حداقل‌ها.

متأسفانه، به رغم تلاش مردم مصر که چهره‌اي معقول و فرهيخته از خود نشان دهند، و به راستي نيز چنين بود، کانون‌هاي صهيونيستي افراطي در آمريکا و اروپا و اسرائيل موفق شدند نگراني از بروز هرج و مرج و افراطي‌گري و "اسلام‌گرايي" را تا حدود زيادي جا بيندازند.

هراس از خارج شدن مصر از مدار غرب و تبديل اين کشور استراتژيک به مرکز انقلابي گري نوين در خاورميانه و شمال آفريقا به شدت مقامات غربي را نگران کرده است.

تمامي اين عوامل سبب مي‌شود که کانون‌هاي تصميم گيرنده قدرت‌هاي بزرگ اروپايي و دولت اوباما به راهکارهاي ارائه شده از سوي ژنرال عمر سليمان تمکين کنند.

در اين گذار، که اوباما خواستار آن شده، به نظر مي‌رسد حتي عمر سليمان نيز رئيس‌جمهور نخواهد شد بلکه فردي مانند عمرو موسي يا البرادعي به قدرت خواهد رسيد، ولي عمر سليمان و مهره‌هاي استراتژيک هيئت حاکمه کنوني، يا نسل جوان‌تر آن‌ها، حاکميت و ارتش و دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي را حفظ خواهند کرد.

اخوان المسلمين نيز بسيار کوشيده که چهره‌اي معتدل از خود نشان دهد. درواقع، نسل فعلي رهبران اخوان المسلمين بيشتر به سران نهضت آزادي در سال 1357 شبيه هستند تا به انقلابيون جوان مسلمان ايراني. اين سازمان به شدت مي‌کوشد به عنوان يک جريان بنيادگرا و ضد غربي جلوه نکند.

در اين ميان، سرنوشت موزه ملّي مصر غم‌انگيز است. تصاويري که نشان داده شد بيانگر آن است که به رغم تلاش مردم براي حفاظت از اين گنجينه بي‌نظير ميراث فرهنگي جهان دستبردها و خسارت‌هاي جدي صورت گرفته است.

پس از غارت موزه بغداد و غارت آثار باستاني ايران، اينک سومين مرکز مهم تمدن هاي کهن منطقه (بين النهرين، مصر و ايران) نيز در معرض دستبرد کانون هاي معين است.

حتي اگر موزه ملي مصر کاملاً غارت نشود، اينک زمان مناسبي است که امثال عمر سليمان و مبارک بسياري از گنجينه هاي آن را بدزدند و به حوادث اخير نسبت دهند.

محمد منظرپور، خبرنگار اعزامي بي بي سي فارسي به قاهره: صحنه‌اي که فکر کنم هيچ وقت از ذهنم پاک نشود، صحنه‌اي بود که روز جمعه در حاشيه تجمع چند صد هزار نفري مخالفان حکومت شاهدش بودم. در خياباني مجاور ميدان تحرير يک خانم جوان محجبه به تنهايي در بين انبوه مخالفان فرياد مي‌زد: "درود بر مبارک، نعم مبارک". به محض مشاهده اين صحنه، وحشت وجودم را فرا گرفت و هر لحظه انتظار داشتم مردان جوان خشمگين اين دختر جوان را حداقل مورد بي‌حرمتي لفظي قرار دهند، اما در کمال ناباوري ديدم که مردم صرفاً با حفظ فاصله شعار "لا مبارک، لا مبارک" سر دادند و حتي مسيري براي عبور اين دختر جوان گشودند. من هرگز اين ميزان تساهل را نه در ايران بلکه حتي در انگلستان هم نديده بودم.

رامي رئوف، وبلاگ نويس مصري، در تويتر نوشت: انقلاب مصر نه به البرادعي تعلق دارد، نه به اخوان المسلمين و نه به فيسبوک. انقلاب مصر، انقلاب جوانان اين کشور است.

همانطور که عرض کردم، امروز ميدان آزادي قاهره ويترين رژيم بود براي آرام کردن افکار عمومي جهان. ولي در ساير نقاط سرکوب فعالين در جريان است. حوالي ساعت 12 شب به وقت قاهره، خبرگزاري فرانسه و شاهدان عيني از تيراندازي در اطراف ميدان تحرير قاهره خبر دادند.

در مقابل، مردم نيز به‌طور خودجوش به ايجاد گاردهاي جوانان براي حفاظت از محلات دست زده‌اند. يحيي از ساکنان اسکندريه به بي بي سي گفت که به همراه ساير هم‌محله‌اي‌هاي خود گروه‌هاي گشت و نگهباني تشکيل داده‌اند. او افزود: ارتشي‌ها به آن‌ها نحوه مقابله با اوباش را آموزش مي‌دهند ولي تنها زماني وارد عمل مي‌شوند که بخواهند اشرار بازداشت شده را از ما تحويل بگيرند.

تعبير "اکثريت خاموش"، که در انقلاب ايران توسط حکومت شاه به کار برده مي‌شد، در مصر نيز کاربرد يافته. رژيم مبارک- سليمان مدعي است که اکثريت مردم مصر يا بخش عظيمي از آن‌ها هوادار مبارک هستند و چهار پنج ميليون تظاهرکننده را نمي‌توان نماينده هشتاد ميليون مصري دانست. ولي هواداران مبارک بيش‌تر طبقات محروم جامعه هستند که با اينترنت و فيسبوک و تويتر آشنايي ندارند و نمي‌توانند صداي خود را به گوش جهانيان برسانند.

اين تويتر مصري هم خوب است. بيش از هشت هزار نفر دنبال ميکنند مطالبش را. [+]

تويتر رامي رئوف اين است. نه هزار نفر دنبال مي کنند. [+]

ابزارهاي ارتباطي جديد، که اجماع خرد جمعي را ممکن مي‌کند، عامل جديدي در رهبري انقلاب‌هاي اجتماعي نوين است. اين خبر بي بي سي منطبق است با حرف بنده: "برخلاف ساير تحليل‌گران، دن مورفي در مطلبي که در سايت کريستين ساينس مونيتور منتشر کرد، فقدان رهبري واحد يا احزاب قدرتمند را عامل مهمي در قدرت گرفتن معترضان دانسته است."

دن مورفي در کريستين ساينس مونيتور مي نويسد:

“The lack of a single obvious figurehead or organization behind the protests has been a source of strength. No simple roundup of leaders is likely to decapitate this movement”. [+]

تويتر جي جي ابراهيم، دختر مصري فعال، نيز مفيد است. [+]

و بالاخره، وبلاگ زنده وقايع روز به روز مصر در سايت نيويورک تايمز را بايد حتما دنبال کرد. [+]

اين تويتر مصري ديوانه کرد مرا با مطالب پشت سر همش. [+] همان تويتر رامي رئوف و جي جي ابراهيم و الجزيره کفايت مي‌کند. 


Thursday, February 10, 2011 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

استفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.