سناريويي که براي دوّمين بار عقيم ماند!
سهشنبه، 3 اسفند 1389/ 22 فوريه 2011،
ساعت 2:20
صبح
کانوني منسجم و مشکوک، که در لواي
افراطيگري خود را استتار کرده، در تلاش
است با اجراي برخي سناريوها حوادثي شبيه
به خرداد 1360 بيافريند. به عبارت ديگر،
با انجام برخي اقدامات سازمان يافته،
بهانه لازم را براي بهکارگيري خشونت شديد
و قلعوقمع رهبران نيروهاي معترض و سوق
دادن ايران به ورطه جنگ داخلي به دست
آورد. اين طرح نخستين بار در خرداد 1389
خود را نمايان ساخت [+]
و دوّمين بار در ساعات اوّليه اوّل اسفند
1389. [+،
+] اين بار نيز طرح کانون فوق، به
دلايلي، عقيم ماند.
قذافي
هم رفت!
دوشنبه، 2 اسفند 1389، ساعت 8:30 بعدازظهر
سرانجام، وزير خارجه بريتانيا اعلام کرد
معمر قذافي در راه ونزوئلا است. معهذا،
هنوز تلويزيون ليبي در اختيار سيف قذافي
است و سرودهاي "وطني" بهمراه تصاوير معمر
قذافي پخش ميکند.
به اين ترتيب، يکي از فاسدترين و بدنام
ترين ديکتاتورهاي معاصر جهان سقوط کرد.
قذافي با نقاب "انقلابيگري"
سالها سياستهايي مرموز را در منطقه پيش
مي برد. او مايه وهن اسلام بود و از نظر
اخلاقي هرزه تر از برلوسکوني.
پینوشت: سهشنبه، 3 اسفند 1389، ساعت
1:30 صبح
قذافي و پسرانش براي بقاء در قدرت به
کشتاري وحشيانه دست زدند. خبرها
نگرانکننده است. جنايتکاراني مانند قذافي
و پسرانش سرنوشتي فجيع خواهند داشت.
نظرات:
حسين امامي تفتي: تلويزيون ليبي که
هنوز هم داره از قذافي حمايت ميکنه.
اون الشبابيه هست که تصرف شده.
سبحان افضلي: آقاي شهبازي اگه ميشه
لطفاً تحليلهاي داخلي کنيد.
روزبه بلهري: ونزوئلا خبر را تکذيب
کرد.
محمدعلي تاجبخش: باز ايول سرهنگ [...]
هادي بهروز: رفت...
ياشيل بابک به سبحان: دومينو :) من
حدسم غلط در آمد. فکر نميکردم ليبي
بيفته چرا که هم پول دارد و هم مزدور.
وضع مردم هم خوب هست. از لباس مردم و
خانهها ميتوان ديد. در ضمن سيستم
مخوفي دارد. ولي کرامت انساني و
آزادي قيمت طلا دارد. مردم دنبال
کرامت انساني خود هستند و حق خودشان
را ميخواهند بگيرند.
مصطفي عبدالملکي: اينم... خلاص.
روزبه بلهري: شبکه تلويزيوني الجزيره
روز دوشنبه گزارش داد که تعدادي از
هواپيماهاي جنگي ليبي به سوي
تظاهرکنندگان در شهر طرابلس، پايتخت
اين کشور، تيراندازي کردهاند.
امين ايراني: به نظر شما ممکنه تمام
اين انقلابها براي استقرار نظم نوين
جهاني مورد سوءاستفاده قرار بگيره يا
بر اساس ماهيت مردمي آنها يک حرکت در
جهت خلاف قطبهاي قدرت جهاني هستند؟
مهدي رضايي: نتيجه استفاده بيش از حد
از خشونت عليه معترضان.
هادي بيات: واقعاً چه اتفاقي دارد
ميافتد در اين نقطه حساس زمين؟ چرا
مسلمانهايي که به نظر ميرسيد تن به
قضاي الهي دادهاند ناگهان برخاسته و
در حال تصفيه حساب با حکومتهايشان
هستند؟ جالب است که اثري از شعارهاي
اسلامي و انقلابي نيست يا لااقل پررنگ
نيستند اين شعارها. آيا ارتباطات باعث
است؟ آيا تحتتأثير جنبش سبز آغاز شد
اين تحرکات؟ آيا دست پنهان قدرتها را
بايد در اين حرکات جست؟ تأثير
شبکههاي اجتماعي چون فيسبوک انکار
شدني نيست اما اين تمام ماجرا نيست.
گيتا اب: البته[سقوط قذافي] صد در صد
نيست هنوز.
مال فير: با سلام. در روزينامههاي
نروژ هم خبري از فرار او نيست.
سمانه حاجعلي: (سرانجام) فرعون و
لشكريانش بدون حق در زمين استكبار
كردند، و پنداشتند بسوى ما بازگردانده
نميشوند! (39) اكنون بنگر پايان كار
ظالمان چگونه بود! (40) سوره مبارکه
القصص.
مال فير: سقوط او شروع انقلابات در
آفريقا خواهد شد. اينطور نيست؟
جيسون لطفي: شمال آفريقا به هم خواهد
خورد.
تحولات خاورميانه به آمريکا هم سرايت
کرده. در ميشيگان يک شبه قيامي در حال
انجام است. چين يه تظاهراتي ديد بعد
از سالها. بازي خدا شروع شده.
مال فير: معذرت ميخواهم. مثالي از
ملا نصرالدين. از او سئوال ميکنند
مرکز زمين کجاست و جواب ميدهد دقيقاً
همين جا که من ايستاده ام. اکنون
حکايت ما ايرانيها شده که هر اتقاقي
در جهان بايد به ايران و ايراني مربوط
باشد. زهي خيال باطل.
محسن دهقاني: [...]
رضا صادقيان: فکر ميکنيد اين رفتن
رهبرها همچنان ادامه خواهد داشت؟
شهبازي: متأسفانه، قذافي و پسرانش براي
بقاء در قدرت به کشتاري وحشيانه دست زدند.
خبرها نگرانکننده است. جنايتکاراني مانند
قذافي و پسرانش سرنوشتي فجيع خواهند داشت.
ساعت 3:40 صبح سه شنبه به وقت تهران: هنوز
تلويزيون دولتي و شبکه الشبابيه در دست
قذافي است. اين جنايتکار رواني با
هواپيماهاي جنگي در حال کشتار مردم در
ساير شهرهاي ليبي است. تصور ميکنم به
سرنوشتي چنان فجيع گرفتار شود که بن علي و
مبارک در قياس با او سعادتمند جلوه کنند؛
و حتي نوري سعيد، نخست وزير منفور عراق،
که جنازهاش را به گاري بستند و در خيابان
هاي بغداد چرخانيدند.
قرضاوي، روحاني نامدار اهل سنت، فتواي قتل
قذافي را صادر کرد و از نظاميان ليبي
خواست او را بکشند.
ساعت 4:24 صبح سه شنبه: دقايقي پيش معمر
قذافي رهبر ليبي در صفحه تلويزيون ظاهر شد
و به سخنراني پرداخت. وي شايعات ترک کشور
را تکذيب کرد و گفت که در طرابلس است نه
ونزوئلا و قصد کنارهگيري ندارد.
آيا اين مردک ديوانه خواهد ماند تا به
سزاي جناياتش برسد يا بزدلانه خواهد
گريخت؟ آيا به راستي هنوز در ليبي است؟
آقاي بيات عزيز. پيدايش چنين امواج
منطقهاي و حتي جهاني انقلاب، در تاريخ
بيسابقه نيست. در سده نوزدهم پژواک
انقلاب فرانسه سراسر اروپا را در نورديد.
انقلابهاي 1848 اروپا نيز به صورت موج
بخش مهمي از اروپا را فرا گرفت. انقلاب
بلشويکي در روسيه نيز به پيدايش امواج
انقلابي در بسياري از کشورها انجاميد. و
در دهه 1960 ميلادي موج انقلابها يا
جنبشهاي آزاديبخش در آفريقا و آمريکاي
جنوبي گسترش يافت. به عبارت ديگر، وجود
بسترهاي اجتماعي و سياسي مشابه در يک
منطقه سبب ميشود که وقوع يک جرقه در يک
کشور به سرعت به يک انفجار بزرگ منطقهاي
بدل شود.
من تصور نميکنم برنامهاي در کار باشد و
منافع قدرتهاي بزرگ در ايجاد اين
انقلابها باشد. براي مثال، انقلاب ناتمام
مصر قطعاً به سود آمريکا و بريتانيا نبود
گرچه ميکوشند آن را مهار کنند و توجه
کنيد که هنوز تحولات مصر پايان نيافته.
عامل ديگر که به اين انقلابها چهره جديد
ميبخشد، و درواقع ظهور نوع جديدي از
انقلابهاي سياسي را، با مختصاتي جديد،
نشان ميدهد، پديده ارتباطات جديد و
بهويژه اينترنت است. اينترنت و جهاني شدن
ارتباطات نسل جديدي آفريده که با نسل
گذشته تمايزات اساسي دارد.
بهعلاوه، اين کشورها عموماً بيش از سه
دهه است در زير فشار حکومتهاي فاسد
ديکتاتوري به سر برده و در وضعي قرار
دارند که انفجار سياسي را ممکن ميکند.
بهرروي، تحليل انقلابهاي منطقهاي اخير
قطعاً مورد بررسي جامعهشناسان سياسي و
مورخين قرار خواهد گرفت و در اين باره
کتابها نوشته خواهد شد.
در روزهاي اخير دائم در حال بحث با
دوستاني هستم که حيران شدهاند و به
فرضياتي چون "نقشه قدرتهاي بزرگ" روي
آوردهاند. خوشحالم که نمونه مصر را با
دقت دنبال کردم و گام به گام سردرگمي
آمريکا را ديدم و نيز تعارض ديدگاههاي
کارشناسان آمريکايي و تعارض جناحهاي
سياسي آمريکا در مسئله مصر را. اگر پيگيري
دقيق و لحظه به لحظه تحولات مصر نبود، چه
بسا من نيز سردرگم ميشدم و نميتوانستم
امروزه با اين قطعيت نظر دوستان فوق را رد
کنم.
کيقباد ديلمان: تحليلي راهگشا و
اميدبخش. اميدوارم به زودي تحليل
جامعي از منطقه به دست دهيد. اما
نگراني من از اين است كه اين موج
همانند انقلابهاي 1227 اروپا سركوب
شود يا به سان خيزش استقلال دهه 40
[ش.] آفريقا در چنبر ناكارآمدي و
نوكيسهگي رهبران انقلابي پژمرده.
رابرت موگابه و فيدل كاسترو آينه دق
جنبشهاي پر جوش و خروشياند كه به
مردابي مخوفتر از گنداب استعمار ختم
شدند.
حامد زاکر: شما علت همهگيري اين
حوادث را در چه ميبينيد؟ آيا به
راستي آنگونه که سران دو طرف مدعي
هستند ميتوان رد پاي اين خيزش ملي در
کشورهاي مختلف را در ايران جست؟ و
مهمتر آن که آينده اين کشورها چگونه
رقم خواهد خورد؟ مثلاً در ليبي چه کسي
است که صالح باشد، صداي مردم باشد و
در عين حال با کشورداري نيز آشنا
باشد؟ من فکر کنم حتي آمريکا از اوضاع
ليبي بيشتر با خبر باشد تا مردم و
فعالين ليبيايي.
شهبازي: جناب ديلمان. اين نگراني بجاست.
تجربهاي است تلخ از انقلابهاي تاريخ
معاصر. ولي بهرروي، ظاهراً گريزي از
تحولات نيست. و توجه فرماييد که تحولات
تاريخي را فرد رقم نميزند. مجموعه عوامل
پيچيدهاي زمينه بروز انفجار را فراهم
ميآورد. بايد با اميد در انتظار آينده
بود. و نيز نميدانم فاسدتر از حکومت
قذافي چيست؟ بهرروي، مردم ليبي چيزي براي
از دست دادن ندارند.
جناب ذاکر. تحولات جهاني قطعاً بر هم مؤثر
است. جوامع از تجربه يکديگر درس ميگيرند
ولي اين درس بدان معنا نيست که مثلاً
حوادث تونس و مصر و ليبي و بحرين و يمن را
منبعث از حوادث ايران بدانيم. در اين
ميان، تحول تونس متفاوت است زيرا سرآغاز و
جرقه اوليه انفجار در منطقه بود.
در مورد آينده ليبي و کشورهاي مشابه بايد
در انتظار نشست. معمولاً تحولات بزرگ
شخصيتهاي خود را نيز پديد ميآورد؛ مثبت
يا منفي. و نيز طبيعي است که قدرتهاي
بزرگ بکوشند اين امواج را مهار کنند يا بر
آن سوار شوند و به سمت و سوي دلخواه خود
هدايت کنند. اين فرايندي است که هم اکنون
در مصر جريان دارد.
مال فير: تصور نميفرمائيد که اظهار
اين گونه خبرهاي دروغ، آن هم از طرف
وزير خارجه انگليس، تنها براي خريد
زمان باشد.
شهبازي: نميتوان اين را گفت. وضع قذافي
مبهم است. شايد همگان را فريب داده.
ساعتها قبل در فيسبوک خبر رفتن قذافي به
ونزوئلا پخش شد و حتي سايت خبري آينده
نيوز مطلبي منتشر کرد. منبع بي بي سي عربي
بود. من اعتنا نکردم تا ساعاتي بعد که بي
بي سي فارسي از قول وزير خارجه انگليس
اعلام کرد.
فتنه آرچين: داستان ليبي گونهاي دگر
است. با وجودي که سالانه بيش از ۵۰
ميليارد دلار درآمدهاي نفتي روانه
خزانه ليبي ميشود، ليبي يك كشور
جهان سومى و توسعه نيافته باقي
مانده؛ سرزميني قبيلهاي و باديهنشين
و بدوي با سطح تحصيلات و درآمد بسيار
پايين و خدمات آموزشي و بهداشتي
ابتداييتر از حد تصور . ليبي فاقد
اپوزيسيون و ساختارهاي سياسي است.
جامعه مدني بسيار ضعيفي دارد و از اين
رو خطر جذب ليبي به سوي راديکاليسم
را نميتوان ناديده گرفت
روزنامه الشرق الاوسط: انقلاب ليبي در
وضعيتي متفاوت با انقلابهاي تونس و
مصر قرار دارد چرا که در مصر و تونس
ما شاهد حداقل يک ارتش و نظامي بوديم
که از يکديگر حمايت ميکردند ولي در
ليبي غير از نظامي که اپوزيسيون را
کلاً رد ميکند، شاهد هيچ چيزي نيستيم
و اپوزيسيون نيز کوچکترين و
جزئيترين توافقي را به شدت رد
ميکند. در نتيجه ميتوانيم بگوييم که
آن چه در ليبي ميبينيم نوعي جنگ است
نه تظاهرات مردمي.
سيد علي احراري: اين بار اشتباه
کرديد. مردک ديوانه جايي براي رفتن
ندارد. او يک حيوان است.
فتنه آرچين: العربيه: معمر القذافي در
سخنراني جنجالبرانگيز شامگاه روز
گذشته شهروندان مصري و تونسي را متهم
کرد که با دادن مواد روان گردان به
معترضان ليبي آنها را عليه او تحريک
کردهاند. :)))
مال فير: معتقدم هر کس و هر جامعهاي
که فاقد مکانيزمهاي درک صحيح مفاهيم
امروزي علم سياست و يا بهقول امروزي
ها تمدن مدني باشد حق دارد که خواست
داشته باشد و براي خواستهايش قيام
کند. اين اولين قدم و مهمترين قدم
پيشرفت است و مردم ليبي نيز مستثني
نيستند.
فتنه آرچين [پنجشنبه، 5 اسفند، ساعت
2:30 بعد از ظهر]: نسلکشي در ليبي و
سکوت غرب و جامعه بينالملل درقبال
کشتار مردم. سياست زمين سوخته قذافي
که تهديد ميکند ليبي را به آتش
خواهد کشيد! به گزارش فدراسيون
بينالمللي حقوق بشر، دست کم ۱۳۰ نفر
از سربازان ليبيايي به دليل سر باز
زدن از تيراندازي به سوي معترضان
آزاديخواه در البيضا در نزديکي شهر
بنغازي گلولهباران شدهاند. خروج
کامل شرق ليبي، منطقه برقه و بنغازي و
شهر بندري طبرق از کنترل رژيم سرهنگ
معمر القذافي که اکنون بيش از ۵۰ هزار
مزدور آفريقايي براي کشتار مردم اجير
و در شهرهاي بزرگ ليبي مستقر کرده
است. اين نيروها در ليبي به کلاه
زردها معروفاند!
به کجا ميرويم؟
يکشنبه، اوّل اسفند 1389، ساعت 1:30 بعد
از ظهر
امروز در مقطع تاريخي بسيار خطرناک و
سرنوشتسازي قرار گرفتهايم. ديشب به شدت
وسوسه شدم که تحليل خود را از وضع موجود
منتشر کنم و هشدار دهم ولي هر چه انديشيدم
ديدم هر آنچه بنويسم بياثر خواهد بود.
در يک سال اخير گفتنيها را، در لفافه يا
به تصريح، گفته ام. فعلاً ميداندار سياست
ايران کانونهايي منسجم از اوباش مشکوک
هستند، مانند حسينيان و کوچکوف و امثال
ايشان، و برخي کودکان سياسي آلت دست اين
کانونها. اينان حتي سخنان دلسوزانه علي
مطهري را تاب نياورند و به او پرخاش
کردند.
به سوي بحراني بزرگ ميرويم. امروز
شکافهايي ايجاد خواهد شد غيرقابل جبران.
تا اين لحظه هنوز مجالي هست براي قانونمند
کردن ساختار تعارضات سياسي در ايران؛ ولي اگر حوادثي
که حدس ميزنم در بعد از ظهر و شامگاه رخ
دهد، اندک اميدهاي باقيمانده نيز، شايد
براي هميشه، به باد خواهد رفت.
حال و آينده مصر
بحث آزاد در فيسبوک
شنبه، 23 بهمن 1389/ 12 فوريه 2011، ساعت
5 بعد از ظهر
شهبازي: به گزارش الجزيره، اين جوک در
پيامک جوانان مصري رد و بدل ميشود: حسني
مبارک ميميرد. در آن دنيا جمال عبدالناصر
و انور سادات را ميبيند. ناصر و سادات از
او ميپرسند: با چه کشته شدي؟ سم يا ترور؟
مبارک جواب ميده: با هيچ کدوم، با
فيسبوک!
ايمان نور: يك جوك ديگه: «مبارك به
خانمش سوزان ميگه چادر و روسريت يادت
نره، نميخام اذيت بشم تو سعودي با
هيئت امر به معروف!»
محمدحسن سليماني: يک اصل نظامي
ميگويد: سرعت عمل نيروهاي لجمن (=
لبه ي جلوي منطقه نبرد) و دستيابي
سريع آنان به سرپلهاي از پيش تعيين
شده پيروزي نهايي نيست؛ پيروزي نهايي
آن است که با تصرف اهداف آن را تثبيت
کرده و با تفوق بر پاتکهاي دشمن،
حاکميت و تسلط خود را بر اهداف دست
يافته تثبيت کنيم.
با وجود آن که تلاش ميکنم خوشبين
باشم اما همچنان نميتوانم سناريوي
آمريکايي- اسرائيلي براي حذف مبارک از
قدرت را ناديده بگيرم. حذف مبارک،
تازه اولين گام دستيابي به پيروزي
بزرگ است. مهم طي شدن فرايندي است که
به تثبيت موقعيت به نفع مردم منتهي
خواهد شد و آن واگذاري قدرت از
نظاميان به يک دولت انتقالي مردمي،
انجام مقدمات انتخابات و برگزاري آن
براي انتخاب رئيس جمهور و نمايندگان
مردم در مجلس شورا و نيز برکناري همه
عناصر آلوده وابسته به نظام ديکتاتوري
است. راه سخت و صعبي است و تنها اراده
مردم مي تواند آن را سهل سازد. ان
شاءالله.
شهبازي: متأسفانه اين بحث بدبينانه آغاز
شده که انقلاب مصر را بخشي از پروژه دولت
اوباما براي ايجاد خاورميانه جديد توصيف
کنند. من سردرگمي کارشناسان آمريکايي و
شوکه شدن آنها را از تحولات در اين
پانزده روز که پيگير بودم بعينه ديدم.
قطعاً سماجت مبارک در ماندن به علت
حمايتهاي کانونهاي نئوکان و اکثريت
جمهوريخواه و محافل نظاميگراي غرب بود
ولي در نهايت چارهاي جز تمکين در برابر
مردم وجود نداشت.
اولويت آمريکا و بريتانيا حفظ ساختار
سياسي مصر است. هم اکنون، مرد قدرتمند
مصر نه فيلدمارشال (مشير) طنطاوي، فرمانده
کل قوا و رئيس شوراي عالي نيروهاي مسلح،
يا ژنرال عمر سليمان، بلکه ژنرال هوايي 63
ساله سامي حافظ عنان، رئيس ستاد کل
نيروهاي مسلح، است. او حداقل دو بار از
ميدان آزادي (تحرير) ديدن کرد و با جوانان
همدلي نمود: 5 فوريه و 10 فوريه. او روز
پنجشنبه، 10 فوريه/ 21 بهمن، قبل از تشکيل
اوّلين جلسه شورايعالي نيروهاي مسلح، به
جوانان حاضر در ميدان آزادي گفت: به زودي
به تمام خواستهايشان خواهند رسيد. سخنان
ژنرال سامي عنان با استقبال و شادي مردم
مواجه شد ولي شب حسني مبارک، در ميان بهت
همگان، از کنارهگيري استنکاف کرد.
گمان ميکنم، ژنرال عمر سليمان نيز با مرگ
سياسي مبارک مرده است. چهره او در زمان
خواندن اطلاعيه استعفا، و در واقع
برکناري، مبارک وي را بسيار شکسته نشان
ميداد. بنابراين، به نظر ميرسد در وضع
فعلي مصر مرد قدرتمند کشور ژنرال سامي
عنان است نه طنطاوي و نه عمر سليمان.
محمدحسن سليماني: نگاه من مبتني بر
واقعيتهايي است که در ساختار نظام
سياسي و نظامي مصر وجود دارد و آن
وابستگي تام و تمام اين نظامات به
ايالات متحده است. با اين باور که
"انقلاب مصر بخشي از پروژه دولت
اوباما براي ايجاد خاورميانه جديد
است" موافق نيستم، زيرا خيزش مردم مصر
را ناشي از انفجار شرايطي ميدانم که
در سي سال گذشته توسط رژيم ديکتاتوري
محمد حسني مبارک بر آنها تحميل شده
بود. نکته مد نظر اين قلم، تلاش
ايالات متحده براساس يک سناريوي
آمريکايي- اسراييلي براي مديريت اين
خيزش است. استعفاي مبارک و خروج او از
قدرت براساس همين سناريو انجام شده
است تا بهگونهاي بتوانند از فروپاشي
ساختار سياسي مصر جلوگيري کنند.
شهبازي: عرض بنده نيز همين سناريو است.
ژنرال سامي عنان ارتباطات آمريکايي عميق
دارد. يکي از اولين اطلاعيههاي شوراي
عالي نظامي پس از خلع مبارک، تقدير از
خدمات سي ساله مبارک بود.
و در اين ميان، همانگونه که در انقلاب
سال 1357 در ايران شاهد بوديم، وارد کردن
عناصر نفوذي و ارتقاء آنان به سطوح عالي
بهويژه در ميان جوانان براي کانونهاي
سلطهگر اهميت فراوان دارد.
محمدحسن سليماني: مهم اين است که
رهبران "ثورة الغضب" پس از اين مرحله،
که با خروج مبارک از قدرت آغاز شده،
چه برنامهاي براي ادامه انقلاب به
منظور دستيابي به اهداف نهايي و تثبيت
موقعيت به نفع مردم دارند.
شهبازي: اجازه دهيد، به عنوان نمونه، ظنّ
خود را به وائل غنيم ابراز کنم هر
چند با قطعيت نميتوانم او را متهم کنم
ولي برکشيده شدن او را، بر اساس تجربه
انقلاب ايران و تجربه عمر سياسي خود،
مشکوک ميدانم و حق دارم اين شک را ابراز
کنم.
غنيم مدير بازاريابي شرکت گوگل در
خاورميانه و شمال آفريقا بود و در دفتر
گوگل در دوبي کار ميکرد. او 27 ژانويه،
دو روز پس از آغاز انقلاب مصر، به قاهره
بازگشت و ناپديد شد و پس از يازده روز
آزاد شد. [+]
رسانههاي معين کوشيدند او را به "قهرمان
ملي" بدل کنند و اين تبليغات ادامه دارد.
بنده اين گونه تبليغات را خوب ميشناسم و
ميدانم که بيخود کسي را بزرگ نميکنند.
غنيم پس از آزادي به ميدان تحرير رفت و
براي مردم سخن گفت و دستبند سبز به دست
داشت. يعني درواقع تنها کسي بود که از اين
نماد استفاده کرد. همين امر سبب شد که در
ميان ايرانيان نيز مشهور شود.
گاردين و ساير رسانه ها اعلام کردند غنيم
به سخنگوي ائتلاف جوانان مصري ميدان
تحرير، متشکل از پنج گروه جوانان، بدل شده
ولي روز بعد معلوم شد اين خبر دروغ است و
سخنگوي ائتلاف گروههاي جوانان ميدان
تحرير عبدالرحمن سمير است نه وائل غنيم.
سمير از نزديکان البرداعي بوده است.
قصد من متهم کردن غنيم نيست ولي با شناختي
که از شگردهاي کانونهاي توطئهگر و
سرويسهاي اطلاعاتي دارم، رفتار آنان و
تبليغاتي که درباره غنيم ميشود به شدت،
از آغاز، شک مرا برانگيخت.
اينگونه پديدهها و فرايندها ميتواند
آينده مصر را روشن کند. آيا امثال وائل
غنيم در يکي دو دهه بعد در قامت يکي از
رهبران سياسي مصر و يکي از ميلياردرهاي
مصري ظاهر نخواهند شد؟
نقش شوراي عالي نظامي نيز مبهم است.
پيوندهاي آمريکايي فيلدمارشال طنطاوي و
ژنرال سامي عنان مشهود است، ولي معلوم
نيست در آينده ژنرال عنان چه نقشي ايفا
خواهد نمود.
لازمه تحقق اهداف انقلاب تغيير در قانون
اساسي و اقداماتي است که ايجاد يک ساختار
نسبتاً پايدار دمکراتيک را در مصر تضمين
کند. آيا سير تحول به اين سمت خواهد رفت؟
محمدحسن سليماني: با ظن حضرتعالي
کاملاً موافقم. حضور اين فرد در قيام
جوانان مصري، که اين روزها از او به
عنوان قهرمان ملي و سخنگوي قيام
نامبرده ميشود، نشانه روشني بر
گمانههايي است که از اين فرد به
عنوان عنصر وابسته به سرويس اطلاعاتي
ايالات متحده نامبرده ميشود.
بيژن اژدري: اين جناب رئيس جمهوري که
مثل حافظ اسد مادامالعمر بود يعني
چيز مسخرهاي که غير از انتخابات هر
نامي ميشد روي انتخابي بودنش گذاشت.
او مثل حافظ اسد درنظر داشت پسرش را
وليعهد کند. حال ببينيم بعداز ايشان
[...] آيا مردم رئيس جمهور درست حسابي
انتخاب ميکنند؟ اي کاش ميشد
پيشبيني کرد. [...]
سمانه حاجعلي: عجب! اين وائل غنيم هم
براي ما چوب دو سر طلا شد!
رضا شاه حسيني: مشکل خيليها در ايران
(آنها که دين را سياسي ميبينند) اين
است که درک درستي از اين انقلاب
ارتباطات وعملکردش ندارند. راحتترين
راه تئوري توطئه و"امنيتي" جلوه دادن
موقعيتهاست! چرا چنين فکر ميکنند؟
چون با تم اسلاميستي (مثلاً اخوان) در
مصر نميخواند! آشکارا "اخوان" را هم
"کاربران" جوان غافلگير کردند. تا سه
روز "لال" بودند ولي بعد به ميدان
آمدند و گفتند "فقط همراه هستيم."
آمارها حداکثر ايشان را 20 تا 25 درصد
در قدرت ميبيند. اما نگاه به اين بچه
جوان سي ساله (مثل همين حسين درخشان
خودمان) کسي نيست جز استفاده کننده به
موقع از ابزار خودش. (آن غيبت چند رزه
که فرموديد توسط سربازان گمنام امام
مبارک پذيرايي ميشد.) اين اينترنت
هيچ مرزي، رمزي هيچي نميشناسد. بي در
و پيکر به امان خدا. خوب، مصريها
متوجه شدند در جنبش سبز چه کار بردي
"اين ارتباطات مدرن" دارند و
ايرانيها هم متوجه شدند و از مصريها
آموختند... [...]
شهبازي: جناب شاه حسيني. اگر به
يادداشتهاي قبلي من در فيسبوک در پانزده
روز اخير مراجعه فرماييد خواهيد ديد که
چنين نيست و تصور حضرتعالي از نگاه
اينجانب نادرست است.
نفيسه بهادري: اين فيسبوک چه ميکند.
رضا شاه حسيني: [...]
هادي بهروز: حالا ما نفهميديم: فيس
بوك شبكه صهيونيستييه (به قول دولتي
ها) يا بلاي جان گربهها؟؟ به هر حال
مرگ غمباريه براي سياستورزها.
سمانه حاجعلي: راستي، الجزيره هم شروع
شد.
فتنه آرچين: تظاهرات مردم الجزاير در
روز شنبه (۱۲ فوريه/ ۲۳ بهمن) در
الجزيره، پايتخت اين کشور، با حمله
پليس به خشونت کشيده شد. همزمان با
اعتراضهاي مردم تونس و مصر خشم مردم
الجزاير نسبت به رئيس جمهور اين کشور
نيز افزايش يافته است. بوتفليقه [+]
اعلام کرد دست به اصلاحات خواهد زد؛
اصلاحاتي چون کاهش قيمت مواد غذايي،
تقويت دمکراسي و لغو قانون وضعيت
فوقالعاده که از ۱۹ سال پيش به قوت
خود باقي است. اپوزيسيون بيم دارد که
سرکوب تظاهرات مسالمتآميز مردم به
بروز جنگ داخلي در الجزاير منجر شود.
يكي از شاهدان عيني تظاهرات الجزاير
اعلام كرد: معترضان يكپارچه شعار
ميدهند ما سرنگوني رژيم را
خواستاريم.
شهاب نيکويي: ظريفي گفت: چه بسا قيام
مصري مسري شود.
سمانه حاجعلي: دم ظريف گرم!
ميرحسين خليلوند:
http://4divari-mani2.blogspot.com/2011/02/blog-post_11.html
Amir Tmr:
با اجازه «شير» ميکنم.
lool
مصطفي پورمحمدي: الان حسني مبارک
کجاست و در چه حال است؟
اميرحسين تعامي منصوري: واين است
تأثير دنياي مجازي بر دنياي واقعي.
ميترسم در آينده آدما واقعاً تو
دنياي مجازي زندگي کنند و بميرند.
صابر علي ويسي: پس از "جمعه پيروزي"
در تونس و "جمعه خشم" در مصر، قذافي
فرمان داده که روز "جمعه" را در ليبي
حذف کنند:
"بعد
جمعة النصر فى تونس وجمعة الغضب فى
مصر القذافى يأمر بالغاء يوم الجمعة
فى ليبي."
Hob Hobfa
: در مورد سوريه چه
فکر ميکنيد؟ يعني آيا ممکنه وضع
مشابهي در سوريه هم به وجود بياد؟
ايران در اين ميان چه وضعيتي خواهد
داشت؟ البته تفاوتهاي سوريه با مصر
تا حدودي روشنه ولي ظاهراً اينترنت
همه چيز رو به هم ريخته.
هومن هومن: در مصر فقط رئيس جمهور از
قدرت کناره گيري کرد ولي ساختار قدرت
هنوز تغيير نکرده است. ديشب در سي.
ان. ان، فاکس و... چند لحظه از شادي
مردم مصر در ميدان تحرير نشان داده شد
و خيلي سريع موضوع را به آزادي وحقوق
بشر در ايران ربط دادند. در اين جا
بنيادهاي صهيونيسم شيادي را بدان حد
رساندهاند که اگر فردي آن را به قلم
آورد ممکن است از طرف مخاطب به
"پارانوئيد" متهم شود. نام برخي از
گردانندگان برنامهها:
V.P Joe
Biden, NBC’s Brian Williams, CNN’s
Wolf Blitzer, Rep Engel, Michelle
Dunn from the Carnegie Insitute of
Peace, Ambassador Cohen
.......
فتنه آرچين: ميدان التحرير تبديل به
سمبلي براي مصر شد و مانند ميدان سرخ
در مسکو و ميدان کنکورد فرانسه در
خاطرات مردم جهان نقش بست. اين دومين
حکومت عربي است که در کمتر از يک ماه
فرو ميريزد. در ۲۵ ژانويه
زينالعابدين بن علي پس از ۲۳ سال
رياست جمهوري استعفا داد و به عربستان
سعودي گريخت و ۱۱ فوريه 2011 مبارک به
شرم الشيخ گريخت.
هفته نامه اشترن: ابتدا سقوط ديکتاتور
و سپس پاکسازي خيابانهاي قاهره و مصر
از زباله ۱۸ روزه تظاهرات! يک روز پس
از سقوط مبارک ملت مصر به تخليه و
نظافت و بهينه سازي ميدان التحرير به
پا خاسته.
به راستي ما کجائيم و مصريها کجا؟
حال بنشينيم و باور کنيم که جنبش مصر
از ما ايرانيان سر چشمه گرفته؟!
مصطفي پورمحمدي: دوستان عزيز، شادي
تان پايدار.
سيد علي اشرفي:
fantastic
!
محمود قاسمي: اين که وائل غنيم
کيست را ميتوان با شناسايي (ماهيت)
کساني که تلاش براي بر کشيدن وي
داشتهاند و دارند به سهولت دريافت.
از اينرو فکر مي کنم آقاي شهبازي
بيراه نميگويند.
علي ايماني: جالب بود.
هادي عندليبي: خوشحالم که سايت خود را
با عکسهاي زيباي خود از انقلاب مصر
زيبا و زيباتر از قبل به روز رساني
نمودهايد. من هم در يک تحليل ابتدايي
تحولات مصر را در جنگ قدرت بين دو
جناح حاکم دمکرات و جناح به کمين
نشسته و جنگ افروز نئوکان در آمريکا
ميبينم و تا زماني که منافع اين دو
گروه همسو نشود نميتوان تحليل درستي
از رفتار سياسي آمريکا در قبال مصر و
تحولاتش داشت. ضمن اين که نبايد
انگلستان، اسرائيل و از همه مهمتر
ايران خودمون رو هم دست کم بگيريم...
پنجشنبه، 28 بهمن/ 17 فوريه
محمدرضا اسدي [ساعت 1:52 صبح]: اگر
بحثهايمان را در دو هفته قبل يعني
14 بهمن مرور کنيد، بنده تأکيد داشتم
که جنبش مصر به دليل فقدان حزب يا
رهبر هدايت کننده جريان انقلاب به
توفيق نهايي که همانا برقراري يک نظام
مردم سالار و مستقل باشد نخواهد رسيد.
مصر به نظر بنده در شرايط کنوني تنها
تفاوتش با سه هفته قبل، رفتن مبارک از
مسند قدرت است. جمال عبدالناصر يک
افسر نظامي بود. انور سادات يک نظامي
بود و معاونش حسني مبارک نيز يک نظامي
بود و هم اکنون نيز عمر سليمان و
طنطاوي، که اعضاي هيئت حاکمه هستند،
نظامياند. در اين شرايط ارتش و
نظاميان حرف اول و آخر را ميزنند.
چرا بايد اين قدر خوش خيال باشيم که
يک گروه نظامي بازي را به گونهاي رقم
بزند که کار از دستش خارج شود؟ وقوع
يک انقلاب نبرد گروه پياده نظام به
نام مردم است با يک گروه سواره نظام
به اسم حکومت. مردم در مصر متفرق و
بدون برنامه عمل ميکنند اما حکومت هر
حرکتش از روي سنجش و برنامهريزي است.
مردم مصر رهبر يا حزب واحد ندارند و
با يک اشتباه حرکتشان عقيم خواهد
ماند ولي حزب حاکم يک گروه نظامي است
که جنگ و تاکتيکهاي جنگي را به خوبي
ميشناسد. کارتهاي بازي مردم محدود
است و تعداد حرکاتشان نيز محدودتر
اما کارتهاي بازي حکومت متنوعتر و
دستش براي پيادهسازي انواع بازيها
بازتر. نميخواهم منفيبافي کنم بلکه
سعي دارم واقعيت را روشن تر کنم.
دوستان در بحث مشارکت کنند که اگر
بنده در اشتباه هستم آگاه شوم.
پيشنهاد ميکنم در صورت صلاحديد اين
موضوع را به بحث بگذاريد.
شهبازي [ساعت 8 صبح]: جناب اسدي عزيز.
اتفاقاً قصد داشتم مسئله آينده مصر را به
بحث بگذارم ولي متأسفانه به علت حوادث
ايران و اختلال در اينترنت و به خصوص
فيسبوک متوقف شد. بهرروي، هنوز براي داوري
زود است و تصور ميکنم با راهپيمايي جمعه
(فردا) مشخص خواهد شد که انقلاب مصر در چه
وضعي قرار دارد.
سقوط
مبارک در روزنامه هاي امروز جهان