شهبازي [در پاسخ به نظري از آقاي
بهروز ک... که حذف شده]: آقاي بهروز ک... آقاي مصباح حجتيهاي نبوده و
نيست.
آرش اشکاني: جناب شهبازي، به اين
راحتي نميشود همه کشورهاي منطقه را به طور کامل از بين برد. در اين نقشه
به جز مصر مرزهاي همه کشورها تحول اساسي مييابد. اکنون آگاهي جهاني اجازه
چنين کاري را نميدهد.
شهبازي: جناب محمد مهدي، در پاسخ
به اين که فرمودهايد «زدن پايگاههاي اتمي عراق و سوريه بدون هيچ گونه
زمينه سازي قبلي انجام شد. توانايي بود، انجام شد. چه احتياج به مطالب
حاشيهاي وجود داشت؟» بايد عرض کنم: مسئله ايران با رژيم صدام فرق ميکند.
اسرائيل نميخواست رژيم صدام ساقط شود ولي اکنون در ايران به دنبال
فروپاشي داخلي هستند يعني حتي فراتر از ساقط کردن رژيم. بنابراين، مسئله
ايران فقط ممانعت از دستيابي به نيروي هسته اي نيست.
آرش اشکاني: به نظر من آمريکا سعي
ميکند و تا حد بسيار زيادي موفق شده در ديکتاتوريها و دمکراسيهاي جهان
نفوذ کند. آينده نشان خواهد داد همه تحولات آزاديخواهانه منطقه به سود
آمريکا و زرسالاران يهود رغم خواهد خورد. اين اتفاقات منطقه را اصلاً
نميتوانم «بيداري اسلامي» بنامم.
شهبازي: جناب محمد مهدي. برخي
شايعات اهميت ندارد و بايد به آن بيتوجه بود. ولي مسائل کنوني شايعات
نيست. خودتان بهتر ميدانيد که بزرگترين بحران نظام جمهوري اسلامي است و
آقاي مصباح آن را بزرگترين تهديد خوانده يعني به تعبير وي حتي از جنگ
تحميلي هم مهمتر است.
احسان کيسان: با عرض ادب، جسارت
نباشه، ولي از منظر نئوکانها در آمريکا، بحران هستهاي ايران اولويت اوّل
و آخره.
آرش اشکاني: موج ليبراليستي است که
در نهايت به سود زرسالاران يهود و آمريکا ختم خواهد شد.
شهبازي: چرا آقاي مصباح اين بحران
را بزرگترين تهديد نظام خوانده؟ يعني حتي بزرگتر از جنگ، و حتي بزرگتر
از ماجراي بني صدر و تروريسم بعد از آن؟ من تصورم اين است که آقاي مصباح سر
خود حرف نميزند. رهبري ميخواهند مستقيم وارد صحنه نشوند و در واقع همان
رويه امام در قبال بني صدر را دنبال کنند و با اشاره ايشان آقاي مصباح
وارد گود شدهاند. چه عاملي سبب شد که اين بحران ايجاد شود؟ اين بحران
بيش از همه به ضرر رهبري است و ضربه بسيار بزرگي است. نميتوان پذيرفت که
اين عواقب را نميدانستند. صدها مکانيسم و راهکار براي کنترل احمدي نژاد
وجود داشت.
آرش اشکاني: جناب شهبازي، خودتان
که قبلاً گفتيد مصباح براي توبه از گذشته اين حرفها را ميزند. البته من
با خطر شديد بودن مشاييه به شدت موافقم.
شهبازي: جناب اشکاني. يک عامل همان
است که عرض کردم. گفتم: آقاي مصباح اين نقش را به دست گرفتهاند تا نقش
قبلي ايشان در برکشيدن احمدينژاد جبران شود. اين دو نظر منافات ندارد.
بنظر من صحبتهاي آقاي مصباح و تعابير عجيب و تند وي نميتواند بدون
هماهنگي باشد.
آرش اشکاني: الان عدهاي از
تندروهاي عموماً خارجنشين اين گونه القاء ميکنند که بين خاتمي و مشايي،
مشايي را برگزينيم چون به قول خودشان خاتمي سوپاپ اطمينان است ولي مشايي
باعث از بين رفتن نظام. در کامنتهاي ابتداييام گفته بودم که حمله اسرائيل
باعث وحدت کشور ميشود که اسرائيل اين را نميخواهد.
احسان کيسان: استاد، من هم با اين
نظر [آقاي آرش اشکاني] که "اين اتفاقات منطقه را اصلاً نميتوانم بيداري
اسلامي بنامم" کاملاً موافقم. اين بنوعي ساده نگري است. در مصر و تونس و
مخصوصاً يمن تازه بستر و سفره حوادث و رويدادهايي که خاستگاه کانونهاي
قدرت است پهن شده. جوامع دو آتشه و کم اطلاع و ايضاً متوهم در اين کشورها
بسترهاي مناسبي براي اين کانونها هستند.
شهبازي: جناب اشکاني. مگر نقشه
جديد خاورميانه پس از جنگ اوّل جهاني چگونه به وجود آمد؟
آرش اشکاني: در زمان جنگ اوّل مگر
چقدر آگاهي بود؟ چند در صد مردم راديو داشتند؟ الان آمريکا در ترکيه موشک
اتمي دارد چرا بخواهد مرزهايش را تغيير دهد؟
محمد مهدي: اينکه استاد بزرگوار به
تجزيه ايران اشاره ميکنند، دقيق است و اين خيلي وقت است که در دستور کار
ايشان قرار گرفته. اما اين عمل با نبودن قدرت در حکومت مرکزي ميسر خواهد
بود. بنيان و اساس حکومت در ايران بر ولايت فقيه استوار شده است که از آن
به ستون خيمه نظام نام ميبرند. اگر نيک بنگريم خواهيم ديد که زدن رهبري به
عنوان اصليترين موضوع مورد دقت نظر آنان واقع شده است. زماني تضعيف
رهبري به صورت توهين و تخريب صورت ميگرفت. از آن به واسطه فاکتورهايي خاص
طرفي نبستند. نوع ديگر در دستور کار قرار گرفت که از آن ميتوان به
بزرگنمايي بيش از حد ياد کرد. اکنون در اين مرحله وارد شدهاند تا به اين
طريق بتوانند به خواسته خود برسند.
کساني که از آنان به
عنوان «اليگارشي» نام برده شده است در حقيقت کسانياند که به واسطه همين
موضوع به چرب و شيرين رسيدهاند. و ايشان در واقع عمله اين رفتار شدهاند.
در اين بين هر کسي ميتواند مورد هجوم ايشان قرار بگيرد. زماني آقاي
هاشمي مورد هجوم ايشان واقع شد و همگان ديديم کاري را که در انتخابات مجلس
با او انجام دادند چه بود، چرا که او را به عنوان سپر رهبري ميدانستند.
اما اکنون سپر رهبري را احمدينژاد ميدانند و براي زدن اين سپر وارد ميدان
شدهاند. موضوع جانبداري از شخص نيست بلکه تحليل وقايع اخير است بر اساس
آنچه که اينجانب با دقت در اخبار و گزارشات و تحليلها به آن رسيدهام.
محسن حاجي کريمي: جوک سال: "سپر
رهبري را احمدينژاد ميدانند"؟!
شهبازي: جناب محمد مهدي. درست
فرموديد. براي فروپاشي بايد اقتدار و انسجام نظام سياسي حاکم فرو بريزد.
خب، اين همان کاري است که با انتخابات دهم شروع کردند و اکنون ادامه
ميدهند. آيا نميتوان تحولات سه سال اخير را در جهت تحقق اين سناريو
دانست که نتيجه هم داشته؟
محمد مهدي: اما اين تحليل نيز جاي
سخن فراوان دارد و خواهد داشت و سئوالات فراوان را در پي خواهد داشت.
آرش اشکاني: دوستان به سايت
"خودنويس" هم توجه کنند. [+]
تندروترين سايت مدعيان سبز که سبزهاي مذهبي را «سبزاللهي» ميخواندند.
دائماً به خاتمي و هاشمي حمله ميکند.
شهبازي: جناب اشکاني. کساني که
حمايت از احمدي نژاد را مطرح ميکنند بر اساس اين بنيان نظري است که احمدي
نژاد پتانسيل از ميان بردن حکومت روحانيت را دارد. ولي چه حکومتي جايگزين
خواهد شد؟ مسئله اين است. ايران در صورت توفيق احمدي نژاد چه وضعي خواهد
داشت در داخل و در منطقه؟
سيد ساجد فاطمي: احسنت به برادر
عزيزم محمد مهدي. خوب از اوّل همين را ميگفتي خيالمان را راحت ميکردي.
اين همه صغري کبري چيدن نداشت. اما برادر، امروزه فقط مشاييون نظريه شما
را قبول دارند و ترويج ميکنند.
محمد مهدي: جناب سيد ساجد عزيز،
بايد دقت کرد که در رفتاري که آنان دارند هدف وسيله را توجيه ميکند.
اشخاص به نظر آنان به عنوان ابزارهايي ديده ميشوند که کاربرد خاصي دارند.
روزي به خاتمي و روزي به هاشمي و روزي به احمدي. هر کدام که مانع شوند
بايد از سر راه برداشته شوند. اما گاهي فرد به خاطر استقلاليتي نسبي بيشتر
مورد هجوم قرار ميگيرد.
سيد ساجد فاطمي: برادر رک و پوست
کنده حرفتان را بزنيد. اينقدر در لفافه حرف زدن اذهان را گمراه ميکند.
محمد مهدي: نوع گفتار برادر عزيز
سيد ساجد فاطمي در حقيقت گرفته شده از سايتهايي است که خود را به عنوان
او خطاب کردهاند و اين نميتواند نشان از حقيقت بوده باشد چرا که همان
گونه که توضيح دادم امکان تأسيس سايت براي هر کسي وجود دارد.
آرش اشکاني: اسرائيل تا مشاييه را
دارد به ايران حمله نميکند.
محمد مهدي: از اين رکتر هم
ميتوان ديد؟ رهبري در تيررس قرار گرفته و در حال زدن رهبري هستند.
نمونههاي غلوآميز از تعبيرات در مورد ولايت فقيه را ذکر ميکنم.
آيت الله نمازي ميگويد: ولايت
فقيه در زمان غيبت از سوي امام عصر به ولي فقيه تفويض شده است و ايشان همه
اختيارات امام عصر را دارد و بر همه هستي زعامت دارد. جانشين فرمانده سپاه:
ولايت فقيه همه اختيارات پيامبر و ائمه اطهار را دارد.
سيد ساجد فاطمي: برادر محمد
مهدي، تهمت زدن در بحث راه به چايي نميبرد. من ميگويم اگر قائل به نظري
هستيد کامل بيان کنيد. ضمناً آنچه نمونه آورديد متن فقه شيعه است نه
برزگنمائي. نميدانم چقدر تحصيلات ديني داريد؟
شهبازي: من به علت مطالعاتم در
زمينه ساختار کانونهاي قدرت و يهوديت اقدامات دولت احمدي نژاد در اين
زمينه را با دقت دنبال ميکردم. و زماني به اين نتيجه رسيدم که تعمداً
ميخواهند احمدي نژاد را به عنوان يک هيتلر جديد به جهان بشناسانند يعني
کسي که باني يک جنگ منطقه اي شود. همان زمان هم نوشتم که ماجراي دانشگاه
کلمبيا با هدف بزرگنمايي احمدي نژاد بود به عنوان يک هيتلر جديد. و نيز
مصاحبه «وال استريت ژورنال» با محمدعلي رامين درباره هولوکاست. «وال استريت
ژورنال» ارگان بانکداران وال استريت نيويورک است يعني همان کساني که هيتلر
را به قدرت رسانيدند. و ميدانيد که همه اين بانکداران نيويورک، که مالکان
واقعي آمريکا هستند، يهودياند. اگر هم نباشند يهودي تبارند. به اينها
ميگويند «بانکداران آلمانيتبار» چون از مراکز مالي آلمان مانند فرانکفورت
و هامبورگ به نيويورک مهاجرت کردند و بعضي از همان ابتدا منشاء يهودي خود
را استتار کردند مثل خانواده مورگان.
هب هبفا: بنده کمي در مورد اين که
آقاي مصباح با اشاره رهبر چنين سخناني ميگويد ترديد دارم. (با شناختي که
از ايشان و تشکيلات شان دارم.) به نظرم آقاي مصباح [...] شامه خوبي دارد.
(البته اين جملهام توهين به ايشان نيست.) بعيد ميدانم آقاي خامنهاي از
نوع نگاه مصباح به ايشان بياطلاع باشد. تأکيد ميکنم که "ترديد" دارم.
شهبازي: جناب هبفا. تصور من اين
است که آقاي مصباح سر خود اين کار را نميکند.
دوستان. براي آشنايي با سناريوي
پيچيدهاي که بانکداران نيويورک براي صعود هيتلر اجرا کردند کتاب زير را
حتماً بخوانند: «وال استريت و صعود هيتلر» نوشته آنتوني ساتون. [+]
امروزه کاملاً ثابت شده که هيتلر از خلاء بيرون نيامد و کانونهاي مرموز
مالي آمريکا و انگليس پشت او بودند. مثلاً، ساتون مينويسد:
در سال 1933 که هيتلر "نظم نوين"
خود را ارائه داد، جان راکفلر (پسر) ويليام فريش را بهعنوان رئيس کمپاني
استاندارد اويل نيوجرسي منصوب کرد. فريش دفتر کار خود را در برج راکفلرها
در نيويورک مستقر کرد و در اين مرکز با ساير سرمايهداران آمريکايي هوادار
نازيسم رابطه نزديک برقرار نمود. در جريان اين ارتباطات بود که وي و پرسکات
بوش عضو حلقه کوچکي شدند که به دفاع از "انقلاب" هيتلر ميپرداختند.
اين پرسکات بوش پدر جرج بوش اوّل
است. اگر يادتان باشد دو سه سال پيش اسنادي منتشر شد درباره ارتباطات وسيع
او با نازيها. پرسکات بوش از گردانندگان شبکه مالي آلمان نازي در نيويورک
بود.
آيا تدارک وسيع براي ايجاد جنگ
جهاني دوّم سختتر و پيچيدهتر است يا تدارک براي ايجاد يک جنگ منطقهاي
در خاورميانه از طريق احمدي نژاد و اسرائيل؟
آرش اشکاني: جناب شهبازي، اين مبحث
پيچيدهاي است که بايد در مقاله مفصلي به آن بپردازيد. توضيح کم باعث
اغتشاش فکر و ناباوري مسئله ميشود و بعضي اذهان آن را به حساب توهّم
توطئه ميگذارند.
شهبازِي: حمله نظامي ضربتي سناريوي
ديگر است. بحران اقتصادي، که هم اکنون دست به گريبان آنيم، سناريوي ديگر
است. جنگ رواني فرسايشي، تا جامعه با يک تلنگر ويران شود، يک سناريو است.
آرش اشکاني: جناب شهبازي، آيا
اسرائيل حاضر است هستياش را به خطر بيندازد؟ درست است که بسياري از
زرسالاران يهود در اسرائيل نيستند ولي حيات اسرائيل براي آنها بسيار مهم
است. اگر قرار باشد حملهاي به ايران بشود از طريق آمريکا رخ ميدهد که آن
هم به دلايلي که گفتم در حال حاضر منتفي است.
ديدگاه اخيرتان را عميقاً قبول
دارم. ضعف اقتصادي فرهنگي که در دوره احمدي نژاد رخ داد هيچ وقت رخ نداده
بود. شايد به خاطر همين است که نوريزاده، گنجي، نيک آهنگ کوثر تلويحاً و
گاه تصريحاً از مشاييه حمايت ميکنند. يک مسئله مهم هم رئيس جمهور بعدي
است. شما به آقاي صالحي اشاره کرديد ولي در سايت عماريون اخيراً حملاتي
صورت گرفته که فکر کنم ايشان هم منتفي شده باشد. در حال حاضر من شانس ثمره
هاشمي را بيشتر ميدانم. و البته شايد يک گزينه کاملاً گمنام مثل احمدي
نژاد 84 که با ترفندهاي خاصي برکشيده شود. فعلاً تندروهاي خارج دارند
قاليباف را تخريب ميکنند و شانسي هم براي لاريجاني قائل نيستند.
شهبازي: فکر نميکنم دولت احمدي
نژاد تا انتخابات دوام بياورد. يا اين وري ميشود و قبضه ميکند همه چيز
را، و يا ساقط ميشود. من گزينه دوّم را بسيار قابل تحققتر ميدانم.
آرش اشکاني: حرفتان کاملاً صحيح
است چنانچه در اشاره امثال باهنر ديده ميشود.
شهبازي: درباره جايگاه اسرائيل در
منطقه در کامنتهاي بحث خانم هاله سحابي مفصل گفتهام. گفتم که اسرائيل يک
ابزار است که از قرن نوزدهم خلق شد. مروري بفرمائيد ممنون خواهم شد تا
مجبور نشوم تکرار کنم.
آرش اشکاني: ولي مسئله اين است که
اگر اينها را متصل به سوپر ناتوي سياسي و اقتصادي و فرهنگي بدانيم بايد
بدانيم مسئله پيچيدهتر ميشود. سوپر ناتو به راحتي گزينهاش را رها
نميکند تا وقتي به هدف اصلي برسد. قبلاً هم گفتم نتيجه خانه نشيني احمدي
نژاد را در آينده بايد ديد.
درباره اسرائيل شما گفته بوديد که
قبلاً هم ميتوانستد آن را شکل دهند و براي ايجاد آشوب آن را در مقطع بعد
از جنگ دوّم جهاني شکل دادند. قبول دارم ولي فراموش نکنيم که وجود اسرائيل
خود باعث آشوب است و زرسالاران حاضر به از دست دادن اين برگ برنده نيستند.
حميدرضا علاقه بند: حسن بيادي در
گفت و گو با «همشهري ماه» به تشريح ماجراي چگونگي انتخاب شهردار تهران در
شوراي دوّم پرداخته و پرده از نحوه انتخاب شهردار پيشين تهران برداشته
است. [+] به دوستاني که تحولات اين روزها را از سالها پيش دنبال ميکنند،
دوست دارند بدانند اين روزها از کي آغاز شده، چه کساني در پشت پروژه
احمدينژاد قرار دارند، پيشنهاد ميکنم اين شماره «همشهري ماه» را حتماً
مطالعه کنند. نکات پنهاني بسيار زيادي دارد.
گرين داو: خواندني. [لينک به مقاله
«تا بداني عمر پوپوليسم چقدر است.» نوشته آقاي مسعود بهنود
+]
محمد مهدي: دوست گرامي جناب فاطمي،
در همين فقه شيعه آمده که اين حرف اشتباه بوده و هست. وقتي فقها بيان
ميکنند که در امور شخصي ولايت فقيه نميتواند دخالت کند به چه معناست؟
ميتوانيد رجوع کنيد به نظرات آقاي جوادي آملي و ديگراني که فراوان وجود
دارد. از شئونات زعامت بر هستي رابط بودن بين خلق و خداست. و فرود ملائکه
در شب قدر به محضر او. آيا ملائکه شب قدر بر ولي فقيه فرود ميآيند؟ يکي
ديگر از شئونات امام و حجت خدا نصب به لسان پيامبر است و همراه قرآن بودن
همان گونه که در حديث ثقلين ذکر شده و تأکيد شده است. و بسيار موارد که در
حد عقول ماست.
اما در باب اطاعت از ولي فقيه، آيا
به خاطرات جناب هاشمي رفسنجاني در مورد مرحوم بازرگان مراجعه کرديد که
ايشان چه بياني دارند؟ وقتي ايشان بيان ميکنند من به منزل امام رفتم در قم
و ايشان در منزل نبود و به منزل آقاي اشراقي رفته بودند. من به منزل ايشان
رفتم و امام از پذيرفتن من امتناع کردند ولي من پافشاري کردم. و حتي کمي
تند با ايشان صحبت کردم که امام فرمودند تو ميداني با چه کسي اين گونه
صحبت ميکني؟ و در آخر هم نپذيرفت. و يا در بحث ادامه جنگ وقتي مشورتها به
امام راحل داده ميشود ايشان نظرشان به ادامه جنگ در خاک عراق قرار
ميگيرد در حالي که ايشان نظرشان دفاع از خاک خودمان بود. يا در بحث پايان
جنگ که نظر مرحوم امام ادامه جنگ بود ولي مشورت و مخالفت با اين نظر باعث
شد که بپذيرند. آيا ميتوان به اين افراد برچسب مخالفت با ولي فقيه را بار
کرد؟
حسن م...: راستي، شرمنده پابرهنه
ميام وسط بحث تون. ولي عبدالله صالح رييس جمهور يمن به عربستان فرار كرد
البته به نقل از بي. بي. سي.
گرين داو: يک تيم تروريستي
پيشمرگان کومله وارد ايران شدهاند. در پي اين اقدام و با لو رفتن عمليات
محرمانه امروز نيروهاي کومله و اعزام نيرو به ايران رهبر اين گروهک
تروريستي در کمال تعجب با انتشار بيانيهاي هرگونه انتصاب اين افراد به
پيشمرگان کرد کومله را رد کرد. [+] خب،
بذاريد کنار اون خبر ورود اسلحه + زلزله + دعا جهت رفع بلا =14 خرداد، و
اين که خبر از «بولتن نيوز» با اصرار اختصاصي بودن است. تو مستند «ظهور
نزديک است» علي عبدالله صالح تشبيه نشده به کسي، که مثلاً ميره به حجاز؟ :)
اب کمالي: خبر دستگيري همسر مشايي،
که مدتها در بازداشت است را شنيدهام [...] البته اگر در نيمه دوّم
اتفاقاتي بيفتد به نظر من هنوز پازل سقوط تکميل نشده است
حميدرضا علاقه بند: [روزنامه
جمهوري اسلامي نوشته:] «خبرهاي غيررسمي حکايت از موافقت برخي مقامات ايراني
با تغيير نام خيابان شهيد خالد اسلامبولي تهران به درخواست يک هيأت مصري
که به ايران سفر کرده است دارد. تقاضاي اين هيئت مصري بسيار شگفت انگيز است
زيرا اين خواستهاي بود که رژيم حسني مبارک، ديکتاتور سرنگون شده مصر،
داشت و اکنون که وي با قيام مردمي سرنگون شده بايد نام و ياد شهيد خالد
اسلامبولي بيش از گذشته زنده شود. امام خميني، در سال 1360 از خالد
اسلامبولي به خاطر آنکه انورسادات رئيسجمهور خائن مصر را اعدام انقلابي
کرد، تجليل کردند و ملت مصر را به ادامه راه وي دعوت نمودند.» [+]
مهريار پرشين: مشايي چند روز در
بازداشت بود [...]
محمد مهدي: به اين مطلب دقت کنيم.
مرحوم امام در رابطه با کشتار حجاج ايراني در حرم امن الهي پيامي داده
بودند که در اين پيام بيان ميکنند: ما اگر از آمريکا، صدام، اسرائيل
بگذريم از آل سعود نميتوانيم بگذريم چرا که ايشان حريم خدا را شکستند و
در حرم امن الهي خون بيگناهان را ريختند. آيا اين گونه بود و هست؟
پوريا گمنام: بولتن نيوز:
«حجتالاسلام والمسلمين عليرضا پناهيان در سخنان مهمي که سه شنبه گذشته در
مسجد دانشگاه تهران ايراد شد، با اشاره به مباحث مطرح شده در رسانهها، با
بيان رواياتي از ائمۀ معصومين(ع)، خبر دادن از برخي اتفاقات توسط سحر و
کهانت را ممکن اما نادرست دانست و گفت: بر اساس روايات، بعيد نيست که
شياطين جن و انس به بعضيها خبرهايي بدهند که فلان اتفاق خواهد افتاد و آن
اتفاق هم بيفتد. بعد هم اين اطلاع را لطف خدا به خود تلقي نمايند تا
اعتمادها را جلب کنند و ديگران را گمراه کنند. در آخرالزمان بايد خيلي
منتظر اين قبيل اتفاقها باشيم. اين گونه امور بههيچ وجه معياري براي
حقانيت نيست.» [+]
سيد ساجد فاطمي [خطاب به آقاي محمد
مهدي]: برادر عزيز، من حرف آقاي نمازي را گفتم نه حرف شما را. آنقدر هم
مطالعه داشتهام که فرق امام معصوم را با شخص حاکم غيرمعصوم از جانب ايشان
بفهمم. در ثاني از خاطرات استدلال ميآوريد؟ بنده ابداً قائل به ضد ولايت
فقيه بودن آقاي هاشمي نداشته و ندارم ولي بر خلاف آن بر ضد ولايت و ضد امام
و ضد ايراني بودن احمدي نژاد قبلاً شک ولي الان و پس از مشاهده تحولات اين
چند ساله ايمان دارم. به نظرم بحث استاد و اشکان قابل پيگيريتر از بحث
شماست زيرا نظرات آن دو بزرگوار از روي تحليل است و به ادامه بحث کلي کمک
ميکند. شما هم ميتوانيد به ارگان مطبوعاتي يا وبلاگي مهندس [مشايي] رجوع
کنيد.
محمد مهدي: از قديم سلاطين و
حاکمان به اين روش متوسل ميشدند و بوده است. حتي در زمان امام صادق عليه
السلام نقل ميکنند که خدمت ايشان بيان کردند شخصي است که داراي اين قدرت
است. او را به نزد امام صادق عليه السلام ميآورند. حضرت از او سئوال
ميکنند. او ميگويد بله ميتوانم. حضرت دست خود را حرکتي ميدهد و به او
ميگويد بگو در دست من چيست؟ او کمي تأمل ميکند و ميگويد همه جا را گشتم
فقط تخم پرندهاي را در جاي خودش نديدم آن تخم در دستان شماست. حضرت دست
ميگشايد و ميگويد درست گفتي. بعد حضرت به او ميفرمايد چگونه به اين قدرت
رسيدي؟ او عرض ميکند که هر چه نفسم به من گفت با آن مخالفت کردم. حضرت
ميفرمايد که نفس تو به تو ميگويد نپذير ولي تو مخالفت کن و بپذير و او
نيز اسلام را ميپذيرد.
همه قدرتهاي حاکم در روي کره خاکي
بدون استثناء به دنبال اين گونه نيروها هستند و از آنها بهره ميبرند.
حتي در دانشگاههاي کشورهاي به اصطلاح متمدن به تدريس اين گونه دانشها
مبادرت ميورزند.
سيد ساجد فاطمي: دوستان شايعه
ممنوع. مشايي و همسرش آزاد بودند. [...]
محمد مهدي: متأسفم جناب سيد ساجد
فاطمي که اين مقدار از دگم بودن فاصله نگرفتيد و هنوز تنها به خودتان
ميانديشيد و به آنچه که شما بيان ميکنيد. حرف آقاي نمازي هيچ مبناي فقهي
و روايي و شيعي نداشته و ندارد. اگر به آسمان هم برويد ايشان اشتباه کرده
مگر آن که خبر به نقل از ايشان اشتباه آمده باشد که آن موقع فرق خواهد
داشت. اينجا من به استاد بزرگوار ايراد گرفتم و ايشان در نهايت بزرگواري
اين گونه دگم برخورد نکردند و رفتار فاشيستي که شما از خودتان نشان داديد
بروز ندادند. البته اين گونه سخن گفتن از شما بعيد نيست چرا که خود را
امنيتي معرفي کردهايد و اين گونه آموختهايد که با همه به صورت دستوري
برخورد کنيد. ولي متأسفانه در بحث و تبادل نظر جاي اين گونه رفتارهاي
فاشيستي نيست.
در ضمن من به دعوت شما به اينجا
نيامدم که با اخم شما بروم. من از استاد خواستم مرا پذيرفت. هيچگاه بر اين
عقيده نبودم و نيستم که حرف بنده کاملاً صحيح بوده و هست و ديگران فقط
بايد حول اين محور صحبت کنند بلکه بيان داشتم اين هم يکي از نظرات
ميتواند باشد که هست. جناب شهبازي با تمام بزرگواري اگر مطلب بنده اشتباه
بود به گونهاي بسيار دقيق پاسخ دادند تا مرا به مسير صحيح برسانند. ولي
شما مرا به خروج دعوت ميکنيد؟ فکر کنم اينجا را با جاي ديگر اشتباه
گرفتهايد.
سيد ساجد فاطمي: متأسفم برادر.
دگم، فاشيست و... الفاظ زيبايي براي به کار بردن عليه کسي که با شما مخالف
است نميباشد. من از شما معذرت ميخواهم. عفو کنيد. مثل اين که هر وقت
استاد ميروند استراحت ما هم بايد برويم چون خبري از مباحث جدّي نيست.
فعلاً خدا نگهدار.
محمد مهدي: جناب فاطمي، اين روشي
که شما انجام داديد همان روشي است که الان در جامعه جا افتاده و قيافه حق
به جانب ميگيرند و حرف خود را ميزنند. شما مرا به رفتن به سايت مهندس
[مشايي] دعوت کرديد در حالي که من و شما در اين صفحه مهمانيم. صاحب خانه
کسي ديگر است. در مفهوم فاشيست همين مقدار بس که کسي غير از خود را
نميپذيرند و آنان را به کنار کشيدن و يا فرو خوردن سخن خويش دعوت ميکنند
و يا واميدارند. البته اين سخن آخر شما بيشتر به قسمت آخر ميخورد.
مهريار پرشين: [...] مشايي طبق خبر
موثقي که دارم چند روز در بازداشت بود. البته همسرش رو اطلاعي ندارم.
گرين داو: و براي اولين بار است که
در رسانه ميبينم: «امام خميني در تمام طول عمرشان هرگز به مسجد جمکران
نرفتند.» [+]
جواد مير...: سلام استاد. خسته
نباشيد. ميگم اين جريان دستگيري چند روزه مشايي رو که بچهها دارن ميگن
شما اطلاع داريد حقيقته يا نه؟
حميدرضا علاقه بند: اين نکتهاي که
امام هرگز به جمکران نرفتند را هاشمي در مصاحبه با روزنامه جمهوري اسلامي
هم بيان کردند. در همين مورد هم نکات ديگري را هم گفتند: «سئوال: يکي از
چيزهايي که راجع به امام گفته ميشود اين که در قم که بودند اهل جمکران
نبودند. شما يادتان هست؟ [جواب:] - من هم هيچ وقت نديدم ايشان از جمکران
صحبت کنند اگر هم ميرفتند ما نميفهميديم.»
احسان سلطاني: سايتهاي عماريون و
صراط و برخي از اين سايتهاي زنجيرهاي امروز مطلبي را با نام «مرتضي محب
الاوليا» منتشر نمودهاند [+]
که در آن به شش روش مقابله با جريان موسوم به انحرافي، که به باور نگارنده
چشم اسفنديار اين تيم ميباشد، اشاره شده است. در اين نوشتار در راستاي
همان سياستهاي افرادي چون رسايي و شريعتمداري سعي شده تا مغز متفکر اين
جريان را مشايي معرفي نمايند و جبهه درگيريها را منحصر به مشايي کنند که
احتمالا اگر ضربه اي به اين تيم وارد شد بدنه اصلي آن سالم بماند. به نظر
من چند دليل را براي سپر کردن مشايي از سوي جريان مذکور ميتوان برشمرد.
اين که اينها ميخواهند ابتدا پيشقراولهاي خود را راهي ميدان کنند تا در
کمينهاي احتمالي اگر ضربهاي هم وارد شد تيم اصلي در امان بماند و البته
آنقدر همين تيم پيشقراول پرودهاند که هزينه برخورد و حذف آنها به از پاي
درآمدن خود حاکميت منجر خواهد شد يا اگر هم اينطور نشد هزينههاي مقابله
با تيم اصلي بالا برود و در آن زمان تيم اصلي اينطور به مردم القا کند که
حاکميت به جز خود هيچ مجموعه ديگري را بر نمي تابد و هر مخالفي داشته باشد
مفسد و به خارج از کشور مرتبط ميکند. [...]
حسن ص...: [يادداشت مهدي خزعلي:]
«سخني با فرزند شهيد هاله سحابي!» [+]
گرين داو: حجتالاسلام ناصر سقاي
بي ريا، رئيس مجمع نمايندگان طلاب و فضلاي حوزه علميه قم : «جريان انحرافي
اهدافي بزرگتر از انتخابات رياست جمهوري و مجلس دارد.» [+]
آرش کورش: در اين تاکتيک هم
پوزيسيون در کنترل خودشان است و هم اپوزيسيون، يعني مخالفان هم از خودشان
هستند تا موج مخالفتها و فشارها را بتوانند به حاشيه ببرند. در اين تاکتيک
يک شاخه از جريان نفوذي احمدي نژاد-مشايي به صورت نمايشي ميشود مخالف
جريان احمدي نژاد تا مخالفت ها را به سمت شخص مشايي منحرف کرده و شبکه
اصلي را از شناسايي کامل و نهايتاً دستگيري نفوذيهاي اصلي نجات دهند.
احسان جان با شما موافقم، بنظر
بنده برخي از کساني که در به قدرت رسيدن احمدي نژاد آن گونه افراطي حمايت
کردند، اکنون ميخواهند با بلند کردن پرچم مخالفت با مشايي کاملاً موجب
انحراف افکار از بدنه اصلي اين جريان نفوذي شوند. اين تاکتيک بسيار قديمي
است اما هنوز کارآمد است و چون متاسفانه بينش مخالفان واقعي جريان نفوذي
احمدي نژاد در نظام بسيار پايين است، نميتوانند تشخيص دهند که تحرکات
حاميان افراطي احمدي نژاد که اکنون به پرچمداران اصلي مخالفت با جريان
انحرافي به محوريت مشايي تبديل شدهاند کاملاً نمايشي است. و دقيقاً به
همين دليل است که افرادي که ديروز از حاميان سرسخت احمدي نژاد بودند امروز
پرچمدار اصلي مخالفت با جريان انحرافي با محوريت مشايي شدند. هر کسي که
ميگويد احمدي نژاد جداي از جريان انحرافي و يا مشايي است يا نادان است يا
خودش عضوي از اين شبکه است براي نجات نفوذيها. اگر احمدي نژاد نباشد ديگر
اسرائيل و امريکا خوراک تبليغاتي عليه ايران ندارند و اين يعني بهانه جنگ
با ايران را از دست خواهند داد. و مهمتر از همه وقتي جريان نفوذي
احمدي نژاد از قدرت خلع شود ديگر توانايي براندازي نظام و ايجاد جنگ داخلي
را نخواهد داشت.
فرزاد پور...: اسرائيل کوچيکتر از
اونه که بخواد اقدامي بکنه. درسته با وضعيت کنوني کشور مخالفيم اما به
اسرائيل هم ميگيم گم شو بچه.
حسن م...: اوّل رجب تمام شد و هيچ
اتفاقي نيفتاد به كوري چشم مشايي و امثالهم.
اب کمالي: احساس ميکنم اين
گفتهها براي رفع اتهام است که روحالله حسينيان گفته: [با اشاره به
احمدينژاد:] «امروز هم اگر کسي براي باند خودش تلاش کند ذلت را ميچشد بر
اساس آيات قرآن هر کسي که براي جاودانگي تلاش کند خداوند اسرار شخصي و
خانوادگي او را فاش ميکند.» [+]
فتنه ناب: آنتوني ساتون بيشتر به
«انجمن جمجمه و استخوان» پرداخته بود و ميترسيد و حدود ۱۵ سال مدارک خود
را به صورت سرّي و محرمانه باقي نگه داشت تا بالاخره اين ليست در کتابي از
کريس ميلي گان در سال ۲۰۰۳ به صورت ضميمه منتشر شد. شايد پرداختن شما در
اين مقوله به «انجمن بيلدربرگ» کمي معاصرتر باشد؟
شهبازي: سرکار خانم فتنه. لينک
کتاب آنتوني ساتون را از منظر روابط بانکداران نيويورک و نقش آنها در
صعود هيتلر گذاشتم در بحث محمدعلي رامين و هولوکاست و مصاحبه با روزنامه
وال استريت ژورنال.
هادي ع...: در اين که نوعي هماهنگي
بين نيروهاي جنگ طلب خارج از مرزها و داخل مرزها وجود دارد شک نکنيد. آب
به آسياب هم ميريزند ولي نکته مهم حاضر نشدن احمدي نژاد بر سر کار از
دوشنبه و نيز احضار رحيم مشايي به بازجويي و نيز ناديده شدن اين دو از کاخ
رياست جمهوري و نيز حضور عجيب رحيمي معاون اوّل احمدي نژاد در سکوي
شخصيتها در سالگرد امام و عدم حضور مشايي و بقايي در اين مراسم بود و نيز
صحبت محمود در آرامگاه امام روحالله که گفت مخلص آقاي رئيس هستيم نوبت شما
هم ميشود. اين تيم مشکوک بدجوري به رصد امور مشغول است و به قول فرمانده
سپاه درحال يارگيري. سخنان آيتالله نمازي بعد از تکذيبيه دفتر رهبري و
سپاه هم خواندني است. [...] حتي گريزي هم در نوشتههايتان به دوران امام
روحالله با تطبيق وقايع مشروطه و نفوذيهاي بيت رهبران مشروطه داشتيد.
مسعود ع...: مصر امروز به طور
ناگهاني بدون اعلام هيچگونه دليلي گذرگاه رفح را، كه اصليترين مسير نوار
غزه براي ارتباط با جهان خارج است، مسدود كرد.
حميدرضا علاقه بند: تيراندازي
هوايي براي متفرق کردن معترضان در تهران. [+]
شهبازي: اين مطلب آقاي هادي ع...
آيا مستند است: «حاضر نشدن احمدي نژاد بر سر کار از دوشنبه و نيز احضار
رحيم مشايي به بازجويي و نيز ناپديد شدن اين دو از کاخ رياست جمهوري...»؟
آيا احتمال دارد يا خبري هست که مشايي و بقايي بازداشت شده باشند؟
حميدرضا علاقه بند: احتمال دستگيري
مشايي، بقايي، رحيمي هست. حتي شنيده شده که مشايي و رحيمي دستگير شدند،
ولي منابع معتبر هنوز تأييدش نکردند.
شهبازي [يکشنبه، 15 خرداد 1390]:
اين هم چند لينک درباره پروژه هارپ. ظاهراً متخصصين تأييد نميکنند مطالب
بعضي از دوستان را در زمينه کارآمد بودن اين پروژه در وضع فعلي علم. [+،
+،
+،
+]
من در اين زمينه هيچ تخصصي ندارم و نميخواهم اين بحث را مجدداً راه
بيندازم.
اين جمله رهبري در سخنان امروز هم
مهم است براي کساني که تصوري مطلق گرايانه از امام خميني دارند:
«اگر چنانچه از ما عيب گرفتند،
نگوئيم ما بالاتر از اينيم كه عيب داشته باشيم، بالاتر از اينيم كه به ما
انتقادى وارد باشد. خود امام هم همينجور بود. ايشان، هم در نوشتههاى خود
- بخصوص در اواخر عمر شريفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان
قضيه اشتباه كردم. اقرار كرد به اين كه در فلان قضيه خطا كرده است؛ اين
خيلى عظمت لازم دارد. روح يك انسانى بايد بزرگ باشد كه بتواند يك چنين
حركتى را انجام دهد؛ خودش را منسوب كند به اشتباه و خطا. اين معنويت امام
بود، اين اخلاق امام بود؛ اين يكى از ابعاد مهم درس امام به ماست.»
پوريا گمنام: سلام استاد. نصف شب
شد اومديد ما بريم ديگه :) شما هنوز هم منتظر هارپ هستيد؟ انشاءالله که
خبري نشه. يک ريال ضرر به مملکت هم جبرانش سخته. اما من موندم با جوسازي
مرتبط خزعلي، مشايي [...] شما چي فکر ميکنيد استاد؟ در اين مدت که منتظر
شما بوديم داشتم علائم ظهور ميخواندم :)) و پيشگوييها در اين مورد. يکيش
درست بود: نافرماني در کشورهاي عربي (از مصر تا سوريه) از صفر تا صفر.
ديدم واقعاً استارت مصر از 25 ژانويه هست که ميشه صفر!
شهبازي: خب، آينده يادداشت خوبي
زد. احتمالا تأثيرات آقاي آرش کورش بوده که جداً به هارپ معتقدند. يادداشت
پيشگيرانه قشنگي بود. اگر حتي تصادفي هم زلزله بياد ميتونه ازش بهره برداري
اعتقادي و سياسي بشه. بالاخره تهران زلزله مياد. دير و زود داره ولي قطعي
يه. هارپ باشه يا نباشه.
حميدرضا علاقه بند: هاشمي رفسنجاني
بعد از حضور در جايگاه ويژه مسئولان به احمدينژاد سلام كرد و با
عليكمالسلام آغشته به لبخند رئيس جمهور مواجه شد. آقاي رئيس جمهور خيلي
ناراحت هستند که رسم ادب رعايت نکردند و به رئيس مجلس تشخيص مصلحت نظام
زودتر سلام نکردند.
شهبازي: بحث قبلي و امروز مکمل هم
هستند. خدا کنه در خدمت تون باشم که اين بحث را اين چند روزه ادامه بديم.
اوضاع را قطعاً بحراني ميدونم. خبررساني نميشه. بعضيها ميگن هيچ خبري نشد
ولي تصور من اينه که آتش زير خاکستره. اقدامات شديد امنيتي در مراسم خانم
هاله سحابي که آقا حميدرضا لينک دادند (تيراندازي هوايي در اطراف حسينيه
ارشاد) به همين دليله. يعني آماده باش کامل و جلوگيري از هر گونه خطر
احتمالي.
مهدي خزعلي و هفت صبح (دعا
براي رفع بلا) و تماشانيوز (زلزله تهران) يک پروژه هستند. خزعلي جزو سناريو
است.
پوريا گمنام: بله، به شدت. اونوقت
بايد همه جلو اين پيشگوها دست بسته بشينيم :))
شهبازي: اين را قبلا هم گفتم. از
همان زمان ماجراي سبورجيان گفتم که کارهاي مهدي خزعلي مشکوکه. ماجراي
سبورجيان را خزعلي راه انداخت و همه را مدتها سر کار گذاشت. من در تک
نگاري که تهيه کردم نوشتم که اصلاً ماجرا از بيخ و بن مشکوکه.
مهريار پرشين: [...] رهبري امروز
سخنان خوبي داشتن.
حميدرضا علاقه بند: دانلود سخنراني
[پناهيان در] جلسه دوّم مهديه تهران با موضوع «آيا ظهور نزديک است؟» [+]
باز هم «معماي سبورجيان»
شهبازي: بحث «سبورجيان» را اوّلين
بار رابرت تيت مطرح کرد در سال 1384. تيت خبرنگار جديد روزنامه انگليسي
گاردين در ايران بود و قبلا خبرنگار روزنامه «جروزالم پست» اسرائيل بود.
او نوشت نام فاميل قبلي احمدي نژاد «سبورجيان» بوده و عوض کرده به
احمدينژاد. «خويشاوندان او ميگويند: علت اين اقدام آميزهاي بود از دلايل
ديني و اقتصادي.» مهمترين نکته در گزارش رابرت تيت همين است. عين عبارت
رابرت تيت اين است:
“It was a move that coincided with changing
the family name, a step taken for a mixture of RELIGIOUS and
economic
reasons, RELATIVES SAY.”
شاه حسيني، محسني، برومند و غيره
همه فاميل پدري احمدي نژاد هستند يعني همه خانواده نام فاميل خود را عوض
کردهاند.
پوريا گمنام: استاد، باورتون ميشه،
اينجا شخصي خارجي مسلمان به من گفت احمدي نژاد سبورجيان هست و اصالتاً
يهوديه و دروغ ميگه!
شهبازِي: يکي هم بنام شاه حسيني در
اين فيسبوک است که هر از گاهي مياد و به من چند تا فحش ميده و ميره. من هم
چند روز پيش حذفش کردم :)
بعد يک کامنت در سايت «جئوئيش ژورنال» اين مسئله
را مطرح کرد و بعد مهدي خزعلي در 6 بهمن 1387 و بالاخره ديليتلگراف. اينها
همه يک خط بود: شايع کردن و دامن زدن به اين مسئله.
گرين داو: ناتو براي فشار بيشتر
بر روي قذافي حملات هليکوپتري خود را شروع کرد.
شهبازي: من از اوّل با شک ولي با
دقت دنبال کردم قضيه را و بالاخره فهميدم که ماجرا چيز ديگري است. آقاي
احمدي نژاد و عموزادگانش، که نامهاي شاه حسيني و محسني و برومند و غيره را
بر خود دارند، همه در اصل «صباغيان» هستند و مهاجر از سمنان به آرادان.
اين مطلب در گزارش آينده نيوز از آرادان نيز ذکر شده. گزارش مهمي است.
پوريا گمنام: بله خواندم اما نه با
دقت مثل شما :)
شهبازي: از گزارش ولي خليلي و سعيد
اردکان زاده يزدي منتشره در آينده نيوز درباره آرادان، 3 خرداد 1390. [+]
«كار كشاورزي بود كه روزگاري
خانواده احمدينژاد را به آرادان كشاند. ريشه پدري محمود احمدينژاد
سمناني است و مادر او نيز از ساداتي است كه ريشه در اردستان يزد
داشتهاند. پدربزرگ احمدينژاد بههمراه فرزندانش كه آن زمان به
«صباغيان» شهرت داشتند، از سمنان به آرادان آمده بودند. ميرزا احمد
يكي از فرزندان اين كشاورز در ميدان مركزي شهر خواروبارفروشي به راه
انداخت. محمود احمدينژاد چهارمين فرزند خانواده ميرزا احمد است كه در
انتهاي يكي از كوچههاي مركزي آرادان كه اكنون كوچه «سرباز» نام گرفته
بهدنيا آمد. از اين خانه دوطبقه فقط يك زمين صاف باقي مانده است. ميتوان
روي اين زمين كه حالا حلقهاي لاستيك كهنه و كيسههاي پلاستيكي و شن و خار
در آن پراكنده شده، قدم زد و تصور كرد روزي را كه احمدينژاد در اينجا
بهدنيا آمده و جنبوجوشي خانه ميرزا احمد را فراگرفته است. حاجفرهاد
محسني، پسرعموي احمدينژاد ميگويد: «او هنوز يك ساله نشده بود كه
بههمراه پدرش به تهران رفت.»
مهريار پرشين: خيلي جالبه! کانال
3
روحالله حسينيان رو آورده در مورد حاج احمد خميني و وصيت به فرزندانش
صحبت کنه!
شهبازي: اندکي پس از اين که مقاله
«معماي سبورجيان» را منتشر کردم خانم ايراني رابرت تيت به من ايميل زد.
ايشان به من نوشت:
«جناب آقاي شهبازي. نکته اي در
مورد اسم خانوادگي پيشين آقاي احمدي نژاد ميباشد که متأسفانه از آنجا که
همسر من، رابرت تيت، در زمان تنظيم خبر تازه وارد ايران شده بودند و به
اسامي ايراني آشنايي نداشتند اسم "صباغيان" را به انگليسي
sabourghian
نوشتند و اين
اشکال دامنگير تمام کساني شد که به
اين اسم استناد کردند. لطفا اسم واقعي "صباغيان" را مبنا قرار دهيد. با سپاس.
نوشين حسيني.»
نميدانم اين چه جور اشتباهي است.
«صباغيان» و «سبورجيان» هيچ شباهتي در تلفظ يا نگارش به انگليسي ندارند.
قبل از اين ايميل يکي از دوستان در قبرستان آرادان تحقيق کرد و تمام سنگ
قبرها را خواند و برايم اينطور نوشت:
«يک روز تمامي گورستان آرادان را
گشتم و همه خانوادهها از طوايف اطراف آنجا [را] ديدم حتي تاريخ خوار و
قشلاق را نيز مطالعهاي کردم اما دريغ از "سبورجيان" يا احمدينژاد. يک
فاميل "معماريان" در گورها ديدم که در جيلارد و قم هم اين فاميل هست اما
ربطي نيافتم. اما نکته جالبي در مصاحبه رابرت تيت بود که بيشترين نزديکي
را به شواهد دارد و آن معني "نقاش نخ" يا همان رنگرز بود که به عنوان معني
اشاره کرده بود براي سبور... بنده کمي رنگرزي ميدانم و لغت «صباغ» برايم
آشنا بود. همچنين يک خانواده صباغيان در آرادان شماره تلفن دارد و صباغيان
ايل معروفي در سنگسر. همچنين سنگسريها در فرشبافي هنر خاص خودشان را
دارند و بيشترين قرابت را با مکان و معني توصيفي بستگان ايشان دارد.
نامهاي مهران محسني و مهدي شاه حسيني در متن رابرت تيت آمده که شاه
حسينيها در همان نزديک زندگي ميکنند و اين نامها با نامه دراويش گنابادي
به ايشان که نام پدر ايشان را ميرزا احمد صباغيان و عمويشان محسني ذکر
کردهاند نيز وفق ميکند.»
در نامه دراويش شهرستان گرمسار و
آرادان به محمود احمدينژاد، که اين دوست به آن اشاره کرده، چنين آمده است:
«خدا رحمت کند مرحوم عموي بزرگ شما کربلايي محمد محسني را... جد پدري شما
پيشهور بود و سالها با دراويش معامله داشت و مرحوم پدرتان در کودکي همراه
پدر به خانه دراويش ميرفته و از نزديک با آنها حشر و نشر داشته و در
جواني مرحوم پدرتان ميرزا احمد صباغيان زماني که هنوز در آرادان کاسب بوده
از نزديک با افکار و باورهاي اعتقادي دراويش آشنا بوده و با آنها رفاقتها
و خاطرات فراوان داشته. خدايش رحمت کند که نقل آن خاطرهها زمان و مجال
ديگري ميطلبد...»
بنابراين، برايم مسجل شد که جد
آقاي احمدينژاد اصالتاً از طايفه صباغيان سنگسر است که به آرادان مهاجرت
کرده است.
در يک وبلاگ، فردي مطلع خاندان
احمدينژاد را اينگونه معرفي کرده بود:
«در حوالي سمنان شهري است زيبا با
نام سنگسر که ايلات مختلفي درآن حوالي گوسفندداري و فرشبافي ميکنند و
طايفهاي از آنان صباغيان است که در سمنان، شهميرزاد و گرمسار و آرادان و
صد البته سنگسر زندگي ميکنند. ميرزا احمد صباغيان، پدر محمود و داوود و
امير و پروين و... در آرادان به دنيا آمد. او که از رمه و پشم و کرک و چله
و... فرار کرد، هيچگاه شغل صباغي را بر نگزيد و هميشه پيشهوري ساده
بود...»
[+]
در سنگسر، که به علت کثرت جمعيت
بهائي و شهرت آن به اين عنوان پس از انقلاب «مهدي شهر» نام گرفته، حدود 46
طايفه زندگي ميکنند که معروفترين آنها يزداني است به اين دليل که هژبر
يزداني از طايفه فوق بود. طوايف ديگري هم هستند مثل همين صباغيان، قلعه
باني، درخشاني، اقدسي، رباني، شهرياري، کسائيان، نوراني، هدايتي و غيره.
حال، چرا، طبق گفته عموزادگان احمدينژاد به رابرت تيت، پدر و عموهاي
احمدينژاد «به دلايل ديني و اقتصادي» نام فاميل خود را از صباغيان به
اسامي چون احمدينژاد و شاه حسيني و محسني و برومند و غيره تغيير دادهاند،
پرسشي است که بايد از خود آنها پرسيد. اين «دلايل ديني و اقتصادي» چه
بوده؟
به اين ترتيب، متوجه شدم چرا مهدي
خزعلي جنجال «سبورجيان» را راه انداخت. نميدانم داستان را گرفتيد يا نه؟
يعني با جنجال سبورجيان، خزعلي کاري کرد که هرگونه تحقيق درباره منشاء
خانوادگي احمدي نژاد لوث شود و کسي نپذيرد و بگويند: آقا، اين بازيها را
قبلاً هم راه انداختهاند. و جالب است که همه جا اين سبورجيان را به من
منتسب ميکردند که شهبازي گفته نام فاميل قبلي احمدي نژاد سبورجيان و يهودي
بوده است. من سه بار تکذيب کردم در سايتم.
پيشنهاد ميکنم دوستان ابتدا مقاله
وبلاگم را، مورخ 13 مهر 1388، بخوانند که عنوانش اين است: «شهبازي و معماري
سبورجيان» [+]
و سپس توضيحات تکميلي بالا را يک بار ديگر مرور کنند. تصوّر ميکنم ابهامي
باقي نخواهد ماند.
قسمت دوّم