يکشنبه، 24 مهر
1390/ 16 اکتبر 2011، ساعت 10:20 صبح
خجسته باد جنبش جهاني ضد زرسالاري!
بيست سال پيش
نگارش کتاب "زرسالاران" [+]
را آغاز کردم که پنج جلد آن منتشر شده و در همين حدود مطلب انتشارنيافته
مهيا دارم.
زماني که اين
کتاب را منتشر کردم هيچگاه تصور نميکردم شاهد روزي باشم که جنبشي با اين
قدرت و وسعت در سراسر جهان عليه سلطه زرسالاران (پلوتوکراتها) و نظام
زرسالاري جهاني (پلوتوکراسي) پديد آيد.
آن زمان
کانونها و نهادهايي که بايد از کارم حمايت ميکردند چنين نکردند بلکه به
عکس مانعتراشي کردند. آزارها سبب شد که قادر به انتشار مابقي مجلدات نشوم،
براي امرار معاش به ارثيه پدري روي آورم و زندگيام را به شيراز منتقل کنم.
در شيراز نيز آزارها تداوم يافت. گمان ميبردند به اين ترتيب منزوي و
خانهنشين شدهام.
سالها درک
نميکردم چرا؟ بارها از خود ميپرسيدم: «باي ذنب قتلت؟» اکنون ميدانم چرا
بر من چنين رفت.
آيا اگر ترک، عرب، هندي،
پاکستاني، اروپايي يا آمريکايي بودم، با من اين گونه ميکردند؟
اکنون
ميفهمم
مشيت الهي اين بود که استقلال خود را باز يابم.
خطايي بسيار
بزرگ کردند که مرا رها کردند و با کردار خود خشمم را برافروختند. مگر نه
اين جنبش نيز در اروپا «جنبش برآشفتگان» نام گرفته است؟
خطايي بزرگ
کردند که با دست خود زمينه استقلال مالي و تداوم تحقيق مرا، بدون وابستگي
به اين و آن نهاد قدرت، فراهم آوردند.
در مقدمه
"زرسالاران" [+]
نوشتم:
«زرسالاران
حاصل بيش از يک دهه تلاش پژوهشي من است. کار بر روي اين کتاب را از سال
1370 آغاز کردم زماني که 36 ساله بودم و از توان جسمي فراوان برخوردار.
سالها به تهيه منابع و يادداشت برداري و تحقيق گذشت و از اوايل سال
1376 تدوين متن نهايي را آغاز کردم. ابتدا قصد داشتم کتاب را در دو جلد
منتشر کنم ولي در کوران کار با حجمي عظيم از يافته هاي نو مواجه شدم که
طرح کتاب را به پنج جلد ميرسانيد. جلدهاي اوّل و دوّم در اواسط سال
1377 منتشر شد.»
در مقدمه
زرسالاران نوشتم:
«عنوان کتاب
را زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران نهاده ام تا به
روشني گوياي محتواي اثر باشد. واژه "زرسالاري" را در همان معنايي به
کار برده ام که در نوشتار سياسي معاصر غرب از مفهوم "پلوتوکراسي"
فهميده مي شود. "پلوتوکراسي" از واژه يوناني "پلوتوس" به معناي "ثروت"
است و منظور سروري مستقيم يا غيرمستقيم يک اقليت ثروتمند و بهره مند،
نخبگان زرسالار، بر تمامي جامعه است. در اين پژوهش زرسالاري دنياي
امروز را داراي ساختاري دودماني يافته ام و لذا از آن با عنوان
"اليگارشي زرسالار" نيز ياد کرده ام.»
و نيز:
«بايد متذکر
شوم که کاربرد اين مفهوم ابداع اينجانب نيست و در فرهنگ سياسي معاصر
براي اطلاق بر همين پديده پيشينه دارد. در همين معناست که جرج برنارد
شاو، نويسنده انگليسي، از اليگارشي زرسالاري سخن گفته است که "تمامي
اقتدارات کهن شاهان" را اِعمال مي کنند. و اين همان پديده اي است که
هربرت جرج ولز، نويسنده ديگر انگليسي، از آن با تعبير "انسانهايي به
سان خدايان" ياد کرده است؛ و در همين معناست که در واژگان سياسي غرب
گاه مفهوم "پلوتو دمکراسي" به کار رفته است؛ يعني آن نظم سياسي و
اجتماعي که در ظاهر دمکراتيک است و در باطن پلوتوکراتيک.»
امروز شاد از
خواب برخاستم زيرا عنوان اوّل روزنامههاي جهان از جهاني شدن جنبش ضد
زرسالاري خبر ميداد. جنبش ضد پلوتوکراسي در شعارهاي نفي «حاکميت يک درصد
بر 99 در صد» تجلي يافته است.
عنوان صفحه اوّل
15 اکتبر وبگاه روزنامه نخست آمريکا را بنگريد، روزنامه واشنگتن پست:
«اتحاد خشم: جنبش ضد وال
استريت جهاني شد.»