پنج‫شنبه، 10 مرداد 1392/ اوّل اوت 2013، ساعت 4:15 صبح

رضا شاه و حکومت هند بريتانيا

حذف بني ‌کعب و برکشيدن آل ‌سعود

 

گزارشي اجمالي از "بزرگ‌ترين خدمت" رضا شاه به ايران، که در واقع بزرگ‌ترين پتانسيل ايران را براي اقتدار در سراسر منطقه خليج فارس از ميان برد، راه را براي اقتدار وهابي ‏ها و آل‌سعود در سرزمين‏ هاي عربي گشود، و با اشاعه شووينيسم (ناسيوناليسم افراطي) باستان‏ گرايانه بستر را براي پيدايش جريان ‏هاي پان ‏عرب و تجزيه طلب در خوزستان فراهم آورد.

شيخ خزعل، حاکم خوزستان ايران (عباي تيره)
و امير عبدالعزيز بن عبدالرحمن بن فيصل آل ‌سعود (ملک عبدالعزيز) حاکم حجاز (عباي سفيد)

تاريخ‌نگاري رسمي دوران پهلوي از قشون کشي رضا خان سردار سپه به خوزستان و حذف اقتدار عشيره بني کعب در خليج فارس بعنوان مهم‌ترين خدمت رضا شاه به حفظ تماميت ارضي ايران ياد مي‌کند.

پژوهش من، که در جلد پاياني "زرسالاران" منتشر خواهد شد، ثابت مي‌کند که اين اقدام رضا شاه با هدف تأمين اقتدار بلامنازع آل‌ سعود و وهابيون بر منطقه خليج فارس انجام گرفت. تا آن زمان عشيره شيعي بني کعب، که خود را ايراني و وفادار به تابعيت دولت ايران مي‌دانست، بزرگ‌ترين نيروي معارض آل‌ سعود و وهابيون در منطقه بشمار مي‌رفت و بعنوان قدرتمندترين نيرو در منطقه خليج فارس، و حلقه واسط ميان ايرانيت و عربيت، اقتدار دولت مرکزي ايران را در سراسر خليج فارس تأمين مي‌کرد.

پيوندهاي شيخ خزعل با استعمار بريتانيا و عضويت او در لژهاي ماسوني و جنبه ‌هاي منفي شخصيت شيخ خزعل مورد نظر نگارنده بوده است. اين مسائل تحليل فوق را مخدوش نمي‌کند. کليد حل معماي شيخ خزعل شناخت ساختار قدرت در بريتانيا است.

براي شناخت رقابت کانون‌هاي معارض در درون بريتانيا در سال‌هاي پس از جنگ جهاني اوّل، که منجر به کودتاي 1299 و برکشيدن رضا خان از سوي لرد ردينگ، نايب‫السلطنه بريتانيا در هند، و حاميان او در لندن، جناح لويدجرج- چرچيل- مونتاگ- ساموئل، برغم جناح لرد کرزن، شد، مطالعه گزارش مفصل خود را از نتايج تحقيق ده ساله ام، در اين زمينه، توصيه مي‌کنم که در اسفند 1379 در کنفرانس هشتادمين سالگرد کودتاي 1299 عرضه شد با عنوان "کانون‌هاي استعماري، کودتاي 1299 و صعود سلطنت پهلوي".

http://www.shahbazi.org/pages/Coup1921_1.htm

حذف شيخ خزعل از منطقه خليج فارس منطبق با سياست‌هاي کانون يهودي- صهيونيستي پيشگفته در دولت بريتانيا بود که به دنبال تحکيم اقتدار شيوخ وهابي و ترسيم جغرافياي سياسي جديد در منطقه خليج فارس بودند. رضا شاه از مجريان اصلي اين سياست بود و شيخ خزعل، به دليل سنن ايراني- شيعي بني ‌کعب، که توضيح خواهم داد، قرباني آن.

اکنون مجالي براي ارائه مقاله مستدل در اين زمينه ندارم و لذا يادداشتي را که در سال 1383 در وبلاگ خود، در پاسخ به مقاله اي در وبگاه "بازتاب"، منتشر کردم، تجديد چاپ مي‌کنم.

يادداشت من با عنوان "معماي شيخ خزعل"

دوشنبه 25 خرداد 1383/ 14 ژوئن 2004، ساعت يک بامداد: [+]

در سايت بازتاب مقاله‌اي مندرج است به قلم آقاي جهانگير محمودي  با عنوان «رضا خان بدتر [است] يا شيخ خزعل؟». نوشته فوق پاسخي است بر مقاله «انگلستان، رضا خان و تسليم خزعل» مندرج در نشريه فرهنگ خوزستان. ظاهراً در مقاله فوق، که آن را نديده‌ام، ادعا شده که «شيخ خزعل تجزيه‌طلب نبود»؛ و نويسنده محترم بازتاب در پاسخ خويش برآنند که «شيخ خزعل تجزيه‌طلب بود.» [ايشان نوشته اند:] «درباره شيخ خزعل و مقاصد وي بايستي گفت كه نمي‌توان ترديدي در تجزيه طلب بودن او نمود، چنان كه در انگليسي بودن او و رضا خان نيز جاي ترديد نبود.»

با توجه به انتشار پاسخ جناب آقاي محمودي به مقاله مندرج در نشريه فرهنگ خوزستان، شايسته بود که متن مقاله فوق نيز در سايت بازتاب قرار مي‌گرفت تا خوانندگان با استدلال طرف ناشناخته بحث (که نام ايشان به عنوان نويسنده مقاله فوق ذکر نشده) آشنا شوند و عيار استدلال‌ها و مستندات او را نيز محک زنند.

بهرروي، توجه جناب آقاي محمودي را به نکات زير جلب مي‌کنم:

طايفه عرب بني‌کعب محيسني (از ريشه "حسن") در اصل از طوايف جنوب حجاز (از شاخه عبد مناف) است که به سمت خليج فارس مهاجرت کرد، در خوزستان و جنوب عراق مأوا گزيد و در جريان شيعه شدن آل‌مشعشع به تشيع گرويد. شاخه‌هاي بني‌کعب در سراسر خليج فارس پراکنده هستند. بيش‌تر فلاحين جنوب عراق بني‌کعب مي‌باشند. شاخه‌اي از بني‌کعب نيز ساکن عمان هستند؛ و در دوران رياست شيخ غانم (در دوره زنديه) بني‌کعب بر عمان تسلط داشت. در طول سده‌هاي هيجدهم و نوزدهم ميلادي طايفه بني‌کعب مقتدرترين نيروي شيعي عرب در منطقه خليج  فارس و سد استواري در مقابل توسعه‌‌طلبي وهابيون و تاخت‎وتاز و هتک حرمت‌هاي ايشان در عتبات بشمار مي‌رفت.

سمت راست: شيخ مبارک بن صباح الصباح، امير کويت. سمت چپ: شيخ خزعل، حاکم خوزستان ايران

براي رسيدن به ارزيابي منصفانه از شيخ خزعل و شناخت دقيق‌تر علل برکناري و قتل او به دست حکومت رضا شاه، در کنار موارد منفي که با آن آشنائيم، توجه به موارد زير نيز ضرور است:

1- شيخ خزعل از مخالفان سرسخت اعلاميه بالفور بود و با سياست صهيونيستي يهودي کردن سرزمين فلسطين به شدت مخالفت نمود. نامه‌هاي او به مفتي بيت‌المقدس موجود است. به اين دليل پاپ بنديکت پانزدهم، که او نيز از مخالفان اعلاميه بالفور بود، در سال 1921 به خزعل عنوان "شهسوار مسيح" اعطا کرد.

2- خزعل از مخالفان جدّي غائله جمهوري‌خواهي و استقرار ديکتاتوري رضا خاني و در اين رابطه با سيد حسن مدرس هم‌پيمان بود و با علماي عتبات مکاتباتي داشت. نمونه‌اي از اين مکاتبات نامه خزعل به آقا ميرزا مهدي، فرزند مرحوم آخوند خراساني، است که در يادداشت‌هاي منسوب به رضا شاه (سفرنامه خوزستان، صص 114-115) درج شده است.

3- طايفه عرب بني‌کعب هماره به ايراني بودن و تابعيت ايراني خود عميقاً وفادار و دلبسته بوده است. طبق اين سنت ديرين و ريشه‌دار، خزعل، حتي اگر مي‌خواست، نمي‌توانست داعيه جدايي از ايران را داشته باشد. توجه کنيم که در ماجراي تعيين سرحدات ايران در اوايل دوره ناصري درويش پاشا، نماينده عثماني، وعده داد که اگر بني‌کعب خود را تبعه عثماني بخوانند ماليات ده ساله را بر آن‌ها خواهد بخشود ولي سران بني‌کعب خود را تبعه ايران خواندند، «و به رعيتي ايران خرسند بودند»، به‌رغم اين که ميرزا جعفرخان مشيرالدوله ساليانه 2000 تومان بر ماليات آن‌ها افزود.

کارتي با تصوير شيخ مبارک بن صباح الصباح، امير کويت، و شيخ خزعل.
دوران سلطنت احمد شاه
پرچم ايران، با نقش شير و خورشيد، بر بالاي سر شيخ خزعل بيانگر تابعيت ايراني اوست.

4-  در دوران اقتدار بني‌کعب در خليج فارس، اين طايفه شيعي عرب، به عنوان قدرتمندترين طايفه عرب منطقه، حلقه واسطي بود که حاکميت ايران را بر سراسر منطقه خليج فارس تأمين مي‌کرد و به عنوان پلي ميان ايران و اعراب جنوب خليج فارس عمل مي‌نمود.  با وجود اقتدار بني‌کعب، يکه‌تازي حکام جديدي که استعمار بريتانيا بر مناطق جنوبي خليج فارس تحميل کرد، امکان نداشت.

5- ناسيوناليسم نژادپرستانه و عرب‌ستيزانه ‌اي که حکومت پهلوي منادي آن شد و قطع حلقه واسطه فوق ميان ايران و اعراب خليج فارس مهم‌ترين عواملي بودند که حاکميت ايران را بر سراسر منطقه خليج فارس از ميان برد.

6- اگر شيخ خزعل قصد تجزيه خوزستان را داشت، با توجه به اقتدار نظامي فراوانش مي‌توانست آشوب بزرگي را برانگيزاند و در کوران هرج‌و‌مرج سال‌هاي جنگ اوّل جهاني و پس از آن شايد موفق هم مي‌شد. توجه کنيم که در آن سال‌ها حتي برخي از سران طايفه کوچک آسوري اروميه، مانند پطروس آقا، داعيه استقلال و تشکيل "دولت آشور" را داشتند و با حمايت قدرت‌هاي پيروزمند به کنفرانس لوزان نيز راه يافتند در فضايي که نمايندگان رسمي دولت ايران را به اين کنفرانس راه ندادند؛ ولي شيخ خزعل هيچگاه چنين دعاوي را مطرح نساخت.

7- اين پرسش مهمي است که چرا شيخ خزعل، به‌رغم اقتدار نظامي، به‌سادگي از حکومت تهران تمکين کرد و خود را تسليم رضاخان و خانه‌نشين نمود. اهميت اين پرسش تا بدانجاست که حتي کسروي را نيز به ابراز حيرت وامي‌دارد که چگونه با آن‌که «ناصري پر از تفنگچيان عرب بود... با اين حال آقاي رئيس‌الوزرا [رضاخان] که جز از چند کسي از وزرا و چند تن سپاهي همراه نداشت، به ناصري درآمد.»

گزارش آقاي خسرو قاجار

يادداشت 16 آوريل 2013 آقاي خسرو قاجار در صفحه گروه انجمن پژوهشگران تاريخ، با عنوان "شيخ خزعل تجزيه‫طلب نبود"، نگاهي نو و نزديک به ديدگاه مرا به معماي شيخ خزعل عرضه مي‌کند.

http://on.fb.me/133CDF0

رئوس يازدگانه نظرات آقاي خسرو قاجار به ماجراي شيخ خزعل به شرح زير است:

1. پدر خزعل يعني شيخ جابر خان در جنگ ايران و انگليس دليرانه با انگليسي ‏ها جنگيد و از مرز ايران دفاع کرد.

2. بنا به اذعان لرد کرزن، عشيره بني‌کعب، يعني عشيره خزعل، کاملاً فرهنگ وهويت ايراني داشتند.

3. شيخ خزعل علاقه به خودسري و خان خاني وعدم پرداخت مرتب ماليات به دولت داشت ولي هيچ گاه سخني از تجزيه يا فراتر از آن مخالفت وتضاد با هويت ايراني اش نگفت.

4. در عصر مظفرالدين شاه و با وجود مخالفت خزعل، دولت براي خرمشهر گمرکات ايجاد کرد و خزعل هم عليرغم ميل قلبي پس از دستور مظفرالدين شاه از اين امر اطاعت کرد.

5. شيخ خزعل در جريان جنگ جهاني اوّل از سياست دولت در بي‏طرفي حمايت کرد و مانع تحرکات عثماني ‏ها در خوزستان شد.

6. متحدان شيخ خزعل در قيام عليه رضاخان سردار سپه لرها و بختياري ها بودند و اعراب و بويژه طايفه بني طُرف ضد خزعل بودند.

7. نام تشکيلات خزعل عليه رضاخان سردارسپه کميته قيام سعادت ملت ايران بود.

8. خزعل درپايان بيانيه‏ هاي تشکيلات خود از "پاينده ايران" استفاده مي ‏کرد.

9. خزعل به دنبال عدم حمايت احمد شاه از جنبش وي بدون جنگ وخونريزي تسليم رضا خان شد.

10. فرزندان خزعل با تعصب پيگير منافع ملي ايران در جنوب خليج فارس بودند.

11. يکي از فرزندان خزعل، مرحوم فريد خزعل، يکي از فرماندهان نيروي دريايي در آزادسازي جزاير سه گانه ايران بود.

شيخ خزعل با تيمورتاش و رجال رضا شاه  


Thursday, August 01, 2013 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

استفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.