از گلدبرگ تا خزعلي
و مشايي: نيمه خرداد چه خواهد شد؟
آخرين نظرات
[ادامه بحث از
+]
ميلاد مسعودي: آقاي آرش، در مورد
مطالبي که گفتيد کاملاً با شما هم عقيدهام ولي متأسفانه ديد سطحينگري به
مردم ما اجازه نميده که بفهمن تو مملکت ما چي ميگذره. همه اين سئوالهايي
که کرديد جواب خيلي از دوستان رو ميده. البته اگر بدون سطحي نگري بهشون
نگاه کنيم. قطعاً دو نوع جواب به اين سئوالات داده خواهد شد. از نگاه ساده
لوحان جواب همه اين سئوالات بلي هست و ما براي منافع ملي خودمون اين کارها
رو انجام ميديم. ولي اگر به عمق موضوع بريم ميفهميم که اصلاً ايران مطرح
نيست. همه اين افکار به نوعي متأثر و در راستاي منافع دولت سايههاست. هر
بار انکار هلوکاست تأثير فزايندهاي بر اقتصاد جهاني داره. شما اگر بررسي
کنيد ميبينيد که همين شعارها چقدر بر بحران اقتصادي غرب تأثير مطلوب
ميگذاره. ولي متأسفانه همون دولت سايهها پيچيدهتر از اين حرفها عمل
ميکنه که ما بخوايم در موردش به تجزيه و تحليل بشينيم.
ولي باعث خوشحالي من شد که ديدم
هنوز انسانهايي پبدا ميشن که ميتونن تا اين حد مسائل روز دنيا رو تجزيه
و تحليل کنن. واقعاً بايد از استاد هم تشکر کرد چون اگر وجود استاد در اين
فضا نبود شايد اصلاً چنين ميزگردهايي به وجود نميآمد.
زهرا هب: اينطوري که از نظرات بر
مياد ظاهراً غالب دوستان معتقدن که اسرائيل به ايران حمله نظامي خواهد کرد
اونم در نيمه خرداد؟!
ميلاد مسعودي: خانم زهرا، لطفاً
نظرات رو کامل بخونيد. [...]
سمانه حاجعلي: حالا بايد پرسيد که
کي حاضره به خاطر وطن از همه چيز بگذره؟
ميلاد مسعودي: دوستان، جديداً آقاي
محسن رضايي در اظهارنظر صريحي اعلام کردند که در جريان غائله ۲۵ بهمن ماه
من تنها كسي بودم كه شفاف اعلام كردم اقدامات گروههاي مخالف دولت و دو
كانديداي ديگر انتخابات به واقع نوكري و حمالي آمريكاييها بود. به نظرتون
اين اظهار نظر صريح چه معنايي داره؟ اين يعني يک فرار به جلو نيست؟
آرش کورش: ميلاد جان، تصور قدرت
اين شياطين حقيقتاً وحشت انگيزه اما ما نبايد قدرت خودمون رو دست کم
بگيريم. براي مثال سايتها و وبلاگهاي امثال سايت استاد شهبازي در جامعه
تأثير خوبي داشته و بدون شک اين تلاشها بينتيجه نخواهد بود.
ميلاد مسعودي: خانم سمانه، اگر
قراره به نام وطن و به کام اسرائيل و آمريکا و انگليس و روسيه باشه اصلاً
اسمشو نياريد.
نيلوفر اسکيلاس: کويت يک کشتي
ايراني حامل اسلحه و مهمات قاچاق را توقيف کرد. در اين رابطه دو نفر از
خدمه کشتي تحت بازجويي قرار گرفتهاند. گفته شده اين مهمات در بستههاي
حاوي مواد غذايي جاسازي شده بود. روابط ايران و کويت از چند هفته پيش در پي
متهم کردن دو ايراني به جاسوسي براي ايران در يک دادگاه در کويت به تيرگي
گراييده است. [+]
آرش کورش: هيتلر و احمدي نژاد، بمب
اتم و توطئه حکومت جهاني. [+]
دوستان خواهش ميکنم لينک بالا رو
ببينيد درباره توطئههاي باند نفوذي احمدينژاده و خيلي مهمه.
ميلاد مسعودي: کاملاً درسته منم از
اين خوشحالم که افرادي مانند استاد شهبازي هنوز در اين جامعه وجود دارن که
اينقدر با حوصله وقت خودشون صرف آگاهي دادن به مردم ميکنن.
آقاي آرش، در مورد کامنتي که در
مورد محسن رضايي گذاشتم نظر شما چيه؟
بهنام محصص: گروهي که عزم قدرت
داشته باشند، حداقلهايي را نيازمند هستند. اما نگاهي به شش سال گذشته
بيندازيد. آنها بيمحابا تخريب ميکنند، با برنامه و بسيار دقيق هم پيش
رفتهاند. آنها هيچ يک از موارد مورد نياز حکومت کردن و يا به قدرت رسيدن
را حفظ نکردهاند. فروپاشي خاک ايران به حدي محتمل بوده است که موسوي و
کروبي با زيرکي خواص قدرت و سرعت آن را کاهش دادهاند اما از آن جلوگيري
نتواستند بکنند. [...]
[با پوزش، مباحث دو طرفه ميان
آقايان ميلاد مسعودي و آرش کورش حذف شد. شهبازي]
حميدرضا علاقه بند: شبکه دو دارد
جلسه جنگيري توسط محمدعلي طاهري سرکرده فرقه انحرافي «شعور کيهاني» نشان
ميدهد.
آرش کورش: حميدرضا جان تشکر. دارم
تماشا ميکنم.
رضا م. غياث آبادي: به عنوان نخودي
جمع عرض کنم که به نظر بنده کل اين موضوع يک «نخود سياه» است که متأسفانه
دکتر خزعلي هم دنبال آن دويده است. در نيمه خرداد هيچ اتفاق محيرالعقولي
پيش نخواهد آمد.
محمود احمدي: اختيار داريد استاد
غياث آبادي. اتفاقاً نگراني دانشمنداني مثل شما به ما عوام تسري پيدا کرده
است. [+]
محمدرضا منصوري: در راستاي مطالبي
که دوستان در بالا مطرح کردند خواستم عرض کنم که اگر قرار باشد در نيمه
خرداد 90 اتفاقي رخ دهد که سبب شوکي بزرگ شود فقط ميتواند دو حالت داشته
باشد: يا سوءقصد به جان يکي از بزرگان محبوس مثل موسوي و کروبي يا اتفاقي
مشابه و در سطح بزرگتر در حين مراسم سالگرد رحلت حضرت امام. البته همه
اينها فعلاً در حد حدس و گمان هست و اميدواريم به هر شکل آن اتفاق نيفتد.
حميدرضا علاقه بند: مشايي در جلسه
سرّي گفته: «اجازه دهيد هر چقدر ميخواهند تخريب کنند و دروغ بگويند ما
بايد تا ۱۴ خرداد سکوت مطلق کنيم و روز اوّل رجب روز پايان سکوت ما خواهد
بود.» و «به زودي اتفاق ناگواري رخ خواهد داد که به سبب آن داغ دلي به دل
خيلي از مدعيان خواهيم گذاشت.» مغز متفکر دولت نهم و دهم به دو حادثه اشاره
کرده. در تشريح حادثه اوّل ميگويد: «روز اوّل رجب آغاز قيام صغري امام
زمان است و ما با آغاز اين قيام به قدرت مطلق ميرسيم.» ولي حادثه دوّم که
به زودي اتفاق ميافتد چيست؟ آيا ظهور حرمت الزمان (عج) اتفاق ناگوار است؟
يا قرار است خداي ناکرده بلايي بر سر يکي از بزرگان کشور بيايد که در مورد
آن ميگويد: «داغ دلي به دل خيلي از مدعيان خواهيم گذاشت.» به آخرين کلمات
دقت کنيد: خواهيم گذاشت. آنها در صدد انجام کاري هستند.
علي دوست آزادي: راستش آقاي
شهبازي، من زماني که حادثه کوي دانشگاه اتفاق افتاد بعدش در يکي از
روزنامههاي اصلاح طلب که اسمش يادم نيست مطلبي ديدم که يک جلسه فوق
محرمانه تشکيل شده توسط يکي از کانونهاي اطلاعاتي و توي اون جلسه
برنامههايي براي عبور از اصلاحطلبان و گرفتن کامل قدرت تبيين شده بود. من
تا اون مطلب را خوندم خنديدم. اما الان بعد از ده سال داره گيرم ميگيره .
چون همه اون چيزهايي که غير واقعي بود به وقوع پيوست. هدف اصلي اين کانون
نابودي قشر متوسط و زير ساختهاي اقتصادي کشور بود و آخرين برنامه يک جنگ
موضعي بود تا در حين جنگ دست به سرکوب گسترده بزنه و با نابود کردن اقتصاد
و زير ساختهاي اقتصادي و صنعتي طبقه متوسط را تبديل به طبقه فقير کنه و تو
اون جلسه اعلام شده بود که با اين کار ميتونيم 30 سال ديگه در قدرت
بمونيم. [...]
حميدرضا علاقه بند: فراخوان حركت به
سمت قدس اشغالي در روز 13 خرداد. [+]
هشدار به جريان انحرافي حامي
آقاي«ميم»: استان فارس بازيچه دست جريان انحرافي نخواهد شد. [+]
همه مفسده هاي جريان شيطاني وابسته
به آقاي ميم. مشايي در ماجرايي ديگر براي تولد يکي از بازيگران زن سينما
ادوکلني به مبلغ 5 ميليون تومان به وي اعطا کرده است. [+]
کدام فرضيه به حقيقت نزديکتر است؟
[+]
احسان تبانيان: امروز در سايت
آينده مطلبي در خصوص اظهارات مشايي در خصوص مرتاض 400 ساله و غيره بود.
حدود دو سال پيش هم من در وبلاگ شما نامه شخصي را خطاب به شما خواندم از
كارهاي مشايي در خصوص ديدار با امام زمان و غيره كه برايم خيلي جالب بود.
رحيم مشايي در ديدار شب جمعه خود با مسئولان ايرنا در باره آن توضيح داده
بود.
بابک کرباسي: ما منتظريم تا نيمه
خرداد گردد! يک مو ز سر... اينها سالهاست که دارن اراجيف ميبافن! مطمئن
باشيد نيمه خرداد هم بياذن و اراده الهي هيچ شکري نميتونن بخورن :-)
شهبازي:
ديشب يکي از دوستان، که با يکي از فعالين تيم رسانهاي مشايي دوست
قديمي است، گفت فرد فوق تلفني به وي گفته: «نيمه خرداد همه چيز عوض
خواهد شد.» به راستي، اينها منتظر تحولي هستند. عجيب است.
بابک کرباسي: يعني اين هم امتحاني
بزرگ است. ياد سخنان آقا ميافتم که بارها فرمودند: فتنهاي بس بزرگتر
(بزرگتر از 1388) در راه است. پس به فرمودهاش در دوران فتنه، که هوا
غبارآلود است، گوش به فرمانش ميدهيم و همچون عمار برايش روشنگري ميکنيم.
فقط يک سئوال! اگه به جاي عمار خداي نکرده چوپان دروغگو شديم و شديم آتش
بيار دشمن چه؟! واقعاً فاصله حق و باطل کمتر از عرض يک جوي آب شده. حالا
خدا را شکر هنوز به نازکي مو نرسيده :-)
بابک کرباسي: [در پاسخ به فردي
بهنام «آرش سبز» که کامنتش را پاک کرده- شهبازي] اينجا سعي ميکنم طرف
حسابم آقاي شهبازي باشه نه هر کسي که هر چي ميخواد ميگه و حرمت کسي رو نگه
نميداره. من هم بلدم چشمم رو ببندم و به همه بياحترامي کنم. ولي الان
موقع اين کارها نيست به نظرم. شما هم اگه با آقا مشکلي داري باز هم بيا کف
خيابون تا باز هم جوابت رو بديم. ما که چيزي يادمون نرفته. چيزي هم عوض
نشده. شماها اون موقع مشکلتون با محمود نبود، که اگه بود من نوعي دخالتي
نميکردم. مشکلتون با پرچم و عمود نظام بود که مثل پتک رو سرتون خراب
شديم. الان هم همون آش و همون کاسه. حرف خانوادگي و داخلي ماها سر موضوع
باند انحرافي کنار احمدي نژاد يه موضوع داخلي و وطني است، به وطنفروشها و
منافقين ربطي نداره. البته موافق آرامش فعلي و دعوا در آيندهاي نزديک هستم
[...] خدا رو شکر ما با اسم و نشاني و مشخصات واقعي با شما لشگر اعجوج و
معجوج مبارزه ميکنيم آرش سبز ! صاحبخانه من رو ببخشه که کمي يواش نبودم!
اينها کلاً با رهبري مشکل دارند و من هم هر وقت بتونم و وقت داشته باشم
جوابشون رو ميدم.
ميلاد مسعودي: امروز از يک منبع
نيمه موثق شنيدم که آقاي احمدي نژاد قصد داره مستقيماً با مافياي اقتصادي
مخصوصاً روحانيت وارد جنگ بشه. حائري شيرازي، مصباح يزدي، يزدي، امامي
کاشاني، جنتي و احمد خاتمي و صديقي احتمالاً در ليست افشاگري احمدي نژاد
خواهند بود. خيلي جالب بود. بنده خدا ميگفت يکي از مأموريتهاي استاندار
فارس هم اين بوده که پرونده فساد اقتصادي اطرافيان حائري و امامي کاشاني رو
در استان فارس بيرون بياره. به نوعي حمله چند روز اخير آقايان راست سنتي به
اين جريان انحرافي با آگاهي از نيت افشاگري بوده است. [...] البته صحت و
سقم اين خبر مورد تأييد بنده نيست.
مهريار پرشين: خبرگزاري مهر: مصباح
يزدي: دين در خطر است/ جريان منحرف سرکار ميآيد بايد با آن بجنگيم!
بهنام محصص: تحول خواص يعني ۴۸ %
درآمد نفتي تاريخ ايران در ۶ سال گذشته به تاراج رفته است و تنها در يک
مورد ۱۸ ميليارد دلار در ترکيه ضبط شده. تا به حال فکر کرديد چه لشکري و
ميليشايي ميتوان با اين پول ساخت؟ تحول يعني زماني که در اتاقهاي کارشان
بر روي هم اسلحه ميکشند.
حامد تاج: درود استاد، من جسارتاً
اينطور فکر ميکنم که برخي نقل قولها و خبرها و حرفهايي که از جلسات به
ظاهر خصوصي آقايان درز پيدا کرده چندان هم خصوصي و محرمانه نبوده؛ به اين
دليل که در همين فضا و به سرعت در مجاري ارتباطي مشابه منتشر و منفجر
ميشود و بيشتر به نوعي جوسازي و يک کلاغ چهل کلاغ شبيه ميباشد. به عقيده
حقير، پرداختن بيش از اندازه به موضوع، وقوع رخدادي عظيم و بروز ظهور صغري
و مسائلي از اين دست، کمکي است به نقشههاي رسانهاي برخي کانونها و دامن
زدن به التهابي که مبنايي ندارد.
بابک کرباسي: سلام. يه توضيح
کوچولو بدم. من قصد ندارم اداي شعبون بي مخ رو در بيارم. واقعاً يه
وقتهايي خسته ميشم از بيادبي و بياحترامي. يه کم هم حساسيت دارم وقتي به
ارزشهاي کسي فحاشي نميکنم، کسي به ارزشهام فحاشي کنه. از آقاي فرزاد يا
ميلاد يا... معذرت ميخوام اگه يهو پريدم وسط و بيادبي پيش اومد . واقعاً
دوست دارم همه با هم خوب باشيم. هم من و امثال من بايد يه کم تغيير بديم
(آروم باشيم) و هم شماها (به عنوان مخالفين) بايد يه کم هواي ما رو داشته
باشيد. من که جنايتهاي کهريزک رو انجام ندادم که يقه من رو ميگيريد. باز
هم پوزش ميخوام اگه تند رفتار کردم. صاحبخانه هم حلال کنه ما رو :-)
شهبازي:
جناب حامد تاج. فرضيه جنابعالي معقول است. به اين دليل بنده در پايان
يادداشتم اين فرض جدي را مطرح کردم که آقاي مشايي از درز سخنان خود به
خوبي مطلع بوده. زماني که فلان آقا به دوست قديمياش تلفن ميزند و
ميگويد در نيمه خرداد همه چيز عوض خواهد شد، بايد واقعاً احتمال داد
که وي به دنبال ايجاد پانيک و نگراني عمومي است. اين يک احتمال است.
ولي آن چه بستر شيوع وسيع اين نگراني را فراهم آورده واقعيتهاست. از
تعارض شديدي که تا اين لحطه ادامه دارد و نمود آن سخنان آقاي احمدي
نژاد در حمايت قاطع از بقايي و احمدزاده بود تا سخنان اوباما و کامرون
و پروندهسازيهايي که در حال انجام است مانند دادگاهي شدن پرونده
ايران به اتهام همکاري با القاعده و مشارکت در حادثه يازده سپتامبر و
زنجيره خبرهايي که در کامنتهاي قبلي منعکس شده. اينها در کنار
پيشگويي سال گذشته جفري گلدبرگ زمينههاي شيوع اين نگراني را ايجاد
ميکند.
جناب بابک
کرباسي. از کامنت اخير جنابعالي سپاسگزارم. محيط فيسبوک مرا به ياد
محيط دانشگاهها در ماههاي اوليه پس از پيروزي انقلاب مياندازد که
دسته دسته مردم جمع ميشدند و بحثهاي تند ميکردند. ولي بهرحال، فضاي
بردباري و شکيبابي بود. طبيعي است اگر يک کمونيست در بحث با يک مذهبي
به مقدسات ديني توهين ميکرد، بحثي صورت نميگرفت و کار به جنگ و دعوا
ميکشيد يا متقابلاً. لذا، همه سعي ميکردند يکديگر را اقناع کنند.
حامد تاج: بله استاد، شما به خوبي
و تيزبيني اين وجه از موضوع رو در يادداشتتون مطرح کرديد. به نظر ميرسه
آقاي مشائي قرار است همونطور که احمدي نژاد هم احتمالا ناخواسته «گرا» داده
است سيبل باشد تا به وقتش. کافي است مشائي در موعد "ظهور"، بتواند براي
اولين بار تريبوني در اختيار داشته باشد و بيواسطه با خلق سخن بگويد و با
چرب زباني و شيرين بياني همه ابهام ها را زدوده (ابهام هاي خودساخته و
بافته و پرداخته و فرمايش کرده) و تصويري اميدآور و الهام بخش و "منجي"
گونه از خود ايجاد کند در مقابل مهمترين و تنها کانون مخالفش، اصولگرايان
تاريخ مصرف گذشته سنتي، و به اين ترتيب بازي انتخابات را يک بار ديگر با
زيرکي به نفع خود تمام کنند. استاد، به نظر من جرياناتي که حضرات مدت هاست
دارند پيش ميبرند بيشتر يک نقشه زيبا و مکارانه براي تصاحب کرسيهاي قدرت
داخلي است که نمونهاش را توسط احمدي نژاد و اعوان در دو دوره قبل هم شاهد
بوديم. در سه قطبي تشکيل شده (راست، اصلاح طلب و احمدي نژاد) حضرات ديگر
دوست ندارند قطب دوّم باشند و ميخواهند قطب اوّل باقي بمانند.
داوود حشمتي: به نظر من هم به
روشني برخي افراد مثل مشايي، بقايي، رحيمي و... ميدانند كه در حال شنود
هستند و جالبتر اين كه طرف مقابل هم ابايي از پخش اين شنود ندارد. روزهاي
سختي است. يادم هست يك ماه قبل سعيد حداديان هم در جمع اعضاي هيات خود گفت:
«ما در شرايط سختي از صبر به سر ميبريم كه به ما توصيه شده.»
حامد تاج: استاد، فکر ميکنيد براي
خروج از اين وضعيت و وضعيتهاي مشابه که کشور را در آشوب و تلاطم و گل
آلودگي و ماهيگيري انداخته چه بايد کرد؟ خردمند هميشه آگاه است، ميفهمد و
ميانديشد اما در نهايت ميداند که بايد عمل کند و عمل ميکند. آيا راه
خلاصي وجود دارد؟ راه خلاص براي ايران و ايراني و همه آنچه شايسته ايران
است و خواست ايرانيان؛ خواه پيشرفت دنيا باشد خواه سعادت آخرت.
حميدرضا علاقه بند: خواب اصحاب کهف
قصه تنهايي ماست، ما همانيم که در غار دلت پوسيديم، کرشمهاي کن ناموس
ساحري بشکن به غمزه بت گوساله سامري بشکن.
سمانه حاجعلي: استاد، چشمهاي
نگران شما را پشت اين حروف ميتوان ديد که از خطر ايران عزيزمان قرار
ندارد. من که خواننده چند ساله مطالب شما هستم نيک ميدانم که قلب شما براي
ايران عزيز ميتپد و سختي بسياري را از همه طرف به جان خريده است.
پوريا گمنام: نگران نباشيد، براي
ايران اتفاقي نميافته. اينطور که به نظر ميرسه شرايط منطقه به سود ايران
هست: دشمنان ايران حذف شدند (صدام و بن لادن). حماس (به اشاره ايران) و فتح
آشتي کردند و قرار شد دو کشور مستقل فلسطيني و اسرائيل ايجاد بشه. اوباما
گفت اسرائيل بايد به [مرزهاي] قبل از 1967 برگرده. [+]
اما يک سئوال باقي ميمونه:
نيروهاي آمريکا و انگليس که عراق را ترک ميکنند کجا ميخواهد بروند؟ خبر
جديد: آمريکا به اتباع خود در بحرين خبر داد هر چه زودتر آنجا را ترک کنند
و انگليس نيز دوباره امروز اين درخواست را داشت. [+،
+] از طرف ديگر سوريه نيز به شدت دستخوش تغيير است. [+]
و اين خبر. [+]
نقش ترکيه در اين وسط چيست؟ آيا به نبرد قرقيسيا [+]
نزديک ميشويم؟
محمود احمدي: از نوشتههاي بالا
ميتوان چند نتيجه گرفت:
1- فعاليت مخربي
که اکنون با سوءاستفاده از مسئله ظهور جريان دارد قبلاً در ايران انجام
شده است. يعني در اواخر زنديه تا اواسط دوره قاجار فعاليتهاي مرموزي به
صورت هماهنگ انجام شده است.
2- اتفاقات
امروز به دليل اين که ما از تاريخ درس نميگيريم تکرار حوادث گذشته است.
3- چون در دوره
مذکور (اواخر زنديه تا اواسط قاجار) ما شاهد ايجاد يک دين (جعلي) جديد در
کشور بوديم که ثمره آن از هم گسيختن عرق ملي در گروندگان به آن و ايجاد
کينههاي عميق و التيام نيافتني بين آنان و ساير مردم بوده است احتمال دارد
آنان حال دست به انتقام بزنند يا اين که دوباره شاهد آئين تازهاي باشيم که
هم پيروان آئين قبلي و هم افراد جديد را جذب کند.
4- در تاريخ
مذکور بخشهايي وسيعي از ايران تجزيه شد و در مناطق باقي مانده نفوذ دولت
مرکزي به حداقل ممکن رسيد. (هر دو عامل پايدارکننده ايران يعني حکومت و
اعتقاد مردم تا مرز انهدام پيش رفت.)
5- احتمال تکرار
اين اتفاقات بسيار جدّي است.
حسن مطهر: بابا چرا همه رو جوّ
گرفته؟ چي شده همه دنبال جريانات مرموز تاريخي افتادن اين قضيه اوّل رجب
منو ياد پيشبيني همون كشيش آمريكايي مياندازه. اينام مثل همون يك عده
منحرف فكري و ديني كه تهش حرفاشون پشيزي نميارزه. دوستان بهتره اعصابشون
را براي يه همچين چيزايي خورد نكنن.
آرش کورش: محمود نبويان، عضو موسسه
امام خميني و شاگرد مصباح يزدي گفته: "شيخ ابراهيم زنجاني، محمدعلي فروغي٬
سيد جمالالدين اسدآبادي٬ باراک اوباما٬ ديويد بکام همگي جزو فراماسونها
بوده و هستند." [+]
محمدحسين خواجه علي: [اين لينک را
ارسال کردهاند
+]
پوريا گمنام: افشاگري جنجالي محمود
نبويان قسمت اوّل. [+]
آرش کورش: دوستان حالا متوجه
ميشيد چرا بن لادن که حدود 3 سال پيش مرده بود و مدتها آمريکا از جنازش
استفاده تبليغاتي ميکرد در اين شرايط کشته ميشه و ظرف مدت کوتاهي خبرهايي
از جريان نفوذي احمدي نژاد- مشائي شنيده ميشه که قرار است امام زمان
(جعلي) ظهور کند و از مسيح (جعلي) هم در واتيکان توسط کريس آنجل جادوگر
معروف در حال آموختن جادوگري است. بايد منتظر تحولات عظيمي باشيم.
فرشاد کار: آن مرتاض ايراني الاصل
زرتشتي مسلک هندي تئوسوف آيا اسمي هم دارد يا اين که جزو اسرار مگو است؟!
آرش اشکاني: شما از کجا فهميديد
بنلادن سه سال پيش مرده؟ نکنه به منبع خبري احمدي نژاد و مصلحي وصل هستيد؟
نامه محمد نوري زاد به ميرحسين
موسوي را حتماً بخوانيد. زيبا، منطقي، مؤدبانه.
[+]
حميدرضا علاقه بند: مروري بر ده
«پايان جهان» سينمايي: چه کسي اعلام ميکند؟ چه اتفاقي ميافتد؟ راه نجات
چيست؟ [+]
روحالله آقازماني: اگر سي دي ظهور
رو ديده باشيد به يک نتيجه منطقي ميرسيد که فراماسونري حاکم برجهان در صدد
ايجاد برپايي آخرالزماني ساختگي با شخصيتهاي ساختگي و ايجاد جنگ جهاني بين
شيعه و سني براي رسيدن به اهداف خود مي باشد. البته اميدواريم که اين اتفاق
نيفتد. نظر شما چيه استاد؟
حميدرضا علاقه بند: خبرهاي بد
ابهتشان را از دست ميدهند و اين ترسناکترين اتفاق نسل ماست.
آرش اشکاني: وقتي نظراتي که در
وبلاگ آقاي نوري زاد ذيل نامهاش به ميرحسين را خواندم متأسف شدم نه فقط به
خاطر احساس تندرو بودن در اکثر نظر دهندگان، بلکه به خاطر بيادبي
افسارگسيخته.
ميثم ميثمي: استاد سلام. [مقالات]
رستم التواريخ و الله داد و انجمن حجتيه و سبورجيان [در وبگاه شهبازي] را
قبلاً خوانده بودم. «استادان غيبي و علم خُشنوم» خيلي برام جالب بود.
متأسفم که تا حالا اين مطلب رو نديده بودم. استاد، نميدونم بپرسم يا نه،
که ميشه صاحب اين مطلب و معرفي کنيد: «پندار من، هر چند خام، اين است كه
مافياي قدرت در ايران يكي نيست؛ بلكه متكثر و چندگونه است...» دوّم هم اين
که سخنتان در مورد حسين... خيلي تفکربرانگيز بود. نميدونم الان صلاح
ميدونيد يه کم بيشتر در موردش حرف بزنيد؟
شهبازي:
جناب ميثم. نميتوانم نام آن دوست را ذکر کنم. دوستي است فاضل که مايل
نيستند وارد وادي سياست شوند. در مورد دوّم نيز فعلاً سکوت را ترجيح
ميدهم.
پوريا گمنام: استاد، با عرض معذرت،
در مورد اين آقا قبلاً در وبلاگ شما خوانده بودم: صالحي با پادشاه برونئي
ديدار كرد. [+]
جالبه. فقط يک خط.
حميدرضا علاقه بند: مشايي نسبت سحر و
جادو دادن به ديگران را روش مخالفان اسلام دانست و گفت: پيامبر اسلام (ص)
هيچگاه نگفت كه نگذاريد طرف مقابل حرف بزند، گردش جمع نشويد، سراغش نرويد
چون سحر ميكند در حالي كه كفار به همه اعضاي خانواده و مردم ميگفتند گرد
خانه محمد (ص) جمع نشويد چون او سحر ميكند. وي افزود: پيامبر آنها را
متهم به سحر نميكرد تا مردم بفهمند آنها چه ميگويند و سپس نزد او بيايند
تا بدانند چه ميگويد. همين آمدنها سبب شد كه اسلام را بپذيرند. مشايي با
تأكيد بر اين كه بايد به صورت منطقي و علمي سخنان طرف مقابل را نقد كرد،
خطاب به تهمت زنندگان گفت: شما چرا اينقدر دستتان در دين خالي است كه اگر
مشايي سحر ميكند آن را باطل نميكنيد و چرا ميترسيد؟ يعني بين شما يك نفر
هم پيدا نميشود بتواند سحر مشايي را باطل كند و احمدي نژاد را از سحر نجات
دهد؟ پس در همه اين سالها چه كار ميكرديد؟ چه خوانديد؟ چقدر عبادت كرديد؟
آقاي مشايي، اين كه اولشه. فرعون
آنقدر غره شده بود كه ادعاي خدايي ميكرد ولي همه ديدند در زمان غرق شدن به
کاههاي روي آب چنگ زد.
علي ايراني: جناب شهبازي، سايت زير
هم از جمله سايتهاي جالبي است که يهوديان بانفوذ (پنهان و آشکار) را معرفي
ميکند. [+]
در رديف ۲۲۴ اين ليست مالک کمپاني فيديليتي اينوستمنت قرار دارد که سهامدار
عمده کمپانيهاي زيمنس و نوکيا ميباشد. [+]
مهريار پرشين: من فكر ميكنم آن
اتفاق بهطور يكجا و ناگهاني نخواهد بود. آرام آرام شروع شده و در نيمه
خرداد عيان خواهد شد! كما اينكه شنيدم امروز حاميان آيتالله خامنهاي در
شيراز عليه جريان روبرو شعار دادند و در استانداري رو قفل كردند. اين بازي
داره به آخرش نزديك ميشه و قربان صدقه رفتنها داره فراموش ميشه.
شهره بزرگي: آقاي شهبازي،
سپاسگزارم براي زحمات شما [...] امروز لينک و قسمتهايي از نوشته شما
[...] رو در صفحهام گذاشتم. [...]
شهبازي: جناب ميلاد. مطلبي
که نوشتيد در مورد ارتباط تغيير سريع سرپرست استانداري فارس با برنامه
افشاگري عليه روحانيون سرشناسي مانند حائري شيرازي، حداقل در مورد آقاي
حائري صحت ندارد. آقاي حائري نزديکترين روابط را با مشايي داشتند و
چنان که شنيدهام با علي يعقوبي نيز رابطه نزديک داشته و به روايتي
استاد علي يعقوبي بودهاند. بنگريد به اين گزارش. [+]
انتصاب آقاي فرهاد سجادي به
عنوان سرپرست جديد استانداري شيراز نارضايتي همگاني را برانگيخته. پس
از انتصاب احمدزاده به عنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث
فرهنگي، آقاي نجار وزير کشور آقاي عبدالله حسيني (اهل لامرد) را به
عنوان سرپرست استانداري منصوب کرد. يکي دو روز بعد، مقامات وابسته به
تيم مشايي- احمدزاده به حسيني فشار آوردند که استعفا بدهد ولي وي قبول
نکرد. معهذا، بهرغم عدم استعفاي حسيني، نجار، به دستور تيم مشايي، حکم
سرپرستي فرهاد سجادي را صادر کرد. اين امر حيرت و نارضايتي همگان را
برانگيخته. خود حسيني، سرپرست کنوني استانداري، نيز شوکه است و بسيار
ناراحت. احساس ميکند به او توهين بزرگي شده. تجمع ديروز در مقابل
استانداري و قفل زدن به در استانداري را مؤتلفه و وابستگان آقاي حائري
شروع کردند که ميخواهند از آب گل آلود ماهي بگيرند و فرد مورد نظر خود
را استاندار کنند. به اين دو گزارش توجه کنيد. [+،
+]
لحظاتي پيش
شنيدم که ساير گروههاي دانشجويي نيز دارند به تجمع ميپيوندند و
احتمالاً هدايت ماجرا از دست مؤتلفه خارج خواهد شد. حيرانم اين چه وزير
کشوري است که به اين سادگي در برابر دستور اين و آن تمکين ميکند و
سرپرستي را که خود منصوب کرده عزل و سرپرست ديگري نصب ميکند. يادم است
که حسين کاظم زاده وزير علوم شد در دولت هويدا. مدتي بعد شاه خواست
نهاوندي را رئيس دانشگاه تهران کند. کاظم زاده (که شيرازي است) زير بار
نرفت و شاه پيام داد استعفا دهد و دکتر کاظم زاده استعفا داد.
داوود حشمتي: استاد، فكر ميكنم
شما آگاهانه از جواب دادن به سئوالاتي كه مربوط به آينده است طفره ميرويد.
دوّم اينكه نظرتون راجع به تشديد فعاليت مؤتلفه چيه؟ علاوه بر احمد توكلي،
باهنر بار ديگه نايب رئيس [مجلس] شد. اتفاقات شيراز را به مؤتلفه نسبت
داديد و...
شهبازي:
جناب حشمتي عزيز. من قبلاً مفصل نظرم را درباره تحولات آينده نوشتهام.
واقعاً غيبگويي بلد نيستم. فقط ميتوانم سناريوهايي را عرض کنم و
احتمال وقوع آنها را.
منظورم از
مؤتلفه، مؤتلفه فارس است که چهرههاي خود را دارد که در شيراز معروفند.
گزارش دقيقي از حوادث ديروز شيراز در آدرسهايي که دادم (وبگاه صبح
اميد) درج شده. ولي امروز شنيدم مسئله فراتر رفته از مؤتلفه و نيروهاي
آقاي حائري. در مجموع، مؤتلفه را يک لابي قدرتمند اقتصادي- سياسي
ميدانم و چهرههاي مهم فکري يا سياسي در ميان آنها نميشناسم. اينها
سعي ميکنند در تلاطمهاي سياسي موقع خود را حفظ کنند.
امير بردو: آقاي شهبازي، فکر
نميکنيد مسئله مشايي بيش از حد بزرگ شده تا اشتباه آقايان در اصلح بودن
احمدي نژاد پوشانده بشه؟ فکر نميکنيد خود شما هم داريد پازل اونها رو
کامل ميکنيد؟ فکر نميکنيد کمک به طيف مصباح باعث ميشه ابتکار عمل دست
اونها باقي بمونه و دوباره همين آش و همين کاسه؟ يعني شما به عنوان يک
روشنفکر اشکال اين مملکت رو اين ميبيني که مثلاً مشايي بره و فيالمثل
سعيد حداديان و الهام جاش رو بگيره؟
داوود حشمتي: استاد عزيز، من هم
نخواستم غيبگويي كنيد كه اين روزها بساط كساني كه غيبگوي رسمي بودند هم
برچيده شده. علي ايحال محتملترين سناريو براي نيروهاي اصلاح طلب به نظر
شما چيست؟
محمود احمدي: اين که تحليلهاي
استاد شهبازي منتج به اين شود که: «مثلاً مشايي بره و فيالمثل سعيد
حداديان و الهام جاش رو بگيره؟» بيانصافي در حد سقيفه بنيساعده است.
مشايي کوچک است ولي همان طور که قله کوه يخ کوچک است. آيا اين که شناخت
بدنه کوه يخ بيهوده است به اين دليل که قله کوچکي دارد روشنفکرانه و علمي
است؟
سيد ساجد فاطمي: در مورد سئوالي که
مطرح شده بود در خصوص سحر و اعمال شيطاني براي قدرتيابي ميتوانم مطالبي
ارائه دهم که نشان دهنده صحت برخي اخبار منتشر شده و کذب برخي ديگر است.
استاد اجازه هست؟
امير بردو: آقاي احمدي گرامي!
احمدي نژاد محصول فضايي بود که مصباح و امثال او آفريدند. بقيه اصولگرايان
هم در دروغ و رياکاري کمتر از محمود نيستند. باور کنيد با نگاه ايدئولوژيک
و تشبيه نابجاي مقاطع تاريخي فقط مسائل رو بغرنجتر ميکنيد :)
محمود احمدي: دروغ و رياکاري از هر
کسي باشد بد است. اصولگرا و اصلاحطلب ندارد. اگر به نظر شما نگاه
ايدئولوژيک بد است و تشبيه نابجاي مسائل تاريخي مسائل را بغرنجتر مي کند
من هم با شما موافقم. ولي با نتيجه گيري اشتباه شما از مقدمات درست و اين
که با چند کامنت فوري تشخيص داديد که من نگاه ايدئولوژيک دارم و با تشبيه
نابجاي مسائل تاريخي فقط مسائل را بغرنج تر مي کنم موافق نيستم برادر. و
اين که بدانم کجا مسائل تاريخي را اشتباه تشبيه کردم بسيار خوب است.
شهبازي:
جناب حشمتي. رصد کردن دقيق تحولات.
ميلاد مسعودي: استاد شهبازي، در
مورد اختلاف آقاي حائري و احمدزاده اينو به شخصه از زبان آقاي احمدزاده
شنيدم که گفتن افرادي امثال حائري شيرازي در شيراز براي ويلاشون مجوز حفر
چاه کشاورزي ميگيرن تا آبشار و آبنما درست کنن ولي اينجا گلوي مردم رو
ميفشارن که حق نداريد کشاورزي کنيد. اينو زماني که به اقليد اومدن گفتن.
يک خبر نيمه موثق جديد که شنيدم
اين بوده که گروهي از طرف روحانيون براي حل مشکلات و همانديشي و تعيين
مسير آينده انتخابات مجلس قراره به ديدن احمدي نژاد برن که تا حالا احمدي
نژاد موافقت نکرده.
احتمال افشاگري در مورد برخي
روحانيون بالاست و ترس روحانيون راست سنتي رو فرا گرفته و تيرهاي آخر
خودشون رو دارن به هدف مي زنن ولي تا اين لحظه بي نتيجه بوده.
شهبازي:
آقاي احمدزاده يک دورهاي به دليل فعاليتهاي آقاي قاسمي (فرماندار
شيراز) سعي ميکرد خود را پرچمدار اصلي مبارزه با آقاي حائري نشان دهد
ولي در همان زمان حائري معلم اخلاق دولت بود و رفيق صميمي مشايي.
جناب بردو
گرامي. با پوزش که کمي با تأخير پاسخ ميدهم. فرض شما، که از کامنتهاي
قبلي شما هم معلوم است، اين است که احمدي نژاد و تيم او با حذف روحانيت
حرکتي مثبت در جامعه ايراني انجام خواهند داد. تحليل من اين نيست.
اوّل، بنده ناظر هستم و رصد و تحليل ميکنم و خيلي روشن است که در
مقابل گزينه احمدي نژاد هوادار حاکميت حاج منصور ارضي يا حداديان و
غيره نيستم. جنابعالي يک گزينه اغراق شده را در مقابل گزينه خود قرار
ميدهيد تا اين گزينه اغراق شده هجو شود. به اين مسئله توجه کنيد که
اولاً روحانيت مانند ساير گروههاي اجتماعي يک دست نيست. يعني شما با
يک حزب سياسي منسجم بنام روحانيت طرف نيستيد بلکه با طيفي از علما و
طلاب طرفيد که بسياري از آنها نقشي در حکومت ندارند. از سوي ديگر،
توجه کنيد که اقدامات آشوبگرانه کنوني ايران را به کدام سمت ميبرد؟
به گمان من به سمت فروپاشي و هرج و مرج و از ميان رفتن تماميت ارضي
ايران. حال فرض کنيم تيم فوق موفق شود و حکومت خود را مستقر کند. در
اين صورت با يک حکومت شبه فاشيستي بيهويت طرفيم که ميتواند با
ماجراجوييهاي خود آتش يک جنگ منطقهاي را برافروزد. و در داخل سرکوب و
فساد شديد، غيرقابل مقايسه با وضع کنوني، را حاکم کند.
بنده پس از
چهل سال تجربه فعاليت سياسي به اين نتيجه رسيدهام که جامعه مطلوب
جامعهاي است که اکثر اعضاي آن از زندگي احساس رضايت کنند. اسم اين را
گذاشتهام "جامعه سالم". يعني جامعهاي که اکثريت مردم آن، و
حتيالمقدور همه اعضاي جامعه، از زندگي خود راضي باشند و همه چيز، از
مدل توسعه تا شهرسازي و غيره، در خدمت تأمين اين رضايت باشد. سالها
پيش، درشمارههاي 6 و 7 خرداد 1376 روزنامه "کار و کارگر" سرمقالهاي
نوشتم با عنوان "براي ايجاد يک جامعه سالم چه بايد کرد؟" که برنده
جايزه جشنواره مطبوعات شد. در مقاله فوق نوشتم:
«اساس
استراتژي توسعه بايد حرکت عقلايي به سمت بهزيستي و اعتدال اجتماعي باشد
نه آرمانهاي بلندپروازانهاي که متأثر از "انديشه ترقي" رخ نموده و
مينمايد... امروزه دوران سيطره بلامنازع افسونهايي چون "اسطوره ترقي"
بر انديشه روشنفکري سپري شده و جاي خود را به نگرشهايي عقلاييتر داده
است. اين به معناي نفي "پيشرفت"، به مفهوم ساده و متعارف آن، نيست.
بيشک، ما نيز اگر بتوانيم جامعه خود را سالم و معتدل کنيم، اگر
بتوانيم حيات اقتصادي خويش را معقول نمائيم و تحرک اقتصادي را در
لايههاي وسيعي از جامعه به سمت افزايش توليد داخلي برانگيزيم، "ترقي"
نيز خواهيم داشت. ليکن اگر، همچون گذشته و همچون همگنان خويش در
کشورهاي مشابه، بخواهيم با اهرم درآمدهاي نفتي طرحهايي براي ايجاد يک
"ناکجاآباد" را بر اقتصاد و جامعه خود تحميل کنيم؛ نتيجهاي جز
بهمريزي هرچه بيشتر ساختار اجتماعي و بياندام شدن هرچه افزونتر
جامعه نخواهيم ديد.
براي تحقق
چنين استراتژي بايد نخست روانشناسي آن را در خود ايجاد کنيم: روانشناسي
اعتدال و تعقل. کتب احاديث و متون کلاسيک ادب فارسي و مجموعه فرهنگ غني
ما سرشار از اندرزها و دستورالعملهاي جدي در اين حوزه است. اين
دستورالعملها توصيههاي اخلاقي صرف نيست، بلکه تبلور قرنها تجربه
مردماني است که يکي از کهنترين و غنيترين فرهنگهاي بشري را پي
ريختند و طي چند هزار سال بر پاي خود ايستادند و خود را در کوران حوادث
حفظ کردند. انصاف آن است که به اين تجربه به ديده احترام و تواضع
بنگريم!»
سيد ساجد فاطمي: استاد، فرض کنيد
خداي نکرده اگر براي [...] در اين شرايط حادثهاي رخ دهد، چه اتفاقي رخ
ميدهد.
اين گروه شيطاني
داراي يک اتاق فکر و برنامه شيطاني و يک گروه کاتاليزور فرامين اوليه و يک
گروه مجري، که اکثراً جزو سودپرستان... هستند، ميباشد و داراي يک هدف نيز
نميباشند بلکه در اين چند سال حداقل سه هدف عمده را دنبال ميکردند:
اين گروه از
طريق ديگر شاخههاي خود با خارج از کشور و... نيز مرتبط است. اتاق فکر اين
جريان همان مشائي ملعون به همراه چند تن از شياطين جن ميباشد و افرادي
مانند غفاري و يعقوبي نيز در پائين دست وي قرار دارند. ارتباط با شياطين
کار شاق و غيرممکني نيست. اين اشخاص که داراي روابط مرتاضگونهاي با آقاي
ش، که يک يهودي در تهران ميباشد، هستند با در اختيار گذاشتن خود در برابر
خواستهاي شياطين و توهين به مقدسات و اعمال خاص دست به عملي از جنس سحر
(توهين به قرآن) براي کسب قدرت زدهاند.
استاد، فقط يکي
از اهداف اين شياطين فروپاشي نظام و به تبع آن ايران است و اين جريان که در
پيوند عميق با صهيونيسم جهاني و ديگر کانونهاي رازآميز است داراي
تاکتيکهاي بسيار زيرکانه اي ميباشند.
حسين حداد: [آقاي فؤاد صادقي،
سردبير آينده نيوز، در فيسبوک خود نوشته:] «هفته آينده احتمالاً قاليباف
روزشمار صد روزه را براي تحقق يکي از شيرينترين آرزوهاي عمرش بر سر در
پاستور نصب خواهد کرد. منتظر تابستان داغي باشيد.» آقاي شهبازي، نظرتون
چيه؟
شهبازي:
جناب حداد. فرض معقولي است. آقاي فؤاد صادقي نيز ارتباطات خوب داشته و
مطلع هستند.
حسين حداد: همچنين با توجه به حرف
ديروز آقاي هاشمي رفسنجاني که گفته بود با عزل بنيصدر کشور متحد شد و با
توجه به خبر آقاي صادقي و همچنين تبليغاتي که صدا و سيما براي قاليباف در
اين چند روز ميکنه.
مهريار پرشين: ياد حرف کروبي
ميافتم که گفت اين دولت چهار سال دوام نمياره!
شهبازي: يکي
از دوستان درباره آقاي حسين شريعتمداري پرسيده بودند. هماکنون موضع
ايشان مشابه محفل حسينيان- رسايي است؛ يعني خط جدا کردن احمدي نژاد از
مشايي و محدود کردن "جريان انحرافي" به مشايي و تيمش را دنبال ميکند.
خواست امثال شريعتمداري اين است که مسئله به دستگيري مشايي محدود شود
ولي احمدينژاد بماند تا بتوانند به تحرکات خود ادامه دهند. اصولاً طيف
فکري شريعتمداري از هر تحولي که به سوي استقرار عقلانيت و اعتدال باشد،
مانند مطرح شدن گزينه قاليباف که امروز آقاي فؤاد صادقي در فيسبوک
عنوان کردهاند، گريزان است و در برابر آن مقاومت ميکند.
در
وضع فعلي گروهي به شدت نگرانند که حرکتي به سوي اعتدال آغاز شود و لذا
در اين طيف، که همه سرمايه خود را بر روي حرکتهاي افراطي به قمار
گذاشتند، چرخشي جدّي ديده ميشود. سرمقاله امروز کيهان نوشته حسين
شريعتمداري [+]
دقيقاً بازتاب احساس خطري است که اين جناح از بازگشت و اقتدار آيتالله
رفسنجاني کرده است. شريعتمداري ابتدا محتاطانهتر عمل ميکرد و رسايي
منادي خط حفظ احمدي نژاد شدند با تشديد حملات به مشايي و تمايز قائل
شدن ميان "مشايي ساحر" و "احمدي نژاد مسحور و معصوم". ولي زماني که
احساس خطر جدي شد، شريعتمداري نيز به ميدان آمده و ميکوشد مانع
استقرار اعتدال در حاکميت شود. اين همان خطي است که قبلاً درباره آن
هشدار داده بودم در يادداشتي با عنوان «سخني با مسئولين امنيتي: باز هم
آب را گل آلود مي کنند.» [+]
در 27 ارديبهشت نوشتم: «در روزهاي اخير
گامهاي اوّليه براي بهکارگيري دو ترفند کهنه و شناخته شده را ناظر
بودهايم: نخست، تلاش براي منحرف کردن توجه به شبکههاي پنهان از طريق
زنده کردن خاطرات و کينههاي مربوط به انتخابات دهم رياست جمهوري و
تعارضات پس از آن. نمود اين تلاش را در حملاتي که طي چند روز اخير عليه
آيتالله هاشمي رفسنجاني آغاز شده به روشني ميتوان ديد...»