در کمال ناباوري مطلع شدم که دوست ديرينم، آقاي محمد
زهرايي، فوت کرده است. زهرايي،
بيگمان،
از منظر من،
برجستهترين
ناشر پس از انقلاب در ايران بود. او به حرفه خود عشق
ميورزيد،
به نشر کتاب چون هنر
مينگريست
و همچون هنرمندي بزرگ عاشقانه و پرتلاش و با وسواس کار
ميکرد.
زهرايي از دهه 1350 با انتشارات نيل شهرت يافت و آثاري
بزرگ و ماندگار، که با عنوان "ده رمان بزرگ" منتشر
مي شد؛ آثاري چون
"ژان
کريستف"
و
"جان
شيفته"
و
"دن
آرام".
نيل را در سال 1334 احمد عظيمي زواره اي، ناشر
پيشکسوت، بهمراه ابوالحسن نجفي و عبدالحسين آل رسول،
بنيان نهاده بود. زهرايي از
اوائل
دهه 1350 به نيل پيوست، به يکي از شرکاي
سه گانه
آن بدل شد و با هنر و سليقه کم نظيرش در
سالهاي
مشرف به انقلاب اين بنگاه را به اوج شهرت و اعتبار
رسانيد.
عصاره تجربه و خلاقيت زهرايي در نشر کارنامه بود که در
خيابان نياوران، پس از سپري کردن دوراني سخت از
نامرادي زمانه، با تلاش فراوان بنيان نهاد و اينک
ماکان، پسر بزرگش، آن را اداره ميکند. کتابهايي که
زهرايي ناشر آن بود، صرفنظر از محتواي اين کتب، از نظر
حرفه نشر آثاري يگانه و مثالزدني
و کلاسيک است. اوج اين هنر را بايد در چاپهاي "کتاب
مستطاب آشپزي" نجف دريابندري و "ديوان حافظ"، به سعي
سايه (هوشنگ ابتهاج)، شناخت و تحسين کرد.
محمد زهرايي از جانب پدر و مادر يزدي بود.
خانوادهاش
به مشهد مهاجرت کردند و در
اوّل
فروردين 1328 در شهر مشهد به دنيا آمد. در جواني،
مانند برخي ديگر از همنسلان
اش،
فعال سياسي بود و به اين دليل بارها به زندان رفت.
معهذا، در سه دهه اخير از
مسائل
سياسي پرهيز
ميکرد
و وظيفه خود را تنها و تنها خدمت به حرفه نشر
ميدانست.
مراقب بود که سياست او را از تخصص کم نظيرش باز ندارد
و بارها، با لهجه شيرين مشهدي، اين را
ميگفت.
محمد زهرايي،
به دليل
سالها
خدمت در حوزه نشر، با بسياري از
شخصيتهاي
برجسته در
عرصههاي
گوناگون و با تفکرات گوناگون دوست بود. دوستان محمد
طيف وسيعي را از شاعران و نويسندگان و مشاهير اهل
سياست
در بر ميگرفت؛
از مترجمان و نويسندگان و شاعران نامدار چون محمد قاضي
و محمود اعتمادزاده (بهآذين)
و نجف دريابندري و هوشنگ ابتهاج و محمدعلي موحد تا
شخصيتهاي
سرشناس سياسي چون دکتر حسن حبيبي، که در برخي
دشواريها به محمد کمک فراوان کرد. در زندان مشهد، پيش
از انقلاب، با
آيتالله
خامنهاي
هم سلول بود. بارها از خاطراتش از رهبر انقلاب
ميگفت.
ميگفت
که
آيتالله
خامنهاي
پس از آزادي، تا
مدتها،
براي مادر پير زهرايي، که هنوز زنداني بود، پول و
آذوقه
ميبرد
و به او کمک
ميکرد.
محمد زهرايي، انسان والا و
سختکوش
و ناشر پيشکسوت و
کمنظير،
امروز صبح، طبق روال هر روز، به دفتر کارش رفت و حوالي
ساعت ده صبح به دليل ايست قلبي در پشت ميز کارش
درگذشت. محمد 64 سال داشت. حيف بود که جامعه
فرهنگي ايران به اين زودي براي يکي از
برجستهترين
چهرههاي
خود ماتم بگيرد.
درگذشت نابهنگام دوست فرهيخته و بسيار عزيزم، محمد
زهرايي، را به همسر گرامي
شان، سرکار خانم مهديه
زهرايي، و پسران ارجمندشان، ماکان و روزبه و ماهور و
سپهر، و همه نزديکان و دوستان او تسليت عرض
ميکنم.
يادش گرامي باد.
عکسهايي از محمد زهرايي، 23 دي 1390