سهشنبه، 5
فروردين 1393/ 25 مارس 2014، ساعت 4 بعدازظهر
«جيشالعدل» ورژن ديگري است
از «داعش»
بهمراه سندي از مرحوم مولوي
عبدالعزيز
نميفهمم. بعضي در همان زميني بازي ميکنند
که کارگردانان «جيشالعدل»ها ميخواهند. «جيشالعدل» چه ربطي به مردم بلوچ
دارد؟ عدهاي که تا ديروز کاسبيشان راه انداختن کاروانهاي تا بن دندان
مسلح ترانزيت هروئين بود، و در مسير خود هر تنابندهاي را از پشت وانت
تويوتا با تيربار به رگبار ميبستند، حالا پولي گرفتهاند و شدهاند
«جيشالعدل». «جيشالعدل» جنبش است؟ «جيشالعدل» پايگاه اجتماعي دارد؟ خير!
«جيشالعدل» ورژن ديگري است از ابوصقارهاي «جگرخوار» سوري.
حتي يک لحظه نيز فراموش نکنيم که
«جيشالعدل» مزدور است و نماينده يا سخنگوي مردم بلوچ نيست؛ همانطور که
«داعش» نماينده مردم اهل سنت عراق و سوريه نيست.
سند:
در اوائل سال 1342 امير اسدالله علم،
نخستوزير، و پسرعمويش، سناتور اميرحسين خزيمه علم، که «پدرخوانده»
جيشالعدلهاي آن روز بودند، ميخواستند امثال اينها را بعنوان «چريک
دولتي» براي کشتار عشاير به فارس اعزام کنند که مرحوم
مولوي عبدالعزيز نگذاشت و به اين دليل آزار ديد و تبعيد شد.
گزارش سخنراني بسيار زيرکانه مولوي
عبدالعزيز را بخوانيد و پينوشت خطي مقام ساواک ذيل آن را که «موضوع اعزام
چريک منتفي شد.» اين «منتفي شدن» به همت مولوي عبدالعزيز بود وگرنه معلوم
نبود «جيشالعدل»ها در فارس چه برادرکشي به راه ميانداختند.