1. لطفالله
ميثمي، از نهضت آزادي تا
مجاهدين- خاطرات لطفالله ميثمي،
تهران: نشر صمديه،
1380، ج 1، ص 50.
2. همان
مأخذ، صص 105-109.
3. بنگريد
به: ژاله پيرنظر، «يهوديان
جديدالاسلام مشهد»، ايراننامه،
بنياد مطالعات ايران، سال نوزدهم،
شماره 1-2، زمستان 1379- بهار
1380، صص 41-59.
4. حاج
ميرزا عسکري متولد رجب 1211 ق. در
اين زمان 44 ساله بود. شعر هم
ميگفت و «شرر» تخلصش بود. در 14
شوال 1280 ق./ 23 مارس 1864 م.
درگذشت و در حرم رضوي (ع) دفن شد.
پسر بزرگش، ميرزا هدايتالله، در
سال 1282 ق. امام جمعه مشهد شد.
او به تصوف گرايش داشت و در سال
1293 ق. در ديدار با منورعلي شاه
در مشهد «مشرف به فقر شده و در
سلسله عرفان درآمد.» (ميرزا
محمدعلي معلم حبيبآبادي،
مکارمالآثار، اصفهان: مؤسسه
نشر نفايس مخطوطات، چاپ اوّل،
1342، ج 2، صص 399-400)
5. پيرنظر،
همان
مأخذ،
ص 51.
6. پيرنظر،
همان مأخذ، صص 54-56.
7. Hilda Nissimi, The
Crypto-Jewish Mashhadis: The
Shaping of Religious and
Communal Identity in their
Journey from Iran to New York,
Sussex Academic Press, 2007.
8. Rev. Joseph Wolff,
Researches and Missionary
Labours among the Jews,
Mohammedans, and other Sects,
London: Published by the Author,
1835.
9. فتحعلي
شاه چهار زن عقدي داشت و دهها
متعه. عده متعههاي او از
خاندانهاي سرشناس ايران را بيش
از چهل نفر ذکر کردهاند. اين به
جز دهها متعه از خاندانهاي
معمولي است. شاه به زنان
خاندانهاي سرشناس به دليل
تکبرشان، به جز يکي، علاقه نداشت.
زن اصلي فتحعلي شاه، آسيه خانم
(متوفي 1220 ق.)، دختر فتحعلي خان
دولو قاجار و مادر عباس ميرزا
نايبالسلطنه، بود. از اين زنان
260 فرزند متولد شدند که بسياري
در دوران سلطنت فتحعلي شاه مردند
و در زمان فوت او 101 نفر زنده
بودند.
10. Wolff, Researches,
1835, ibid, p. 128.
11. احمدعلي
ميرزا دختري داشت بهنام گلين
خانم که اوّلين زن عقدي
ناصرالدين شاه شد. دختر زيباي
و دلربايي نيز داشت بهنام پروين
خانم که زن ميرزا هاشم خان نوري
شد. ميرزا هاشم خان نوري و زنش با
وزير مختار بريتانيا، سِر چارلز
موراي، رابطه نزديک داشتند. اين
ماجرا، در اوج جنگ هرات، رسوايي
بزرگي به بار آورد. بنگريد به:
احمد خانملک ساساني، سياستگران
دوره قاجار، تهران: انتشارات
بابک، بي تا، ج 1، صص 32-38؛
يادداشت دکتر عبدالحسين نوائي در:
سلطان احمد ميرزا عضدالدوله،
تاريخ عضدي، تهران: انتشارات
بابک، 1355، صص 201-202.
12. ميرزا
فضلالله شيرازي (خاوري)،
تاريخ ذوالقرنين، بهکوشش
ناصر افشارفر، تهران: سازمان چاپ
و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامي، چاپ اوّل، 1380، ج 2، ص
1121.
13. Meshiakh Ajoon
(Mashiah Ajun)
14. Bezaleel
بصل ئيل، به معني کسي که در پناه
خداست، بهنوشته عزرا، از «بني
فحت موآب» (Pahath-Moab)،
يعني از تبار حاکم يهودي موآب
بود.
15. Wolff, Researches,
1835, ibid, p. 128.
20. Malcolm Edward Yapp,
Strategies of British India;
Britain, Iran and Afghanistan,
1798-1850, Oxford: Clarendon
Press, 1980, p. 1.
23. Sir John Macdonald
Kinneir (1782-1830)
25. Sir John Campbell
(1799-1870)
28. برخي
مورخين ايراني، از جمله دکتر
فريدون آدميت، به مشکوک بودن مرگ
عباس ميرزا و پيوند آن با احساس
خطر حکومت هند بريتانيا از
لشکرکشي او به شرق ايران اشاره
کردهاند. (بنگريد به: فيروز
منصوري، استعمار بريتانيا و
مسئله اروندرود، ويراسته
عبدالله شهبازي، تهران: مؤسسه
مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ
اوّل، 1376، صص 112-120.) به نظر آقاي منصوري مرگ محمدعلي ميرزا
دولتشاه، برادر کوچکتر عباس
ميرزا، نيز مشکوک است. (همان
مأخذ، صص 70-71.)
29. Isidor Borowski
(1776-1838)
ايزيدور بوروسکي از يهوديان
لهستان بود. در برخي منابع مادرش
را يهودي و پدرش را از اشراف
لهستان ذکر کردهاند. تفاوتي
نميکند و پدرش ميتواند از
يهوديان مخفي لهستان باشد. درباره
يهوديان لهستان در زرسالاران
توضيح مفصل داده ام.
30. Barthelemy
Semino (1797-1852)
31. Wolff, Travels
and Adventures, 1861, ibid,
pp. 310-312.
32. Lord William Henry
Cavendish Bentinck (1774-1839)
33. Sir Edward Barnes
(1776-1838)
35. خاندان
گلداسميد از سران يهوديان
بريتانيا و جهان و خويشاوند نزديک
خاندان روچيلد هستند. عدهاي از
آنان مدتي به ظاهر مسيحي شدند.
اين گلداسميد که جوزف ولف در
بمبئي با او ديدار کرد، هنري
ادوارد گلداسميد (1812- 1855) است.
36. Wolff, Travels,
1861, ibid, pp. 426-427.
37. بهرهگيري
کانونهاي استعماري از تصوف
اسلامي سابقه تاريخي مفصل دارد.
از دوران ايلخانان مغول، دسيسه گران
يهودي کوشيدند تا از طريقت هاي
اهل تصوف براي مقاصد خود استفاده
کنند و آموزههاي تصوف يهودي،
معروف به کابالا (قباله)، که بر
بنياد عرفان اسلامي تکوين يافته
بود، اين رابطه را تسهيل ميکرد.
بعدها، شهرهاي بيتالمقدس
(اورشليم) و دمشق به مراکز فعال
استقرار يهوديان صوفي بدل شد.
براي آشنايي با طريقت کابالا و
جايگاه بزرگ آن در تکوين تمدن
جديد بنگريد به فصل «دسيسههاي
سياسي و فرقههاي رازآميز» در:
زرسالاران، ج 2، صص 243-358.
38. منظور
منظومه يوسف و زليخا سروده شاهين
شيرازي، شاعر يهودي، است در 9
هزار بيت، نه يوسف و زليخاي معروف
جامي.
39. Wolff, Researches,
1835, ibid, pp. 128-129.
41. Myron M. Weinstein,
"A Hebrew Qur'an Manuscript",
Thomas A. Timberg [ed.], Jews
in India, India: Vikas
Publishing House, 1986, pp. 205- 247.
تصاويري از صفحات قرآن عبري
کتابخانه کنگره در مأخذ فوق (بعد
از صفحه 216) درج شده.
42. Wolff, Researches,
1835, ibid, p. 131.
43. «عوبديا»
نام عبراني است به معني «خادم
يهوه» معادل عربي «عبدالله» و
«عبيدالله». در «عهد عتيق» «کتاب
عوبدياي نبي» کوتاهترين کتاب
پيامبران (نبيئيم) است. عوبديا
اهل ادوم بود و طبق روايات تلمودي
يهودي شد. عوبديا بسيار ثروتمند
بود و تمامي ثروت خود را صرف فقرا
کرد. طبق روايات تلمود، ترس
عوبديا از خداوند يک درجه بيش از
ترس ابراهيم از خداوند بود.
بنگريد به:
http://en.wikipedia.org/wiki/Obadiah
44. Wolff, Researches,
1835, ibid, p. 130.
47. جوزف
ولف اين دو واژه (ظاهر و باطن) را به فارسي
نوشته.