دانيل پايپز،
احمد اشرف و "نظريه توطئه"
مفهومي
بهنام "توهّم توطئه" ساخته ما ايرانيان نيست. تا آنجا که جستجو
کردهام، سر کارل پوپر اوّلين بار آن را به کار برد يا از اوّلين
کساني بود که اين مفهوم را رواج داد.
پوپر در دهمين گردهمايي بينالمللي فلسفه در آمستردام (1948) گفت:
[عدهاي معتقدند]
هرچه در اجتماع اتفاق ميافتد نتايج مستقيم نقشههايي است که
افراد يا گروههاي نيرومند طرحريزي کردهاند. اين نظر بسيار
گسترش پيدا کرده است. هرچند من در آن شک ندارم که گونهاي ابتدايي
از خرافه است. کهنتر از تاريخيگري است... و در شکل جديد آن،
نتيجه برجسته دنيوي شدن خرافههاي ديني است. باور داشتن به خدايان
هومري، که توطئههاي آنها مسئول تقلبات جنگهاي تروا بوده،
اکنون از ميان رفته است ولي جاي خدايان ساکن [کوه] اولومپوس
هومري را اکنون بزرگان صهيون يا صاحبان انحصارها يا سرمايهداران
يا استعمارگران گرفته است.
پوپر، که به يکي
از خاندانهاي سرشناس و قديمي زرسالار يهودي تعلق دارد، اين سخنان را
زماني بيان کرد که اقدامات توطئهگرانه صهيونيستها براي اعلام رسمي
موجوديت دولت اسرائيل به شدت در جريان بود.
نومحافظهکاراني که از "توطئه"
بيزارند
امروزه اين
ميراث پوپر به دانيل پايپز رسيده است.
دانيل پايپز
سرشناسترين نويسنده اي است که فرهنگ سياسي جوامع معاصر خاورميانه را
عميقاً متأثر از توهّم توطئه ميداند و اين ديدگاه را به شدت رواج
ميدهد.
دانيل پايپز، که
در سال 1978 تحصيلاتش را با درجه دکترا در دانشگاه هاروارد به پايان
برد، در روزنامههاي نيويورک پست و اورشليم پست و
نشريات ديگر مقاله مينويسد و سايت اينترنتي او (danielpipes.org)
نيز فعال است. هماکنون، پايپز يکي از چهرههاي سرشناس جناح
نومحافظهکار و مشاور دولت بوش است و رياست مؤسسهاي بهنام مجمع
خاورميانه (ميدل
ايست فروم) را به دست دارد. اين مؤسسه
فقط در سال 2000 حدود 5 /1 ميليون دلار از منابع مشکوک درآمد مالي
داشت.
دانيل پايپز
مؤلف 11 عنوان کتاب است که همه عليه اسلام و جهان اسلام تأليف شده. او
در سالهاي اخير در ميان آمريکائيان پارانوياي
توطئه مسلمانان را رواج ميداد. آخرين کتاب او در سال 2002
منتشر شد با عنوان:
اسلام مبارز به آمريکا ميرسد؛ که در آن عربستان سعودي را به عنوان
تهديد عليه امنيت ملي آمريکا مطرح کرده است.
پايپز علاوه بر
مقالات فراوان، دو کتاب درباره "توهّم توطئه" منتشر کرده است:
دست پنهان: ترس خاورميانه از توطئه (1996)
و
توطئه: چگونه و از کجا نگاه بيمارگونه پديدار ميشود.
دانيل پايپز،
مانند ساير نومحافظهکاران، پرچمدار جنگ صليبي جديد عليه اسلام است.
بهنوشته جان لويد، در فايننشال تايمز (10 ژانويه 2003)، ميراث
چپستيزي، که پدر دانيل پايپز و ساير نومحافظهکاران، قريب به نيم
قرن از آن ارتزاق ميکردند، به پسر نيز انتقال يافته است. مثلاً،
دانيل پايپز مدعي است که ايجاد تمدن جديد غرب تنها و تنها کار
"راستگرايان" بود و "چپگرايان" در اين فرآيند نه تنها سهمي نداشتند
بلکه کارشکني نيز کردند و به اين دليل اکنون با دشمنان غرب (يعني
مسلمانان) همدردي ميکنند. بهنوشته لويد، «زشتتر از اين نميتوان
مبلغ دشمني غرب با بشريت بود.»
لويد
ميافزايد: پدر دانيل پايپز در دهه 1970 يک
افراطي مبلغ رسالت جهاني آمريکا بود، و اينک پسر نيز، مانند پدر، با
همان افراط از رسالت جهاني ايالات متحده در اصلاح جهان سخن ميگويد.
دانيل پايپز مينويسد:
ما بايد يک
حقيقت خيلي بزرگ را بفهميم: فساد در قلب
رژيم عربستان سعودي لانه کرده است. اين حقيقت بايد ايالات متحده
را بيدار کند که آنها، سعوديها، رهبران ما را ميخرند.
از ديدگاه پايپز،
خريدن رهبران آمريکا بهوسيله زرسالاران يهودي و حتي دولت و سرويس
اطلاعاتي اسرائيل اشکالي ندارد، ولي همين اقدام از سوي دولتهاي
مسلمان تهديدي براي بشريت است.
دانيل
پايپز هماکنون در نيروي ويژه تحقيقات درباره تروريسم و تکنولوژي*
در وزارت دفاع ايالات متحده عضويت
دارد. نوشتههاي پايپز ژورناليستي است و با تحقيقات جدّي آکادميک فاصله
زياد دارد. در واقع، تنها کتاب جدّي پژوهشي پايپز را بايد پاياننامه
دکتراي او دانست که درباره "نظام بردهداري در اسلام" بود.
نظريه
توطئه: آبراهاميان و احمد اشرف
مفهوم
"نظريه توطئه" را براي اوّلين بار، به شکل مدوّن،
يرواند آبراهاميان
در حوزه تاريخنگاري معاصر ايران به کار برد و سپس
احمد اشرف
کار او را پي گرفت.
رديه
آبراهاميان بر پديدهاي که وي "نظريه توطئه" خواند، بيش از يک
سخنراني نبود که در تابستان 1990 در حضور جمعي از ايرانيان مقيم
آمريکا بيان شد و در نشريه کنکاش (دفتر هفتم، تابستان 1369،
صص 95- 104) به چاپ رسيد. لبه تيز حمله آبراهاميان متوجه خاطرات
ارتشبد حسين فردوست، دوست صميمي محمدرضا پهلوي و رئيس دفتر ويژه
اطلاعات او، بود. آبراهاميان
وعده داد که کتاب مستقلي درباره پارانوياي توطئه در فرهنگ سياسي ايران
بنويسد که به رغم گذشت 13 سال از انتشار آن مطلع نيستم.
احمد اشرف
جدّيتر از آبراهاميان به اين حوزه پرداخت و مقالهاي نوشت که در ايران
نيز منتشر شد. (گفتگو، شماره 8، تابستان 1374، صص 7- 45)
به رغم بنيان هاي ضعيف نظري مفهوم "توهم
توطئه" و به رغم عدم ابتناي آن بر اسناد و مدارک متقن تاريخي، مفهوم
فوق، که حتي در اواخر دهه 1360 نيز نامي از آن در واژگان سياسي ايران
نبود، در سالهاي اخير کاربرد گسترده يافته است. اين کاربرد بيشتر جدلي-
تبليغي است ولي در حوزه تاريخنگاري نيز مدافعاني دارد.
زماني که متن سخنراني آبراهاميان را
خواندم، يادداشتهايي تهيه کردم و قصد داشتم بررسي مفهوم "نظريه توهّم
توطئه" را در کتاب سوّم مطالعات سياسي عرضه کنم. متأسفانه،
موفق به تدوين اين کتاب نشدم. سرانجام، در پائيز 1375 مقاله مفصلي
تهيه کردم که بهطور عمده پاسخ به استدلالات احمد اشرف بود. اين مقاله
در کتابي با عنوان نظريه توطئه، صعود سلطنت پهلوي و تاريخنگاري
جديد در ايران در سال 1377 منتشر شد.
نقد ديدگاه اشرف در زمينه نقش "توطئه"
در تاريخ معاصر ايران را چنين به پايان بردم:
گرايش به ناديده
گرفتن عامل "توطئه"، اگر به دخالت قدرتهاي خارجي تعبير شود، در
تاريخنگاري معاصر نميتواند به عنوان نوعي ارزش توصيه شود. نتيجه
چنين رويکردي بازنگري در تحولات دو سده اخير ايران بر بنياد
ناديده يا کم اثر انگاشتن نقش قدرتها و کانونهاي خارجي خواهد
بود که در نهايت منشاء تمامي تحولات را صرفاً به سازوکارهاي دروني
جامعه ايراني نسبت ميدهد. اين نگرش يکسويه خواهد بود و به ارائه
تصويري مقلوب از تحولات تاريخ معاصر ايران خواهد انجاميد. بازسازي
تاريخ معاصر بر مبناي اين رويکرد الزاماً با واقعيتها همخوان
نيست و تنها نگاه رواني گذراي يک مقطع تاريخي است که بر گذشته
تحميل ميشود.
متن کامل مقاله فوق در
کتابخانه
موجود است.