چهارشنبه، 18 خرداد 1390/ 8 ژوئن 2011، ساعت
10
صبح
بحث آزاد:
ارگنهکن ايراني و «پانيک خرداد»
قسمت اوّل
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
مطلب زير ادامه بحثهايي است که در دو يادداشت اخير در فيسبوک عبدالله
شهبازي [+،
+] آغاز شده بود. نظرات قبلي در دو يادداشت پيشين اين وبلاگ
منتشر شد. [+،
+] ادامه بحث در
اينجا منتشر ميشود. اسامي را گاه بهطور کامل درج کردهام، در مواردي که
مطمئن بودم نويسنده نظر راضي است يا نام مستعار به کار برده است، و در
مواردي که از رضايت ايشان اطمينان نداشتم به اختصار نوشتم.
متن حاضر گزيدهاي است از 604 + 1272 کامنت. از دوستاني که نظرات شان، به
دلايل مختلف، درج نشده پوزش ميخواهم.
توضيح مهم: همانگونه در متن گفتگوها نيز تذکر دادهام،
در اين مباحث برخي دوستان مطالبي را به عنوان «خبر محرمانه» ذکر ميکنند که
تعيين صحت و سقم آن برايم ممکن نيست. معهذا، اين موارد را ذکر ميکنم زيرا
بيانگر فضاي بحث و التهابهاي سياسي جاري است. بسياري اسناد تاريخي اينگونه
است. مثلاً، بخش مهمي از گزارشهاي دولت بريتانيا يا ايالات متحده آمريکا
يا اسناد ساواک منحله منعکس کننده شايعاتي است که صحت و سقم آن ارزيابي
نشده. برای نمونه، اشاره ميکنم به کتاب مهم «وقايع اتفاقيه: گزارشهاي خفيه
نويسان انگليس» که گزارشهاي غلامعلي خان نواب، منشي کنسولگري بريتانيا در
شيراز، است و به عنوان «سند تاريخي» معتبر شناخته ميشود حال آن که در واقع
مشتمل بر اين گونه شنيدهها است.
زندگي علي يعقوبي از زبان يک مطلع
[...]: بنده از دوران کودکي تاکنون که قريب 50 سال دارم در محله نيروي
هوايي زندگي کردهام و حداقل با توجه به سابقه تحصيلي و با توجه به عنايت
خداوند مشمول لطف و احترام محلي بودهام تا بدانجا که در سه مسجد [...] عضو
بسيج و هيئت امنا بودهام و خانواده ايشان را از زماني که در خيابان سوّم
نيروي هوايي زندگي ميکردند و سپس به [...] و پس از آن به خيابان [...]
رفتند ميشناسم.
مرحوم پدر ايشان، که از اعضاي انجمن حجتيه بود، در يک حادثه بهطور اتفاقي
مورد اصابت گلوله منافقين قرار گرفت. جريان از اين قرار بود که دو تن از
موتورسواران منافق براي سرقت مسلحانه به بانک صادرات در خيابان سوّم نيروي
هوايي هجوم برده بودند که در حين فرار به دليل درگيري با مردم و بسيج مسجد
امام حسن (ع) به سمت مردم تير اندازي کردند و مرحوم پدر ايشان زخمي و به
شهادت رسيدند. در آن زمان انجمن حجتيه، که مورد انتقاد فراوان خط امام قرار
داشت، براي بهرهبرداري سياسي طي اطلاعيهاي با قلب واقعيت اعلام نمود
منافقين قصد ترور شهيد يعقوبي را داشتند که حقيقت چنين نبود. شايان ذکر است
در آن زمان بنده از مسئولين ستاد ناحيه 8 سپاه پاسداران بودم و گزارش اين
واقعه توسط بسيجيان دقيقاً در اختيارم گذاشته شد. شهادت مرحوم يعقوبي
زمينهاي شد تا خانواده آن شهيد مورد توجه برادران بسيج منطقه واقع گردد و
به ويژه علي يعقوبي نوجوان مورد توجه متدينين محل و بسيجيان قرار گيرد و
اين زمينه ارتباط علي يعقوبي با انجمن اسلامي دبيرستان مطهري و پس از آن
جذب در بسيج مسجد علي بن ابيطالب و انصارالحسين گرديد.
حقيقت آن که در آن دوران علي به دليل فقدان پدر روحيات چندان مناسبي نداشت
و حتي پس از آن که با بهرهمندي از سهميه خانواده معظم شهدا توانست رشته
پزشکي دانشگاه شهيد بهشتي را آغاز کند بسياري معتقد بودند با توجه به [عدم]
توانايي علمي نامبرده امکان ادامه تحصيل در دانشگاه و به ويژه در آن رشته
براي او امکان ندارد و دقيقاً هم همين شد. پس از چند ماه تحصيل دانشگاه را
رها و عزلتنشيني را برگزيد تا اين که پس از مدتي بيخبري از طريق پارهاي
از دوستان مطلع شدم در مسجد چهارده معصوم براي نوجوانان جلسه آموزش قران و
اخلاق دارد. متأسفانه، اوضاع سخت سالهاي خاتمه جنگ و گرفتاريهاي
زايدالوصف برادران مطلع و متدين محل و شهادت تني چند از برادران طلبه بسيجي
آن مسجد (برادران شهيد محمد و امير عرب) امکان اصلاح و کنترل اوضاع را سلب
نمود؛ اگرچه پس از مدتي مطلع شدم که به دليل اعتراض بعضي از پدر و مادرها و
مخالفت روحاني مسجد، حجتالاسلام شخصي، بساط اين جلسات بر چيده شده، ليکن
متأسفانه جلسات به طور خصوصي و در منزل بعضي از اعضاي جلسه ادامه يافت.
بنا بر تحقيقات اينجانب، با توجه به فضاي معنوي حاصل از دوران جنگ از يکسو
و نياز جامعه بهويژه نسل جوان به معنويت خصوصاً پس از خاتمه جنگ و از همه
مهمتر فقدان معنويت روحاللهي، طي سالهاي 69 تا 73 بيشترين ميزان گرايش
به مقولههاي عرفاني و اخلاقي در تحقيقات و نظرسنجيها ثبت شده است. اين
فضا عرصه مناسبي را براي رشد جريانات کاذب و انحرافي فراهم نمود. اگر به
ياد داشته باشيم در آن زمان رمالي، فال قهوه، دعانويسي، انرژي درماني از
يکسو در کنار ظهور گروههاي رپ، هوي متال و پانک، از جمله مهمترين
آسيبهاي فرهنگي عنوان ميگرديد. داستان سميه و دوست پسرش در خيابان گاندي
را حتماً به ياد داريد.
خلاصه آن که گناه اصلي متوجه علي يعقوبي نيست؛ گناه اصلي بر عهده مرزبانان
انديشه و فکر جامعه است که نميتوانند با تحليل اوضاع موجود و تبيين اوضاع
مطلوب راهي براي نيل از موجود به مطلوب ارائه کنند؛ چنانچه اميرالمؤمنين
فرمود: العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس؛ و به تعبير شهيد مطهري
نميتوان جامعه را در خلا نگه داشت. اگر جامعه را از زلال معنا و معارف
اسلامي بهرهمند نکنيم از آب گل الود انحرافات رفع عطش ميکند.
ادامه نظرات يادداشت «بحث آزاد درباره تحولات جاري: فرقه مشاييه و جن
گيران»
نظرات قبلي: +
محسن حاجي کريمي: اين را ابداً جدي نگيريد ولي من محض ورزش فکري لختي فکر
کردم: حساب ميکنم که اگر بخواهيم آن تهديد مصرح در شنود [سخنان منسوب به
مشايي] را جدّي بگيريم، و فکر کنيم که محقق خواهد شد، به نظرم يک سناريو
بيشتر محققکننده آن نيست و آن حذف آقاست. چه با جن و جنگيري و طلسم، چه
به روش ديگري که البته مستقيماً مسئوليتي را متوجه اينان نکند. تنها در آن
صورت است که بحث تسلط اينها موضوعيت مييابد وگرنه حتي در صورت حمله نظامي
هم نتيجه سريعي مبني بر تسلط اينها بر مجاري امور نميتوانند گرفت. بد
ميگم؟
محمود ق...: جناب «نت کارشناس». در تکميل تحليل شما من فکر ميکنم يک نکته
بسيار مهم است:
برخلاف نظر مخالفان مشايي، اين که ادعا دارد رأي احمدي نژاد ربطي به حمايت
رهبري ندارد از نظر من درست ميگويد. اين از همان نکاتي است هم رهبري
ميداند و هم مشايي روي آن حساب کرده است. اما چرا ميگويم درست است؟ اگر
بخواهيم آماري از قدرت نفوذ رهبري در آراي مردم را به دست آوريم بايد به
انتخابات 2 خرداد مراجعه کرد. در آن دوران رهبري [...] از آقاي ناطق نوري
حمايت کرد به نحوي که [...] تمامي [...] آحاد ملت ميدانستند رأي ايشان نطق
نوري است. در آن انتخابات آن نحوه موضعگيري رهبري موجب آن شد که ناطق حدود
6 يا 7 ميليون رأي آورد و خاتمي حدود 20 ميليون. يعني حداکثر کساني که گوش
به رهبري ميدادند همان 7 يا حداکثر 10 مليون بود و بس. الان هم اگر وضعيت
بدتر نشده باشد بهتر نيست. رأي 18 ميليون دوره گذشته احمدي نژاد را اين
گونه بايد تقسيم کرد: 7 ميليون امت حزبالله گوش به فرمان رهبر و 11 مليون
کساني که وقعي به رهبري نمينهند بلکه به دليل شعار عدالت خواهي و مبارزه
با کانونهاي قدرت و فساد حکومت احمدي نژاد از جمع 20 مليون رأي خاتمي به
احمدي نژاد رأي دادند. اين مطلب را هم ما ميفهميم هم رهبري خوب ميداند و
هم مشايي بر روي آن حساب باز کرده.
مسئله ظهور و امام زمان امري نيست که مشايي صرفاً به آن دامن زده باشد بلکه
ساير ارکان حکومت و در رأس آن رهبري و بيت او سهم به مراتب بزرگتري دارند.
در همين صفحه يکي از دوستان (فکر کنم آقاي علاقه بند) چندين بار در خصوص
سخنرانيهاي پناهيان اطلاعرساني نمودهاند؛ هر چند نميدانم قصد آقاي
علاقه بند از اين امر چيست. اين رويکرد سياستي برنامه ريزي شده از سالها
قبل است. حکومت براي حفظ خود نياز به جامعهاي عقلگرا و بهقول استاد
معتدل را نه تنها در خود نميديد و امروز نيز نميبيند بلکه آن را تهديدي
جدي براي خود ميدانست و ميداند و يکي از مهمترين ابزارها براي هر چه
عوام گرا و سطحي کردن جامعه مسئله ظهور و آخرالزمان است. اين مسئله موضوعي
نيست که متعلق به مشايي باشد بلکه در رأس هرم قدرت بر روي آن انگشت گذاشته
شده است. و از قضا حال خود دچار دامي شدهاند که خود گسترده بودند.
در خصوص بحث شيطان و شيطان پرستان بايد بگويم که شيطان قدرتش منوط به پذيرش
ماست. مرحوم حاج محمداسماعيل دولابي ميفرمودند: شيطان وجودش اعتباري است،
ميتوان به خود گفت اصلاً نيست. ميفرمودند: اگر شما به خود بگوييد شيطان
وجود ندارد رسماً از قدرت و اعتبار ميافتد. همين بحث و گفتگوها موجب قدرت
گرفتن موضوع ميگردد.
بر همين اساس است که يهوديان (صهيونها) هر جا که بتوانند نشاني از خود
(نمادي از شيطان و يا دجال) بر جاي ميگذارند. نمادهايي چون نماد ابليسک.
استاد شهبازي چند سال قبل مطلبي در خصوص اين نماد نوشته بودند و حتي
نشانههايي از آن را در خود کشور ما، نظير ساختمان جديد مجلس يا ساختمان
ميدان آرژانتين در تهران، داده بودند. اخيراً هم در عربستان در کنار
مسجدالحرام و به شکلي مسلط بر آن برجي مشابه ساختهاند. اين نشانهها
کمترين کارکردش آن است که هميشه حضور دجال و شيطان براي جهانيان حس شود و
به حيات خود ادامه دهد.
آرش کورش: آقاي «نت کارشناس». شما ميفرماييد که حذف احمدي نژاد بازي دو سر
باخت است [...]. مسئله اينجاست که آيا منافع شخصي مهم است يا منافع ملت؟
آيا کاهش محبوبيت رهبري مهم است يا نابودي اين ملت يا سرزمين؟ سرزميني که
همتها و باکريها پاينده نگه داشتند نه امثال شجاع حائريها، مهدي
هاشميها يا [...]؟
مهريار پرشين:
از سال 68 به بعد، پس از ارتحال امام، به دليل خفقان سياسي و اجتماعي و
تندروي برخي از جبهه برگشته گان، يک حالت مخالفت هميشگي با حکومت در ميان
مردم ما شکل گرفت که هنوز هم ادامه داره. قسمت اعظم آراي خاتمي در 76 و 80
به همين خاطر بود.
اتفاقاً احمدي نژاد هم در سال 84 با تهمت زدن و تخريب هاشمي رفسنجاني، که
نماد حاکميت در بين مردم بود، رأي آورد. تيم احمدي نژاد قصد استفاده دوباره
اين شيوه را در انتخابات 88 هم داشت که با استقبال مردم روبرو نشد؛ چون در
مقابل او فردي متين و خوشسابقه در بين عموم قرار داشت. به نظرم تيم مشايي-
احمدي نژاد به دنبال سوءاستفاده از مخالفت معترضين در راستاي اهداف خودش
هست و جنبش سبز بايد بسيار هشيار باشد تا در دام اينها نيفتد.
تيم مشايي- احمدي نژاد هم از نيروهاي زبده امنيتي بهره ميبرد و هم ازمنابع
مالي بيت المال. پس قدرت ايجاد يک سري حرکات تند و خطرناک در کشور براي
برهم زدن امنيت را دارد. و يک برگ برنده هم دارد: هر حرکتي بکنند ميتوانند
با استفاده از بمباران اطلاعاتي و رسانهاي تبعات اين حرکت روابه گردن
معترضين بيندازند.
در حمله به کوي دانشگاه و راهپيماييهاي معترضين از اراذل و اوباشي که در
طرح امنيت اجتماعي نيروي انتظامي دستگير شده بودند استفاده ميشد و امروز
هم امکان بهرهگيري گستردهتر آنها براي اين گروه خطرناک وجود دارد. احمدي
نژاد در اين شش سال با تيزهوشي تمام بسياري از نيروهاي بسيج و سپاه را به
خودش نزديک کرد به صورتي که الان يک شاخه نظامي در دولت و اطراف آن شکل
گرفته. در نيمه خرداد و اتفاقي که شايد بيفتد احتمال به کارگيري اين نيروها
بسيار زياد است. من نگران مراسم 14خرداد هستم که تمام مسئولين حکومت در آن
حاضرند و گويا قرار است سيد محمد خاتمي هم سخنراني کند. حضور خاتمي در
مراسم و به تبع آن دعوت معترضين در سايتهاي سبز ميتواند موجب استفاده تيم
مشايي- احمدي نژاد از اين موقعيت باشد و در صورت شکست سناريو تمام کاسه و
کوزه را بر سر جنبش ميشکنند.
آرش راز...: وقتي جريان مشايي با رو در رو کردن روحانيت و مردم در مبحث
مکتب ايراني زيرکانه وطندوستي را لوث نموده و کنار ميکشند، در فرداي به
خطر افتادن ايران براي دفاع از وطن به کدام ريسمان بايد چنگ زد که مردم
حاضر به جانفشاني باشند؟ فرانسه پس از جنگ اوّل جهاني، که استوارترين سنگر
مقاومت در مقابل زيادهخواهي آلمان بود، تا جنگ دوّم جهاني، که به سرعت در
مقابل حمله آلمان فروپاشيد، يعني در وضعي قرار گرفت که انگيزههاي
وطندوستانه بيست سال قبل گويي ناپديد شده بود، مثال تاريخي خوبي است.
محمود ق...: مسئله ظهور آنقدر در تودههاي مردم دامن زده شده است و آنقدر
اذهان خاص و عام را درگير خود کرده است که بهنظر من مشايي احتياج به انجام
هيچ کار شاقي براي بر هم زدن مملکت نبايستي انجام دهد. کافي است همان مسئله
ظهور صغري را اعلام نمايد.
حمايت دولت دهم از اعدام عباس غفاري. [+]
آرش کورش: استاد، بهنظر شما درباره ايران و بهطور کلي مسائل خاورميانه
منافع و سياستهاي صهيونيسم با منافع ملّي امريکا و انگليس يکسوست يا تضاد
داره؟
امين کا...: کلاً شرايط پيچيدهاي هستش. احمدي نژاد در سال 84 بازي دو قطبي
خودش با آقاي هاشمي رو بازي کرد و از جوّ موجود به نفع خودش بهره برداري
کرد. در سال 88 هم به نوعي همين کارو با شيوه کثيفتري انجام داد. برنامه
شون براي سال 92 تکرار همين استراتژي بود منتها طرف مقابل رو ميخواستن
رهبري قرار بدن که بهنظر من خطاي مهلکي در مورد وزارت اطلاعات انجام دادن
و دست شون رو شده و فقط دارن وقت ميخرن تا تغيير استراتژي بدن.
سيد ساجد فاطمي: دوستان عزيز، دست از تحليلهاي حزبي برداريد. من هم شديداً
با برخورد حزبي با اين جريان مخالفم زيرا مصلحت نظام و ايران واجبتر است.
[...] مقام معظم رهبري [...] کاناليزه نشده و نميشوند. در اين خصوص علاوه
بر نظر خودم، از نظر استاد، که دو سال پيش در جواب يک خبرنگار، که همين
حرفهاي کاناليزه شدن را زده بود، شبيه همين جواب را داده بودند، شاهد
ميآورم. اين حرف از روي تعصب نيست. دوستان هنوز حزبي نگاه ميکنند و اين
يعني آفت تحليل. حزبي بودن خوب است اما نسبت اوباش دادن به ديگران و
مخالفان اصلاً درست نيست. دوستان ادب را در کامنتها رعايت کنيد و حب و
بغضها را دخيل نکنيد. در شأن فيسبوک استاد شهبازي اين مطالب نيست.
نوع برخورد با اين فرقه برميگردد به شرايط و اتفاقاتي که رخ خواهد داد. از
برخورد سخت و حذفي ميتوان تصور کرد تا حتي فرار مشايي و... اما آگاهي سازي
خوب است.
آقاي محمود ق... اين بحث شيطان و... که اشاره کرديد و نقلي آورديد، بايد
بگويم بحث تخصصي است و حتي صرف داشتن تحصيلات حوزوي هم کفايت نميکند.
آرش کورش: ساجد جان، متأسفانه کشور الان در موقعيت
بسيار
بدي
قرار گرفته و اين
شبکه عظيم
نفوذي
که تنها نوک قلهاش تيم
مشايي-
احمدي
نژاد است، برگهاي
برنده بسياري
داره. فقط به
يکي
از برگهاي
برنده شون اشاره ميکنم:
اگر احمدي
نژاد همانند افشاگري
که در تاريخ
14 خرداد 1388 در مناظره با موسوي
انجام داد، بخواهد اين
بار در تاريخ
14 خرداد 1390 درباره فساد اصولگرايان،
اطرافيان
رهبري
و حتي
خود رهبري
انجام بده، با توجه به مسئله عدم اعتماد عمومي
به حاکميت،
احتمال بسيار
زياد
داره که احمدي
نژاد تودههاي
مخالف رو، چه در قشر مخالفان سياسي
و چه در قشر مخالفان وضعيت
اقتصادي،
به حمايت
از خودش عليه
حاکميت
و مخالفانش به صحنه بياره.
از اين
زمان به بعد، تحولات کشور غير
قابل کنترل خواهد شد و جنگ داخلي
و استفاده اسرائيل
و آمريکا
از اين
وضعيت
اجتناب ناپذير
خواهد بود.
پوريا گمنام: استاد شهبازي [در کامنتهاي قبل نوشته ايد]: «خانم حاجعلي.
موافقم. آقاي رفسنجاني سياستمدار قدري است. بنده در دوره هشت ساله رياست
جمهوري رفسنجاني هميشه جزو منتقدين سياستهاي اقتصادي ايشان بودم و نيز
منتقد جدي متصلب شدن نخبگان و تکوين يک اليگارشي جديد در دوران ايشان؛ ولي
نميتوانم توانمندي وي و مهم تر از همه تمايل او به اعتدال سياسي را ستايش
نکنم.»
با رفتن دري نجفآبادي، علي يونسي، رئيس وقت سازمان قضايي نيروهاي مسلح،
پست مهم وزارت اطلاعات را به عهده گرفت. دوران او شاهد تغيير نگرش وزارت
اطلاعات به مقوله امنيت بود. او در اولين اقدام، به فرمان خاتمي و تحت
فشارهاي سعيد حجاريان، فعاليتهاي اقتصادي وزارت اطلاعات را تعطيل کرد.
يونسي در اين باره ميگويد: «وقتي وزير اطلاعات شدم آقاي هاشمي دو بار با
من بحث کردند و گفتند: "شيوهاي
که شما در وزارت اطلاعات در پيش گرفتهايد اين وزارتخانه را به شهرداري و
تشکيلات بيخاصيت تبديل کردهاست که هيچ کس نميترسد"
و من هم به ايشان يادآور شدم در همه جاي دنيا به اين روش ميگويند سرويس
اطلاعاتي و ما هم بايد به دنبال اين موضوع برويم که وزارت اطلاعات در خدمت
مردم باشد.» استاد، اعتدال سياسي يعني اين؟
شهبازي: جناب پوريا گمنام. من از همه سياستهاي آقاي رفسنجاني دفاع نکردم و
قطعاً وضع وزارت اطلاعات در دوره ايشان را تأييد نميکنم. نسبي گفتم. البته
درباره دوران وزارت آقاي يونسي هم گفتنيها زياد است.
سيد ساجد فاطمي: برادر آرش، موقعيتها را ما عوض ميکنيم. احمدي نژاد شايد
به احتمال زياد چنين کاري را انجام دهد اما در مورد شخص مقام معظم رهبري
چيزي ندارد والا مطمئن باش اين کار را زودتر انجام ميداد. ضمناً بايد توجه
داشت که بدنه اجتماعي آراء احمدينژاد ضد نظام نيست. اما همه چيز به حوادث
17 روز آينده بستگي دارد.
نشست خبري امروز احمدي نژاد هم لغو شد.
آرش کورش: ساجد جان، حرف شما درسته. [...] اما بهنظر شما پروندهسازي توسط
تيم احمدي نژاد [...] کار سختيه؟
مال فير: بهنظر من بايد کمي نقش انقلاب اسلامي ايران را در برانگيختن حدود
60 ميليون مسلمان در کشورهاي جنوبي شوروي سابق بررسي کرد. شايد سرچشمه ها
بيشتر مشخص شود.
آرش کورش: ساجد جان، الان روي پرونده تيم فلا...- سعيد امامي در ماجراي
قتلهاي زنجيرهاي هم کار ميشه يا اين که فقط روي پرونده تيم احمدي نژاد
تمرکز داريد؟
احسان سلطاني: دو روز نبودم از بحثها عقب افتادم. يک ساعتي ميشود که دارم
نظرها را ميخوانم. در خصوص دستگيري يعقوبي، که آقاي فاطمي معتقد است ايشان
دستگير شده، بايد عرض کنم وي (يعقوبي) دستگير نشده و نيز بايد عرض کنم که
يعقوبي در اوائل سال 84 به توسط فردي با نام مستعار عليزاده و نام واقعي ع.
م.، از مديران مياني اما با نفوذ يکي از نهادهاي دولتي، به مسئولين ارشد
نظام نزديک شد. در اين نوشتار به اين موضوع اشاره کردهام. [+]
در هيچ کدام از سايتها، صرفنظر از سايتهاي زرد، نيز به صورت مستقيم از
دستگيري يعقوبي صحبت نشد. حتي کيهان در خبري اصلاحي از اين که او منحرف
خوانده شده از خوانندگان خود عذرخواهي کرد.
حسين حداد: اين هم خبر جالبي تو اين اوضاع. [+]
احسان سلطاني: در خصوص نظرات آقاي «نت کارشناس» که اشاره نموده بودند تيم
مشايي در اوائل برکناري اژهاي بسياري از پروندهها را از حفاظت اطلاعات
وزارت خارج کردند و اين تحليل را در ادامهاش داشتيد که بيايند زماني بر
عليه نزديکان رهبري افشاگري کنند و مخالفان ايشان (تيم احمدي نژاد) چيزي در
دست نداشته باشند [...] بايد بگويم يا شما اوّليهترين شناخت را از وزارت
نداريد يا داريد و آدرس غلط ميدهيد. دوست عزيزم، اطلاعات طبقهبندي شده
موجود در حفاظت وزارت حداقل در چند سيستم پيچيده بارگذاري ميشود که حذف
حتي يک کلمه از اين اطلاعات بايد طي صورت جلسهاي که به امضا چند نفر
ميرسد، که يک نماينده از دفتر رهبري نيز در بين اين چند نفر هستند،
امکانپذير است. مدرسه که نيست اطلاعات را در يک فايل بايگاني کرده باشند و
تيم مشايي بيايد همه را ببرد. بالفرض اين اطلاعات از سيستم بايگاني وزارت
هم حذف شده باشد در چند سيستم ديگر که بارگذاري شده وجود دارد. اين تحليل
شما منطبق بر واقعيت نيست.
محمود ق...: آقاي فاطمي. اين که آقاي خامنهاي کاناليزه شوند امري بعيد
نيست. شما هم نميتواني اين احتمال را رد کني و در مقابل نميتوان قاطعانه
اين را هم ادعا کرد. [...] ما اگر ميخواهيم روشنگري نمائيم بايستي بدون
ملاحظه به ريشهها بپردازيم. اگر ريشه بعضي از مسائل در رهبري و يا بيت
محترم ايشان باشد و تمامي تحليلگران بخواهند گرد ايشان خط قرمز بکشند اين
بعضي از مسائل که در مواقعي ميتواند سرنوشت مملکت را عوض کند هرگز روشن
نخواهد شد و روز از نو روزي از نو.
پوريا گمنام: مطالب خيلي جالب است. استاد، نظر شما در مورد مقالات زير
چيست؟ به نظر شما يک در صد احتمال دارد که اين جريان صحت هم داشته باشد يا
اين که توطئه است تا اعتقادات مردم را تهي کنند؟ اگر دقت کنيد اصل تمامي
موارد فوق از "ظهور نزديک است" آغاز شد که فقط مصداقيابي صحبتهاي پناهيان
درباره ظهور بود. چهار جلسه اخير ايشان نيز يا تأييد موارد فوق است، کما
اين که اولين آن اين گونه به نظر ميرسد (با احتياط)، يا ماله کشي کارهاي
قبلي.
+
[به مقاله ديگر نيز لينک دادهاند
+
با عنوان «آخرين خاندان پادشاهي حجاز در آخرالزمان»] با توجه به اين
مقالات، که سالهاست مطالب آنها عنوان ميگردد، تيم مشايي واقعاً از چيزي
خبر دارد يا موج سواري ميکند تا گروه مقابل را خلع سلاح کند؟ سخنراني
احمدي نژاد در جمع روحانيون مشهد که از خاطرها نرفته است. [...] شق ديگر
اين است که واقعاً اين اتفاقات، با توجه به مقالات مذکور و وضعيت
خاورميانه، خصوصاً سوريه که وظيفه شيعه کتمان آن و جلوگيري از بداء است که
پناهيان در آخرين سخنراني خود به آن اشاره کرده و باز تيم اميريفر و مشايي
آن را لو داده يا ميخواهد به نام خود ثبت کند، سکوت يکباره تمام جريانها
و پرداختن به رمالي يا جنگيري اين شائبه را در ذهن ميپروراند. [...]
داوود ح...: با وجودي که به سايت آينده و آقاي صادقي احترام و علاقه فراوان
دارم اما بررسي فعاليت اين سايت بعد از چالشهاي اخير يکي از مهمترين
نکاتي است که ميتواند در شناخت مسائل کمک کند. [...] شروع فعاليت و مهمتر
از آن پخش اخبار بدون منبع يا با نام «منبع آگاه» يا «به گزارش خبرنگار
آينده» نشان ميدهدکه برخي دوست دارند از طريق اين سايت اخبار به بيرون نشت
کند تا بار منفي نشت آن به گردن جوان، رجا يا فارس نيفتد.
اين روزها آينده خبرهايي را به صورت ضمني به بيت رهبري منتسب ميکند که
گفتن آنها در شرايط قبل از انتخابات 88 هم ميسر نبود. من [...] معتقدم نقش
ايشان و خصوصاً روابطشان نبايد ناديده گرفته شود. بهخصوص اگر توجه کنيد
اولين سايتي که اتفاقات مربوط به اوّل رجب را منتشر کرد همين سايت بود. در
کل قرار بود در اين مباحث به اين بپردازيم که قرار است بعد از 14 خرداد چه
اتفاقاتي بيفتد. اما ظاهراً مسائل کليتر شده و کسي به اين موضوع
نميپردازد.
آرش کورش: احسان جان با شما موافقم. اما الان تيم احمدي نژاد اسناد بسيار
زيادي [...] داره و مطمئناً همون افراد از ترس افشاگريهاي احمدي نژاد
[...] فشار وارد ميکنند که با احمدي نژاد کنار بيايند. در ضمن، اگر احمدي
نژاد مثل 14 خرداد 88 در 14 خرداد امسال هم [...] افشاگري کنه و مردم
ناراضي رو پشت سر خودش بسيج کنه، بايد منتظر درگيريهاي خونين،
بمبگذاريها، ترورها، بحران اقتصادي و خرابکاري متعدد غير قابل پيشبيني
باشيم که بدون شک کشور رو به وضعيت غير قابل برگشت خواهد برد. تيم احمدي
نژاد کاملاً از اين شرايط آگاهه و به همين دليله که سعي ميکنه وضع کشور رو
در تمام زمينهها بحرانيتر کنه تا حاکميت يه وقت به سرش نزه که بخواد تيم
احمدي نژاد رو دستگير کنه که با اين روند تحولات اگر سريعتر اقدامي صورت
نگيره احمدي نژاد ملت و حاکميت رو به دنبال خودش به جهنم خواهد برد.
احسان سلطاني: آقاي فاطمي، در خصوص اين که ميفرماييد رهبري کاناليزه
نميشوند نيز بايد عرض کنم [...] قبل از انتخابات [...] احمدي نژاد مطابق
نظرسنجي [سپاه] دوّم [بود و] بايد به نفع قاليباف کنار ميرفت و نرفت.
آنچنان سپاه قاليباف را در ذهن داشت که حتي وزير کشور قاليباف (زاکاني) را
انتخاب کرده بودند. احمدي نژاد گفت نظر سنجي اطلاعات سپاه را قبول ندارد و
شبانه زاکاني و قاليباف [...] نزد مرحوم فاضل رفتند و آن استفتاء را مکتوب
از ايشان گرفتند. چند تن از فرماندهان سپاه همان سال 84 ميگفتند اينها
قائل به رهبري نيستند و از رهبري عبور ميکنند. [...] دوست عزيز، شما
ميگوييد تعصب نداشته باشيم، اما گويا علاقه به آيتالله خامنهاي چشمان
شما را بر روي برخي واقعيتها بسته است .
داوود ح...: من هم معتقدم تنها راه حل احمدينژاد براي نيل به اهداف و
جمعوجور کردن اوضاع به نفع خود بر هم زدن قاعدههاي بازي است. فکر ميکنم
دوباره جامعه و سطح عمومي آن را ملتهب خواهند کرد تا به اين طريق رهبري را
وادار به عقبنشيني کنند. از نشانههاي اين موضوع ميتوانم به کنفرانس خبري
که قرار بود احمدينژاد امروز برگزار کند و يا بحث خارج کردن نزديک به 18
ميليون نفر از پرداخت يارانه اشاره کرد که جامعه را ملتهب کند.
پوريا گمنام: اين خبر هم جالبه. [لينک به مطلب «آرزوي طول عمر براي آقاي
هاشمي رفسنجاني» در وبگاه هفت صبح متعلق به تيم رسانهاي مشايي
+]
اتفاق مورد نظر؟ مشايي: يکي از بزرگان فوت ميکنه که به نفع ما است!
احسان سلطاني: به نظر من، هيچ کس مانند آقاي هاشمي پيچيده بازي نميکند.
[...] به نظر ميرسد اين بازي انتهايش نفع عمدهاي نيز براي آقاي هاشمي
خواهد داشت. آرش جان، قطعاً تيم احمدي نژاد اطلاعات قابل توجهي در اختيار
دارد. هر چه باشد شش سال است بر قوه مجريه کشور سوارند. مگر ميشود با آن
همه نيرو در دستگاههاي متعدد امنيتي بياطلاع باشند. [...] اما آن نوع
اطلاعات دادن آقاي «نت کارشناس» پذيرفتني نبود. اين که پروندههاي مرتبط با
خود را از حفاظت وزرات پاک کردند و باقي پروندهها بردند بسيار خندهدار
است. [...]
آرش کورش: احسان جان، ممکنه اين احتمال هم باشه که برخي پروندهها، که
داراي ضريب امنيتي بسيار بالايي هستند، فقط در وزارت اطلاعات نگهداري بشوند
که البته باز نميشه سازمان اطلاعات بيت رهبري رو ناديده گرفت چون مطمئناً
اين اسناد بايد حداقل در سازمان اطلاعات بيت رهبري موجود باشه که در اين
صورت باز حرف شما درسته.
محمود ق...: [لينک دادهاند به مطلب فردانيوز با عنوان «موج برکناريها در
کيش، تا اين لحظه چهل نفر.»
+]
رضا ح...: بحث خيلي جالبييه. با استاد موافقم. شايد در هيچ جايي اين طور
بحثها مطرح نشود.
سيد هادي [...]: من مثل دوستان تحليلگر حرفهاي نيستم و آشنايي هم در هيچ
ارگاني يا سازماني ندارم. تمام منابع خبريم به همين اينترنت و رسانه ميلي
محدود ميشود. لذا بهره وافري از بحث دوستان ميبرم. در تمامي بحثهايي که
دنبال کردم به نقطه شروع وقايع اخير اشارهاي نشد؛ لذا نظرم را ارائه
ميکنم اگر قابل دانستيد اعلام نظر بفرماييد: شروع هجمه عظيم به احمدي نژاد
به بعد از سال 90 و به عبارت بهتر به بعد از انتخابات خبرگان سال گذشته بر
ميگردد. به نظرم ميرسد اگر روي انتخابات خبرگان زوم شود نتايج بهتري از
تحليلها به دست ميآيد. البته اتفاق ديگري هم گويا در همان حوالي افتاده
بود که به نظر ميرسد بر حوادث اخير بيتأثير نبوده است و آن هم ديداري است
که چندي پيش يک روزنامه آمريکايي از آن پرده برداشت: ديدار نمايندگان احمدي
نژاد و اوباما در امارات.
رضا ح...: درباره برنامههاي طولاني مدت كشورهايي مانند آمريكا و انگليس و
آلمان و... زياد شنيدهايم. برنامه هاي بيست ساله، پنجاه ساله، صد ساله؛ و
حتي شنيدم كه در ژاپن به دويست سال هم رسيدهاند. اين كه چگونه در دنياي
امروز توانستهاند 100 سال آينده را مدل كنند بسيار جالب است. [...] براي
صاحبان قدرت ترسيم دنياي فردا يكي از اصول اساسي است. ترسيم برنامه و
سياستهاي مربوط به آب، گاز، برق و... براي ساليان دور مانند 100 سال ديگر
نگاشته شده و به جدّ در حال پياده سازي آن هستند. بحثي كه درباره توجه
جدّي به گاز ايران توسط استاد شد، كاملاً قابل توجه است. مطمئناً ابزار آن
بايد فراهم شود. همواره سياست نقشي پررنگ ايفا کرده و خواهد كرد.
درباره ماهيت جريان احمدي نژادها و مشاييها شايد از همين نظرگاه بايد به
مسئله نگريست. آيا كساني كه براي آينده خود در سالهاي گذشته برنامه
ريختهاند و پلانهاي جهاني را مطرح كردهاند، از ايران و رهبران آينده
ايران غافل شدهاند؟ چندي پيش مجله خبري بي. بي. سي. از طرح آمريكا با
عنوان "برنامه رهبر خارجي" در سال 1950 براي تربيت رهبران آينده جهان در 70
سال آينده پرده برداشت. اين طرح كه در سالهاي بعد به طرح "ناظر بين
المللي" و در سال 2004 به طرح "بازديدكنندگان بين المللي" تغيير نام داد،
گوياي برنامههاي درازمدت براي آينده جهان و مخصوصاً نقاط حساس و استراتژيك
مانند خاورميانه است.
احسان سلطاني: آقاي فاطمي در بخشي ديدم نوشتيد برخي اعترافات متهمان
قتلهاي زنجيرهاي را خواندهايد و با برخي مسئولان پرونده مرتبط بودهايد.
آيا اطلاع داريد چرا هيچ وقت پرونده قتل مجيد شريف و پيروز دواني پيگيري
نشد؟ [...]
حسين حداد: اين مورد هم خبري جالب است در رابطه با وقايع اخير. [+]
نت کارشناس: آقاي آرش کورش عزيز. [...] مصلحت کشور و نظام بالاتر از مصلحت
افراد است. شکي در آن نيست. ليکن عرض بنده در بالا اين بود که هم مشاييون و
هم بخشي از جريان مخالف احمدي نژاد هر کدامشان براي رسيدن به اهداف خود
رهبري را در شرايطي قرار دادند که هر دو سرِ نتيجهها براي ايشان [...]
داراي هزينه باشد. بعداً در مورد تصميم نظام بيشتر ميگويم.
آقاي سيد ساجد فاطمي عزيز! فرموده بوديد [...] کاناليزه کردن معناي گستردهاي
دارد. بزرگنمايي بيش از حد يک موضوع نوعي کاناليزه کردن است. مثلاً فرض
کنيد عباس غفاري هم با [...] مرتبط بوده هم با مشايي. حال اگر من در اينجا
عامدانه فقط بحث ارتباط غفاري با مشايي را پوشش بدهم و سندهايي هم رو کنم،
نوعاً شما را کاناليزه کردهام.
نکته مهمي در ادامه بحث بالا بگويم و اين را تمام کنم. همين مطالبي که اين
روزها در همين صفحات و در برخي از سايتها بطور غيررسمي منتشر ميشود، حاوي
پيامهايي براي اهلش است. عدهاي از وفاداران به تماميت ارضي کشور اسلامي،
چون ميدانند کجاها به شدت مونيتور ميشود، عامدانه مطالبي را منتشر
ميکنند که بازي را بهم بزنند. از يکسو نميگذارند کسي کسي را کاناليزه کند
از سوي ديگر به طرف مقابل هم هشدارهايي ميدهند؛ منتهي در لفافه. هميشه
ضمير مرجع خود را پيدا ميکند.
حسن ع...: اين حجم پرونده سازي براي تيم مشايي در سه ماه اخير خيلي مشکوکه.
احمدي نژاد و دارودستهاش از اوّل همين بودن. چي شد که بعد از 25 بهمن اين
هجمه سنگين عليه شون شروع شد؟ چي شد که رفسنجاني به راحتي رياست خبرگان رو
رها کرد؟ چرا از اصلاح طلباني که آزاد هستن اعتراضي عليه بازداشت موسوي و
کروبي در نيومد؟ چرا خاتمي حرف از آشتي ميزند؟ چرا...؟!
داوود ح...: ديروز در همين صفحه بحثي شد در رابطه با تئوري ترور احمدي نژاد
و شباهت آن با انفجار نخستوزيري. نماينده رباط كريم به تكرار واقعه انفجار
نخستوزيري هشدار داد. [لينک به سخنان آقاي نوروزي در حوزه نيوز:
«حجتالاسلام نوروزي: متأسفانه منحرفيني در رياست جمهوري نفوذ کرده و تنش
ميآفرينند... مسئولان بايد اين افراد [را] برکنار کنند، در غير اين
صورت اتفاقاتي همچون انفجار حزب جمهوري اسلامي و کاخ نخست وزيري دور از
انتظار نخواهد بود.
+]
نت کارشناس: آقاي احسان سلطاني گرامي! يک بار ديگر به عرض من در مورد تخليه
اطلاعات دقت کنيد. اولاً منظور کلي دريافت حجم اطلاعات وسيعي از سيستم
بهکلي سرّي متعلق به وزارت اطلاعات توسط مشاييون است. حالا شما تصور کن
وزارتخانهاي را که سه ماه آزگار وزير ندارد و مشايي آدمهاي خود را در
آنجا چيده. آيا مثلاً دسترسي به اطلاعات مورد نظر خيلي سخت است؟ فرض که
حضور نماينده رهبري براي حذف اطلاعات ضرور باشد. البته درست است که حتي
مطالعه پرونده ها ميبايست در حضور دو فرد ديگر باشد ولي بهر جهت در آن
شرايط آيا محدوديتي براي دستيابي يا نسخه برداري از سوابق مورد نظر وجود
دارد؟ قطعاً خير. دوستان مطمئن باشند که يکي از حربههاي مشاييون [...]
انتشار اطلاعاتي دال بر فساد [...] است که از همين طريق به دست آمده.
[بحث ميان آقايان احسان سلطاني و «نت کارشناس» درباره پرونده علي غفاري و
نحوه اطلاع رساني آن با انتقاد از نحوه عملکرد وبگاه جوان انلاين.]
سيد ساجد فاطمي: آقايان سلطاني عزيز و نت کارشناس و ديگران چرا بحث را
پيچيده ميکنيد. باز هم ميگويم در اين شرايط نبايد زياد مسائل را قاطي
کرد. مسائل دوسال پيش و 88 را اگر پروندهاش را باز کنيم از بحث دور
ميشويم و صد البته آينده نگريهايي که بيشتر از سر درد است اما خالي از
حب و بغض نيست کارها را سخت ميکند. دوستان اين دولت قطعاً عزل خواهد شد آن
هم به زودي زود. بايد جلوي پس لرزهها را گرفت. [...]
[ادامه بحث ميان آقايان سلطاني و نت کارشناس و سيد ساجد فاطمي]
محمود احمدي: اتکاء به نقاط مشترک و پرهيز از به رخ کشيدن اطلاعات لازم به
نظر ميرسد.
آرش کورش: آقا ساجد و کارشناس، [...] در حال حاضر بر اساس اسناد و اطلاعاتي
که به دست آوردند، تيم مشايي- احمدي نژاد رو يک جريان هوشمند نفوذي ميدونن
يا يک جريان قدرت طلب گستاخ؟
سيد ساجد فاطمي: نفوذي و شيطاني و در ارتباط با خارج. از خبرها هم همين را
ميتوانيد مشاهده کنيد.
آرش کورش: ساجد جان، يک مسئله خيلي مهمي رو ميخواستم اشاره کنم. در ماجراي
فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، عدهاي معتقد بودند يلتسين مأمور سازمان سيا
بوده و اقداماتش باعث فروپاشي شوروي شد، عدهاي هم معتقدند گورباچف با
اقدامات اشتباهش در اين توطئه به يلتسين کمک کرد. البته در اين زمينه استاد
شهبازي بايد اظهار نظر کنن.
داوود ح...: اولاً يعني فكر ميكنيد انحراف اينها به مرور آغاز شده؟ دوّم
اين كه شخصاً معتقدم تا كسي دستش به خون كسي آلوده نشده باشد نميتوان حكم
به بريده شدن نفسش داد؛ نفسي كه خداوند به او هديه داده.
آرش کورش: تمام حرفم اين که از نفوذيهاي تيم مشايي- احمدي نژاد نفوذيهايي
خطرناکترن که ظاهراً در جبهه مخالف احمدي نژاد قرار دارند [...]
شهبازي: دوستان. بنده با دقت کامنتها را خواندم. از آقايان احسان سلطاني و
نت کارشناس و سيد ساجد فاطمي ممنونم که با اطلاعات خوب شان بحث مفيدي را
راه انداختند. به گمان بنده، نه مطالب درج شده در جوان انلاين و نه سايت
شفاف ربطي به اطلاعات سپاه نداشت. مطالبي بود که درز کرد و روشن نيست چرا
اين بخش از مطالب را به اين شيوه جنجالي و غلط اطلاع رساني کردند و
واکنشهاي منفي را سبب شدند.
بعضي دوستان تصور ميکنند چون جوان انلاين متعلق به سپاه است پس هر چه در
آن نوشته ميشود نظر سپاه است. چنين نيست. در دفتر سياسي سپاه سالها، در
دوران رياست آقاي صفار هرندي، آقايان حسين شريعتمداري و حسن شايانفر فعال
بودند و افرادي که امروزه در اين نهاد حضور دارند بيشتر بيانگر اين خط
فکري هستند. ما که ساختار سياسي ايران را ميشناسيم، ميدانيم چنين نيست که
مثلاً هر چه جوان انلاين مينويسد نظر اطلاعات سپاه است و با برنامه اين
اطلاعات ارائه شده است. تصورم اين است همان بلايي را که سر پرونده قتلهاي
زنجيرهاي آوردند و آن را بهکلي لوث کردند، ميخواستند سر پرونده اخير
بياورند: درز اطلاعات با هدف هجو کردن تيم متولي پرونده. در ماجراي پرونده
قتلهاي زنجيرهاي عجيب اينجا بود که هر چه شب متهمين اعتراف ميکردند چند
ساعت بعد آقاي نوري زاده در صداي آمريکا ميگفت با افزودن مطالبي به آن که
سبب هجو شود.
داوود ح...: با نظر آقا آرش موافقم كه بسيار خطرناك هستند. استاد شهبازي هم
معتقد است كه اينها براي كليت و يكپارچگي ايران خطرناك هستند. اما آقا
احسان هنوز به اين جمعبندي نرسيدم كه دليل واقعي برخورد رهبري با اين تيم
چيست؟ چه عاملي باعث شد اين دو سال تحمل نشود با توجه به هزينههاي سنگيني
كه رهبري براي نگهداشتن احمدي نژاد پرداخت كرد. به نظر من بحث اتفاقات
آينده با مسئله مهدويت و ظهور پيوند فوقالعاده عميق دارد. تذكرات و توجهات
استاد شهبازي هم به اين مسائل بيدليل نيست. در واقع ميتوان گفت پيوند
نهادهاي مخفي اطلاعاتي و مسئله گروهها و اعتقادات مهدويت و ظهور تلفيقي
است كه تيم مشايي را به وجود آورده و خطرناكتر از سايرين نموده است.
آرش اشکاني: نظر يکي از کاربران الف: «من كاملاً به اين جريانات مشكوكم. به
نظر من در همان بعد از انتخابات 88 عده اي ميگفتتند كه اصلاح طلبان را به
كلي از جريان سياسي كشور حذف ميكنيم و خودمان به دو گروه تبديل ميشويم. و
همه اين سياه بازيها فقط براي اجراي اين سياست است والا نظامي كه سابقه
حذف چهرههاي خيلي بزرگتر از مشايي را دارد چرا اينقدر در مورد اين آقا
صبر ميكند.»
شهبازي: آقايان نت کارشناس و سيد ساجد فاطمي در اوائل بحث اشاره کردند که
هنوز معماي درز مطالب پرونده درباره عباس غفاري و غيره را، که منجر به
هياهو شد، درنيافتهاند. به گمان من، همان سناريوي تبليغاتي- رواني سابق
بود براي هجو کردن پرونده.
روشها خيلي تکراري است و کساني که ميخواهند بر مسائل مهم کشور و شبکههاي
پنهان سرپوش بگذارند خلاقيت و نوآوري ندارند. ولي متأسفانه از اين سو نيز
درايت و هوشمندي و کياست کافي ديده نميشود. گرچه، امروزه سطح آگاهي بسيار
بالا رفته و نميتوانند مانند پرونده قتلهاي زنجيرهاي دستاوردهاي تيم
پيگيريکننده را هجو و لوث کنند.
سيد ساجد فاطمي: استاد، نظر شما دقيقاً صائب است.
آرش کورش: متأسفانه استاد کاملاً درست ميگويند. اينها از تجربه موفق شون
در ماجراي قتلهاي زنجيرهاي به خوبي دارند استفاده ميکنند. در ماجراي 18
تير 1378 سردار نقدي [...] فرمانده حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي بود. به
همراه سردار ذوالقدر به کوي دانشگاه حمله کردند تا با بهوجود آوردن يک
بحران موجب انحراف حاکميت از مسئله پرونده تيم نفوذي فلا...- سعيد امامي
شوند.
داوود ح...: پس استاد، به نظر شما اتفاقاتي كه شايد بعد از 14 خرداد بيفتد
معلول و در جهت پنهانكاري است يا يك سري اقدامات ناظر بر آينده؟
آرش کورش: استاد، بهنظر شما بهترين کار در اين موقعيت حساس چيه؟
سيد ساجد فاطمي: برادر عزيز، اولاً بروز انحراف زمانبر است و گاهي اوقات
همين زمان به يافتن سر پلها و... کمک ميکند. دوستان متوجه باشند که ميوه
نرسيده را چيدن خطاست و ميوه چيده را راحتتر ميشود چيد.
شهبازي: يکي از دوستان اين مطلب را فرستادهاند که نظرشان را درج ميکنم
چون در فيسبوک نيستند:
«اخيراً فيلمي از سالگرد تأسيس مجله "رونا" پخش شده که بيشتر به شوهاي
فريدون فرخزاد و قريب افشار شبيه است و مربوط به اواخر سال 89 ميباشد. در
آن برنامه از سه چهره سينمائي، فرهنگي و سياسي به عنوان چهرههاي برتر سال
تجليل به عمل آمده است: از مهناز افشار به عنوان چهره سينمايي، از مشايي به
عنوان چهره فرهنگي که مهندسي ده سال آينده فرهنگ ايران را طراحي و مديريت
خواهد کرد، و بالاخره از علي اکبر صالحي به عنوان چهره برتر سياسي. نکته
مهم اين که مجري يا شومن معرف صالحي به عنوان چهره برتر سال آن هم با کلي
تملق با فرهنگ ماسوني شخص رحيم مشايي ميباشد. به نظر ميرسد اين نظر که
رئيس جمهور آينده حزب مشايي علي اکبر صالحي است بيشتر صحيح است.» اشاره
ايشان به فيلمي است که در آينده نيوز منتشر شد. [+]
مطلب مهم ديگر: به گزارش خبرانلاين، آقاي صالحي اعلام کرده که تا يک ماه
ديگر "جشن هسته اي" برگزار ميشود و احتمالاً با حضور پوتين يا مدودوف
نيروگاه بوشهر افتتاح ميشود. [+]
داوود ح...: نوري زاده هم چنين تحليلي داره و فكر ميكنه كه گزينه بعدي تيم
احمدينژاد براي امتداد رياست جمهوري آقاي صالحي است. آقاي شهبازي هم در
وبلاگ خودش مطلبي در رابطه با آقاي صالحي دارند كه مطالعه آن راهگشاست. [+]
مال فير: [لينک به خبر سخنان آيتالله نمازي در خبرانلاين
+]
آرش کورش: ساجد جان، نظرت درباره پروفسور سيد حميد مولانا چيه؟
مال فير: مشايي: آقاي جنتي تا دو سال ديگر زنده نيست که صلاحيت مرا رد کند.
آيتالله عبدالنبي نمازي، امام جمعه کاشان، طبق آنچه وبسايت نزديک به وي
منتشر کرده گفته است: «به آقاي مشايي گفتند شما که ميخواهي رئيس جمهور
شوي صلاحيت شما را شوراي نگهبان بايد تأييد کند و آيتالله جنتي بسيار قاطع
است و شما را رد صلاحيت ميکند که مشايي گفته تا دو سال ديگر آيت الله جنتي
نيست و [...] هم نيست که باعث رد صلاحيت بشوند. حالا نميدانيم در ارتباط
با جن اين چيزها را فهميدهاند يا چيز ديگري است.» وي افزوده است: «اشتباه
اينها و شخص رئيس جمهور اين است که فکر ميکنند آراء 24 ميليوني مال
خودشان است و حتي در جلسهاي گفته بوده است که شش ميليون از آراء من به
خاطر حمايت آقا کم شده است والا آراء من سي ميليون بوده است. اصل تبيين اين
توطئهاي که در کار است اين است که ما در اين زمان احتياجي به حلقه وصل بين
امام زمان و مردم نداريم و خودمان ميتوانيم ارتباط برقرار کنيم و حذف
جايگاه روحانيت و ولايت فقيه از مقاصد اين جريان است.»
سيد ساجد فاطمي: دوستان، يدالله فوق ايديهم.
نت کارشناس: اگر يادتان باشد در يکي دو پست اولم نوشتم: بر فرض که اينها
يهودي يا وابسته به سرويس بيگانه و به اصطلاح نفوذي نباشند، نحله فکري خاصي
هستند. اکنون به برخي مسائل جالب، که قطعاً توجه اهل فن را جلب خواهد کرد،
مي پردازم: پريوش سطوتي ارتباطاتي با مشايي دارد. پريوش در انگليس بوده.
يکي از اسپانسرهاي مالي احمدي نژاد و عضو شورايعالي ايرانيان شرکتهايي در
خارج از کشور ثبت کرده و يکي از نزديکان احمدي نژاد را هم شريک کرده. کدام
کشور؟ انگليس. در جريان کنفرانس دوربان 2 اگر يادتان باشد تعداد زيادي از
کشورهاي اروپايي به همراه آمريکا ابتدا کنفرانس را تحريم کردند به خاطر اين
که اوضاع اسرائيل به دليل بمباران غزه و... خيلي خراب بود و احتمال
محکوميتش نزديک به قطعي بود. يکي از کشورهاي اروپايي پيامي براي بقيه ارسال
کرده بود (بعداً در مصاحبهها فاش شد. بگرديد پيدا ميکنيد) که تحريم نکنيد
ما خبر داريم که اسرائيل محکوم نميشود. بعد احمدي نژاد رفت و با موضعگيري
غيرمنطقي در مورد هولوکاست و سخنراني در مورد لزوم نابودي اسرائيل باعث ترک
جلسه توسط اعضاء و هو و جنجال و کف زدن بقيه به نشانه اعتراض و بهم خوردن
جوّ جلسه شد که همه اعضاء پياپي اين سخنراني را محکوم کردند و اسرائيل در
موضع مظلوميت قرار گرفت و نهايتاً قطعنامه پاياني اسرائيل را محکوم نکرد!
آن کدام کشور اروپايي بود که پيغام داد بياييد و ما خبر داريم طوري
نميشود؟ درست حدس زديد: انگليس. ميتوان مثالهاي متعدد ديگري آورد. شما
بررسي کنيد به خصوص دوستان اهل بخيه! اين مشاييون را از هر طرفي بکاويد يک
سرشان به انگليس ميرسد. ممکن است تصادفي باشد؟ قصد ندارم چيزي القاء کنم
يا نميخواهم تحليلها را به انحراف ببرم. فقط ميگويم به عنوان مقدمه بحث:
آيا اينها نفوذي هستند يا جرياني قدرتطلب؟
مطلب جالبي است که آنقدر انگليس پررنگ است.
آرش کورش: کاملاً درسته آقاي کارشناس. احمدي نژاد بزرگترين خدمت رو به
اسرائيل کرد در ماجراي کنفرانس دوربان 2 و به همين خاطر بود که لابي آيپک،
قدرتمند ترين لابي صهيونيستي در آمريکا، در يکي از جلسات شون گفتند که
احمدي نژاد بزرگترين هديه براي ماست.
احسان سلطاني: [...] در خصوص سايت جوان هم بايد عرض کنم من نگفتم صد در صد
نظر اطلاعات سپاه را منعکس ميکند اما معتقدم تمام نوشتههاي آن جريان ساز
و هدفمند است که به نوعي مکمل پروژههاي اطلاعاتي است و زير نظر اداره
سياسي سپاه هدايت ميشود.
آرش کورش: در مورد اين مسئله که شما ميفرماييد درصد کمي هم احتمال داره که
اينها يک فرقه خاص باشند، بنده کاملاً با اين نظر مخالفم چون يک آدم نادان
يک بار يا دو بار به نفع دشمنش اشتباه ميکنه اما وقتي ميبيني که اين
اشتباهات هميشه به نفع دشمن هستش، پس يک جاي کار اشکال داره. کارشناس عزيز،
شما دقت کن که چرا يکدفعه محمدعلي رامين از آن ور آبها ميآيد و ميشود
تئوريسين هولوکاست احمدينژاد. تأکيد ميکنم حتماً به مقالههاي استاد
شهبازي رجوع کنيد. بنده شک ندارم که محمدعلي رامين عضوي از اين شبکه نفوذي
است. يا دقت کنيد چطور يکدفعه پروفسور سيد حميد مولانا از آمريکا صادر
ميشود به ايران و ميشود تئوريسين "حکومت جهاني اسلامي" احمدينژاد.
«نويسنده ناشناس»: من چند نکته ميخوام بگم: 1- ما داريم درباره موساد صحبت
ميکنيم نه مثلاً کلثوم ننه. 2- اگر کسي بحث موساد رو به کلثوم ننه ميکشد
لابد سودي در اين امر ميبيند. اسمش را به خاطر بسپاريم. 3- هدف موساد قبضه
کردن قدرت در ايران نيست. اشتباه بسياري از تحليلها اين است که هدف مشايي
را قبضه کردن قدرت فرض ميکنند. هدف اسرائيل تصرف ايران نيست، تجزيهي ايران
است. براي نابودي و تجزيه ايران امکانات کمتر و متفاوتي از قبضه کردن قدرت
لازم است. به اين نکته توجه کنيم. 4- تا اينجا موساد در ايجاد اختلاف داخلي
يا بهره بردن از اختلاف موجود و نيز ضربه زدن به ساختارهاي اداري و سياسي و
اجتماعي کشور بيشترين بهره را برده. قوه مجريه و حواشياش خواسته يا
ناخواسته بزرگترين و جديترين عوامل ايجاد اين فضا بودهاند.
و
نيز براي من جالب است که گاهي بحثها معطوف به جزئياتي ميشود و مدتها در
آن جزئيات مصروف ميشود در حالي که در صورت درست بودن هر يک از دو طرف بحث
نتيجه نهايي فرقي نميکند. خوشبين اگر باشيم نشان حواس پرتي ماست.
آرش کورش: کاملاً درسته. اسرائيل در پي تقسيم ايران هست و در پي اين هست که
ايران وضعيتي بسيار بدتر از ليبي پيدا کنه.
«نويسنده ناشناس»: زمان محدود است و تهديد حضرات در حد جنگ رواني که خوب
عمل کرده است و ممکن است به واقعيت هم بدل شود. سناريوها هم شديداً متعدد
است: از حمله به بوشهر تا ترور احمدينژاد يا موسوي يا رهبري يا هاشمي يا
حتي کشتارهاي دستهجمعي کور و بيپذيرفتن مسئوليت. اضافه کنيم امکانهاي
ابلهانهاي مثل ظهور قلابي در تهران، قم، مشهد، مدينه يا طالقان يا حتي
نيويورک را. در چنين وضعي دو چيز مهم است: انعطافپذيري و قدرت. در واقع
بايد آماده مقابله با هرچيزي باشيم. نفوذيها را بشناسيم، بدانيم جز آنها
که ميشناسيم عدهاي ناشناس و ظاهرالصلاح نيز بين ما هستند و گوش به زنگ
باشيم.
آرش کورش: بهنظر بنده بهتره فعلاً از مسائل شيطان پرستي باند احمدي نژاد-
مشايي بگذريم و روي اهداف شيطاني اين شبکه گسترده و بسيار مقتدر تمرکز
کنيم.
«نويسنده ناشناس»: بله. موضوع مهم و مشخص سهم و شکل مشارکت علي يعقوبي يا
فلان مرتاض هندي يا يهودي در ماجرا نيست. ماجرا اينه که دشمن منتظر آغاز
درگيريه و ما هم بايد با تمام قوا منتظر باشيم. آدمهاي تأثيرگذار علي
يعقوبي و غفاري نيستند، آنها هستند که بيرون زنداناند. چه مشايي و بقايي
که ميشناسيم و چه کساني که احتمالاً حتي اسمشان را هم نشنيدهايم و به
زودي ظهور ميکنند.
سيد ساجد فاطمي: بله. شايد درست بفرمائيد شما. اما شناختن و شناساندن همين
جريان هم لازم است با وجود اين که هنوز به تمامي ابعاد پي نبردهايم و بحث
از ديگران ناشناخته، که قطعاً وجود دارند، بحث را تبديل به کلاف سردرگم
ميکند. اما اگر با شواهد و قرائني مستند باشد مفيد است.
آرش کورش: بنده يک احتمالي رو ميدم که اميدوارم اشتباه کنم: ترور ميرحسين
موسوي يا مهدي کروبي به راحتي ميتونه کشور رو به جنگ داخلي بکشونه چون
بدون شک مردم تصور ميکنند که اين کار از سوي حاکميت [...] انجام گرفته.
شهبازي: جناب آرش کورش. احتمالات فراواني را ميتوان مطرح کرد. اين نيز يکي
از احتمالات است.
در اين متفقالقوليم که حوادث به سرعت به سمت و سويي ميرود که همه
نگرانيم. يعني آشوب و حوادث غيرقابل پيشبيني و شوم در افق نزديک براي همه
ما آشکار شده. اين ميتواند حمله خارجي باشد توأم با يک آشوب گسترده داخلي.
به گمان من، تيم احمدي نژاد توان ايجاد آشوب داخلي بدون حمايت و ضربه خارجي
را ندارد.
بنده موافق بحثهاي آقا ساجد و آقاي نت کارشناس هستم زيرا اطلاعاتي که عرضه
ميکنند ميتواند آگاهي ما را بيشتر کند. توجه کنيد که هم اکنون آقايان
حسين شريعتمداري (کيهان) و مقدم فر (فارس نيوز) اين خط را شروع کردهاند که
مطرح شدن مسائل اخير طرح فريب بوده از سوي جريان انحرافي. در حالي که به
نظر من اين مسائل ميتواند بعضي ابعاد ناشناخته شبکه را روشن کند ولي همه
مسئله اين نيست.
«نويسنده ناشناس»: يک نکته جالب در مورد احمدينژاد اينه که هيچ کس آدم
احمدينژاد (به اين معني که تا ابد پاش بمونه) نيست. اما همه آدم
احمدينژاد (به معني اين که ازشون کمال استفاده رو ببره) هستند. اين مشخصات
يه فرمانده کلاسيک نيست. مشخصات يه فرمانده پارتيزانييه. پس احتمال اين که
از اين توان پارتيزاني اين بار هم (و اتفاقاً بيش از هميشه) سود ببرند کم
نيست. حتي ممکنه در ميان بهت ما مثلاً مشايي يا بقايي هم مثل فتاح و محصولي
مچاله و دور انداخته شوند. خب، اين روشي که ما همه چيزمون رو با دشمن تنظيم
کنيم روش منفعلييه. منظورم اينه که اگه شريعتمداري چيزي رو گفت بگيم حتماً
برعکسش مهمه يا برعکس. ما ديد مستقل خودمونو اگه حفظ نکنيم، راحت بازيمون
ميدن. نه؟
نت کارشناس: من در اين بحث بودم که ببينيم چه فکتهايي در دست داريم که
اين جريان نفوذي و آنطرف آبي است يا خير؟ اولين موضوع ارتباط عجيب بسياري
از مشاييون با انگليس است. دومين موضوع وابستگي عجيب و شديد اينها به
جادوگري و جنگيري است. البته ممکن است به دليل موقعيت برتري که اين ابزار
به دست ميدهد اينها رو به اين مباحث آورده باشند ليکن اين نکته نيز فکر
انسان را قلقلک ميدهد که يهوديت به شدت به اين ابزار وابسته است و به خوبي
از آن استفاده ميکند . اين را هم کنار ذهنم نگه ميدارم . موضوع بعدي و
مهمتر اين است که تقريباً هيچ اقدام احمدي نژاد تا به حال واقعاً به ضرر
اسرائيل نبوده. آن از ماجراي طرح هولوکاست و دخالت دولت در سمينارهايي که
ميتوانست بطور غير دولتي برگزار شود. آن از ماجراي کنفرانس دوربان 2 که
قبلاً گفتم و همه ميدانيم کاملاً به نفع اسرائيل تمام شد. آن از بحث دوستي
با مردم اسرائيل و دهها نمونه ديگر که ذکر همهشان تحليل را طولاني ميکند
و نقيض هم ندارند.
«نويسنده ناشناس»: اين ابزار قدرت ميده؟ اگه قدرت ميداد الان عباس غفاري
من و شما رو تبديل به هويج و کفشدوزک کرده بود نه اين که کنج سلول باشه.
بله، اقدامات احمدينژاد کاملاً در جهت سياستهاي اسرائيل بوده. اين قابل
انکار نيست و ربطي هم به جادو نداره. قطعاً طرح رمالي و جادو و جن فقط کلاه
گشاديه براي سرهاي ساده ما.
شهبازي: به ابوسعيد ابوالخير گفتند: "اي شيخ، فلاني روي آب راه ميرود."
گفت: "وزغ نيز روي آب راه ميرود." گفتند: "فلاني در هوا پرواز ميکند."
گفت: "مگس نيز در هوا پرواز ميکند." گفتند: "شخصي در چشم به هم زدني از
شهري به شهري ميرود." گفت: "شيطان هم در چشم به هم زدني از شهري به شهري
ميرود." آنگاه رو به مريدانش کرد و گفت: "مرد آن است که در ميان همنوعانش
بنشيند و بپاخيزد و داد و ستد کند و بخورد و بخوابد ولي دل او يک لحظه از
ياد خدا غافل نشود."
نت کارشناس: بسياري از اقدامات مشاييون به نفع اسرائيل تمام شد. کاهش ارزش
پول ملي، تورم وحشتناک، عدم توجه به بحث استراتژيک کاهش توليد نفت خام
(کاهش حداقل 600 هزار بشکه نسبت به سال 84)، تشديد اختلافات سياسي از بدو
انتخاب در سال 84، لطمه به حيثيت و جايگاه رهبري در مقاطع مختلف، دخالت
مؤثر و مستقيم در ريزش ياران درجه يک رهبري مانند هاشمي و...، بيتوجهي
عمدي به مرجعيت و... اين ليست وحشتناک طولاني است و همگي به نفع دشمن.
شهبازي: براي من مهم است بدانم آيا مستنداتي درباره فعاليت اين شبکه شيطاني
شيطان پرست به دست آمده يا نه؟ مسائلي مانند جادو و تسخير و کارهايي مانند
اهانت به مقدسات و مناسک جنسي و غيره علائم حضور يک شبکه شيطان پرست متنفذ
در ساختار سياسي کشور است. بنابراين، اين مسائل کم اهميت نيست هر چند ممکن
است بيان آن ابتدا سبب هجو شود.
آرش کورش: حمله خارجي نياز به مقدمات زيادي داره و فکر نميکنم بدون
جنجالهاي مداوم تبليغاتي توسط رسانههاي غربي عليه ايران و در کنار آن
انتشار اسناد مثلاً بمبهاي اتمي ايران توسط سازمان انرژي اتمي و اقدامات
ديپلماتيک ديگر توسط سازمان ملل و شوراي امنيت امکان پذير باشه. بدون شک
ماجراي دست داشتن ايران در ماجراي 11 سپتامبر دستاويز تبليغاتي بسيار خوبي
براي دولت آمريکاست تا احساسات مردم آمريکا را عليه ايران برانگيزه. اين را
بايد جدي گرفت.
نت کارشناس: استاد، منظورتان از مستندات درباره شبکه شيطان پرستي چيست؟
شهبازي: سالها پيش در پرونده قتلهاي زنجيرهاي اولين نشانههاي اين شبکه
به دست آمد. آن زمان نه نامي از حضور شيطان پرستي در ايران بود و نه
نمادهاي فراماسونري و شيطاني مانند ابليسک اين همه به وفور ديده ميشد.
يعني واقعاً زماني که مسائل فوق در پرونده قتلهاي زنجيرهاي مطرح شد، هيچ
يک از اين علائم نبود. از آن زمان تاکنون گويي شبکه فوق به سرعت شاخههاي
خود را گسترده. کساني مانند مشايي آن زمان مهرههاي دست چندم و کم اهميت
سعيد امامي بودند. گفته ميشد که سعيد امامي از بنيانگذاران اين فرقه شيطاني
در ساختار امنيتي بوده است.
«نويسنده ناشناس»: من دقيقاً نميفهمم شيطان پرست يعني چي؟ اون که آنتون
لوي ميگه؟ اون که اصلاً پرستشي توش نيست و کاملاً اومانيستي و واقعگرايانه
و در عين حال غيراخلاقيه؟ اون که هنرمنداي راک و متال ميگن؟ خب، اون که
سرکاريه. کلاً شيطان پرستي بيش از هر چيز يه مجموعه جذاب و دلفريب از مناسک
و نمادها براي سر کار گذاشتن جوونهاست. اگر قدرتي ميداد الان دنيا شکلي
ديگه بود و هر روز با هري پاتر صبحونه ميخورديم.
شهبازي: اينها همه مسائل مهم اطلاعاتي است. ما هم نمونههاي تاريخي فراوان
داريم و هم نشانههاي جدّي در دنياي معاصر. يعني بهرهگيري از مناسک شيطاني
براي پيشبرد فعاليت اطلاعاتي؛ يا پيوند اين دو. بنابراين، واقعاً مهم است
اگر بدانيم که عباس غفاري يا محققي يا ايکس و ايگرگ به چنين مناسکي دست
ميزدند آن هم در اتاق ويژه در نهاد رياست جمهوري در حضور مشايي و يکي ديگر
به قرآن کريم اهانت ميکردند براي کسب قدرت (تنجيس)؟
سيد ساجد فاطمي: استاد، يادمان باشد که علوم غريبه در بين بزرگان يهود ريشه
تاريخي دارد.
شهبازي: علاوه بر اين که بايد بپذيريم فرقههاي شيطان پرست چنين مناسکي را
براي کسب قدرت شيطاني انجام ميدهند، مسئله ديگر و اصلي براي ما بعد ملموس
ماجراست يعني وجود يک شبکه قدرتمند مخفي در ايران که با برنامهريزي ما را
به وضع کنوني کشانيد و اين شکاف عظيم ميان مردم و حکومت و حتي ميان نخبگان
و حتي ميان نيروهاي مسلمان حاکم را پديد آورد. بهترين نيروهاي فکري و سياسي
و کارشناسي اين مملکت را حذف و منزوي و خانه نشين کرد و کارها را سپرد به
اراذل و اوباشي که به جز دزدي و فساد مالي و وطن فروشي خاصيت ديگري ندارند.
کانونهاي زرسالار معمولاً نقشههاي خود را از زبان نوستراداموس بيان
ميکنند. در «زرسالاران» گفتهام که نوستراداموس يک شياد بود. ولي مرتب در
چاپهاي جديد کتاب نوستراداموس برنامههاي خود را از زبان او بيان ميکنند.
در آخرين چاپ نوستراداموس که من ديدم و حدود ده پانزده سال پيش به فارسي
ترجمه و منتشر شد، سقوط جمهوري اسلامي به دليل فساد مالي و اختلاس پيشبيني
شده بود. طبعاً اين پيشبيني در نسخههاي قبلي نبود و افزوده يعني نقشه
جديد بود. و عملاً ديديم در اين پانزده سال اين نقشه گام به گام پيش رفت از
طريق فساد طبيعي که در ذات انسان است و تحريک و توسعه اين فساد از طريق
شبکههاي داخلي که در اختيار داشتند از آغاز انقلاب. بنابراين، براي
شبکههاي پنهان محقق ساختن پيشگويي و غيبگويي چيز عجيبي نيست.
«نويسنده ناشناس»: اين دقيقاً چيزي است که بايد دنبالش باشيم. يعني مناسک و
فلان همه پوششاند براي کار اطلاعاتي. تنجيس اگر قدرت ميداد در طول اين ده
قرن که بارها در جوامع اسلامي کساني چنين تلاشهايي کردهاند به نتيجه
ميرسيدند. تصور کنيد خدايي که قرآن رو ميآفرينه بعد يادش ميره دکمه
تنجيسش رو آف کنه و ميشه ابزار جادوگرا. اين با حکمت خدا که هيچ با حکمت
بچه کوچولوي من هم در تضاده.
شهبازي: ولي پيوندهاي شيطاني و مناسک شيطاني اين شبکه بايد شناخته شود.
جامعه آمادگي پذيرش آن را دارد. آن زمان که مسئله شيطان پرستي فرقه سعيد
امامي مطرح شد، در خيابانهاي تهران و ساير شهرهاي ايران ابليسکها سر بر
نکشيده بود. اين مسائل در دوران خفا و استتار بود نه مثل امروز که چپ و
راست براي من عکس ميفرستند با ايميل از اين و آن نماد ماسوني در همه جا.
«نويسنده ناشناس»: بالاخره نفهميدم. پيوند شيطاني يعني چي؟ يعني شيطان قدرت
داره؟ پيوند ارگانيک با اينا داره؟ چي يعني؟
شهبازي: هنوز ساختمان مجلس به شکل ابليسک افتتاح نشده بود.
«نويسنده ناشناس»: آقاي شهبازي، ابليسک يه جسم ماديه و هيچ تواني نداره.
اگه شيطانپرستها رو ابليسک راضي ميکنه بذارين تو تموم عالم برافراشته
کنن. چه اثري داره؟
شهبازي: يا امروز که علناً دروازه قرآن شيراز را تحت الشعاع هتلي به شکل
نماد هرم ناتمام قرار ميدهند يا کعبه را ميخواهند تحت الشعاع
ساختمانهايي عظيم با نمادهاي شيطاني کنند و بر گرد نماد شيطان در مکه (رمي
جمرات) ديواري کشيدهاند که به شکل نماد آلت جنسي زن است و حفاظت ميکند از
ابليسکي که سنگباران ميشد.
«نويسنده ناشناس»: آقاي شهبازي، کعبه از اولش هم تحت الشعاع تپههاي اطراف
مکه بود و خدا از اين بابت ناراحت نبود. نمادگرايي نگاه اهل ايمان نيست.
همون نگاه منحرف يهوديه و خود تاريخ يهود نشون ميده که هيچ قدرتي هم درش
نبوده.
سيد ساجد فاطمي: استاد تنجيس يک عملي است که به سحر مربوط است
«نويسنده ناشناس»: اگر يهوديها با اين مسخره بازيها به قدرتي ميرسيدند
نياز نداشتند خودشون رو داغون کنن و بشن قدرت اقتصادي و اين حرفها. ورد مي
خوندن و تموم. نهايتش اينه که چشم رو سمت آسمون منعطف ميکنه که از آيات
خداست. خيلي هم خوبه. چرا براي چهار تا سنگ کج و کوله هويت و قدرتي قائليد
که براي قائلانش هم کار نميکنه؟
سيد ساجد فاطمي: استاد، من با بحثها موافق نيستم. ناديده گرفتن جريان
استفاده از قدرت شيطاني باعث منحرف شدن از بحثها ميشود.
«نويسنده ناشناس»: بله. براي شما قطعاً شيرينتر همينه که همه سر کار برن
با بحثهاي کلثوم ننه تا اونايي که بايد کارشونو سر فرصت انجام بدن. اما
گمون کنم کمي ناشيانه داريد بازي ميکنيد. يه کم مخفيتر که لو نره
خواستهاتون.
آرش کورش: آقاي فاطمي شما گفتيد که ما هنوز به اين نتيجه نرسيديم که تيم
فلا...- سعيد امامي نفوذي بوده و اين حقيقتاً براي بنده خيلي تعجبآوره! يا
بنده خيلي ساده هستم که به اين راحتي تحليل ميکنم يا اين که برخي افرادي
که در نهادهاي اطلاعاتي کار ميکنند سعي در انحراف پروندهها دارند.
نت کارشناس: استاد، من اينقدر ميدانم که اين افراد جزيرههايي دور از هم
بودهاند که شناخت زيادي از همديگر نداشتند. قدرتي را از راهي به دست آورده
بودند و به کار گره گشايي، پيشگويي و از اين کارها ميپرداختند و پولي
ميگرفتند و به زنان مستعد دست درازي ميکردند. اتفاقاً از سالها قبل به
برخي مسئولين معرفي و نزديک شده و همين کارها را ميکردند. هم در بين
اصولگرايان قديمي، که همان راست سنتي باشند، هم بين اصلاح طلبان بودند و
اين اواخر به خدمت مشاييون درآمدند و حتي به برخي افراد بلندپايه نظام مثل
آقاي [ش...] نزديک شده بودند. در اين ميان دلالي هم ميکردند يعني از کسي
پولي ميگرفتند و موضوع دلخواه را به آن مسئول مربوطه در قالب پيشبيني يا
پيشگويي القا ميکردند . اين اعمال تنجيس را که شما ميگوئيد قوياً انجام
ميدادند. واقعاً هم جنگير بودند يعني به معناي واقعي کلمه ارتباط داشتند.
شهبازي: شبکههاي اطلاعاتي و شيطاني در ايران قدرتمندند و آنقدر توان دارند
که سناريوهاي پيشگويي را نيز طراحي کنند. مثلاً پيشگويي حمله اسرائيل به
لبنان در فلان تاريخ و تحقق آن علامت صحت پيشگويي پيشگو نيست؛ ميتواند
نشانه وابستگي او به موساد باشد و هماهنگي براي تحقق اين نقشه. يا
سناريوهاي داخلي که به سادگي ميتوان سازماندهي کرد.
جناب "نويسنده ناشناس" عزيز. ابليسک نماد مادي نيست. اينها علامت
اقتدار است. دهن کجي است. يعني ما هستيم و هيچ غلطي نميتوانيد بکنيد. و به
اعتقاد ميلياردها انسان در طول تاريخ نماد قطعاً مؤثر است.
«نويسنده ناشناس»: آقاي شهبازي. نمادها تأثيرات شون بعد از قرنها و در حد
محدود ديده ميشه. حالا البته ميليارد که سهوالقلم بود. کلا يک ميليارد نفر
در زمين به مفهوم مجردي به نام نماد فکر کردهاند؟ مگه همه لوي استروس و
مالينوفسکي هستن؟
شهبازي: «نويسنده ناشناس» عزيز. به ترکيب بنده دقت کنيد: ميلياردها انسان
در طول تاريخ. يعني همه انسانهايي که به بدن شان مهره يا دستبند و ساير
نمادها آويزان ميکردند و ميکنند. مردم شناسي جديد درباره تأثير نمادها و
مناسک بسيار بحث و تحقيق کرده و ميلياردها انسان در طول تاريخ به اين تاثير
اعتقاد داشتهاند.
نت کارشناس: اين افراد پراکنده در دولت اوّل احمدي نژاد به سرعت و يکجا جذب
مشايي شدند. اين خبر است و تحليل نيست و به نظرم خيلي مهم است که چرا
مشاييون اينقدر به اجتماع اينها و به قدرتشان و به برتري اطلاعاتي که اين
ابزار به دست ميداده اهميت فوقالعاده ميدادند و ميدهند. يکي دو تا هم
نيستند. همين الان چند تايي ديگر دور و برشان است. يکي ديگرشان حتي در بانک
گردشگري در کنار مديرعامل ميچرخد و در جلسات شرکت ميکند که من عکسش را
برايتان ميفرستم.
شهبازي: قطعاً به زودي حوادث عجيب و مهمي اتفاق ميافتد. در اين وضع،
قاطعيت در تصميمگيري اهميت دارد. ولي با شناختي که من از مکانيسم
تصميمگيري در جمهوري اسلامي دارم، بر اساس تجربه شخصي، تصوّر ميکنم
آنقدر تعلل شود تا سرانجام شبکه کار خود را بکند و ايران را به آشوب
بکشاند. در اين برهه حساس و سرنوشتساز، کساني که دستاندرکارند بايد به
دنبال کشف شبکه موساد و «سوپر ناتوي ايراني» باشند. اين مهم است اگر مملکت
و فرهنگ و دين و آئينمان را دوست داريم. من يقين دارم که جناحهاي سياسي
کاسبکار کشور فقط به دنبال بهرهگيري از آب گلآلود هستند. برخي از سران
جناحهاي سياسي کشور نه اهل فکرند نه عرق دين يا وطن دارند. آنها اکنون
تنها به فکر اين اند که نيروي خود را رئيس جمهور کنند؛ قاليباف باشد يا
محسن رضايي يا هر کس ديگر. نمونهاش در شيراز که فکر ميکنند حلوا پخش
ميکنند و دارودسته مؤتلفه شيراز، که سر جمع بيست نفر هم نيستند، چپ و راست
به در استانداري قفل ميزنند تا استاندار خود را حاکم کنند؛ کسي که از
منافع ميليارد توماني آنها حفاظت کند.
بحثم را جمع ميکنم: اولاً شناخت مباني فکري و عقيدتي اين شبکه کاملاً ضرور
است و اقدام کساني که ميخواهند از مسائلي چون ارتباطات شيطاني اين گروه
براي تخطئه پرونده استفاده کنند مشابه اقدامي است که براي لوث کردن پرونده
قتلهاي زنجيرهاي کردند. ثانياً، مسئله فقط اين گروه نيست. بلکه بايد با
هشياري و قاطعيت و سرعت عمل توطئهها شناسايي و خنثي شود پيش از آن که دير
شود. متأسفانه، همانطور که عرض کردم، اين کارايي را نميبينم. حرف من روشن
است و سالهاست در اين زمينه مينويسم: ما در ايران با يک
ارگنه کن
يا گلاديوي ايراني، يا به تعبير ديگر با
"سوپر ناتو"، سر و
کار داريم که از پيش از انقلاب ريشه گرفته و پس از انقلاب به حيات خود
تداوم داده.
مجدداً تأکيد مي کنم که اين علائم خيلي خطرناک است: نجاست خواري و خوردن
گوشت و خون. اين مسايل سالها پيش به اثبات رسيد ولي مسکوت گذارده شد زيرا
حتي مسئولين نيز ظرفيت پذيرش آن را نداشتند. آن زمان هر هفته اخباري دال بر
شيوع اين پديده و پديدههاي مشابه، مثل مناسک شيطاني جنسي، در خبرها وجود
نداشت و مسئله کاملاً تازگي داشت. اينها همه مسئله نيست ولي علائمي بسيار
خطرناک است و مهم است که بدانيم تا چه حد صحت دارد و گستره آن تا کجاست.
نت کارشناس: موضوع مهمي اضافه ميکنم. فردي که بحث او با بقيه متفاوت است:
محققي. او قدرت فوقالعادهاي دارد. خصوصي مطالبي در اين رابطه به شما
ميگويم. قدرتش را از يک نفر يهودي گرفته و متعهد شده تا پايان عمر اين علم
را در اختيار فقط يک نفر به عنوان وصي خود قرار دهد. من چون علم و اطلاعي
از روش اينها ندارم نميدانم اين قول و قرارها معني خاصي دارد يا خير.
آرش کورش: استاد، اقتدار اين شيطان پرستان حاکم بر ايران باورنکردني است که
آرم وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي هم "تک چشم شيطان" يا همان تک چشم دجال يا
چشم جهان بين هستش. بهنظر شما اين مناسک شيطان پرستي تيم نفوذي فلا...-
سعيد امامي يا احمدي نژاد- مشايي چقدر با اهداف و عملکرد اينها ارتباط
داره يا تأثير ميذاره؟
آرش اشکاني: من فکر ميکنم براي اين که رابطه مشايي و احمدي نژاد را
بتوانيم تحليل کنيم بايد زمان اين رابطه و نسبت آن با شدت يافتن رابطه را
بدانيم. يعني کي اين رابطه ايجاد شد؟ استانداري اردبيل، شهرداري، رياست
جمهوري؟ و رابطه در طول زمان چقدر تشديد شده. مبحث ديگر احتمال ارتباط
احمدي نژاد با ديگر محافل رازور قبل از رياست جمهوري خصوصاً در فاصله بين
استانداري اردبيل و شهرداري است. بايد بدانيم کارهاي احمدي نژاد چقدرش به
خاطر مسائل اعتقادي است چقدرش منافع سياسي اقتصادي و چقدرش ناشي از روحيات
ومسائل رواني مثل لجاجتش است.
به نظر من دو دليل ميتوانيم براي گسترش مباحث رازگونه (منظور جنگيري و
سحر و...) در اين دوران بياوريم. يکي اين که در فلسفههاي مختلف، خصوصاً
فلسفه کانت، رسيدن به ماوراءالطبيعه از لحاظ عقلاني انکار شده و چون انسان
به اين مسائل علاقه دارد، همانطور که کانت و ديگران گفتهاند، لاجرم به
راه باطلش ميل پيدا ميکند. يکي هم به دليل علوم جديد است. ناتواني پزشکي
در درمان بيماريهايي چون سرطان بسياري افراد را به سوي ساحران سوق
ميدهد. در مورد فيزيک فقط اين را ميگويم که اگر مباني نظري نسبيت و فيزيک
کوانتم را بخوانيد قبول ميکنيد که انسان را به سوي امور ماوراء هل
ميدهد.
يک سئوال داشتم که به مباحث مشاييه هم مربوط ميشود. آيا علاقه بي حد و حصر
اروپاييها به هند علاوه بر منافع مادي ميتواند مربوط به همين امور غيبي و
رازگونه هم باشد؟
يک سئوال فني هم داشتم: به نظرتان احضار روح همان جن گيري نميتواند باشد؟
روشهايش کمابيش مشابه است در ضمن روح مادي نيست که مديومها نقل ميکنند
چيزي را ميبينند.
حميدرضا علاقه بند: ما در ايران با يک ارگنه کن يا گلاديوي ايراني، يا به
تعبير ديگر با "سوپر ناتو"، سر و کار داريم که از پيش از انقلاب ريشه
گرفته و پس از انقلاب به حيات خود تداوم داده. اين سخنان آقاي شهبازي
دقيقاً ما را به ياد کاهنان اعظم فرعون مياندازد که توانستند خود را پيرو
حضرت موسي (ع) جا بزنند و بدون اين که دچار عذاب الهي شوند از رود نيل رد
شوند و بعد از ورود به ساحل سلامت در ميان خيل پيروان آن حضرت نفوذ کنند و
آنها را، با اين که يکي از بزرگترين معجزات پروردگار يکتا را با چشمهاي
خود ديده بودند، بفريبند تا گوساله سامري را بپرستند.
شهبازي: جناب آرش کورش پرسيدهاند: مناسک شيطان پرستي چه ارتباطي با
فرقهها يا شبکههاي مؤثر در سياست دارد؟ تا آنجا که من ديدهام، در بسياري
از شبکههاي مؤثر اطلاعاتي و توطئهگر در طول تاريخ، منظورم عوامل و
شبکههاي معمولي و پيش پا افتاده نيست، اين مناسک شيطاني به نحوي بوده
است؛ نوعي اعتقادات شيطاني به همراه مناسک جنسي يا مناسکي چون خوردن گوشت
و خون و غيره. به گمان من، منشاء اين پديده به اعتقادات يهودي ميرسد؛
يعني اعتقاداتي که از طريق کاهنان مصري وارد بني اسرائيل شد و در متون
«عهد عتيق» نيز به وسعت منعکس شده.
يهوديان، به دليل زندگي پراکنده در مراکز تجاري سراسر جهان و انسجام شديد،
بنيانگذار برخي نهادهاي دنياي جديد هستند مانند سيستم بانکداري و
سازمانهاي اطلاعاتي. اولين سازمان اطلاعات خارجي انگليس را دکتر ويکتور
هکتور نانز، پزشک مخصوص اليزابت اوّل، که يهودي مخفي بود، سازمان داد که
بهويژه در عثماني و منطقه مديترانه بسيار فعال بود.
اين گرايش به فرهنگ همسايگان فنيقي و مصري در بني اسرائيل ريشه گرفت و
نوعي نگرش مثبت به فرهنگ جنسي شهرهاي باستاني سدوم و عموره را آفريد؛
همان شهرهايي که لوط عليه رواج همجنسبازي در ميان ايشان قيام کرد. در
فرهنگ غرب لواط سدومي Sodomy
ناميده ميشود که منسوب به شهر سدوم است. اين فرهنگ، که تداوم سنن مصري-
فنيقي است، از طريق «عهد عتيق» به فرهنگ جديد غرب وارد شد و بهويژه در
سينما نيز بازتاب يافت. به گمانم، علت گرايشهاي شيطان پرستانه در
شبکههاي توطئه گر اطلاعاتي، که هيتلر يک نمونه بارز آن است، به اين سنن
کهن مصري- فنيقي ميرسد.
جناب آرش اشکاني، احضار روح با ارتباط با اجنه يکي نيست. اين گونه
پديدهها در دانشي به نام پاراپسيکولوژي مورد مطالعه قرار ميگيرد. منظورم
تمامي پديدههاي فراطبيعي است. معادل فارسي پاراپسيکولوژي را ميتوان
«فراروانشناسي» گذاشت.
آرش اشکاني: آيه 96 سوره بقره جالب است: «و بر تو (و بر همه) پيداست كه
يهود به حيات مادى حريصتر از همه خلقاند، حتى از مشركان، و از اين رو هر
يهودى آرزوى هزار سال عمر ميكند، ولى عمر هزار سال هم او را از عذاب خدا
نرهاند، و خدا به كردار ناپسند آنان بيناست.» اين ترجمه جناب الهي قمشه اي
بود.
شهبازي: جناب اشکاني. توجه فرمائيد که يهود با بني اسرائيل يکي نيست و
اصولاً واژه يهود، يهودي، يهوديت عجيبترين نامي است که از اواخر قرن
نوزدهم براي اطلاق بر بقاياي بني اسرائيل از سوي خود آنها به کار گرفته
شد. حتي تا سال 1860 که اولين سازمان جهاني جديد يهوديان در پاريس تشکيل
شد، خود را يهودي نميخواندند و لذا نام سازمان خويش را "آليانس اسرائيلي"
گذاشتند نه "آليانس يهود". درواقع، از اواخر قرن نوزدهم و با اقتدار بر
ساختار جهان غرب بود که تعمداً خود را "يهودي" خواندند. در حالي که يهود
منسوب است به قبيله يهودا که تنها يکي از اسباط بني اسرائيل (اولاد يعقوب)
است؛ نه نام دين است نه نام تمامي قبايل بني اسرائيل. در قرن نوزدهم،
يهوديان اروپا خود را اسرائيلي يا عبراني ميخواندند نه يهودي. يهودي واژه
منفي بود. مثلاً، ديزرائيلي نام خود را «ديزرائيلي» گذاشته بود= د-
اسرائيلي؛ ولي مخالفان انگليسياش او را "مستر بن جودا" ميخواندند.
آرش اشکاني: علت دنياگرايي اين قوم يکي اين است که در تورات ذکري از آخرت
نشده. در حقيقت به خيال خام شان ميخواهند بهشت را همين جا بسازند.
شهبازي: مفهوم يهود در قرآن مشابه مفهوم صهيونيسم است در جهان امروز. قرآن
کريم ميان بني اسرائيل و يهود تفاوت قائل است. اکثر پيامبران بني اسرائيل
به دست يهود کشته شدند. ميبدي در تفسير کشف الاسرار مينويسد: «روايت
کردهاند که جهودان هفتاد پيغمبر در اول روز بکشتند و چندين زاهد برخاستند
تا امر معروف کنند و ايشان را از آن قتل باز دارند و در آخر روز ايشان را
نيز بکشتند.» عناد يهود با پيامبران بنياسرائيل تا بدانجاست که، طبق
روايت مقاتل بن سليمان، خداوند ذوالکفل پيامبر را از معاشرت با ايشان منع
کرد: منع الله ذوالکفل من اليهود.
يک سئوال هم درباره علت توجه غربيان به هند پرسيده بوديد و رابطه آن با
فرقه هاي هندو؟ من کمي به تئوسوفيسم ميپردازم زيرا قرائن و مطالب نشر
يافته در رسانه ها از علائق تئوسوفيستي مشايي حکايت ميکند.
تئوسوفيسم را گاه در فارسي به عرفان و تصوف و مشابه اين ترجمه کردهاند که
بهکلي غلط و گمراهکننده است. تئوسوفيسم نام يک جريان رازآميز فرقهاي-
سياسي است که تأثير جدي بر جهان معاصر گذاشته. شايد بزرگترين تأثير آن را
بايد در ايجاد مباني فکري آرياييگرايي و نژادپرستي حزب نازي دانست که در
پايه جنگ جهاني دوّم و کشتار ميليونها انسان قرار گرفت. بعضي ميکوشند از
تئوسوفيسم چهره زيبايي به دست دهند در حالي که چنين نيست و تئوسوفيسم از
بدو پيدايش کارکرد اطلاعاتي و توطئهگرانه عجيب داشته است.
محمود احمدي: شبکه ماهواره اي Super Master
افکار آنان را در لفافه تبليغ ميکند.
آرش اشکاني: سئوال من اين است که علاقه اروپاييان به هند، که همانطور که در
«زرسالاران» آوردهايد با پرتغاليها شروع شد و با انگليسيها و ديگر
کشورها ادامه يافت، نميتواند فقط به خاطر منافع مادي مثلاً ادويه جات
باشد. احتمالاً مسائل رازورانه مثل همين تئوسوفي بايد نقش داشته باشد. هند
سرزمين رازهاست. کريستف کلمب هم ابتدا فکر ميکرد پا به هند گذاشته. اين
نميتواند فقط به خاطر ادويه جات و چاي هند باشد. علاقهاي عجيب به هند است
که اين علاقه اروپاييها را به هيچ کشوري نميبينيم.
شهبازي: علاقه غربيان به هند به خاطر اهميت اقتصادي و تجاري هند و ثروت
فراوان آن بود. ثروت عجيب و افسانهاي هند قبل از استعمار را با ارقام و
مستندات در جلد اوّل «زرسالاران» بيان کردهام. بعدها، از قرن نوزدهم ساخت
فرقههاي هندي توسط کانونهاي استعماري شروع شد. يک نمونه اوليه برهما
ساماج است. درباره اين فرقه نيز مقالهاي نوشتهام با عنوان "دين سازان
بنگال". [+]
دامنه ساخت فرقههاي استعماري به قاديانيگري يا "احمديه" در پنجاب رسيد.
فردي به نام غلام احمد قادياني ادعا کرد مهدي موعود است و جمعيت انبوهي
پيرو او شدند. امروزه جانشنيان غلام احمد خود را مهدي ميخوانند و شبکه
ماهوارهاي نيز دارند که از هاتبرد پخش ميشود و مهدي کنوني اين فرقه در
آن موعظه ميکند. چند سال پيش مجلس پاکستان تصويب کرد که قاديانيها جزو
مذاهب اسلامي بهشمار نميروند. دولت آمريکا نيز قاديانيها و بهائيها و
پيروان فراخان (حزب ملت اسلام) را جزو مسلمانان محسوب نميکند.
آرش اشکاني: مطلبي هم در مورد مشاييه به ذهنم رسيد: اين قبيل گروهها
اکثراً نمادگرا هستند ولي من تا به حال نديدم اين گروه چيزي را بروز بدهد؛
حالا يا کسي دقت نکرده يا آن که آنها در اين مورد نمادگرايي را کنار
گذاشتهاند. البته ارتباط مشاييه با نمادگراها هم شايد زير سئوال باشد ولي
آقاي مصباح يک بار اينها را تلويحاً فراماسون خوانده بود.
شهبازي: انجمن تئوسوفي را دو نفر تأسيس کردند: کلنل هنري الکات آمريکايي که
مشاور ويژه پرزيدنت هايس در امور تجارت هند بود و خانم هلنا بلاواتسکي که
روسي الاصل بود. اين انجمن در هند تأسيس شد و با حمايت کانونهاي پنهان
قدرت غرب گسترش عجيب يافت. تبار کلنل الکات به يکي از بنيانگذاران کمپاني
هند شرقي هلند ميرسد. اين کمپاني را يهوديان تأسيس کردند و بنابراين به
احتمال قريب به يقين الکات يهودي تبار است. بعداً رياست انجمن تئوسوفي را
خانم آني بزانت به دست گرفت که به يکي از خاندانهاي سرشناس انگليسي فعال
در تکاپوهاي استعماري تعلق داشت. اقدامات عجيب و غريب و کرامات فراواني را
به خانم بلاواتسکي نسبت ميدهند. مثلا کاظمزاده ايرانشهر، که بهائي و
مروج تئوسوفيسم در ايران اوائل رضا شاه بود، در مجله «ايرانشهر» مينويسد:
«وقتي که شخص شرح حال مادام بلاواتسکي را ميخواند واقعاً از تقديس قدرت
سبحاني و از تعظيم مشيت الهي خودداري نميتواند کرد زيرا ميفهمد که فيض
روحالقدس چه اکسير اعظمي در وجود يک آفريده توليد ميکند.» اين در حالي
است که بسياري از منابع معتبر خانم بلاواتسکي را شياد ميخوانند و مستندات
فراواني درباره وي نقل ميکنند از جمله تونل مخفي که از طريق آن فردي را
در کسوت روح وارد اتاق محل احضار ميکرد و بعداً کشف شد و غيره.
سيد ساجد فاطمي: استاد، صد البته که شياداني نيز وجود دارند و حتي
سرويسهاي غربي از روشنبينان استفاده ميکنند.
شهبازي: خانم بزانت مبلغ انديشه "رسالت تاريخي نژاد آريايي" بود که بعداً
بر پايه آن ايدئولوژي نازيسم تدوين شد. مثلاً، خانم بزانت در 28 اوت 1921
در سخنراني خود در بمبئي گفت: «از هزاران سال پيش، از زماني که نخستين
اعضاي نژاد آريايي از مهد خويش در آسياي ميانه به سوي غرب مهاجرت کردند و
نيز در وطن خود، هند، سکني گزيدند، "دارماي نژاد آريايي" به جهانيان
درسهاي بزرگي آموخته است.» يا: «انجمن تئوسوفي بر بنيادهاي خرد انديشه
کبير آريايي استوار است» و "ريشيهاي باستاني"،
يعني "استادان غيبي"، قرنها پيش اعلام کردهاند که "انجمن تئوسوفي" در
هند «وظيفه برافراشتن خرد باستاني به منظور هدايت سالم جهان را به دست
دارد.» اين "ريشيهاي باستاني" «فرشتگان محافظ سرزمين آريايي هستند» و
"پيامبران" خود را مأمور احياي "خرد باستاني" کردهاند.
تئوسوفيستها به وجود "استادان غيبي" اعتقاد دارند که عمر فوق بشري و
طولاني دارند، در "لژهاي سفيد" يا "لژهاي نور" تجمع ميکنند، در کسوت
مردم عادي ديده ميشوند و حضور دارند بدون اين که کسي آنها را بشناسد به
جز خواص. اين "استادان غيبي" يک سازمان پنهان جهاني دارند به نام «برادري
سفيد جهاني" که از طريق آن هدايت بشريت را به دست دارند.
بنابراين، دوستان بايد حساسيت من نسبت به تعلقات تئوسوفيستي مشايي را درک
کنند. نمود اين تعلقات آرياييگرايي، پارسي گرايي نسبت به مشايي و احمدي
نژاد را در وبگاه «جنبش فرزندان کورش» ميتوان ديد. [+]
حميدرضا علاقه بند: براي شناختن اين جريان (پديده احمدينژاد يا به قول
خانم رجبي «معجزه هزاره سوّم» يا به قول ما مشاييه) رجوع کنيد به
مصاحبهاي که هفتهنامه «شهروند» در سال 1378 با همسر شهيد باکري انجام
داد. ايشان به خوبي ريشه ماجراهاي اين سالها را در دهه 1360 نشان ميدهند
در مورد «حلقه اردبيل».
شهبازي: منظورم از پارسيان زرتشتيان بومي هند است. اينها يک طايفه کوچک در
غرب هند بودند که از طريق واسطگي و دلالي براي پرتغاليها به ثروت رسيدند
و بهويژه در دوران سلطه استعمار انگليس بر هندوستان از درون آنها
خاندانهاي بسيار ثروتمند برخاست. خاندان تاتا يک نمونه است که بزرگترين
غول صنعت هند به شمار ميرود و در دو دهه اخير تجارت گستردهاي را، از
صدور چاي تا قراردادهاي نفت و گاز، با ايران انجام ميدهد. سالها پيش که
قرارداد بزرگ چاي ايران با کمپاني تاتا منتشر شد من شرحي مفصل براي رهبري
فرستادم و درباره پيوندهاي صهيونيستي کمپاني تاتا به شدت هشدار دادم.
متأسفانه، امروزه وضع به جايي رسيده که شبکه کمپانيهاي بزرگ وابسته به اين
کانون قدرت، اعم از يهوديان و پارسيان و غيره، در ايران اقتدار فراوان کسب
کردهاند تا حدي که در بانکهاي ايران نيز شريک شدهاند.
سيد ساجد فاطمي: استاد، يک پديده کم نظير. رشد کاذب قيمت ارز، طلا، زمين
همزمان در طول 2 هفته گذشته.
شهبازي: يک نمونه، کمپاني نار کنگان به مديرعاملي نرسي قربان است که 25
درصد سهام آن ايراني است و 75 درصد خارجي که 25 درصد متعلق به کمپاني
رويال داچ شل است. نرسي قربان قبلاً مشاور مالي رضا پهلوي بود ولي دستهاي
مرموزي او را به ايران برگردانيدند و حتي ميلياردها تومان بابت اموال
مصادره شده پدرش (مانند خانه بزرگي که در خيابان زند شيراز دفتر امام جمعه
است) از بيتالمال گرفته و به او دادند. پدرش دکتر ذبيح قربان از
بلندپايهترين ماسونهاي ايراني بود و پسر حاج عليخان کدخداي بهايي آباده
که به قساوت عليه مسلمانان شهرت داشت. داستان خاندان قربان را اينجا
گفتهام. [+]
اکنون ما با يک شبکه گسترده سياسي- اقتصادي- فرهنگي- اطلاعاتي مواجهيم.
بخشي از اين شبکه همان ارگنه کن ايراني است. بخشي دلالان و مفسدين
و سودجويان هستند. کساني که دليل وابستگي به قدرت سياسي در ايران دلالي
اين و آن کمپاني را گرفتهاند و به سادگي ساليانه ميلياردها تومان به جيب
ميزنند. اين شبکهاي است که در پس وقايع و تحولات ايران قرار دارد."فساد"
و "نفوذ" چنان در هم تنيده شده که تفکيک ناپذير است.
با به به و چه چه گفتن نيز نميتوان واقعيات تلخ را لاپوشاني کرد. امام
خميني نهالي را غرس کرد که ميتوانست به درختي بارور و تناور بدل شود ولي
متأسفانه به علت غفلت و کم دانشي و نفسانيات ما علفهاي هرز آن را
فراگرفته و در آستانه نابود کردنش هستند.
از منظر من، مشايي از احمدي نژاد تفکيک ناپذير است و منشاء اين پديده شوم
به تحولاتي برميگردد که سالها پيش در حوزههاي اقتصاد و سياست و فرهنگ
آغاز شد و با قدرت پيش رفت و کساني مانند من که ديدند و هشدار دادند منزوي
و خانه نشين شدند.
امروزه احمدي نژاد و مشايي آماج حملات قرار گرفتهاند به حق. ولي به ياد
داشته باشيم که اين گونه کسان کم نيستند. اگر به بنيادهاي انديشه و سياست و
اقتصاد و فرهنگ خود نپردازيم، و چارهاي اساسي براي مهار پديده «نفوذ-
فساد» نکنيم، صدها مانند ايشان به تخريب خود ادامه خواهند داد و بارها و
بارها برکشيده خواهند شد. اگر چاره نکنيم، اين جدال بيپايان خواهد بود و
حتي اگر از مهلکه کنوني جان به در بريم، رمقي براي آينده مان نخواهد ماند.
پوريا گمنام: در نوشتهها معلولها بيشتر مورد توجه است اما به کانونهاي
آنها اشاره نميشود. چرا به کساني که احمدي نژاد را سر کار آوردند
نميپردازيد؟ کساني که انوسي هستند و پس از اتمام مأموريت احمدي نژاد
بيشترين تلاش را براي حذفش به کار ميبرند. جالب است در کل مباحث مطرح شده
باند فلا...- اسلامي مطرح است اما به مراد و مقتداي آنان اشارهاي نميشود
همو که اولين بار فراماسون بودن مشايي را مطرح کرد؟ مراد آقاي هاشمي ثمره و
عماريون فعلي؟ دانش آموختگان مدرسه اصلي او حقاني؟ نظر شما در مورد
پروفسور!!! لينگن هازن چيست که رسماً در مؤسسه ايشان فلسفه غرب تدريس
مينمايد؟ خيلي جالب است شخصي از آمريکا در زمان جنگ به دانشجوي ايرانياش
علاقه پيدا ميکند اما پس از سالها و پس از شهادت آن دانشجو به يکباره
متوجه ميشود که شيعه بر حق است، به ايران ميآيد و در مؤسسه «مطهري زمان»
مشغول به کار ميشود، زن شمالي ميگيرد و مدتها در شبکه 4 برنامه اجرا
ميکند، براي دانشجويان فلسفه اين مؤسسه بورس تحصيلي از کانادا و آمريکا
ميگيرد و عدهاي زياد تفکرات او را ترويج ميکنند. دقيقاً اصليترين
حاميان احمدي نژاد. [ايشان ميگويد:] من نود در صد اعتقاد دارم فلاني سحر
شده. آيا يک عالم ديني به همين راحتي بايد تبليغ سحر و جادو کند تا پرونده
منحرف شود يا برنامهاي ديگر مطرح است و اينها سرپوش است؟
شهبازي: آقا پوريا. منظور شما آقاي مصباح است. اين فرقه مصباحيه و
داستانها را قبول ندارم وگرنه به تلويح هم اگر بود مينوشتم. مصباح انوسي
هم نيست. اگر بود به شکلي اشاره ميکردم. در مؤسسه آقاي مصباح هم مسئله
پيچيده است. همه جور آدمي آنجا بوده و هست. خوب و بد دارد. متفکر و بيسواد
دارد. جاهل و عامي دارد و سليقههاي سياسي نيز کاملاً يکسان نيست.
پوريا گمنام: استاد، متأسفانه تفکر ايشان به شدت ترويج ميشود. خوارج هم
مشکلشان خشک مغزي بود. بله، حق با شماست که تفکرها متفاوت است اما چرا
بايد از 42 سهميه بورس ايران در کانادا هر سال 28 تاي آن به مؤسسه ايشان
تعلق داشته باشد؟ چرا ايشان در دوران اصلاحات هر هفته چهارشنبهها به
انگليس ميرفتند؟ مگر اهميت مسلمانان انگليس چقدر است؟ چرا ايشان در
ونزوئلا و آمريکاي جنوبي سرمايه گذاري ميکنند؟ به نظر من، تمامي تفکرات
جرياناتي مانند مصباح و خشک انديشان ديگر در هماهنگي کامل با سياستهاي
انگليس است حتي مسائل اخير.
آرش اشکاني: آقاي پوريا گفته رسماً در مؤسسه ايشان فلسفه غرب تدريس
مينمايد. مگر تدريس فلسفه غرب چه مشکلي دارد؟ هر شخص و گروهي بدي و خوبي
دارد چه در عمل چه در نظر. حالا اگر فلسفه غرب را تدريس و نقد کنند مشکل
چيست؟ اگر بگوييم ادعاي غرب ستيزي دارند و فلسفه غرب تدريس ميکنند هم حرف
نادرستي است چون فلسفه غرب را نقد ميکنند. در ضمن شناخت غرب بدون شناخت
فلسفهاش ناممکن است. اين که هر هفته به انگليس ميرفتند هم فکر ميکنم
تهمت باشد.
پوريا گمنام: بحث تدريس نيست، بحث حضور اين گونه اشخاص مرموز حول افراد
داراي نفوذ ميباشد. چگونه است که فلسفه نجس در اين مؤسسه اشکال ندارد اما
در دانشگاهها مشکل دارد؟ ضمناً ايشان در يک دوره زماني طولاني هر هفته
ميرفتند [به انگليس]. من آن زمان اخبار ايشان را دنبال ميکردم و تمامي
صحبتهاي قبل از نماز جمعه ايشان را نيز در دانشگاه تهران ميشنيديم.
شهبازي: قطعاً تهمت است. متأسفانه در فضاي سياسي ايران ميتوان به سادگي
براي مقاصد سياسي تهمت زد. هر هفته به انگليس رفتن کار سختي است حتي اگر با
هواپيماي شخصي باشد. پورياي عزيز. دو مطلب است. کوتاه ميگويم: يکي مسئله
نفوذي بودن آقاي مصباح که حرف مهملي است. ايشان قبل از انقلاب مدرس مدرسه
حقاني بود و از مدرسيني که طلاب تندرويي مثل فلاحيان و حسينيان با وي مخالف
بودند. يکي تدريس فلسفه غرب در حوزه که مختص مؤسسه آقاي مصباح نيست و در
خيلي مراکز حوزه قم تدريس ميشود و کار خوبي است. نميدانم در کجا و در
کدام دانشگاه ايران فلسفه غرب را نجس ميدانند! اتفاقاً زماني که چاپ اوّل
کتاب «درسهاي فلسفه» آقاي مصباح منتشر شد و خواندم، آن را نپسنديدم و
اولين انتقادم اين بود که اعتماد کرده به «تاريخ فلسفه» کاپلستون و بدون
هيچ نقدي حرف کاپلستون را، که متضمن کم ارج نهادن به فلسفه اسلامي بود،
تکرار کرده.
مال فير: «مجريان كودتاي سال 1980 تركيه به دادگاه فرا خوانده شدند.
خبرگزاري فارس: به دنبال اصلاح قانون اساسي تركيه و لغو مصونيت قضايي
كودتاگران در اين كشور، رئيس ستاد مشترك وقت تركيه در سال 1980 كه كودتاي
12 سپتامبر را رهبري كرده بود، به دادگاه فراخوانده شد. به گزارش فارس به
نقل از روزنامه يني شفق تركيه، به دنبال اصلاح قانون اساسي تركيه و لغو
مصونيت قضايي كودتاگران در اين كشور، دادستان كل آنكارا با اختيارات ويژه
ژنرال بازنشسته كنعان اورن، معمار و مجري كودتاي 12 سپتامبر 1980 تركيه كه
بعدها هفتمين رئيس جمهور اين كشور شد، را جهت اداي توضيحات در مورد اين
كودتا به دادگاه فراخواند. كنعان اورن و چهار تن ديگر از ژنرالهاي اسبق
ارتش تركيه به جرم تلاش براي تغيير رژيم قانوني تركيه به زور سلاح تحت
بازجويي قرار ميگيرند. در خلال كودتاي 12 سپتامبر 1980 در تركيه هزاران تن
از مردم غيرنظامي اين كشور به اتهامات واهي مورد شكنجه قرار گرفته و تعداد
زيادي بدون محاكمه به قتل رسيدند. محمد علي شاهين رئيس مجلس تركيه احضار
كودتاگران 12 سپتامبر از سوي دادگاه را تحولي مهم در تركيه توصيف كرد.»
[+]
شهبازي: اگر ما سياستمداري داشتيم که مثل اردوغان ريشه شبکه مخفي پيمان
ناتو (ارگنه کن) را خشک ميکرد امروز شاهد اين وقايع نبوديم. ترکها نان
پختگي و درايت خود را ميخورند و ايرانيها نان عقبماندگي فرهنگي خود در
يک قرن اخير را.
ادامه مطلب