بازگشت به صفحه اصلي

 

 

قسمت اوّل

 

 

متن کامل به صورت PDF براي چاپ

فهرست:

1- اهميت ريپورترها در تاريخنگاري معاصر ايران

 

2- پارسيان: خاستگاه اردشير ريپورتر

پارسيان هند و "قصه سنجان"

پرتغاليها، مارانوها و کشف پارسيان

پارسيان و کمپانيهاي غربي

پارسيان، ساسونها و تجارت جهاني ترياک

پارسيان و استعمار بريتانيا

پارسيان و سازمان اطلاعاتي بريتانيا

خاندان ريپورتر

 

3- سِر اردشير ريپورتر

ماموريت در ايران

اردشير و تحولات ايران

لژ بيداري ايران

تروريسم عصر مشروطه

حسينقلي خان نواب

ارباب جمشيد جمشيديان

ترويج بهائيگري و ستيز با موبدان

کشف و برکشيدن رضا شاه

 

مقالات مرتبط :

کانونهاي استعماري، کودتاي 1299 و صعود سلطنت پهلوي

سِر شاپور ريپورتر و کودتاي 28 مرداد 1332

ميراث ساسونها

زندگي و زمانه شيخ ابراهيم زنجاني

سِر اردشير ريپورتر مأمور نامدار اطلاعاتي بريتانيا است که طي چهار دهه (1893- 1933 م.)، سه سال پيش از قتل ناصرالدين‌شاه قاجار تا اواسط سلطنت رضا شاه پهلوي، نقشي مهم در تاريخ معاصر ايران ايفا نمود. اين دوران مقارن است با انقلاب مشروطيت و حوادث پس از آن که به خلع قاجاريه و استقرار سلطنت پهلوي انجاميد.

1- اهميت ريپورترها در تاريخنگاري معاصر ايران

نخستين بار در جلد دوّم ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (1369) سِر اردشير و پسرش سِر شاپور ريپورتر را، که وارث سياسي و اطلاعاتي پدر به‌شمار مي‌رود، و جايگاه تاريخي ناشناخته ايشان را معرفي کردم و پس از آن تلاش براي شناخت ژرف‌تر و مستندتر پدر و پسر را ادامه دادم. در سال 1381 تک‌نگاري مستقلي با عنوان «سِر شاپور ريپورتر و کودتاي 28 مرداد 1332» منتشر نمودم، [1] ولي درباره اردشير تاکنون تک‌نگاري جديد مبتني بر يافته‌هاي نو، فراتر از آن‌چه قريب به دو دهه پيش در ظهور و سقوط سلطنت پهلوي منتشر شد، عرضه نکرده‌ام. از آنجا که نگرانم در کوران حوادث پرشتاب سياسي روز اين تحقيقات براي هميشه مدفون شود، زندگينامه جديدي از اردشير ريپورتر منتشر مي‌کنم. اين زندگينامه تفصيلي نيست و به اختصار، ولي مستند، سخن گفته‌‎ام. رساله حاضر، با افزودن تفصيل و جزئيات وقايع و اسناد و تصاوير، بعدها، اگر عمر و تواني بود، به صورت کتاب منتشر خواهد شد.

در مورد ريپورتر پسر نيز، آن‌چه در رساله «سِر شاپور ريپورتر و کودتاي 28 مرداد 1332» منتشر شده، تمامي يافته‌هاي من نيست. در رساله فوق زندگي شاپور پس از کودتاي 28 مرداد 1332 مورد بررسي قرار نگرفته است.

نگارش زندگينامه سِر شاپور ريپورتر در سال‌هاي 1332- 1357، وظيفه‌اي که قطعاً بايد انجام دهم، از چهار منظر حائز اهميت ويژه است:

نخست، به دليل جايگاه منحصربه‌فرد شاپور ريپورتر در معاملات خارجي ايران با بريتانيا و ايالات متحده آمريکا و ساير کشورهاي اروپاي غربي، به‌ويژه معاملات عظيم نفت و تجهيزات نظامي.

دوّم، پيوند شاپور با جرج کندي يانگ،[2] قائم‌مقام سرويس اطلاعاتي بريتانيا در زمان کودتاي 28 مرداد 1332 و فرمانده اين عمليات و مسئول بعدي شبکه‌هاي مخفي پيمان ناتو، همان که در ايتاليا به «گلاديو» و در ترکيه به «ارگنه‌کن» شهرت يافته، و نقش اين کانون در حوادث ايران و بريتانيا، به‌ويژه در ماجراي معروف به «ويلسون پلات» Wilson Plot، يعني توطئه عليه هارولد ويلسون، رهبر حزب کارگر و نخست‌وزير بريتانيا، که به استعفاي ويلسون (مارس 1976) انجاميد.

سوّم، عملکرد شاپور در اين سال‌ها به پيوند ژرف‌تر و دوستي شخصي محمدرضا شاه پهلوي با گردانندگان متنفذ کانون‌هاي صهيونيستي و شبکه‌هاي سرّي و سرويس‌هاي اطلاعاتي غرب، به‌ويژه لرد ويکتور روچيلد و سِر ديک گلداسميت وايت، انجاميد. لرد ويکتور روچيلد (1910- 1990) را، علاوه بر جايگاه او در خاندان نامدار روچيلد، که به عنوان رهبران يهوديان جهان شناخته مي‌شوند، و نقش او در مجتمع‌هاي عظيم فرامليتي متعلق به روچيلدها و شرکا، به عنوان يکي از مرموزترين و مؤثرترين چهره‌هاي اطلاعاتي جهان غرب در سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوّم مي‌شناسند. او کسي است که متن نطق سرّي خروشچف در کنگره بيستم حزب کمونيست اتحاد شوروي (1956) را از طريق عوامل يهودي خود در اين کنگره به دست آورد و در اختيار آژانس مرکزي اطلاعات آمريکا (سيا) قرار داد. انتشار اين سند به بحران و انشعاب بزرگ در جهان کمونيسم انجاميد. سِر ديک وايت (1906- 1993)، رئيس سرويس امنيت داخلي بريتانيا MI5 در سالهاي  1953 - 1956 و اينتليجنس سرويس بريتانيا MI6 در سالهاي 1956- 1968 را «برجسته‌ترين افسر ضداطلاعاتي بريتانيا در دوران پس از جنگ جهاني دوّم» مي‌دانند.

پيوند عميق محمدرضا شاه با کانوني که سلف «نومحافظه‌کاران» کنوني به‌شمار مي‌رود، در زمان تقاون سه دولت ريچارد نيکسون، رئيس‌جمهور آمريکا (1969-1974) از حزب جمهوري‌خواه، ادوارد هيث، نخست‌وزير بريتانيا (1970-1974) از حزب محافظه‌کار، و ژرژ پمپيدو، مدير عامل پيشين بانک روچيلد پاريس و رئيس‌جمهور فرانسه (1969-1974) از حزب گليست، قدرتي فوق عادي به شاه بخشيد و ديکتاتوري او را به اوج رسانيد. تصوير شاه متفرعن و مغرور، که در حافظه تاريخي نسل کنوني ايرانيان ثبت شده، به اين دوران تعلق دارد. تداوم اين پيوند، به‌ويژه به دليل ماجراي جنجالي توطئه کانون‌هاي فوق عليه دولت ويلسون در بريتانيا و حمايت آشکار سياسي و مالي از جرالد فورد، نامزد حزب جمهوري‌خواه و رقيب جيمز (جيمي) کارتر، ناکامي بزرگي را براي شاه به ارمغان آورد. جيمز کالاهان، نخست‌وزير بعدي بريتانيا از حزب کارگر، و جيمي کارتر، رئيس‌جمهور ايالات متحده آمريکا از حزب دمکرات، هر چند به سان اسلاف خويش سياست‌هاي استراتژيک دولت‌هاي متبوع را در قبال حکومت پهلوي، به عنوان ژاندارم غرب در منطقه خاورميانه، پي مي‌گرفتند ولي شخصاً از شاه دل خوشي نداشتند. اين امر سبب شد که با اوج‌گيري انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، رهبران سه قدرت بزرگ غرب آن حمايتي را که شاه توقع داشت از او دريغ کنند. اگر چنين نبود، انقلاب ديرتر، خونين‌تر و با ستيزي دشوارتر به پيروزي مي‌رسيد.

چهارمين و مهم‌ترين عامل که شناخت زندگي سِر شاپور ريپورتر در سال‌هاي 1332- 1357 را اهميت مي‌بخشد، تداوم عملکردهاي او پس از انقلاب اسلامي ايران است.

اين تکاپوها تنها به فعاليت‌هاي شخص وي، به عنوان مجرب‌ترين و کاردان‌ترين افسر اطلاعاتي غرب در امور ايران که نمي‌گذارند به حاشيه رود، محدود نيست؛ فعاليتي که در هاله‌اي غليظ مستور شده، بلکه تداوم شبکه‌هاي وي در ايران را نيز شامل مي‌شود:

شبکه‌هاي دلالي شاپور ريپورتر در معاملات خارجي ايران، به‌ويژه در معاملات نفت و گاز و تسليحات، پس از انقلاب پا بر جا ماندند و همينان سفر هيئت بزرگ تجاري بريتانيا به ايران را، با کارگرداني کمپاني کلينورت بنسون، در تير 1378 سامان دادند و بزرگ‌ترين قراردادهاي نفت و گاز را با ايران منعقد نمودند. [3] در جاي ديگر درباره کمپاني کلينورت بنسون سخن گفته‎‌ام؛ همان کمپاني که سِر رکس بنسون، عضو بلندپايه سرويس اطلاعاتي بريتانيا بنا نهاد و علاوه بر MI6 با مجتمع اوجيلوي و خاندان سلطنتي بريتانيا پيوند ژرف دارد و جرج کندي يانک، دوست شاپور ريپورتر و مسئول شبکه‌هاي سرّي پيمان ناتو، از گردانندگان آن بود. [4]

شبکه سازمان اطلاعاتي و خرابکاري پيمان ناتو، که سِر شاپور ريپورتر با نظارت جرج کندي يانگ طي سال‌هاي پس از کودتاي 28 مرداد 1332 در ايران پديد آورد، نيز تا به امروز ناشناخته مانده است. امروزه نه تنها همتايان ايتاليايي و ترک اين شبکه، با نام‌هاي «گلاديو» و «ارگنه‌کن»، در کوران افشاگري‌هاي جنجالي شناخته شده‌اند [5] بلکه در ساير کشورها نيز، از يونان (با نام Sheepskin) تا بلژيک (با نام Glaive) و سوئد (با نام Sveaborg)، شبکه‌هايي که جرج کندي يانگ و دستيارانش، از شاپور ريپورتر تا سيلويو برلوسکوني، بنيان نهادند ناشناس نمانده‌اند. تنها کشوري که در آن شبکه سرّي پيمان ناتو ناشناخته مانده، و قطعاً در سي ساله پس از انقلاب بر بنياد مقتضيات جديد تجديد سازمان يافته و بازتوليد نموده، ايران است.

قسمت دوّم


1.  عبدالله شهبازي، «سِر شاپور ريپورتر و کودتاي 28 مرداد 1332»، فصلنامه تخصصي تاريخ معاصر ايران، سال ششم، شماره 23، پائيز 1381، صص 103-204.

http://www.shahbazi.org/pages/Reporter0.htm

2.  عبدالله شهبازي، «سيماي خانوادگي جرج کندي يانگ، طرّاح و فرمانده کودتاي 28 مرداد  1332»، فصلنامه مطالعات تاريخي، سال اوّل، شماره اوّل، زمستان 1382، صص 0- 57.

http://www.shahbazi.org/pages/young1.htm

3.  وبلاگ عبدالله شهبازي، «مافياي نفت و گاز ايران چگونه شکل گرفت؟»، 31 مرداد 1384.

http://www.shahbazi.org/blog/Archive/8406.htm#«مافياي_نفت_و_گاز_ايران»_چگونه_شکل_گرفت؟

وبلاگ عبدالله شهبازي، «شاقولي به‌نام آقاي حسينيان»، 24 ارديبهشت 1387.

http://www.shahbazi.org/Oligarchy/Hoseinian_Emami.htm

وبلاگ عبدالله شهبازي، «چراغي که به شمع بدل شد: در حاشيه آخرين سخنان حسينيان»، اوّل خرداد 1387.

http://www.shahbazi.org/blog/Archive/8702.htm#«چراغي»_که_به_شمع_بدل_شد_

4.  شهبازي، «سيماي خانوادگي جرج کندي يانگ»، همان مأخذ، صص 19-21.

http://www.shahbazi.org/pages/young1.htm#کمپاني_کلينورت_بنسون،_اينتليجنس_سرويس_بريتانيا_و_ايران

5.  وبلاگ عبدالله شهبازي، «ارگنه‌کن، موساد و قتل‌هاي زنجيره‌اي در ايران»، 24 فروردين 1388؛ «ناتوي اطلاعاتي، ارگنه‌کن و ايران»، 7 ارديبهشت 1388.

http://www.shahbazi.org/blog/Archive/8802.htm


Monday, November 30, 2009 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

ااستفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.