ورود به صفحه اصلي سايت بازگشت به صفحه فهرست وبلاگ

جمعه 6 مرداد 1385/ 28 ژوئيه 2006، ساعت يک صبح

توطئه جديد عليه مقاومت اسلامي لبنان: بازگشت القاعده

مقاومت اعجاب‌برانگيز حزب‌الله، که با همبستگي رجال و احزاب سياسي و ملّت فرهيخته لبنان و انسجام نيروهاي انقلابي سراسر منطقه تقويت مي‌شود، اسطوره پوشالي اسرائيل را به‌کلي فرو ريخته است. تلاش کانون‌هاي دسيسه‌گر و عوامل نفوذي آن‌ها در رسانه‌هاي کشورهاي اسلامي منطقه براي ايجاد تفرقه ملّي در لبنان، از طريق منتسب کردن حزب‌الله به ايران، در هفته قبل به جايي نرسيد. اينک همان کانون‌ها شيطنت جديدي را آغاز کرده‌اند. بازگشت القاعده!

صبح پنجشنبه 27 ژوئيه پيامي از الظواهري پخش شد و در پيامد آن رسانه‌هايي چون سي. ان. ان. تبليغات درباره «بازگشت القاعده» را آغاز کردند. ظواهري در پيام خود عرصه «جهاد» را «در همه جا» اعلام کرده است؛ يعني از شروع دور جديد عمليات تروريستي القاعده خبر داده است.

اين طرح هنوز در مراحل نخستين است ولي احتمالاً در روزهاي آينده جدّي‌تر خواهد شد. کانون‌هايي که حادثه 11 سپتامبر را آفريدند و از طريق سازمان دست ساخت خود، «القاعده»، طرح‌هاي شوم نظامي‌گرايانه خويش را در سال‌هاي اخير پيش بردند، ممکن است در روزهاي آينده براي تحت‌الشعاع قرار دادن مقاومت اسلامي لبنان بار ديگر عمليات تروريستي خطرناک و ضد انساني مشابه را از سر گيرند. اين طرح خطرناکي است که بايد در برابر آن هشيار بود و پيش از وقوع و از هم اکنون طراحان و آمران واقعي اقدامات تروريستي «القاعده» و اهداف آنان را به جهانيان معرفي کرد.

 

جمعه 30 تير 1385/ 21 ژوئيه 2006، ساعت 11:45 صبح

آمار بازديدکنندگان از وبگاه عبدالله شهبازي در ماه ژوئن 2006

(11 خرداد- 9 تير 1385)

سه‌شنبه 20 تير 1385/ 11 ژوئيه 2006، ساعت 1045 بعد از ظهر

قابل‌توجه متوليان فرهنگي ايران

موزه پل گتي آمريکا در برابر دولت يونان تسليم شد و به زودي دو قطعه نفيس باستاني يونان را به اين کشور بازمي‌گرداند

در حالي‌که هزاران قطعه از آثار دوران‌هاي پيش و پس از اسلام ايران، که برخي موزه‌هاي آمريکايي و باستان‌شناسان کارگزار آن‌ها در سال‌هاي 1931- 1941، در دوره سلطنت رضا شاه، به‌طور غيرقانوني يا در چارچوب قرارداد و ظاهراً به عنوان «امانت» از ايران خارج کرده‌اند، از نظر مالکيت در وضعي مبهم قرار گرفته و مورد تهديد کانون‌هاي اسرائيلي واقع شده، دولت يونان موفق شد دو قطعه بسيار نفيس از آثار باستاني خود را از آمريکايي‌ها پس بگيرد.

اخيراً، دولت يونان فشارهاي شديدي را بر موزه پل گتي لس‌آنجلس وارد آورد تا دو قطعه آثار باستاني يونان متعلق به سده‌هاي پنجم و ششم پيش از ميلاد را به اين کشور بازگرداند. اين دو قطعه بسيار ارزشمند توسط قاچاق‌چيان آثار باستاني به‌طور غيرقانوني از يونان خارج شده و به موزه پل گتي فروخته شده بود. سرانجام، مايکل براند، مدير موزه پل گتي، به يونان سفر کرد و در مذاکره با گيورگاس ولگاراکيس، وزير فرهنگ يونان، استرداد قطعات به سرقت رفته فوق را پذيرفت.

نيويورک تايمز و ساير منابع آمريکايي خبر مي‌دهند که موزه‌هاي آمريکايي از سوي دولت‌هاي مصر، ايتاليا و يونان در زير فشارهاي شديد قضايي براي استرداد آثار باستاني مسروقه قرار گرفته‌اند. در ماه فوريه 2006 موزه متروپوليتن نيز مجبور شد بيست قطعه از آثار باستاني ايتاليا را، که به‌طور اماني در اين موزه نگهداري مي‌شد، به کشور فوق بازگرداند. دولت ايتاليا موزه پل گتي را نيز به قاچاق آثار باستاني متهم کرده و در دادگاهي در رم شکايت عليه مقامات موزه پل گتي، به جرم معامله غيرقانوني اشياء باستاني، در جريان است.

هم‌اکنون هزاران قطعه از آثار باستاني ايران، به‌ويژه اشياء به دست آمده در پرسپوليس (تخت‌جمشيد)، به‌طور غيرقانوني در موزه‌هاي شيکاگو، متروپوليتن، بوستن و غيره نگهداري مي‌شود. اين آثار يا توسط قاچاق‌چيان ايراني و غير ايراني آثار باستاني، مانند پوپ و هرتسفلد، به موزه‌هاي فوق فروخته شده و يا به عنوان «امانت» به آمريکا انتقال يافته است. آثار باستاني ايران در آمريکا منحصر به دو هزار لوحه گلي بازمانده از بيش از 37 هزار لوح به دست آمده در تخت‌جمشيد نيست. اين وظيفه عاجل دولت ايران است که به دولت‌هاي مصر و ايتاليا و يونان تأسي کند و از طريق محاکم ايراني و آمريکايي و مجامع حقوقي و فرهنگي بين‌المللي کارزار گسترده‌اي را براي استرداد آثار فوق آغاز نمايد. در مراکز اسناد ايران و آرشيو ملّي آمريکا (نارا) اسناد کافي براي اثبات دعاوي ايران موجود است و پژوهش مستند غارت بزرگ آمريکايي آثار باستاني ايران، نوشته دکتر محمدقلي مجد (انتشارات دانشگاهي آمريکا، 2003)، مي‌تواند دستمايه آغاز اين کارزار بزرگ ملّي قرار گيرد. بسيار مايه تأسف است که هم‌اکنون ديويد استراچمن، وکيل کانون‌هاي غارتگر اسرائيلي، براي مصادره لوحه‌هاي گلي دوره هخامنشي در محکمه به اين کتاب استناد مي‌کند ولي مقامات ايراني از ارزش و اهميت اسناد مندرج در کتاب فوق غافل‌اند.

يکشنبه 18 تير 1385/ 9 ژوئيه 2006، ساعت 4:30 بعد از ظهر

 ادامه ماجراي غارت ميراث باستاني ايران در آمريکا

وقتي اسرائيلي‌ها پروفسور هرتسفلد، افتخار مجامع علمي يهودي و اسرائيل، را «دزد» مي‌دانند

شکايت ديويد استراچمن، وکيل اسرائيلي‌ها، عليه موزه‌هاي ايالات متحده آمريکا براي مصادره گنجينه‌هاي تخت‌جمشيد جالب و افشاگرانه شده است. پاي پروفسور هرتسفلد، باستان شناس و ايران‌شناس نامدار يهودي، نيز به ميان آمده است.

در سال 1925/ 1304 سلطنت پهلوي در ايران رسماً تأسيس شد. تا اين زمان، طبق قرارداد 11 اوت 1900 ميان دولت‌هاي ايران و فرانسه، که در سفر مظفرالدين‌شاه به پاريس منعقد شده بود، اکتشافات باستان‌شناسي ايران در انحصار فرانسوي‌ها قرار داشت. برخي مقامات ايراني، به‌ويژه محمدعلي فروغي (ذکاءالملک)، که دلالي موزه‌هاي آمريکايي و قاچاقچيان يهودي آثار باستاني را به دست داشتند (فروغي يهودي‌تبار بود)، براي لغو قرارداد فوق «کلاه شرعي» موجهي ابداع کردند. آن‌ها در 12 آبان 1309/ نوامبر 1930 قانون «حفظ آثار ملّي» را در مجلس هفتم تصويب کردند و آرتور پوپ آمريکايي (1881-1969) و ارنست هرتسفلد آلماني (1879-1948) و رابينوي فرانسوي به تشويق موزه‌هاي آمريکايي براي اکتشاف در ايران پرداختند. (هرتسفلد از سال 1305 عضو «انجمن آثار ملّي» بود.) [1] به اين ترتيب، فعاليت گروهي از سارقين آثار باستاني در ايران آغاز شد که تا پايان سلطنت رضا شاه دوام آورد. چارلز هارت، وزير مختار آمريکا، در گزارش‌هاي خود به واشنگتن از پوپ و دستيارانش با عنوان «باند تبهکار پوپ- رابينو» (Pope- Rabeno gang) ياد کرده است. (رابينو دلال پروفسور پوپ بود.)

در سال 1931 اريک اشميد آلماني (1897-1964)، نماينده موزه دانشگاه پنسيلوانيا، به ايران سفر کرد و اين کشور را «بهشت بکر آثار باستاني» توصيف نمود. به اين ترتيب، بلافاصله پس از تصويب «قانون حفظ آثار ملّي»، و لغو انحصار فرانسوي‌ها، از سال 1931/ 1310 يورش موزه‌هاي آمريکايي و قاچاقچيان آثار باستاني به ايران آغاز شد. دکتر محمدقلي مجد، مورخ ايراني مقيم آمريکا، در کتاب ارجمند خود، غارت بزرگ آمريکايي آثار باستاني ايران- 1925- 1941، فهرستي از سرمايه‌گذاري موزه‌هاي آمريکايي در ايران را عرضه کرده است. طبق اين فهرست، مجموع سرمايه‌گذاري آمريکايي‌ها در سال‌هاي 1931-1941 در ايران حدود 710 هزار دلار است. سهم هر يک از موزه‌هاي آمريکايي شريک در غارت آثار باستاني ايران به شرح زير است: موزه متروپوليتن 200 هزار دلار، موزه فيلادلفيا 180 هزار دلار، انستيتوي شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو 150 هزار دلار، موزه هنرهاي زيباي بوستن 120 هزار دلار، موزه فاگ بوستن 50 هزار دلار، موزه شهر کانزاس 10 هزار دلار. موزه‌هاي آمريکايي، در ازاي اين سرمايه‌گذاري ناچيز، آثاري را به آمريکا منتقل کردند که ميلياردها دلار ارزش دارد و بهتر بگوئيم اصولاً قابل تقويم با پول نيست. مثلاً، بهترين گنجينه‌هاي دوره هخامنشي ايران در اختيار موزه شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو قرار گرفت و مهم‌ترين ميراث باستاني دوره‌هاي ساساني و اسلامي در اختيار موزه متروپوليتن.

در اين ميان، محمدعلي فروغي و پسرش محسن، پروفسور پوپ و همدستانش نيز به ثروت‌هاي هنگفت رسيدند. و حتي پروفسور هرتسفلد، که از سال 1931 تا پايان 1934 از سوي دانشگاه شيکاگو سرپرستي اکتشافات تخت‌جمشيد را به دست داشت، توانست سهمي قابل‌اعتنا از غارت آثار باستاني ايران به جيب زند. در اسناد سفارت آمريکا در تهران چند بار به خروج مخفيانه آثار باستاني ايران توسط هرتسفلد اشاره شده و حتي سارق طماعي چون پروفسور پوپ بارها هرتسفلد را به سرقت آثار تخت‌جمشيد متهم کرده است. هرتسفلد يهودي است و از برجسته ترين شخصيت‌هاي علمي مورد تفاخر يهوديان و دانشگاه‌هاي اسرائيل به‌شمار مي‌رود. در دانشگاه‌هاي غرب از هرتسفلد به عنوان ايران‌شناس و باستان‌شناس برجسته فراوان تجليل مي‌شود. معهذا، امروزه ديويد استراچمن در دادخواست خود عليه موزه فيلد شيکاگو هرتسفلد را «قاچاق‌چي و سارق آثار باستاني» مي‌خواند. استراچمن مي‌گويد: هرتسفلد سارق و قاچاق‌چي آثار باستاني بود؛ بنابراين مجموعه‌اي که در موزه فيلد به عنوان «کلکسيون هرتسفلد» نگهداري مي‌شود در واقع به ايران تعلق دارد و لذا بايد به نفع موکلان اسرائيلي او مصادره شود. [2] اين مجموعه‌اي ارزشمند از آثار دوران هخامنشي به سرقت رفته از ايران است که هرتسفلد در سال 1945، دو سال قبل از مرگش، به موزه فيلد فروخت. موارد ديگري از سرقت‌هاي هرتسفلد را نيز مي‌شناسيم. يک مورد، 240 سکه دوره اشکاني است که در کاتالوگ‌ها به‌نام هرتسفلد ثبت شده است. [3]

مقامات دزد حکومت رضا شاه به دليل دهن لق بودن هرتسفلد و دشمني و رقابت او با پوپ خواستار برکناري هرتسفلد شدند. (هرتسفلد از حکومت رضا شاه نيز بدگويي مي‌کرد.) در نتيجه، در اوائل سال 1935 اريک اشميد آلماني به عنوان سرپرست اکتشافات پرسپوليس (تخت‌جمشيد) جايگزين هرتسفلد شد. در اين زمان اشميد مدير موزه بوستن، وابسته به دانشگاه پنسيلوانيا، بود. اشميد تمايلات هيتلري داشت. به خاطر اين ماجرا، هرتسفلد از دانشگاه شيکاگو به شدت دلخور شد. او در سال 1948 در شهر بال سويس درگذشت.

***

مطالبي که گفته شد، ماهيت غارتگرانه عملکرد موزه‌هاي آمريکايي را در ايران روشن مي‌کند. مُعظَم‌ترين موزه‌هاي آمريکايي، با سرمايه‌گذاري هفتصد هزار دلاري، طي ده سال (1931-1941) بخش مهمي از آثار باستاني دوران‌هاي پيش و پس از اسلام تمدن ايراني را به غارت بردند که غيرقابل ارزش‌گذاري است. در جريان انتقال اين گنجينه عظيم مقادير زيادي از الواح گلي تخت‌جمشيد، به دليل حمل نامناسب با الاغ و کشتي به آمريکا، خرد شد که بعداً اين الواح بلااستفاده به ايران مسترد گرديد. در جريان اين انتقال، چنان‌چه در تصوير زير نمايان است، شاخ سرستون‌هاي تخت‌جمشيد را بريدند و به اين ترتيب آثار منحصربه‌فرد فوق را ناقص کردند، تا راحت‌تر و با هزينه کمتر به آمريکا حمل شود. در جريان اين غارت، بخش مهمي از ميراث فرهنگي ايران به دست دلالان و سارقين، که در کسوت «دانشمند» و «دولتمرد» عمل مي‌کردند، به مجموعه‌هاي خصوصي انتقال يافت و ناپديد شد. به اين ترتيب، در دوره ده ساله فوق فاجعه فرهنگي عظيمي رخ داد که خسارات آن را با معيارهاي مادي نمي‌توان سنجيد.

تنها با انتشار کتاب دکتر محمدقلي مجد در سال 2003 بود که موزه شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو، به خاطر حفظ آبروي خود، در ارديبهشت 1384 به‌ناگاه سيصد لوح گلي دوره هخامنشي را به ايران مسترد کرد. در آن زمان، مقامات فرهنگي و مسئولان ميراث فرهنگي ايران در خواب غفلت بودند. آنان از قراردادهاي دوره رضا شاه اطلاع نداشتند و تا آن زمان هيچگونه تلاشي براي استرداد آثار باستاني اماني ايران در آمريکا انجام نداده بودند. بنابراين، عجيب نيست که از «سخاوتمندي» و «امانت‌داري» آمريکائيان شگفت‌زده و سپاسگزار شدند. پس از آن نيز بار ديگر متوليان ميراث فرهنگي کشور به خواب عميق غفلت فرو رفتند. آنان نه تنها براي استرداد مابقي الواح گلي تلاش نکردند بلکه براي يافتن اسناد مالکيت ايران بر هزاران قطعه آثار منحصربه‌فرد دوران‌هاي باستاني و اسلامي ايران در موزه‌هاي مختلف آمريکا، از جمله موزه‌هاي شيکاگو و متروپوليتن، هيچ کنکاشي نکردند و هيچ دعوي حقوقي را در مجامع قضايي و بين‌المللي اقامه نکردند.[4]

نمي‌توان به حسن‌نيت مسئولان موزه شيکاگو و ساير موزه‌هاي آمريکايي اعتماد کرد. اقامه دعوي اسرائيلي‌ها براي مصادره آثار باستاني ايران در موزه‌هاي آمريکا ماجرايي مشکوک و پيچيده است که پس از فاش شدن مالکيت ايران بر الواح گلي دوره هخامنشي طراحي و اجرا شد. براي مقابله با اين جريان هشياري و آگاهي اوّلين شرط براي هر اقدامي است.

مايملک ايران در موزه‌هاي آمريکا به الواح گلي فوق محدود نيست. مقامات موزه شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو و ساير موزه‌هاي آمريکايي بايد پاسخگوي وضع مالکيت هزاران قطعه آثار ايراني باشند و روشن کنند که اين قطعات را چگونه و از طريق چه کساني به دست آورده‌اند و هم اکنون اين آثار متعلق به کيست؟ آيا ماجراي شکايت اسرائيلي‌ها براي لاپوشاني و لوث کردن اين مسئله مهم طراحي نشده است؟

-----------

1- ساير اعضاي اين انجمن، که در سال 1305 تأسيس شد، عبارت بودند از: محمدعلي فروغي (ذکاءالملک)، حسن پيرنيا (مشيرالدوله)، عبدالحسين تيمورتاش، فيروز فيروز (نصرت‌الدوله)، سيد حسن تقي‌زاده، حسين علاء، ابراهيم حکيمي (حکيم‌الملک)، حسن مستوفي (مستوفي‌الممالک)، نظام‌الدين حکمت (مشارالدوله)، ميرزا محمدعلي خان فرزين، کيخسرو شاهرخ، ارنست هرتسفلد (آلماني)، آندره گدار (فرانسوي).

2- بنگريد به مقاله مندرج در وبگاه The Olympian در اين آدرس:

http://www.theolympian.com/apps/pbcs.dll/article?AID=/20060313/NEWS/60313009

3- Ernst Herzfeld and A. Orlowski Collections, Mail bid sale No. 3, 25 March 1947

بنگريد به اين آدرس:

http://www.parthia.com/parthia_collections.htm

3- طبق اسناد ايراني، پروفسور پوپ در دوران محمدرضا پهلوي از مقامات سازمان سيا بود و در صعود حسنعلي منصور به نخست‌وزيري نقش مؤثر داشت. بنگريد به: اصغر حيدري، «شريک آمريکايي فروغي»، وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامي.

در زمان اکتشافات دوران رضا شاه، دونالد ويلبر دستيار پوپ بود. ويلبر همان کسي است که بعدها در کودتاي 28 مرداد 1332 ايفاي نقش نمود و تاريخچه عمليات کودتا، که به فارسي نيز ترجمه شده، نوشته اوست.

4- براي مثال، گالري ايران در موزه شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو شامل فضايي به مساحت 1500 فوت مربع است که در آن يکهزار قطعه باستاني ايران نگهداري مي‌شود. قدمت اين قطعات از حوالي 6800 پيش از ميلاد تا سال 1000 ميلادي است. بخش مهمي از آثار موجود در اين گالري اشيا به سرقت رفته از تخت‌جمشيد است.

 

پنجشنبه 8 تير 1385/ 29 ژوئن 2006، ساعت 1:15 صبح

ميراث ملي ايران در موزه شيکاگو در آستانه مصادره است

لوحه‌هاي گلي دوران هخامنشي را نجات دهيد

مطبوعات آمريکايي، به‌ويژه مطبوعات شيکاگو، اخبار بسيار نگران‌کننده‌اي منتشر مي‌کنند.

در 13 ژانويه 2006 شيکاگو مارون، روزنامه دانشجويان دانشگاه شيکاگو در مقاله‌اي به قلم حسن علي، خبر داد که وراث حادثه بمب‌گذاري انتحاري سال 1997 در اسرائيل، که گويا توسط حماس انجام شد، به دادگاه‌هاي آمريکا شکايت کرده و تقاضاي دريافت غرامت از ايران کرده‌اند. آن‌ها مدعي‌اند که ايران حامي اين بمب‌گذاري بوده است. شاکيان تقاضا کرده‌اند که در ازاي بخشي از غرامت فوق الواح گلي دوران هخامنشي، که در موزه شرق‌شناسي دانشگاه شيکاگو نگهداري مي‌شود، به آنان داده شود.

در 13 مارس 2006 روزنامه شيکاگو تريبون، در مقاله‌اي به قلم ران گراسمن، خبر داد که يک وکيل دعاوي اهل رودآيلند به‌نام ديويد استراچمن عليه دانشگاه شيکاگو شکايت کرده و خواستار دريافت گنجينه آثار باستاني ايران به عنوان غرامت بازماندگان حادثه تروريستي فوق شده است. استراچمن عليه دانشگاه هاروارد، دانشگاه ميشيگان، موزه فيلد (شيکاگو)، انستيتوي هنر ديترويت، و موزه هنرهاي زيباي بوستن نيز شکايت کرده است. در اين مؤسسات آثار باستاني امانتي متعلق به ايران نگهداري مي‌شود.

اين شاکيان اسرائيلي قبلاً در يک دادگاه آمريکايي ايران را به پرداخت 71 ميليون دلار غرامت محکوم کرده بودند و اکنون براي دريافت غرامت خود بر گنجينه آثار باستاني ايران دست نهاده‌اند.

در 27 ژوئن 2006 روزنامه شيکاگو تريبون، در مقاله‌اي به قلم اندريو هرمن، خبر داد که موزه فيلد Field Museum در پاسخ به دادگاه به‌کلي منکر مالکيت ايران بر الواح هخامنشي شده و مدعي است که «ما اين اشيا را به‌طور علني خريداري کرده‌ايم.»

و سرانجام، در 28 ژوئن 2006 روزنامه شيکاگو تريبون، در مقاله‌اي به قلم ران گراسمن، اعلام کرد که قاضي دادگاه مربوطه لايحه وکيل دانشگاه شيکاگو را رد کرده است. اين خبر به شدت نگران کننده است.

مجموعه‌اي که مورد طمع اسرائيلي‌ها، و در واقع دولت اسرائيل، قرار گرفته، بخشي از کشفيات منحصربه‌فرد دوران رضا شاه در تخت‌جمشيد است که با همدستي ذکاءالملک فروغي، نخست‌وزير وقت، و دلالي پسرش، محسن فروغي، از طريق پروفسور پوپ و زنش، دکتر فيليس آکرمن، به آمريکا انتقال يافت. اين ماجرا را دکتر محمدقلي مجد، مورخ نوآور و پرکار ايراني مقيم واشنگتن، در سال 2003 در کتابش، غارت بزرگ آثار باستاني ايران توسط آمريکا 1925-1941، بر اساس اسناد از طبقه‌بندي خارج شده دولت آمريکا فاش کرد. من در همان زمان در اين وبگاه کتاب فوق را معرفي کردم. انتشار کتاب دکتر مجد مقامات دانشگاه شيکاگو را به وحشت انداخت. آنان نگران بودند که ايران اسناد مربوطه متعلق به دوره رضا شاه را يافته و بر اساس آن نسبت به بازگردانيدن ده‌ها هزار لوح گلي دوران هخامنشي اقدام کند. در پي اين وحشت، دانشگاه شيکاگو سيصد لوح گلي را به سازمان ميراث فرهنگي ايران پس داد. مقامات مسئول ايراني، که نه کتاب دکتر مجد را خوانده و نه از علل پس‌پرده بازگردانيدن بخش ناچيزي از الواح دوره هخامنشي مطلع بودند، اقدام فوق را به حساب نيک انديشي مقامات دانشگاه شيکاگو گذاشتند و سپاسگزار نيز شدند. مسئولان ايراني چنان پرت و بيگانه با ماجرا بودند که روزنامه گاردين نوشت: «دانشمندان آمريکايي با استرداد الواح باستاني ايران را فريفته خود کردند.» 

در همان زمان من در يادداشتي عملکرد سازمان ميراث فرهنگي را نقد کردم. تراژدي اينجاست که به‌رغم اهميت کتاب دکتر مجد و اسناد مندرج در آن اثر فوق تاکنون در ايران انتشار نيافته است.

متأسفانه، در طول سه سال اخير نه تنها هيچ اقدامي از سوي ايران براي بازگردانيدن آثار باستاني اماني در موزه شيکاگو صورت نگرفت بلکه در يک اقدام وحشتناک بخشي از گنجينه موجود در ايران نيز به بهانه نمايش در لندن به خارج انتقال يافت.

کانون‌هاي صهيونيستي، به دليل قراردادها و اسناد معتبري که به‌سود ايران در دست است، ديگر حفظ گنجينه به سرقت رفته از تخت‌جمشيد را در موزه‌هاي آمريکايي نمي‌خواهند و تلاش مي‌کنند از طريق شکايت فوق آن را به اسرائيل انتقال دهند.

ضرور است که دولت ايران هر چه سريع‌تر به اقدامات لازم براي بازپس‌گيري گنجينه دوره هخامنشي از موزه شيکاگو و ساير موزه‌هاي آمريکا، پيش از اين‌که اين آثار به اسرائيل منتقل شوند، اقدام کند و عليه موزه‌هايي که مدعي خريد و مالکيت اين اشيا هستند، به اتهام معامله غيرقانوني و قاچاق آثار باستاني، اقامه دعوي کند. 

-----------

1- براي آشنايي با اهميت الواح گلي فوق به اين آدرس مراجعه شود.

2- تعداد الواحي که در تخت جمشيد کشف شد بيش از 30 هزار قطعه گزارش شده است. ولي دانشگاه شيکاگو مدعي است که تنها دو هزار قطعه را در اختيار دارد.


Friday, February 20, 2009 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

ااستفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.