چهارشنبه، 18 خرداد 1390/ 8 ژوئن
2011، ساعت 10 صبح
بحث آزاد:
درخواست اسرائيل: «ضربه
مشترک جهان متمدن» به ايران
قسمت دوّم
قسمت اوّل
آرش اشکاني: جناب شهبازي، فکري به
ذهنم رسيد که چرا قضيه نيمه خرداد را پيچيده کنيم؟ مشايي گفته بود در اين
مقطع دوباره قدرت پيدا ميکنيم. شايد از طريق عادي اين امر رخ بدهد يعني
احمدي و مشايي بازي را عوض کنند. يعني برعکس هميشه به جاي جنجال با آرامش
ميخواهد اوضاع را پيش ببرد.
گرين داو: استاد دريابيد!
«معترضان سياسي در ترکيه خشم خود را با حمله به کاروان خودروهاي تشريفاتي
حامل رجب طيب اردوغان نخست وزير اين کشور در شهرهاي ترابوزان و هوپا ابراز
کردند. اردوغان که روز دوشنبه براي شرکت در يک گردهمايي تبليغاتي به شهر
هوپا در نزديکي درياي سياه رفته بود، با اعتراض تند گروهي از مردم اين شهر
رو به رو شد. نيروهاي امنيتي ترکيه در شهرهاي هوپا، آنکارا و...و استانبول
با شليک تير هوايي، استفاده از دستگاه آب پاش و پرتاب گاز اشک آور واکنش
نشان دادند و کوشيدند معترضان را متفرق کنند.» [+]
آرش اشکاني: احمدي نژاد سرپرست
وزارت نفت را انتخاب کرد. ديشب سخنراني کرد. امروز با هاشمي وسيد حسن بگو
بخند کرد.
ميثم ميثمي: استاد سلام، از خوف
وقايع 14 خرداد توي پناهگاه بودم، الان اومدم بيرون.
گرين داو:
:)))
حسينيان [در تلويزيون] در مورد مک فارلين افاضه کرد. مجري جوون را جوّ
گرفت. گفت يه کمي بيشتر توضيح بديد! :) گفت بذاريد سر فرصت!
آرش اشکاني: اين دو مطلب عماريون
نشانگر تشديد درگيري افراطيها با احمدي نژاد است. [+،
+]
آرش آرامش: ميخواستم بدونم اين
قضيه خانواده کاشاني چه ربطي به آقايون پيدا ميکنه. ظاهراً اين خانواده هم
بينصيب نمونده از ثروت اين چند سال؟
شهبازي: جناب اشکاني. احمدي نژاد
سريع چهره عوض ميکند. اين ناجورترين پديدهاي است که جمهوري اسلامي با آن
مواجه شده. اين يک جنگ فرسايشي است که به ماجراي بني صدر شبيه نيست.
آرش اشکاني: حالا شايد احمدي نژاد
ميخواهد از طرفداران سابقش فاصله بگيرد و به مخالفان سابق نزديک شود البته
اگر بتواند.
شهبازي: آقاي اشکاني. احمدي نژاد
همان احمدي نژاد است حتي اگر سمبه را پر زور ببيند و مشايي را قرباني
کند. شما به کامنتهاي من درباره احمدي نژاد با تأمل بيشتر دقت کنيد.
پوريا گمنام: براي آقاي خزعلي يک
کد گذاشتم اصلاً به روي خودش نياورد. خصوصي براش پيغام فرستادم که شما هم
بله!
شهبازي: آقاي خزعلي از پدرش به شدت
متأثر است و بدون او عمل نميکند بهرغم اين که مدعي هستند پدرش طردش کرده
که درست نيست. آيتالله خزعلي يکي از عجيبترين پديدههاست. اين ماجراي
لطيفي و غيره همه برميگردد به آيتالله خزعلي. بيش از اين نمينويسم
درباره ايشان.
پوريا گمنام: دقيقاً همينطوره که
شما ميفرماييد. اگه اشتباه نکنم حجتيهاي هستند.
شهبازي: آيتالله خزعلي به يک
تعبير پدر معنوي انجمن حجتيه است. پدر علي يعقوبي هم حجتيهاي بود که
تصادفاً کشته شد ولي انجمن اطلاعيه داد که فرقه رجوي او را عمداً ترور کرد.
يعني علي يعقوبي نيز از بستر حجتيه بيرون آمده. بعد از شهادت پدرش (در ترور
تصادفي در جريان سرقت مسلحانه از يک بانک در نيروي هوايي توسط فرقه رجوي)
به احتمال قريب به يقين انجمن حجتيه سرپرستي اين بچه را به دست گرفته. يعني
مسئله علي يعقوبي به اين سادگيها که دوستمان صلاح الدين ايوبي مطرح
ميکردند نيست.
پوريا گمنام: يعني مستعد تشخيص
دادند و برکشيدندش.
گرين داو: استاد، دکتر خزعلي لارج
مثل شما تو جمعهاي عمومي مثل مسنجرها حضور داره. خبر طرد کردن را هم خود
آيتالله داده. ديگه اينو که نميشه رد کرد.
شهبازي: جناب گرين داو. اين را من
تاکتيک ميدانم و خيلي زيرکانه. ولي شما به خط فکري توجه کنيد. مثلاً
يادداشتي که خزعلي گذاشته بود در تبرئه حجتيه.
آرش اشکاني: مهدي خزعلي در وبلاگش
چند بار از حجتيه حمايت کرده، اگر بتوانم الان آدرسش را براي دوستان پيدا
ميکنم.
شهبازي: يا اين مطلب مهدي خزعلي
درباره قتل سيد احمد آقا خميني. [+]
کساني که قتل سيد احمد آقا را مطرح کردند نام قاتل را هم گفتند. چرا خزعلي
اسم نميبرد؟
پوريا گمنام: اين اولين مطلبي بود
که من در مورد يعقوبي خواندم و لينکهاي انتهايي آن: «درباره يک عارف
بودار» در سايت «تورجان». [+]
آرش اشکاني: «شريعتمداري و انجمن
حجتيه!» [+]
شهبازي: آيتالله مصباح را يهودي
الاصل ميخواند و «فرقه مصباحيه» را مطرح کرد که جا افتاده. در حالي که
آقاي مصباح يهوديالاصل نيست و خزعلي آدرس غلط ميدهد. ممکن است آقاي مصباح
هزار ايراد داشته باشد از نظر فکري. ايشان قبل از انقلاب از مخالفان شريعتي
بود در مدرسه حقاني و به اين دليل همين فلاحيان و حسينيان، که طلبه بودند،
با او درگير بودند. اينها طلاب چپ حقاني بودند که بعد از انقلاب شدند يک
شبکه بسيار قدرتمند در همه جا. داستانش را اينجا نوشتهام. اين مقاله بسيار
راهگشاست. [+]
يعني، مهدي خزعلي با دادن آدرس غلط همه را گمراه کرده است در بحث
انوسيگري. و البته در اين آدرس دادنها هيچ اطلاعي از خانواده خودش
نميدهد و منشاء خاندانش. يک بار حواسش نبود از صاحبخانه يهودياش گفت.
همين.
پوريا گمنام: بله، خواندهام.
خصوصاً تأکيد شما بر وجود آنها در شبکه وزارت اطلاعات.
مهريار پرشين: استاد شهبازي، تصور
ميکنم شما به مهدي خزعلي جسارتاً کمي بدبين هستيد. شايد از روي پيشينه
سبورچيان بدبينايد؟ فکر نميکنم حتي اگر آدرسهاي او غلطانداز بوده از
روي عمد باشد.
شهبازي: جناب مهريار پرشين. بدبين
نيستم. مجبورم با احتياط بنويسم وگرنه يقين دارم درباره عملکرد آقاي خزعلي.
کسي گير جدّي نداده به ايشان و آقاي مهدي خزعلي جا افتاده در نقشي که دارد.
خزعلي کارکرد معين و تعريف شده دارد. مگر من بچهام که نفهمم چه خبر است؟
مهريار پرشين: اختيار داريد استاد.
من تصورم رو گفتم. اگر در قضيه
صاحبخانه يهوديش سهواً لو داده بود، طبيعتاً بعدا حذف ميکرد.
شهبازي: آغازگر اين بحثها من بودم
بدون هيچ مماشات. شما ببينيد من چند سال است مصيبت ميکشم. دو مؤسسه بزرگ
تحقيقي تأسيس کردم، از دستم خارج کردند. سعيد امامي خانه نشينم کرد. ابتدا
ميخواست مرا بکشاند به مباحث نظري چپ که نرفتم. بعد [عدهاي از مقامات
وقت] در دوران خاتمي با وعده پروژههاي از نظر مالي سنگين سعي کردند مرا
جلب کنند به مباحث توسعه که در اين زمينه هم کار کردهام و هم علاقمندم.
نپذيرفتم و خانه نشين شدم و جلدهاي اوّل و دوّم «زرسالاران» را منتشر کردم.
سرانجام به شيراز آمدم. مقداري زمين ارث پدري داشتم به اميد اين که با پول
آن يک مؤسسه خصوصي راه بيندارم. به سرم ريختند و خلاصه بلايي سرم آوردند
که گفتني نيست. يعني به جرئت ميگويم بيش از پنجاه درصد انرژي مفيد من در
اين سالها هدر رفته در اين جنگ و دعوا و تنازع بقا. فقط به لطف خدا زنده
ماندم و روي پا هستم.
مهريار پرشين: يادم هست در يک
مقاله شما خواندم که سعيد اسلامي چند سفر با شناسنامه جعلي از ترکيه به
اسرائيل داشته. درسته استاد؟
منظورتون رو از اين جمله "کساني که
قتل سيد احمد آقا را مطرح کردند نام قاتل را هم گفتند. چرا اسم
نميبرد؟"نميفهمم. اولين بار اين قضيه رو عمادالدين باقي مطرح کرد که سيد
حسن هم تأييد کرد.
شهبازي: جناب مهريار. نام فردي که
به سيد احمد آقا سم داده مشخص است در پرونده و آقاي خزعلي به ايشان ارادت
دارد. مسئله را بنحوي مطرح ميکند که گويا نميداند. آقاي نيازي رفت و
رسماً، به عنوان رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح، مسئله را به اطلاع سيد
حسن خميني رسانيد ولي کساني مثل اکبر خوشکوشک دوره کردند سيد حسن را که
اينطور نيست. اکبر خوشکوشک با بيت سيد احمد آقا رابطه نزديک داشت. در
انتخابات هم خودش را چسباند به ستاد ميرحسين و اين امر شد دستمايه سايتهاي
ضد ميرحسين براي تخريب او. بيچاره نيازي را هم به بهانه ماجراي پاليزدار
ساقط کردند. ايشان خيلي قوي نبود ولي جزو شبکه نبود و آدم سالمي بود. الان
شده قاضي يک شعبه در ديوان عدالت يا ديوانعالي. يعني ساقطش کردند از مقام
يکي از سران قوه قضائيه.
آرش آرامش: جناب شهبازي، ببخشيد،
من يک سئوال برام پيش اومده. و اون اينکه چطور شما که نه پدرتان آيتالله
بوده نه به گفته خودتان کارهاي بودين اجازه ميدن هنوز نفس بکشين؟
شهبازِي: جناب آرامش. بنده هميشه
خط قرمزم را ميشناسم و در چارچوب مصالح نظام و انقلاب حرف ميزنم. خدماتم
هم بسيار زياد است. تأليفات مرا هيچ کس از آقايان نداشتهاند. دو مؤسسه
منحصر به فرد برايشان تأسيس و اداره کردم. ولي با اين وجود چرا با من کاري
نداشتند؟ مرا نميتوانند بکشند چون کتابهايم و فکرم برد بيشتر پيدا
ميکند. بهترين راه اين است که به ستوه بيايم و به غرب پناهنده شوم و بشوم
نانخور يک دستگاه فرهنگي غربي و بعد تبليغ کنند: نگفتيم اين از اوّل نفوذي
بود! بهترين راه براي مقابله با من اين است و اين راه را مدتها دنبال
کردهاند ولي جواب نداده. من سال گذشته سه ماه نيويورک بودم. همه جا با
قاطعيت شايع کردند که فلاني ديگر بر نميگردد. حتي آقاي حسن شايانفر به
آقاي قاسمي، فرماندار سابق شيراز، به صراحت همين را گفته بود. حتي بعضي به
صراحت، ظاهراً از سر دلسوزي، به من ميگفتند چرا به آمريکا نميروي؟ چرا
بروم؟ من خودم را صاحبخانه ميدانم. من بيش از خيلي از اين آقايان به
انقلاب خدمت کردهام. چرا بايد از ايران بروم؟
آرش آرامش: اينها را ميدونم. تمام
نوشتههاي شما را هم با اجازتون از وب تون خواندم. فقط اينو نميتونم بفهمم.
يعني شما هنوزم براشون قابل مصرف هستيد. در غير اين صورت چه لزومي هست که
شخصي مثل شما با آن همه مطلب هنوزم براي خودش بگرده و حداقل زنداني نشده
باشه. اين برام جالبه.
شهبازي: شما فضاي ايران و موقعيت
بنده را شايد خوب نشناسيد. دست زدن به من به اين سادگي نيست مضافاً اين که
تأثير آثار مرا صد برابر ميکند.
آرش آرامش: من سالها ايران نبودم،
اما کارم با شما زياد تفاوتي نداره در اين سوي دنيا.
آرش اشکاني: شرمنده آقاي آرامش،
حتماً بايد کسي را بکشند يا مثل اکبر گنجي تندرو باشد تا حرفش را قبول
کنيم؟
آرش آرامش: نه عزيز من. نگفتم کسي
را بکشند اما در بحث اطلاعاتي هر موردي يک عمر مفيد داره. طبيعتاً هر وقت
اون عمر مفيد تموم بشه دو راه ميمونه: يا اين که از موضوع دور زندگي ساده
داشته باشد يا صفحه عمرش ييچيده.
نيلوفر اسکيلاس: اين حسن شايانفر
کيه؟ مال کجاست؟
شهبازي: آقاي شايانفر از اعضاي
سابق دفتر سياسي سپاه است که با آقاي حسين شريعتمداري (که او نيز همکارش
در دفتر سياسي سپاه بود) به کيهان رفت و بخش پژوهش کيهان را اداره ميکند.
آرش اشکاني: مستندات جناب شهبازي
درباره قتلهاي زنجيره اي و سوپر ناتوي ايراني بسيار ذيقيمت است که نه در
سايتهاي اصولگرا ونه اصلاحطلب از آن استقبال نميشود چون به نفعشان
نيست و به نفع ملت است.
سيد ساجد فاطمي: سلام. استاد، طبق
اخبار موثق بنده خانه نشيني دوباره [احمدينژاد] و بازداشت آن دو نفر
[مشايي و بقايي] صحيح نيست. در ضمن، درباره پدر مهدي خزعلي، بر اساس روابطي
که با دوستان دوران طلبگي پدرشان داشته و دارم به نظرم مطلب جور ديگري باشد
و مهدي خزعلي همان شايد باشد که شما ميفرمائيد و من هم به وي و اعمال و
افکارش بسيار مشکوکم اما بحث پدر از پسر را جدا ميدانم به دلايلي متقن.
شهبازِي: جناب سيد ساجد. با نظر
جنابعالي درباره پدر دکتر مهدي خزعلي موافق نيستم ولي بحث را نيز جايز
نميدانم زيرا نميتوانم بيش از اين بگويم.
سيد ساجد فاطمي: استاد، متوجه
هستم. ممنون. برايم دانستن نظرتان مهم است چون شما بيدليل صحبت نميکنيد.
اما چشم ، هر وقت صلاح دانستيد من در خدمتم.
شهبازي: اين
را اضافه کنم که اين جادو جنبل بازيها و عرفان بازيها خيلي عميقتر
است.
مهريار پرشين: اکبر خوشکوشک در
واقع با واسطه مهدي هاشمي با ستاد ميرحسين رابطه داشت و شک دارم که با بيت
امام و سيد احمد آقا رابطهاش خيلي بيشتر از حد رابطه يک خانواده شهيد با
خانواده امام باشد. اکبر خوشکوشک بعد از قتلهاي زنجيرهاي و فيلمهايي که
از کتک خوردنش در وزارت اطلاعات پخش شد، از اطلاعات کنار رفت و به تجارت
با حاشيه خليج فارس با کمک گمرک پرداخت! و امروز هم که به يک بساز و بفروش
زبده برج تبديل شده. اگر ممکن است در مورد رابطه او با بيت حاج احمد خميني
توضيح بديد، ممنون ميشم. راستش با شناختي که از اين شخص دارم شک دارم که
سيد حسن به او اعتماد کنه.
شهبازي: يک زماني که سيد حسن هنوز
تجربه سياسي نداشت، اکبر خوشکوشک رفت و آمد داشت با بيت سيد احمد آقا. آدم
عجيبي است و راحت ميتواند اعتماد جلب کند. تيپ جنوب شهري است.
مهريار پرشين: بله، تيپ جنوب شهري
است و بچه نازي آباد :)
شهبازي: در جماران يک خونه خريد و
بعد جلوي ماشين آقاي رفسنجاني را گرفت و با عز و جز مجوز بلند مرتبه سازي
را از شخص رئيس جمهور گرفت. يعني ول نميکرد تا نميگرفت.
مهريار پرشين: هم محلهاي حجاريان
و عباس عبدي و...
شهبازي: سوادش تا سه ابتدايي است.
مدتي پيش رفته بود پيش آقاي فراتي (دادستان نظامي تهران در زمان دستگيريش)
و با قلدري گفته بود: زمان دستگيري من سه ميليارد تومان ثروت داشتم ولي
الان 130 ميليارد تومان!
مهريار پرشين: واقعاً ممنونم
استاد. اگر اين بحث همين الان هم تمام شود کلي به اطلاعاتم افزوده شده.
جواد مير...: استاد يه سئوال خارج
از بحث. دقيقاً ميخوام بدونم قتل سيد احمد آقا به نفع چه کسي و به دستور
چه کسي بود. ميشه راهنمايي بفرماييد؟
شهبازي: جناب مير... بيش از اين
معذورم. ولي قطعاً به دستور آقايان خامنهاي يا رفسنجاني نبوده آنطور که
مطرح ميکنند.
جواد مير...: آقاي نيازي الان کجا
هستند و سرنوشتشان بعد از خانه نشين شدن چه شد؟
شهبازي: آقاي نيازي الان رئيس يک
شعبه در ديوانعالي کشور است. يعني از جايگاه يکي از مقامات درجه اوّل قضايي
سقوط کرد به موقع يک قاضي معمولي.
مهريار پرشين: واقعاً بايد شجاعت
عماد باقي رو تحسين کرد که مسئله قتل سيد احمد خميني رو مطرح کرد. من تا
همين چند دقيقه پيش به حرف باقي شک داشتم.
ميثم ميثمي: با اين اوصاف فکر
ميکنم برنامهاي که فرموديد براي ايران چيدن و مشغول اجراش هستند و در
بحثهاي گذشته مطرح شد به اين زودي به ثمر نرسه. چند دليل دارم: اولاً 14
خرداد داره ميگذره و رخدادي رخ نداد؛ رخداي که اگر هم رخ داده باشه حداقل
رسانههايي چون BBC
و آقاي خزعلي حتماً بهش دامن ميزدن. دوّم اگه تيم خزعلي رو
هم کنار تيم الله کرم و آقاي مصباح و شريعتمداري و... بازيکن ميدان بدونيم
اين بازي خيلي شلوغه و به اين سرعت و در 90 دقيقه جمع نميشه؛ چون به نظرم
وزنهاي چون مصباح و تيمش هنوز نقش شون رو کامل ايفا نکردن و حالا که دارن
خرج ميشن به اين زودي از بازي بيرون نميان يا بازي تموم نميشه. سوّم، در
طول 6 سال گذشته بيش از 70 نفر به عناوين مختلف در دولت هاي 9 و 10 به
عنوان رجال دولتي دست يافتند. اين يعني کوتولههاي سياسي که چند ماهي وزير
يا سرپرست يا استاندار و غيره بودند و سريع از صحنه خارج ميشدند و اين با
عنايت به مفاد قانون اساسي و شرط رجال دولتي بودن در خصوص دريافت پستهاي
کليدي کشور يک نکته ظريف و مهمه که کمتر بهش توجه شده و به نظرم نشان از
ادامه برنامه در حداقل 4 سال آينده است. چهارم، به نظر ميرسد که اين
وقايع در کنار اظهارات آيتالله نمازي از ديد ديگري هم قابل بررسي است و
آن آماده کردن بستر کشور براي ظهور و رشد باقيماندههاي قدرت تفکر و تحليل
در جامعه از لايههاي پنهان مردم است و در نتيجه مثله کردن و ريشهکن کردن
آنهاست که اين هم نشان از ادامهدار بودن ماجرا در فضايي امن از لحاظ جهل
و عدم وجود متفکرين و تحليلگران است. ببخشيد زياد حرف زدم.
مصطفي بيو: استاد، خسته نباشيد.
مطالب در مورد خزعلي جالب بود. شايد اکنون گرفتم چرا هيچ کدوم از پيامهاي
منو در سايت يا حتي فيسبوکش قرار نداد و پاکشون ميکرد. سئوالاتي که داشتم
را حذف ميکرد، حتي اعتراضم را هم پاک ميکرد و از اونجا شک من بيشتر شد.
در هر حال، نگران سلامت شما هم هستيم. مراقب خود باشيد. بحث را هم مثل
هميشه دنبال ميکنم. به اميد زدودن ابرهاي سياه از کشور و دميده شدن
آزادي.
سامان فرهو...: مهدي خزعلي
فارغالتحصيل مدرسه علوي است مثل خيلي از فرزندان سران نظام [...] شايد
دفاعش از حجتيه به اين دليل باشد. ضمناً تا قبل از مطرح کردن «سبورجيان»
توسط او، با آن که از گزارش خبرنگار خارجي چند سال ميگذشت، کسي در ايران
به اين موضوع نپرداخته بود و وقتي موضوعي مسکوت بوده احتياجي به لوث کردن
آن نيست. در مورد نياکان احمدي نژاد هم سئوال اين است که مگر در دوره
پهلوي محدوديتي متوجه اعضاي فرقه مذکور بوده که کسي به آن دليل فاميلش را
عوض کند؟
شهبازي: جناب سامان فرهو... بنده
فعال بودم و روي جد و آباء همه کار ميکردم و قطعاً احمدي نژاد استثنا
نبود. پيشگيري کردند. الان ديگر مسئله سبورجيان کاملاً روشن شده و همينطور
معماي آن يادداشت آقاي خزعلي.
زمان شاه محدوديتي نبود
ولي کساني که ميخواستند موجه باشند هويت واقعي ديني خود را پنهان
ميکردند حتي در سطوحي مثل نخست وزير. مثلاً، فروغي هيچ جا نگفته من بابي
ازلي هستم يا حسين علاء که او نيز ازلي بود. خانوادههاي يهودي نيز که
ميخواستند رشد کنند نام شان را عوض ميکردند. در شيراز خيلي خانوادهها
هستند که معمرين مي شناسندشان و به "جديديها" معروفند و معمولاً اسامي
خيلي غليظ مذهبي دارند. لابد دليلي داشته که صباغيان را به احمدي نژاد و
شاه حسيني و محسني و غيره تغيير دادهاند در نيمه دوّم سالهاي 1330 يعني
زماني که احمدي نژاد کودک بود. من فقط به گفته رابرت تيت (خبرنگار گاردين)
استناد کردم.
بهروز ک...: مهدي خزعلي الان داره
تخته گاز و بي ترمز عليه حاكميت مينويسه و اصلاً هم اهل خستگي نيست. در
بسياري از مواقع از خط قرمزها، كه خيليها رعايت ميكنن، ميگذره. يعني به
عقيده دوستان فيلمه. يعني داره اداي مخالفين رو در مياره؟ يعني هيچ
اعتقادي به جنبش سبز نداره؟ استاد ميخوام نظر شما رو بدونم.
شهبازي: نظرم را خيلي صريح درباره
مهدي خزعلي عرض کردم. ميدانيد که من هيچ خط قرمزي را رد نکردهام و حتي در
مصاحبه با روزانلاين خبرنگار سابقهدار و خبرهاي مثل خانم نوشابه اميري
نتوانست يک کلمه خارج از خط از من در بياورد در حالي که مصاحبه تلفني و
فيالبداهه بود.
مهريار پرشين: استاد شما فوت
آيتالله طالقاني رو مشکوک نميدونيد؟ چند سال پيش ويدئويي ديدم از سخنان
عجيب مستخدم ايشان. ايشون ميگه: فلاني آمد و يک پمادي به کمر آقا زد
(ظاهرا درد کمر داشتند) و چند ساعت بعد ايشون فوت کرد.
شهبازي: بايد تحقيق شود. فوت آقاي
طالقاني نيز شايد مشکوک باشد. من کار نکردهام. ولي ميدانم که ارگنه کن
ايراني در سالهاي اوليه انقلاب به شدت فعال بود و يکي از مأموريتهاي آن
در فضاي جنگ سرد، يعني در زماني که اتحاد شوروي يکي از دو ابرقدرت جهان بود
و رقيب اصلي بلوک غرب به سرکردگي آمريکا، حذف چهرههاي مستقل بود و تشديد
گرايش به غرب در حاکميت ايران. اين مأموريت ارگنه کن ايراني در سالهاي
اوليه انقلاب بود. به اين دليل خيلي از آنها در آن سالها در سازمانهاي
مذهبي ضد کمونيستي فعال بودند يا مؤسس اين گونه جريانها بودند.
مهريار پرشين: ارگنه کن ايراني در
جبهه ملي، جاما يا نهضت آزادي هم فعال بود؟
جواد مير...: استاد، اين قضيه
دستگيري مشايي بالاخره واقعيت بود؟ شما تونستيد از منبع موثقي بپرسيد؟
شهبازي:
نتونستم درباره مشايي چيزي در بيارم.
نت کارشناس: عرض ادب و ارادت خدمت
استاد و ساير دوستان.
جواد مير..: راستي استاد، فکر
ميکنيد اين برنامهاي که براي سخنراني احمدي نژاد ديشب پياده شد شروع
سناريوي حذف اون بود؟
مصطفي بيو: حتماً خوندين استاد.
اميرارجمند: «راهپيماييهاي بعد از ۲۲ خرداد راهپيمايي سکوت نخواهد بود.»
جواد مير...: امير ارجمند رو فکر
نکنم بشه جزء دستهاي دونست که بدخواه باشن مثل مشايي. از سر کماطلاعي
شايد باشه.
مهريار پرشين: آقاي مير... چرا بي
اطلاعي؟ مگر حرف بدي زده؟!
مصطفي بيو: نه. منظورم اين نبود.
ايشون هم جزو حلقهاي هستند. فقط ميخواستم تغيير جهت ديدگاهاشون رو بگم.
چون براي راهپيمايي سکوت جوّ غالب مخالف بود پس از اين همه جنايت. ايشون
خواستند بگن که توجه دارند به نظرات مردم. البته فکر ميکنم. در ضمن همين
نوعي هشدار به حاکميت هست که مردم رو سر صحنه آوردن.
جواد مير...: نه، حرف بدي نزده.
ولي فکر کنم الان تو اين موقعيت ترغيب له اعتراضات شايد باعث انحراف افکار
از اصل خطرات باشه و به قول استاد مردم ناخواسته بشن سياهي لشکر مشايي.
مهريار پرشين: راهپيمايي سکوت مال
زماني بود که به عقيده من رأي مردم ناديده گرفته شد نه الان که تمام
آرمانهاي اين ملّت، چه ملي و چه اسلامي که در انقلاب اسلامي مطرح شد، در
خطر است.
مصطفي بيو: فکر نميکنم مردم به
راحتي بازيچه دست مشايي بشن. مردم به آگاهي رسيدند که حداقل اين افراد رو
تشخيص بدن که فرقي با هم ندارن.
جواد مير...: آقاي مصطفي بيو، همه
مردم در همه سطوح رو نميشه کاملاً آگاه به اصل بازيهاي سياسي دانست.
ميدانيد که در حرکتهاي انبوه سطح عقلانيت نزول پيدا ميکنه.
شهبازي: من با نظر آقاي مير...
موافقم که حرکت جنبش سبز بايد خيلي با دقت و هشياري باشد. خلاء فقدان
مهندس موسوي الان احساس ميشود. زماني ميرسه که مردم را نميشه کنترل کرد و
هيچ چيز بدتر از جنبشهاي خياباني فاقد رهبري نيست. الان هر حرکتي که بشه
از طرف جنبش سبز باعث ميشه ماجراي مشايي کمرنگ بشه و اجماع شکل بگيره عليه
جنبش سبز. فوت مشکوک خانم هاله سحابي هم با اين هدف بود.
مهريار پرشين: دقيقاً استاد. يک
جنبش خياباني بدون رهبر ميتونه تحت تأثير جريانهاي خارج قرار بگيره. اما
اگر رهبري دستور آزادي سران جنبش رو صادر کنند بسياري از مشکلات بتدريج حل
خواهد شد.
در شرايطي که طرفداران رهبري هم
عليه دولت شعار ميدن و اينقدر آش شور شده، فکر نميکنم مردم سياهي لشکر
مشايي بشن و بخوان به نفع او شعار بدن. مگر اين که مثل سناريوي پاره کردن
عکس امام نقشه قبلي داشته باشند.
جواد مير...: کسي نميتونه با
اطمينان الان بگه درستترين حرکت چي ميتونه باشه. اونم وقتي که خودش در
داخل نيست و اوضاع رو از دور مانيتور ميکنه.
بهروز ک...: من ديروز هم خدمت
دوستان عرض كردم. تو دعواي جديد مردم صرفدار هيچ كدوم نيستند. نه طرفدار
مشايي و احمدي نژادند و نه سينه چاك [...]
سيد ساجد فاطمي: آقاي کلورزي واقع
بين باشيد.
جواد مير...: آقاي مهيار سياهي
لشکر شدن که فقط شعار به نفع کسي دادن نيست.
مصطفي بيو: با استاد موافق هستم که
فقدان رهبري بدترين سم براي جنبش هستش. الان به بهانه سکوته و فردا؟ نميشه
فقط گفت مردم خود رهبري رو برعهده بگيرن. يه جاهايي مثل اينجا فقدان رهبري
مشخص و معلوم خودشو بدجور نشون ميده.
جواد مير...: تو بازي سياست هدف
مهمه. هميشه نميشه از موضع رسمي و علني يک شخص هدفش رو تشخيص داد.
مهريار پرشين: شايد جريان مشايي
سالها بخواد ادامه پيدا کنه (يا حتي سناريوي حکومت براي ترساندن مردم از
اعتراض باشه) پس نميشه اعتراض رو منتفي کرد.
شهبازي: جناب مهريار. اين فرضيه که
ماجراهاي اخير بازي حکومته اصلاً درست نيست. واقعاً قضيه خيلي جدّي است.
مهريار پرشين: استاد، من اين فرض
رو در برابر حدس استفاده مشايي از اعتراضات بيان کردم.
گرين داو: استاد، جدّي هست، ولي از
اون طرف سالگرد انتخاباته. تظاهرات بشه نبايد نوشت پاي حلقه مشايي. شايد
اونها آتش بيار بشند رو قبول ميکنم.
شهبازي: جناب گرين داو. فضا خيلي
عجيب و خطرناکه. اونهايي فکر ميکنند فضا عوض شده که غيبگويي مهدي خزعلي
درباره اوّل رجب را باور کرده بودند. فضا عوض نشده.
مصطفي بيو: هدفم از پست اون مطلب
هم زماني چرخش حرکتي جنبش سبز با نيمه دوّم خرداد و ماجراهاي گفته شده
است. نميگم اينها هم لينک دارند ولي اميدوارم حرکت اشتباهي انجام نشه.
گرين داو: نقل قول اميرارجمند در
پاسخ در خواست راهپيمايي سکوته که بعضي سايتها از قول شوراي هماهنگي راه
سبز زده بودن. بيخودي همه چيز رو خلط نکنيد دوستان.
جواد مير...: من معتقدم ايجاد هرج
و مرج و راهاندازي اعتراضات همزمان با کليد زدن تهديدات خارجي و خيلي از
مسائلي که جلوگيري از آن ممکنه، به مديريت قوي سياسي و نظامي و ظرفيت بالاي
مديريتي نياز داره.
ميتونه با خيلي از
اهدف صورت بگيره. مثل اين که يه نفر بخواد سيستم قدرت رو به خودش وابسته
کنه و در نهايت قدرت رو در قبضه خودش در بياره.
آرش آرامش: دوستان، من با قطعيت
ميگم هيچ تهديد خارجي وجود نداره؛ البته از نوع نظامي.
جواد مير...: يا همون هدف تجزيه
ايران و ايجاد جغرافياي جديد که استاد بارها اشاره داشتند به آن.
سيد ساجد فاطمي: استاد، به نظر من
در اين جريانات نگاه حزبي و گروه بندي به زيان است.
بهروز ك...: جناب فاطمي عزيز، من
از شعار دادن بدم مياد. عليالخصوص شعاري كه زيادي تكراري باشه. شما فكر
ميكنيد مردم بيشتر كدام طرفياند؟
جواد مير...: استاد، به نظرتون
مشايي چطور ميتونه از اعتراضات به نفع خودش بهره ببره؟ البته قبلاً اشاراتي
داشتيد ولي بد نيست يه بار ديگه مطرحه بشه.
سيد ساجد فاطمي: استاد، شايد خوب
باشد به اين فکر کنيم چرا خارجيهايي که در سال 1388 از اعتراضات حمايت
کردند الان هم کم کم دارند از مشاييون حمايت ميکنند. حمايت از احمدي نژاد
در ماجراي قهر مهم است و راه امروز را براي مان روشنتر ميکند.
شهبازي: فضا شکننده است و براي
همين اميدوارم نظام براي حفظ مملکت به يک مصالحه برسه و ميرحسين را آزاد
کنه. خلاء ميرحسين جدّي است و اين ربطي به علائق شخصي و سياسي نداره؛
مضافاً اين که من اهل هيچ حزب و گروه سياسي نيستم.
جواد مير...: من هم فکر مي کنم
آزادي ميرحسين و کروبي ميتونه خيلي کمک کننده باشه. مخصوصاً با تيزبيني
موسوي خيلي از خطرات رو ميشه از سر گذروند.
مهريار پرشين: کاش ميتونستم براي
اين کامنت تون هزارتا لايک بزنم: "فضا شکننده است و براي همين اميدوارم
نظام براي حفظ مملکت به يک مصالحه برسه و ميرحسين را آزاد کنه."
مهدي ايراني: يک مسئله مهم که فکر
ميکنم از آن غفلت شده نقش همين کانونهاي قدرت و تأثير آنها روي نيروهاي
اپوزيسيون است. الان تحرکاتي ميبينيم که به دنبال کوبيدن و حذف چهرهها و
گروههاي شاخص در رهبري مخالفان است. نمونه آن تخريب اصلاح طلبان است که
با جدّيت دنبال ميشود. و البته به هم زدن هر نوع مصالحه ميان معترضان و
حکومت هم ديده ميشود.
محمود احمدي: هشدار مير حسين در
مورد نقش فراماسونها در کشور در دهه هفتاد توسط احمد زيدآبادي رد شد.
مهريار پرشين: جناب احمدي گرامي.
کلاً بين جريانهاي دانشجويي ما مسائلي چون نفوذ فراماسونري در ايران به
توهم توطئه! ميماند. البته براي کساني که با اين مسائل آشنا هستند اين
نشانه بينش سياسي ميرحسين است.
بهروز ک..: استاد، شما ميفرماييد
كه نظام احتمال داره به يك مصالحه برسه. اين همان چيزيه كه خيليها دوست
دارند و منتظرش هستند. تو آرامش بهتر ميشه به خواستها رسيد. منظورم همه
گروهها هستند كه نفع شون در آرامشه و برون رفت از بحران. ولي مرگ مشكوك
خانم سحابي اين احتمال را كم نكرده؟ شما فكر ميكنيد اگه ميرحسين الان آزاد
بود، در مقابل حوادث اخير سكوت ميكرد؟
جواد مير...: قطعاً سکوت نميکرد.
اگه کسي مثل مصباح ميگه خطر از هميشه جدّيتره، ميرحسين که از مصباح هم تو
اين مسائل تيزبينتر و آگاهتره. مسائل رو درک ميکرد و اجازه نميداد خيلي
از بازيها صورت بگيره و به نتيجه برسه.
مهريار پرشين: دوستان مناظره
موسوي- کروبي رو يک بار ديگه ببينيد. اين روزها ديدن سخنان مهم موسوي و
کروبي در آن شب ديدن داره.
مصطفي بيو: استاد، با اجازه ميرم
استراحتي کنم. اکنون 4:20 صبحه. اميدوارم نشانههاي امروز در جهت مثبت باشه
و اميدواري به سمت بهبود تا که برعکس. البته اگه مثل ديشب خواب پازل باز
نبينم :)
سيد ساجد فاطمي: نت کارشناس، بحث
تان مفيد بود ولي آن را کامل نکرديد.
شهبازي: جناب نت کارشناس. چرا ساکت
هستيد؟
جواد مير...: استاد، اين سئوال من
بي جواب ماند: اين برنامه ديشب رو ميشه آغاز سناريوي برکناري احمدي نژاد
دونست؟
نت کارشناس: من بحثي را شروع کرده
بودم که چرا مشاييون، که در اوج قدرت بودند، خود را دفعتاً زير فشار سنگين
و خردکنندهاي قرار دادند؟ توضيحاتي دادم که خيلي خلاصه آن اين ميشود که
در چارچوب فکري مشاييون روحانيت عموماً و ولي فقيه خصوصاً مزاحم و
غيرپذيرفته هستند. سابقه تحرکات مشاييون نيز اين موضوع را تأييد ميکند.
نکتهاي اضافه ميکنم به همان بحث
و فکر ميکنم براي دوستان خيلي جالب باشد: مشاييون عليرغم ادعاهاي
دينداري به شدت از لحاظ اخلاقي منحط هستند. بقايي که در سال 72 و 73 پس از
عضويت در وزارت اطلاعات و زماني که کمتر از يک سال از عضويت وي ميگذشته
در يکي از خوابگاهها در حالت بدي با يکي از دوستانش غافلگير شده که در
آخر به انتقال وي به وزارت کشور ميانجامد.
سيد ساجد فاطمي: برادر نت کارشناس،
کيس بقائي در دانشکده وزارت معروف بوده است.
نت کارشناس: خود مشايي نيز داستان
ارتباط و آشنايياش با همسر اولش ورد زبانها است . همين الان نيز به بحث
سکس در قالب شرعي به شدت ميپردازد. محمد شريف ملک زاده نيز که سابقه فساد
خانوادگي دارد و حتي پدرش مدتي در تبعيد بوده و برادرش سابقه قاچاق مواد
مخدر دارد. شما هر چه مشاييون را بررسي کنيد بيشتر به رفتار جنسي
افسارگسيخته و منحرفانه آنها پي ميبريد. منظور اين است که اينها از لحاظ
اخلاقي کاملاً برخلاف ادعاهاي دينداري شان به شدت فاسد هستند.
پس ما حداقل با يک جريان منحرف
فکري و اخلاقي روبرو هستيم که هم از لحاظ اعتقادي ظرفيت درگيري با نظام را
داشته و هم به دليل روبرو بودن با انتخابات مجلس و رياست جمهوري مجبور است
که موانع را براي به دست آوردن کرسي بيشتر و مطرح کردن کانديداي خودش
کنار بزند.
مهريار پرشين: استاد، من از يکي از
دوستانم که در وزارت اطلاعات پست پائيني دارد شنيدم که مشايي دستگير اما
[...] آزاد شد. جناب نت کارشناس ،تا جايي که براتون امکان داره، لطف کنيد و
قضيه بازداشت مشايي رو توضيح بديد.
نت کارشناس: استاد، من بيش از يک
ربع پيش درباره دستگيري مشايي اطلاعات کاملي براي شما در پيغام خصوصي
ارسال کردم.
جواد مير...: آقاي نت کارشناس، در
مورد مشايي من هم خواهش ميکنم اگه امکان داره توضيح عمومي بديد. دستگير
بوده اين چند روز؟
نت کارشناس: دوستان توجه کنند. بحث
بازداشت مشايي و بقايي کذب بوده ولي احمدي نژاد مجدداً تهديد به استعفا و
قهر نموده است.
جواد مير...: اين اتفاق تهديد
احمدي نژاد دقيقاً کي افتاده آقاي کارشناس؟
محمود احمدي: خوشا به حالت اي نت
کارشناس.
نت کارشناس: تهديد به قهر توسط
احمدي نژاد ظرف هفته پيش صورت گرفته.
جواد مير...: آقاي نت کارشناس، اين
جريان ارتباط مشايي با همسر اولش رو ميشه توضيح بديد براي من که بيسواد
هستم مفيده. ممنون ميشم.
مهدي م...: استاد شهبازي. من مطالب
شما را مرتب دنبال ميکنم ولي نديدم که از زمان مطرح شدن پيشنهاد آقاي
خاتمي شما به اين موضوع پرداخته باشيد. در تحليل واقعه مشکوک فوت خانم هاله
سحابي بر خلاف نظر غالب که آن را سناريويي براي ايجاد اغتشاش تحليل کردند
من فکر ميکنم اين موضوع را بايد عمدتاً در ارتباط با پيشنهاد آقاي خاتمي و
به منظور از بين بردن فضاي پيگيري و اقبال بيشتر به اين پيشنهاد ارزيابي
کرد.
پس از طرح موضوع ابتدا مخالفتها
در ميان سبزها با اين پيشنهاد زياد بود ولي به تدريج و با گذشت زمان مورد
اقبال بيشتر واقع شد. فکر نميکنيد کشتن خانم سحابي و اقدامات بسيار خشن
بعدي در حمله به مراسم ختم براي از بين بردن زمينه پذيرش موضوع در ميان
بدنه اجتماعي جنبش سبز طراحي شده بود که البته در همين مدت کوتاه شواهدي از
مؤثر بودن آن را هم ميتوان مشاهده کرد. مثلاً آقاي امير ارجمند گفته:
منبعد تجمعات ما ديگر توأم با سکوت نخواهد بود.
در چنين شرايطي عملاً پيگيري
پيشنهاد خاتمي بسيار سختتر مي شود. براي درک اهميت اين موضوع توجه به اين
نکته نيز ضرور است که صحبتهاي امروز رهبري در مراسم 14 خرداد نيز به نوعي
متوجه اين موضوع بود وسعي داشت فضا را براي مصالحه در آينده آماده کند.
نظر شما در اين مورد چيست؟
شهبازي: جناب مهدي م... تحليل شما
درست است. به خيابان کشانيدن يا بهرهگيري از پتانسيل جنبش سبز تفاوتي
نميکند. هدف از سناريوي خانم سحابي همين بود.
مهريار پرشين: با آقاي مقدم شديداً
موافقم. اين ماجرا بعد از آن اتفاق افتاد که شايع شده بود خاتمي در مراسم
14خرداد سخنراني خواهد کرد.
سامان فرهو..: آقاي شهبازي، شما
عضويت در انجمن حجتيه را مانند تبار بهايي يا يهودي يکي از نشانههاي
وابستگي به شبکههاي مخفي ميدانيد. چرا گروهي را که يکي از شديدترين
مواضع را نسبت به بهائيت در قبل از انقلاب داشته و با مدارس علوي خيلي از
چهرههاي اسلامگرا، از حداد عادل تا سروش، را پرورش داده، اين طور ارزيابي
ميکنيد؟
شهبازي: جناب سامان فرهو...: انجمن
حجتيه پيچيدهترين و منسجمترين سازمان مذهبي- سياسي ايران است که بسيار
پنهان عمل ميکند. متأسفانه کار جدي درباره انجمن نشده هنوز. بنده خودم
نيز، مانند دهها هزار نوجوان ايراني ديگر، فعاليت مذهبي را با انجمن آغاز
کردم.
نت کارشناس: بايد ديد مشاييون چه
چيزهايي دارند و چه چيزهايي ندارند. مشاييون بخش فرهنگي دولت و هنرمندان را
در اختيار دارند. حمايت تودههاي مردمي را در شهرستانها در اختيار دارند.
در حوزه اقتصاد بيش از 6 بانک را در اختيار دارند. فضاي رواني اقتصاد کشور
را در اختيار دارند. يعني خيلي از مسئولين از اين ميترسند که اگر با
اينها برخورد جدي شود شيرازه کار يارانهها از هم پاشيده و تورّم وحشتناک
نظام را از پاي در آورد.
مهريار پرشين: مشاييون تعداد زيادي
پرونده عليه سران اصولگرايان و مراکز ديگر دارند! مشاييون تعداد زيادي از
نيروهاي امنيتي و نظامي جدا شده از سپاه و وزارت اطلاعات دارند!
مشاييون...
آرش آرامش: استاد، نقش نيروهاي
مسلح رو تو اتفاقات آينده چقدر ميدونيد، حالا چه سپاه و يا ارتش؟
نت کارشناس: درست است. مشاييون
پروندههاي زيادي در اختيار دارند که نوعي صلح مسلح ! را ايجاد کرده است.
مهريار پرشين: کاملاً درسته، و اگر
جنگ ميان دو طرف تا انتخابات مخفي بماند معلوم نيست چه آبروريزيهايي که
سر تبليغات نشود!
نت کارشناس: مشاييون تقريباً تمام
ارکان نظام و انقلاب را زدهاند و همه مخالفين [خود] را دزد نشان دادهاند.
دقت کنيد: مشاييون روحانيت سنتي و شبکه اجتماعي فعال در تهران و چند شهر
بزرگ را ندارند. اينجاست که تلاش دارند به جنبش سبز پيوند بخورند. اين يعني
حواس تان را جمع کنيد!
مهريار پرشين: البته من با يک
روحاني باسواد در مورد نيروهاي ماورائي صحبت ميکردم که ايشان امکان
استفاده از اين نيروها را براي انسان تأييد ميکرد. با اين حساب مشاييون
از اجنه هم بهرهمندند!
سيد ساجد فاطمي: اما طيف مراجع و
قم را ندارند و اين يعني بحران مشروعيت براي هر اقدامي.
جواد مير...: اما من فکر کنم قشر
بزرگي از بسيج و بدنه اصلي سپاه با رهبري هستند.
سيد ساجد فاطمي: و طرفداران رهبري
را هم ندارند.
بهروز ك...: جناب نت كارشناس، يه
وقتايي كه نيستي انگاربخش خبري تعطيل شده. وقتي كه مياي با اخبارت همه رو
به وجد مياري. اصطلاح فرقه مشاييه رو هم اولين بار از شما شنيدم.
جواد مير...: تا رهبري نباشه
طرفداري اون بخش از بسيج و سپاه را هم ندارند.
سيد ساجد فاطمي: درست ميفرمائيد
آقا جواد.
جواد مير...: من با اين حرف که
ميخواد خودشو به جنبش بچسبونه کاملاً موافقم. بايد هشيار بود.
مهريار پرشين: خيالتان راحت! تيم
مشايي به دليل تنفري که بدنه جنبش از تمام ارکان اين دولت دارد به جنبش سبز
جوش که هيچ، چسبيده هم نخواهد شد!
مهدي ايراني: جناب نت کارشناس، آيا
فکر ميکنيد اين جريان صرفاً به مشاييون ختم ميشود؟ يا اينها چهرههاي
روي صحنه يک جريان پنهان و ريشهدار هستند؟ به نظر من اگر صرفاً مشاييون
باشند هر قدر قدرت داشته باشند نظام راحت آنها را جمع ميکند.
آرش اشکاني: آقاي کارشناس، شما
احمدي نژاد و مشايي را با هم از همه لحاظ متحد ميدانيد. منظورتان از
مشاييون احمدي نژاد هم هست؟
نت کارشناس: اگر مطالب قبلي مرا
ميخوانديد متوجه ميشديد که از همان اوّل نوشتم اين دو نفر (مشايي و احمدي
نژاد) يک نفر هستند.
آرش اشکاني: و البته به نظر من هيچ
جمعيت قابلي از مردم حاضر نيستند به خاطر مشاييون به خيابان بيايند. اگر
منظور از مشاييون احمدي نژاد و تيمش باشد تعداد زيادي نماينده مجلس هم
دارند.
نت کارشناس: دوستان، از بحثهاي
پراکنده بپرهيزيد. بحث هارپ و نيروهاي ماورايي را تمام کنيد. الان براي
نظام خطر پيوستن جنبش سبز با مشاييون است.
جواد مير...: با نت کارشناس
موافقم.
محمود احمدي: نت کارشناس عزيز،
مطلب مهمي که استاد شهبازي مطرح ميکنند حمايت گروههاي ظاهرفريبي که از
لحاظ تاريخي دونمههاي ايراني و يا ارگنهکن و گلاديو ايراني ناميده
ميشوند از مشايي است.
نت کارشناس: شما فکر ميکنيد مثلاً
لازم است سبزها بيايند عکس مشايي را به سينه بزنند؟ آزادتر فکر کنيد
دوستان. همين که شوراي هماهنگي پيام داده که راهپيماييهاي بعدي سکوت
نخواهد بود، همين يعني پياده نظام مشاييون شدن.
مهدي ايراني: پيوستن جنبش سبز با
مشاييون؟! مشايييون در خواب مگر چنين چيزي ببينند.
جواد مير...: مخصوصاً که اپوزيسيون
خارجي هم داره تلويحاً اينو القا ميکنه به مردم.
بهروز ک...: آيا تا به حال شده
مشايي مطلبي گفته باشه و احمدي نژاد تأييدش نكرده باشه؟ يك بار صراحتاً
گفت: مشايي از اولياءالله هستش.
جواد مير...: و توجه داشته باشيد
که سطح تحليل بسياري از مردم در حد همون حرفهاي اپوزيسيون خارجي محدود
است.
مهريار پرشين: اتفاقاً شوراي
هماهنگي راهپيمايي سکوت اعلام کرده که با مخالفت بدنه جنبش روبرو شده.
آرش اشکاني: دوستان توجه کنند:
حمايت نوريزاده، گنجي و... از مشاييون.
جواد مير...: در هر حال الان فقط
مشاييون هستند که ميتونن از اين اعتراضات به نفع خودشون استفاده کنن.
جواد مير...: حتي اگه در اين حد
باشه که به نام رهبري سرکوبهاي خشن انجام بشه.
آرش اشکاني: من به شخصه چند نفر از
آشنايانم را ميشناسم که سبزتر از سبزها بودند و طرفدار مشايي شده بودند
به خاطر مخالفت با راست افراطي.
نت کارشناس: آقاي محمود احمدي، من
تخصصي در اين زمينه (ارگنه کن، دونمه و ...) ندارم. اصولاً نگاه بيرون از
نظام ندارم. بنده سالهاست اعتقاد دارم که اگر ما داخل را درست بچسبيم
جريانات تاريخي و نفوذي کار اساسي نميتوانند بکنند چون بايد در داخل بروز
و ظهور داشته باشند. ديدهايد که هيچگاه در اين گونه موارد اظهار نظر
نکردهام .
جواد مير...: و بعد ببينيم که سطح
مشروعيت فوقالعاده از اين که هست پائينتر اومده و به راحتي انسجام قدرت
در نظام از دست بره و بقيه سناريوي تجزيه که ميدونيد.
سيد ساجد فاطمي: دوستان، هرگونه
اغتشاش يا درگيري در اين برهه به نفع نظام و ايران نيست.
آرش اشکاني: الان خارج نشينان
تندرو دارند امثال قاليباف را تخريب ميکنند براي باز شدن جاده مشاييه.
جواد مير...: ما نبايد بازي
بخوريم. البته مطرح شدن قاليباف رو هم زياد به فال نيک نگيريد. اين عيب
ماست که هميشه براي اين که يه چيزي رو رد کنيم به گزينه ديگري پناه مياريم،
در حالي که بايد انتخاب آزاد داشت بين خوبهايي که ميپسنديم، نه اين که
احمدي نژاد نباشه پس قاليباف رو بچسبيم.
نت کارشناس: دوستان تشتت آراء را
کنار گذاشته و به اطرافيان خود شناخت و بصيرت بدهيد. خيليها فکر ميکنند
که سبزها زير نظر اينها نخواهند رفت ولي کاملاً اشتباه ميکنند.
محمود احمدي: اين که امروز مشايي
مهار شود و دو سال ديگر دوباره گرفتار يکي ديگر شويم که شايد ديگر مهار
نشود غمانگيز است.
نت کارشناس: الان چه چيزي اصلاح
طلبان ميگفتند که اينها عمل نکردهاند؟ موضعگيري مشاييون در رابطه با
حجاب را کدام اصلاح طلب داشته؟ چند فيلم را رفع توقيف کردهاند؟ کدام
اصلاح طلب جرئت داشت در مجلس رقص با قرآن بنشيند؟ کدام اصلاح طلب جرئت
داشت با رهبري چيزي به غير از چشم بگويد؟
مهدي ايراني: دوستان در تحليل جنبش
سبز دچار اشکال هستند به نظرم. جنبش سبز داراي سه طيف مشخص در درون خود
است: 1- اصلاحطلبان، 2- براندازان يا تجديدنظر طلبان، 3- بخشي از نيروهاي
طرفدار نظام که اصلاح طلب نيستند. بخش تجديدنظر طلب، که از بخشهاي ديگر
بزرگتر نيست ولي سروصداي زيادي دارد، با راهپيمايي سکوت مخالفت کرده. دو
بخش ديگر محال است با مشايي همراهي کنند. بخش برانداز توان ايجاد حرکت
اجتماعي ندارد که بخواهد به مشايي کمک کند.
جواد مير...: آقاي نت کارشناس. من
که نتونستم ولي شما براي دوست من که الان کنار من نشسته و در بحث شرکت
ميکنه توضيح بديد چگونه امکان داره مشاييه از اعتراضات به نفع خودش
استفاده کنه.
نت کارشناس: دوست آقاي جواد مير...
کوچکترينش اين که هر چه سبزها شلوغتر کنند ناجا و سپاه و دادستاني
بيشتر مجبور هستند به دولت بچسبند و اختلافات را موقتاً کنار بگذارند. با
توجه به وضعيت منطقه هيچ چيز براي نظام بدتر از اعتراضات خياباني نيست.
اين کمترين خدمت سبزها به مشاييون است.
آرش اشکاني: آقاي جواد مير...
اولاً اعتراضات بحث را از سمت مشاييه به سمت جنبش سبز ميبرد. ثانياً باعث
تقويت اين ميشود که در انتخابات بين مشاييه و راست سنتي مشاييه را
برگزينيم. شما نگاه کنيد که خيليها احمدي نژاد را از مشايي جدا ميدانند.
سيد ساجد فاطمي: دوستان، آيا خاتمي
با 20 مليون رأي جرئت قهر داشت؟ ولي احمدي اين کار را کرد. پس مخالفين
نظام، که اتفاقاً در جريان سبز بدنه اجتماعي پيدا کردهاند، قطعاً با
آنها همراه ميشوند. اگر موضع کسي نه به رهبري باشد با فضاسازي مشاييه و
خبرسازي و غيره ميتواند به راحتي پياده نظام آنها شود.
جواد مير...: دوست من قانع شد. از
هر سه نفرتون تشکر ميکنم.
آرش اشکاني: و خيليها هم معتقدند
مشايي و احمدي نژاد سبب سقوط نظام ميشوند و به آنها رأي خواهند داد.
مهدي ايراني: سياست جنبش سبز در
حال حاضر اين است که بدون در نظر گرفتن اختلافات دروني حکومت مسير خودش را
ادامه دهد. سياستهاي شوراي هماهنگي در اين جهت است. الان رهبران جنبش چند
ماه است بازداشت هستند و البته جمع خيلي از مسائل با هم باعث ميشود آنها
در سالگرد انتخابات فراخوان مجدد بدهند. اين ربطي به مشاييه ندارد. آنها
راه ديگري ندارند. چون نظام هم تن به مصالحه نميدهد.
شهبازي: يک توضيح ميدهم درباره
اپوزيسيون خارج از کشور.
اپوزيسيون خارج از کشور يک دست
نيست. مهمترين بخش آن نيروهاي فدايي و چپ است که عمدتاً به آلمان و
فرانسه رفتند. بخش مهمي از اينها افراد سالم و صادقي هستند يا بودند.
مهرداد عاليخاني (صادق)، که عامل اصلي قتلهاي زنجيرهاي بود و همه قتلها
را او هدايت ميکرد مانند قتل مجيد شريف با تزريق آمپول به زير ناخن بزرگ
در يک انبار، و يا ماجراي اتوبوس ارمنستان را، بخش عمده پرونده فدائيها را
به آلمان منتقل کرد. يعني پرونده عظيمي از افراد در اختيار سرويس اسرائيل
قرار گرفت. اصل پرونده ها را، و از اختيار ايران خارج شد. از آن زمان شروع
کردند به شبکه زدن در ميان اين افراد. اين نيروي کثير و مهمي بود از نظر
وزن سياسي.
بخشي از اپوزيسيون، که اکنون
عملاً رهبري خارج از کشور را به دست دارد و سايتهاي پربيينده دارد و از
سوي رسانههاي خاص غربي حمايت ميشود و گاه به آنها جوايز ميدهند و مشاغل
عالي دارند، اينها کارمندان حقوق بگيرند. يعني در نهادهاي وابسته به
سرويسهاي غربي بهويژه آمريکا کار ميکنند و سرنخ اين نهادها دست
نئوکانهاست؛ مثل پل ولفوويتز و دوستانش که رابطه نزديک دارند با امثال
عباس امانت و ديگران.
آرش اشکاني: جناب شهبازي، همانطور
که خودتان قبلاً گفتيد گنجي و نوري زاده مبلغ مشاييه شدهاند. صادق
زيباکلام قبل از خانه نشيني احمدي نژاد از مشايي حمايت ميکرد ولي تازگيها
نديدم حمايت کند.
شهبازي: يعني اينها حتي به دولت
آمريکا هم واقعاً وابسته نيستند بلکه شبکه ايراني نئوکانها و حتي اهرم
فشار آنها بر سياست رسمي آمريکا بهشمار ميروند. اينها نيز چند دسته
هستند: يکي کساني هستند که از ابتدا عامل بودند و اوائل انقلاب با مأموريت
وارد نهادهاي ايران شدند مثل سپاه و غيره. يکي کساني هستند که به دليل
فساد مالي يا اخلاقي يا تغيير اعتقادات به خدمت درآمدند. يکي هم بخشي هستند
که از بد حادثه به خارج رفتند و براي ارتزاق هيچ راهي ندارند و به اجبار
به خدمت درآمدند چون خيلي بهتر است به جاي ظرفشويي در رستوران مفسر و
تحليلگر و نويسنده باشند و بابت هر مقاله يا مصاحبه مثلاً پانصد دلار
بگيرند. بخشي از اينها واقعاً بچههاي خوبي هستند ولي گير کردهاند. اسم
اين مجموعه را ميگذارم «اپوزيسيون حقوقبگير» يا «اپوزيسيون کارمند» که
درواقع کارمند نئوکانها هستند.
اين گروه شاخص ماست براي تحليل،
زيرا اينها مواضع نئوکانها را منعکس ميکنند؛ خواست نئوکانها را که با
نظر کارشناسي يا حتي سياست رسمي دولت آمريکا متفاوت است. بر اساس اين شاخص
ببنيد آن «اپوزيسيون کارمند» يا «اپوزيسيون حقوق بگير» چه خطي را در
ماههاي اخير دنبال ميکند؟ اين شاخص ماست براي اين که منافع ملي را تشخيص
دهيم. تأکيد ميکنم که اين «اپوزيسيون کارمند» حتي بيانگر مواضع دولت
آمريکا هم نيست گرچه ممکن است نان دولت آمريکا را بخورد. نماينده ايراني
سياست و استراتژي نئوکانها است که از اسرائيل بالاترند. نئوکانها سخنگوي
سياسي و فکري کانونهاي قدرت جهاني هستند. يعني همانها که به گفته ميرزا
علي اصغر خان اتابک سياست جهان را تعيين ميکنند. يعني همان ها که
در نهادهايي مثل
کلوپ بيلدربرگ هر سال جمع ميشوند و اسرائيل عامل و ابزار آنهاست. جمله اتابک را در
کامنتهاي يادداشت قبل آوردهام.
نت کارشناس: در واقع آن فتنه و
بلايي که ازش ياد ميکنند همين درگيريهاي چندجانبه است. زماني که سبزها
پياده نظام مشاييون شده و طرفداران اندک مشاييون در بسيج و حزبالله به
خيابانها بيايند و روحانيت هم شقه شقه شود و تورم هم کمر بشکند و مجلس
نيز بين طرفداران و مخالفان احمدي نژاد تکه تکه شود و اعتراضات خياباني شود
بلا نيست؟ زلزله نيست؟ گودزيلا نيست؟ ول کنيد مزخرفات مهدي خزعلي را. من
حتي اعتقاد دارم استاد بيش از حدي که لازم است به مهدي خزعلي بها ميدهد.
او موج سواري بيش نيست که به دليل نشست و برخاست با دوستان متنفذش در دولت
و ساير آقازادهها اخباري دست و پا شکسته پيدا ميکند و با ذهن خود، که
ذهني داخل نظامي و آگاه به ادبيات حاکميت است، پرورش ميدهد و چيزکي
مينويسد. دروغگويي است کم همتا. الان واقعاً خطر مشاييه و خطر پيوستن
جريان سبز به آنها بزرگ و مهلک است.
سمانه...: با اجازه استاد!
مدتهاست که مطالب دوستان رو در سکوت و بدون اظهارنظر ميخونم و چون دانشي
در اين مورد ندارم اظهار نظر نميکنم. اما يک نکته پا برجاست و اون اين
که مردم ما تحقير شدهاند؛ چه کساني که مؤمنانه احمدي نژاد رو انتخاب کردند
و اون رو مأمن مذهب ميدونستند و چه ما سبزها که واقعاً اکثرمون جريان
انحرافي رو نه از روزنامه «جوان» و... بلکه از همون ابتدا به ادبيات
سالوسانه و پر از نفاق و بدعتهاي بينظير در مورد اشخاص و... داريم
ميبينيم. همه آنچه ميخوايم شاهد از بين رفتن پايههاش در سياستکاري
همه طيفهاي دو جريان انحرافي هستيم. يعني فکر ميکنيد با انداختن سبز به
دامن غرب و حالا به دامن مشاييسم مشکلي از اصل قضيه حل خواهد شد؟ شالوده
جنبش ترکيبي هوشمند از نسلي است که هر دو جريان براش انحرافي است.
آرش اشکاني: آقاي کارشناس، پيشنهاد
شما چيست براي جدايي سبزها از مشاييه؟
مهدي ايراني: اين که تصور شود
احمدي نژاد براي جنبش سبز جذابيت دارد کاملاً اشتباه است. تنها براي بخشي
از آن که برانداز هستند جذابيت ممکن است داشته باشد. اما ريشه جنبش سبز
برانداز نيست به دلايل مختلف. جريانهاي برانداز هم توان ايجاد حرکت
اجتماعي ندارند. ذات جنبش سبز و نيروهاي مؤثر آن به گونهاي است که احمدي
نژاد را نمي پذيرد. اين يک جنبش شهري است. با احمدي نژاد ائتلاف نميکند.
آرش اشکاني: استاد، به نظر شما هم
تظاهرات سبزها در اين مقطع به سود مشاييه و نئوکانها است؟
مهدي م...: جناب آقاي شهبازي، در
مورد ارتباط احتمالي بين واقعه خانم سحابي و موضوع مصالحه جنبش سبز با
نظام (پيشنهاد آقاي خاتمي) نظر شما را جويا شده بودم. تحليلم اين بود که آن
واقعه ساخته و پرداخته کانوني است که به نفعش نيست چنين مصالحهاي واقع
شود.
آرش آرامش: استاد جواب سئوال من را
هم اگر امکان دارد توضيح دهيد لطفاً.
آرش اشکاني: آقاي آرامش همه فارسي
مينويسند، شما هم لطف کنيد فارسي بنويسيد.
آرش آرامش: عزيزم، ببخشيد. امکان
فارسي نوشتن ندارم. معذرت ميخوام.
گرين داو: در حال حاضر، با شرايط
همين امروز، جنبش توانايي اعتراض خياباني ندارد مگر اين که تحريک بزرگي
ايجاد شود که نشده. پس يک لولو رو از بين حمله خارجي و کودتا [...] و
تظاهرات جنبش خارج کنيد تا ببينيم چگونه ميشود کشتي نظام را حفظ کرد.
شهبازي: جناب آرش آرامش. متأسفانه
با خط فينگليش مشکل دارم. همه سئوالهاي شما را جدا کردهام که بخوانم و
پاسخ بدهم :)
نت کارشناس: شب همه دوستان به خير.
سمانه...: براي نمک مجلس عرض کنم
که گروهي رو ساختهاند برادران عرزشي به عنوان گروه شهيد سعيد امامي که
بنده رو هم عضوش کردند. اين که چه تشابهي در ديدگاه من و اون لعنتالله
ديدند هم جاي بسي سئوال است!
مهريار پرشين: به نظرم با حضور و
آزادي رهبران جنبش امكان احتمالي سوءاستفاده از تظاهرات سبزها از بين
ميره.
آرش آرامش: استاد، سئوال خودمو
مجدداً ميپرسم. شما نقش نيروهاي نظامي ايران را در آينده نزديک چطور
پيشبيني ميکنيد؟
مسعود ط...: اگر ميشد کمي هم
درباره "آناليز مودال" اينجا بحث ميشد واسه من خيلي خوب بود، چون دو روز
ديگه امتحانه و من تقواي ترک بحث اينجا رو ندارم!
شهبازي: پاسخ به پرسشهاي آقاي آرش
آرامش:
1- درباره خانواده کاشاني، اگر
منظورتان پسران مرحوم آيتالله کاشاني است، اجازه دهيد در موقعيت ديگر صحبت
کنيم. در وبلاگم به اندازه کافي با محمود کاشاني و بقاياي حزب بقايي
کرماني درگير شدهام.
2- سئوال دوّم را پاسخ دادهام.
عمر مفيد بنده تمام نشده، فکر کنم تازه شروع شده. الان فقط 55 سال دارم.
آقاي دکتر محمدعلي موحد در شصت سالگي پس از بازنشستگي تازه نويسنده شد و
يکي از بهترين محققين و نويسندگان :)
يک توضيح: بعضيها با هر مرام و
مسلکي نميتوانند از وطن خود دل بکنند. مرحوم فريدون آدميت با بنده دوست
صميمي بود اواخر عمرش. درد دل ميکرد. پس از درج مقالات سيد حميد روحاني
عليه او، که لحن بسيار تندي داشت، خانهاش در يوسفآباد را بهنام خواهر
زنش کرد و رفت لندن. آنجا حاضر نشد به خدمت هيچ جريان سياسي يا... در
بيايد. در فقر زندگي ميکرد. آقاي خامنهاي فهميدند و فرستادند دنبالش و
برش گرداندند. اينجا هم مناعت داشت و مستقل بود. نظراتش هر چه باشد،
شخصيتي مستقل و با مناعت طبع بود و زير منت هيچ کس نرفت تا پايان عمر. خدا
رحمتش کند. :)
3- فرمودهايد: «دوستان، من با
قاطعيت ميگم هيچ تهديد خارجي وجود نداره البته از نوع نظامي.» اين قاطعيت
از کجاست؟ تحليل است يا خبر؟ قطعاً خبر نيست مگر در سطوح عالي تصميمگيري
باشيد که نيستيد. بنده هم خبر ندارم ولي بر اساس تحليل و مستندات خبري
تهديد خارجي را جدّي ميدانم.
4- فرمودهايد: «نقش نيروهاي مسلح
را در اتفاقات آينده چقدر ميدانيد، حالا چه سپاه و يا ارتش.» نيروهاي
مسلح نيز مثل آحاد مردمند. تفاوتي نميکند. در ايران برخلاف حکومتهاي
ميليتاريزه، مثل عراق دوران صدام يا سوريه يا ليبي، نيروهاي مسلح نقش
تعيينکننده ندارد. ساختار سياسي ايران، خوب يا بد، ساختار خاصي است که با
الگوهاي رايج در طبقهبندي حکومتها منطبق نيست. ساختار بسيار پيچيدهاي
است.
آرش آرامش: استاد عزيز، شما بهتر
از هر کس ديگري ميدونيد براي عمليات نظامي تدارکات لازم هست که در حال
حاضر وجود نداره. دوّم، مسائل عليه طرف مخالف لازم هست که اونم با مشکلات
درون گروهي در ايران احتياجي ديده نميشه. سوّم، مسئله اقتصادي ايجاد ميشه
که ايران در توازن اقتصادي تقريباً به حساب نمياد. اين فقط يک سري مسائل
موجود بود راجع به خطر حمله نظامي!
در مورد کاشاني با شما موافقم و
اميدوارم روز ديگر در موردش صحبت کنيم. اما در مورد سن حضرتعالي مقصود
زندگي فيزيکي نبود منظورم ارزش فکري براي رژيم بود.
شهبازي: جنابعالي ساختار سياسي
ايران را نميشناسيد. آنچه من کردم خودم کردم و با فکر و تلاش خودم. در
ساختار سياسي ايران به سادگي فلان فرد بيسواد ميتواند رئيس مؤسسه
تحقيقاتي شود همانطور که هستند. من خودم بوده، هستم و انشاءالله خواهم
بود. کسي نيست در اينجا که برنامه ريزي و حمايت کند براي به کارگيري نخبگان
:) اگر جز اين بود بسياري از نخبگان علمي و فکري به دليل رها شدن و بي
توجهي از ايران خارج نميشدند.
آرش آرامش: با توجه به همين گفته
شما آيا اين رژيم احتياج به حمله خارجي داره و يا همين رؤسا به راحتي کار
مورد نياز خارجيها رو انجام ميدن؟
شهبازي: جناب آرامش. منظورم از
حمله نظامي، حمله مدل عراق و افغانستان نيست. ضربه به تأسيسات ايران است و
سناريوي آشوب داخلي. ذيل دو يادداشت قبل در کامنتها مفصل گزينهها بحث شده
و کامنتهاي فراوان موافق و مخالف آمده. اجازه دهيد اين بحث را تکرار
نکنيم.
مهدي ايراني: در حال حاضر حاکميت
ميتواند مطمئن باشد که جنبش سبز با مشاييه ائتلاف نخواهد کرد البته اگر
تحليل درستي داشته باشد. جنبش سبز از ابتدا هم برانداز نبود و به نظر من
تحليل حکومت اشتباه بود. منتها نبايد آن را تحريک کرد. ماجراهايي مثل کشته
شدن هاله سحابي خون مردم را به جوش ميآورد. اين را نميشود گفت پيوند جنبش
سبز با مشاييه. اين يک اشتباه واضح است که مردم را تحريک ميکند. جناب نت
کارشناس در بحث قبلي مدعي شدند که در وقايع سال 88 نيروهاي اطلاعاتي بايد
بهتر رصد ميکردند. در جواب بايد بگويم اتفاقاً برعکس بايد کمتر تحريک
ميکردند. نتيجه انتخابات، مناظرهها، تبليغات احمدينژاد، وقايع روز
انتخابات، کتک زدن مردم در روزهاي بعد انتخابات، حمله به کوي دانشگاه، خس و
خاشاک خواندن مردم و غيره. چقدر بايد يک مردمي را تحريک کرد و انتظار داشت
بيرون نيايند. متأسفانه تحليلها اشتباه است و از درون همين تحليلهاي
اشتباه اتفاقات ناگوار روي ميدهد.
شهبازي: فعالين تيم
رسانهاي مشايي، پس از يک دوره شوک و ترس، از کما خارج شده و بتدريج
فعال ميشوند. يک نمونه اين وبلاگ است. [+]
درباره آقاي مصباح چنين نوشته: «اگر مصداق علامه!! بودن اين است كه
ديگران را بر اساس مسموعات "آشغال" بناميم من از اين علامه بري هستم.
اگر من علامه هستم و نميدانم كه نبايد بر اساس مسموعات اظهارنظر كنم
پس من با يك عامي بي سواد چه تفاوتي دارم؟ اگر من علامه هستم و حكم
تهمت را ميدانم و هر روز تهمت ميزنم كه واي بر من و علمم و اگر
نميدانم روي چه حسابي خود را علامه ميدانم؟؟؟»
آرش کورش: استاد، متأسفانه [...]
قرار گرفتن متخصصين و افراد سالم در ساختار مديريتي کشور بزرگترين خطر
براي منافع اين مفسدين قدرت طلب جانماز آبکش است.
آرش اشکاني: من لينک اين متن را
گذاشته بودم به خاطر اهميتش يک بار ديگر متن و لينک را ميگذارم. [+]
عماريون: «برنامه فتنهگران و جريان انحرافي در مراسم ارتحال امام.» بسيار
آشکار است که به هم زدن مراسم ديشب از سوي چه کساني انجام شد.
اميرحسين ف...: بسيار خواندم در
اين روزها همه نظرات و کامنتها را . نيازي نبود که حرفي بزنم چون همه
سئوالات و جوابها وجود دارند. غير از يک سئوال: ما بايد چه کنيم؟ ايراني
در داخل ايران چه بايد بکند و در خارج ايران چه؟ تحليل يک کار علمي است،
اما عملکرد يک وظيفه است. وظيفه ما قطعاً فقط رصد کردن شرايط نيست. به نظر
شما وظيفه اصلي چيست؟
شمس ايراني آزاد: شرمآورترين بخش
صحبتهاي بعضي دوستان سخن راندن از جنبش سبز به مثابه يك فحش و يك دشمن
است. متأسفم براي برادرا و خواهراي خودم كه بعد از اين همه سئوال عينك
ايدئولوژي خودشون رو نتونستند كنار بگذارند. تا مرز سياست ورزي هنوزها بايد
است.
احسان ک...: خيلي مطمئن نباش
برادر. تجمع ديروز و تجمع احتمالي 22 خرداد از مواردي است که هوشياري سبز
ها را لازم داشت و دارد که مستمسک مشاييون نشوند. متأسفانه اکثر دوستان
سبز بر موج احساساتي سوارند که ميتواند آنها را به صخره بکوبد. دوست من،
با سبزبندي احساسات ديگر دوستان را متهيج نکن. بهترين عکسالعمل اين روزها
نشستن و نگاه کردن است،تا "مشغل الظالمين بالظالمين" باشد.
شمس ايراني آزاد: ديروز به خاطر
قتل جديد بود اخوي، شماها هم كه تخصص داريد توي قلب مسائل، من تصور ميكنم
كسي واقعا دغدغه نظام رو داشته باشه بايد جنبش سبز رو جدا كنه از باقي
مسائل. راستي اين جنس حرف ها رو قبلاً توي بازجوييها زياد ميشنيدم عزيز.
روز 25 بهمن كه حكومت شوكه شد و كار به جلسه فوري سران رسيد معلوم شد جنبش
سبز رنگ بازي نيست. اينجا هم نيومدم تفكرات خودم رو بيان كنم و يا كسي رو
مذمت كنم. تندترين صحبتهايي كه اينجا ميشه رو خيلي راحت ميشنوم چون اين
رو خوب ياد گرفتم ولي وقتي ديدگاهها اينقدر راديكاله راستش مطمئن ميشم
اين نظام كه من هم زماني براش خيلي چيزهام رو دادم توسط همين ياران چند
آتشه از پا دربياد. پاشنه آشيل شما نازنينان همينه كه حاضر نيستيد خودتون
رو از موضع فعلي ببينيد. اتفاقاً وقتي نگاه ميكنم امثال من به اين نظام
بيشتر خدمت ميكنيم تا كساني كه واقعاً ذوب هستند. بگذريم. من اينقدر
برادر و خواهرام رو دوست دارم كه حاضرم كشته بشم ولي همگي سربلند باشند.
باور كن اين جمله رو واسه تهييج نگفتم، صادقانه بود.
سامان فرهو...: جلوگيري از تجمع
سبزها که با نصيحت و خواهش و تمنا ميسر نميشود. حکومت بايد خواستهاي آن
ها (حداقل مطالباتي که خاتمي مطرح ميکند) را به رسميت بشناسد تا بتواند
با آنها به تفاهم برسد. چنين انگيزهاي حداقل در حال حاضر در سران نظام
ديده نميشود. [...]
احسان ک...: من هم به صداقت شما
شکي ندارم و به همين دليل هم نصيحت تان کردم. اما دوست عزيز به ياد داشته
باش که در فيسبوک شما مخاطب خود را نميبيني و نميشناسي. احتياط التزام من
و شما در نوشتن و خواندن است. به قول استاد آزادانديشي مهم است.
دوستان عزيز، فرضي کنيد و خود را
در مقام رئيس جمهور يا وزير يا فرماندار يا فرمانده سپاه و بسيج ببينيد.
هنوز که هنوزه به جنبش سبز از منظر يک بلوا و شورش نگاه ميکنند و به همين
دليل با سرکوب و نيروي ضد شورش به مقابله با تجمعات آنها دست ميزنند. از
طرفي به دليل آغاز عنقريب انتصابات مجلس و غيره، حضرات مشاييون و حسنيون و
حسينيون مخفي و غير مخفي نيازمند يارگيري هستند و ليدرهاي جنبش سبز هم که
در بازداشت و سکوت. حالا هرکسي که بتونه از اين پتانسيل رها شده بيشترين
يارگيري را بکند، خب معلومه ديگه. دوستان بايستي خيلي هوشيار باشند.
متأسفانه اين روزها بايستي حتي به خودشون و تفکرات خودشون هم ظنين باشند
(ايضاً خود بنده)، تا مبادا به گروهي خاص موج سواري بدن. ما که گفتيم.
نگيد کسي نگفت!
جوان ايراني: يکشنبه هفت صبح گذشت.
چه خبر؟
گرين داو: داوود احمدي نژاد در جمع
راهپيمايان 15 خرداد ورامين: «جريان انحرافي دجال زمان است.» [+]
پوريا گمنام: سلام دوستان. خسته
نباشيد. استاد نيومدند هنوز؟ چرا خبري نشد؟ اين خزعلي با اين مشايي ما رو
سر کار گذاشتند يعني؟
آرش آرامش: دوستان، هيچ دقت کرديد
در باب مواد مخدر افغانستان و پاکستان گرفتاريشون کمتر کشور ماست؟ واقعاً
چرا؟
محمود احمدي: جناب آرامش، تعداد
معتادين در پاکستان بيشتر از کشور ماست.
آرش آرامش: عزيزم، نسبت جمعيتي
ايران از پاکستان وضعيت بسيار بدتري داره.
محمود احمدي: اشتباه ميفرماييد.
آمار دولت پاکستان واقعي نيست. يک دوري تو کراچي بزنيد. يک سري هم به
اصفهان يا تبريز . جوّ نده برادر!
شقايق موسوي: چند روزي است که
سايتهاي منسوب به آقاي مشايي به روز نميشود و اصولا اين سايتها مثل
تماشانيوز هيچ تاريخي بالاي صفحه اصلي و يا مطالبشان ندارند. من حدود يک
هفته قبل براي اولين بار اين سايتها را باز کردم. از آن روز تا حالا هيچ
تغييري نکردهاند. يک نکته در آرم سايت تماشانيوز مرا به فکر وا داشت: يک
چشم در حال تماشاست. در حالي که همه ميدانيم انسان با دو چشم ميبيند.
احساس ميکنم طراح به عمد يک چشم را تصوير کرده تا بيننده را به ياد يک
موضوع بيندازد. چه موضوعي؟ به نظرم ميرسد اين گروه در حال تلقين اين
هستند که دجال شمرده شوند که علامت مشهورش در روايات "يک چشم " است.
حسن متحير: پانزدهم خرداد هم تمام
شد و هيچ اتفاقي نيفتاد. همه سركاريم عجيب.
روحالله آقا...: اوّل رجب گذشت
وخبري نشد. به نظرم اين هم بلوف سياسي از جنس همانهايي بود که استاد گفتند
مهدي خزعلي ميزنه براي اين که بگويند اجنه و ارتباط با غيب و هارپ دروغه و
قبلا هم از اين حرفها زدهاند.
حامد تاج: روح الله جان، اگر درست
متوجه شده باشم، يعني معتقديد اجنه و ارتباط با غيب و هارپ راسته؟
روحالله آقا...: راست ودورغش با
خدا. اگرهم راست باشه و اعلام اين که فلان روز اتفاقي ميفته وبعد نيفته
ميخواهند اذهان به طور کلي از اصل موضوع منحرف بشه.
[در پي مجادله قلمي طولاني و شديد
ميان آقايان آرش کورش و سيد ساجد فاطمي در غياب اينجانب که منجر به اعتراض
برخي دوستان از جمله آقايان کورش علياني و محسن حاجي کريمي شد:]
نت کارشناس: من بارها از دوستان
خواهش کردهام چون اينجا توسط گروههاي مختلف داخلي و خارجي و سرويسهاي
امنيتي خودي و غير خودي و در آخر توسط علاقمندان ايراني رصد ميشود، تلاش
کنند تا وزن فيسبوک را پائين نياورند. خدا ميداند که بابت نشت هوشمندانه
برخي اطلاعات در اين فيس با استادي آقاي شهبازي چه بازيها که در اين چند
روز بهم نخورد. و ديگر اين که باعث ترس و هراس مردم مظلوم که از شدت
بيخبري و استيصال در اين روزها و براي کسب جرعهاي دانش و حقيقت به فيس
استاد مراجعه ميکنند نشوند و ذهنشان را پريشان نکنند.
شهبازي: دوستان عزيز. من هنوز به
دلايلي فرصت نکردهام کامنتها را بخوانم. فقط ميدانم جدالي ميان آقايان
آرش کورش و سيد ساجد فاطمي در گرفته. اين را از کامنت آقاي علياني فهميدم.
اجازه بدهيد برويم سراغ بحثهاي
ماورايي! باور کنيد، من به تجربه به يقين رسيدهام، حالا قبول کنيد يا
نکنيد، که هر وقت کاري ميکنم که خيلي اثرگذار است بلاهاي عجيب پشت سر هم
نازل ميشود. از جاهايي که اصلاً تصوّر نميکنم. درست مثل اين که دارم
بمباران ميشوم از مجاري که اصلاً بهم مربوط نيستند. نه يک بار، نه دو بار،
دهها بار اين را تجربه کرده و يقين پيدا کردهام. به شوخي به بعضي دوستان
ميگويم: مثل اين که کاري کردهام که شيطان خيلي عصباني شده و دارد مرا
بمباران ميکند. واقعاً شبيه به اين است. حالا اين هم ماجراي صفحه فيسبوک.
مثل اين که شيطان خيلي عصباني شده :)
آرش اشکاني: جناب شهبازي، پريروز
همينجا بحثي بود که آقاي نت کارشناس معتقد بودند راهپيمايي سبزها در اين
مقطع به نفع مشاييه است. جدا از 22 خرداد، در بيانيه شماره ٢ «ستاد برگزاري
بزرگداشت هفتمين روز شهادت هاله سحابي» که توسط گروهي از فعالان دانشجويي
تهران تشکيل شده مجدداً از حاميان جنبش و شهروندان خواسته شده است تا بعد
از ظهر روز سه شنبه هفدهم خرداد ماه روبروي دفتر سازمان ملل حضور به هم
رسانده و با برافراختن نمادي سياه و تجمع "سکوت"، آئين تعزيت ايراني را
گرامي بدارند.»
محمود قا...: دوستان عزيز به اصل
موضوع بپردازيد تا ما که اطلاعات و دانشي نداريم بتوانيم از شما عزيزان
حداکثر بهره را بگيريم. براي پاسخ به سئوال مطرح شده از سوي استاد شهبازي
دوستان لطف کنند روشن کنند:
1- آيا اولاً خود اسرائيل در حال
حاضر در شرايطي هست که توان حمله به ايران را داشته باشد؟
2- آيا شرايط زماني در بهترين
موقعيت براي حمله قرار دارد؟ آيا امروز در شرايطي هستيم که اسرائيل و
صهيونيسم جهاني بيشترين بهرهوري را از اين اقدام خواهد داشت؟
3- اصولاً چرا اسرائيل نياز به
حمله به ايران دارد؟ آيا صرفاً جنبه تبليغاتي و غوغاسالاري موضوع براي
اسرائيل کافي نيست؟
4- آيا موضوع نميتواند صرفاً يک
بازي دو طرفه باشد؟
5- آيا شرايط داخلي ايران در اين
چند روز مانده از بهار بهگونهاي دگرگون خواهد شد که شرايط داخلي را براي
حمله اسرائيل فراهم کند؟ اگر خير، آيا اسرائيل اهل حماقت است و يا چه ضرورت
ديگري را دنبال ميکند که لاجرم به حمله به ايران است و نميتواند صبوري
کند؟
شقايق موسوي: با سلام مجدد خدمت
آقاي شهبازي و دوستان. من وسط بحثهاي آقايان کورش و فاطمي يک نکته نوشتم
که شايد بياهميت باشد اما به نظرم به بحث جناب شهبازي مربوط ميشود و دوست
دارم نظر دوستان عزيز را بدانم. منظور من اينه که اينها ميخواهند
دجالسازي کنند چون دجال از علائم حتمي ظهور امام هست. و علامت ديگر هم
ايجاد جنگهاي بزرگ در منطقه و خونريزيها و ستمهاي بي حد و مرز در جهان
به خصوص همين منطقه ماست. من با اين که همه اينها زير سر صهيونيستها باشد
موافق نيستم اما معتقدم اگر اين گروه آن طور که من فکر ميکنم باشند حتماً
از شعلهور شدن آتش يک جنگ استقبال خواهند کرد.
حميدرضا علاقه بند: خانم موسوي،
سايتهاي وابسته به مشايي از قبل از تعطيلات اعلام کرده بودند که از روز
دوشنبه که امروز باشد منتشر خواهند شد. اين که تک چشم بالاي سايت تماشانيوز
يادآور دجال است هيچ شکي نيست. بالاخره هر گروهي را با سمبلشان ميشناسند.
حسن متحير: جناب آقاي شهبازي،
امروز صبح آقاي احمدي نژاد سفر خود را به ارمنستان، كه براش كلي تدارك
انجام شده بود، به طور ناگهاني لغو کرد به طوري كه تيمهاي خبري در پاويون
جمهوري متوجه لغو سفر شدند و طرف ارمنستاني هم درست دو ساعت از شروع سفر
متوجه لغو سفر شدند.
اين دوستان سايت «هفت صبح» هم ملت
رو، ببخشيد، اسكل گير آوردن. [...]
در مورد اخبار مرتبط با صحبتهاي
آقاي داگان تمام سايتهاي خبري دنيا اخبار مرتبط با اين بحث رو نقل كردند و
اتفاقاً الان تو اسرائيل بحثهاي شديدي در باره اين مطلب درگرفته و
روزنامههاي زيادي تو اسرائيل راجع به اين صحبتها مطلب نوشتند. [...]
پوريا گمنام: دوستان سلام. مشايي و
خزعلي [...] فاز جديد وقتکشي را آغاز کردند. در اولين اقدام «هفت صبح»
تاريخهاي جديد را اعلام کرد. تازه آدم متوجه ميشه با چه افعيهايي سر و
کار داره.
حميدرضا علاقه بند: «ديگربان» در
حمايت از احمدينژاد و با اشاره به لغو سفر ارمنستان نوشته: «از زمان آغاز
تنشها ميان محمود احمدينژاد و علي خامنهاي، رئيس دولت دهم با
محدوديتهايي در سفر، انجام مصاحبههاي مطبوعاتي و حضور در برنامه زنده
تلويزيوني مواجه شده است.» من بارها اعلام کردم باز هم ميگويم من به
«ديگربان» مشکوکم. ببينيد کي گفتم.
شهبازي: آقاي متحير، آقا پوريا،
مطلب جديد سايت «هفت صبح» را ديدم. بهقول شما عجيب افعيهايي هستند:
«دعاهاي مومنين به ثمر نشست
با دعاهاي خير مردم، خطر بزرگي از
سر ايران و انقلاب گذشت.
يک منبع آگاه در گفتگو با «هفت
صبح» ضمن تشکر از دعاي مردم در شب جمعه گذشته، از مؤمنين در خواست کرد
دعاهاي خود را براي تاريخ هاي ذيل نيز فراموش نکنند:
- پنج شنبه 26 خرداد
- جمعه 10 تير
- شب يکشنبه 26 تير
- جمعه 4 آذر
- شنبه 19 آذر
وي افزود، از 20 آذر تاريخهاي
جديدي اعلام خواهد شد.» [+]
اين مطلب هم مهمه. همانطور که عرض
کردم، تيم رسانهاي مشايي، که مدتي شوکه و منفعل شده بود، باز فعال شده.
پوريا گمنام: سلام استاد. دقيقاً.
معلوم ميشه که اينها برنامه دارند براي انتخابات و با اين جوسازيها
ميخواهند فشار را از روي خودشان کم کنند.
شهبازي: اين هم مضحکه. تماشانيوز
تيتر بامزهاي انتخاب کرده با توجه به رابطهاي که عوام ميان جن و گربه
(البته گربه سياه) قائلاند: «گربه ها را نکشيد/ سوء استفاده شهرداري از
بحث جن گيري.» [+]
بايد احسنت گفت به استعداد ژورناليستي کسي که اين ايده را مطرح کرده و تيتر
زده.
پوريا گمنام: به نظر ميرسه در پشت
پرده با هم به توافق رسيدند. اگر به عکسهاي مراسم رحلت امام دقت کنيد
ميبينيد که معاملات انجام شده و همه راضي هستند. اما نرفتن امروز احمدي
نژاد [به ارمنستان] را نميفهمم.
شهبازي: يعني جنگ تقليل پيدا کرده
ميان جناح احمدي نژاد و جناح قاليباف؟ باور نميکنم. و باور نميکنم دوام
بياره اوضاع. شکننده است و آتش زير خاکستر است. فعلاً حکمتي در کار است.
حسن متحير: لغو سفر احمدي نژاد
ربطي به بحث مخالفت رهبري نداره. اينها همش مزخرفه. مراحل انجام هر سفر
خارجي توي شورايعالي امنيت ملي با حضور نمايندگان رهبري مطرح ميشه و اگه
مخالفتي وجود داشته باشه همونجا مطرح ميشه. لغو سفر امروز كاملاً با اراده
و تصميم شخص احمدي نژاد بوده.
حميدرضا علاقه بند: سايت «هفت صبح»
يادش رفته روز 11 آذر براي رفع بلا سفارش کند. از روزهاي مورد نظر شيطان
پرستان است.
نوشته توهين آميز سايت هفت صبح در
دفاع از مشايي و خطاب به آيت الله نمازي: «بعيد است که يک آيتالله چنين
انشائي داشته باشد. آخر حاج آقاي مکتب رفته شما که حرف حساب آقاي مشايي را
متوجه نميشويد و نميدانيد که چه ميگويند پس چرا اين همه بر عليه وي صحبت
ميکنيد...» [+]
حسن متحير: در مورد خبر «هفت صبح»
مطلب ربطي به بحث قاليباف و اين حرفا نداره. گويا تو دو روز گذشته دو نفر
از كسايي كه اقدام به ديوارنويسي كردند بازداشت شدند و تعلق فكري اونها به
يک گروه كوچك با افكار انحرافي، كه بعضاً با خون گربه اقدام به برخي اعمال
خرافي ميكردند، ثابت شده. اونطور كه اين دونفر اعتراف كردند در دو ماه
گذشته دهها گروه اين چنيني كه از قبل هم وجود داشتند، فعاليت خودشون رو
چند برابر كردند.
پوريا گمنام: تاريخها را چک کردم:
پنج شنبه 26 خرداد 13 رجب هست. تاريخ بعدي 28 رجب، بعدي شب نيمه شعبان، بعدي
25 ذيحجه و آخري هم 14 محرم. يعني يک باره تا آخر سال قمري سر کار گذاشته.
آقاي متحير خبرتون در مورد گربهها
موثق هست؟
آرش اشکاني: در مورد ديوارنويسي که
دوستمون گفتند نزديک خانه ما علامت صليب شکسته همراه شعار مرگ بر صهيونيسم
درج شده. چند سال پيش استاد در اين باب تذکر داده بودند. [+]
فردا برگزاري نشست خبري
احمدينژاد. [+]
اهورا مزدا: اين لغو سفر به
ارمنستان به درخواست طرف ايراني بوده يا خارجي؟
حسن متحير: لغو اين سفر به درخواست
طرف ايراني بوده. تمام برنامهريزيها انجام شده بود و حتي تيم پيشرو
امنيتي و رسانهاي در ايروان مستقر شده بود. دوّم، هدف تيم انحرافي
انتخابات مجلس و رياست جمهوري نيست بلكه مستقيماً قلب نظام يعني رهبري رو
هدف گرفته و اين نكتهاي بود كه آقاي سقاي بي رياف مشاور پيشين رئيس جمهور
در امور روحانيت، به اون اشاره كرده بود. سوّم اين كه خيليها پيش از اين
به اين مطلب پي برده بودند و حتي به خاطر اين مطلب از دور احمدي نژاد طرد
شده بودند.
شهبازي: در بعضي از خيابانهاي
تهران اين شعار را نوشتهاند. يکي از دوستان چند نمونه را در خيابان ايران
ديده است: "خبر مهم: جادوگر بهوسيله گربه جادو ميکند. گربههاي محل را
بکشيد تا از بلا در امان باشيد." اين چه بازي جديدي است؟ حالا، تماشانيوز
مقاله زده که گناه دارند، گربه ها را نکشيد :)
مهريار پرشين: مملکت که روي هواست
بدون رودربايستي! خدا عاقبت گربهها رو به خير کنه! اتفاقاً امروز يه بچه
گربه مشکي ديدم. بايد صدقه بدم:)
شهبازي: اينها خيلي زرنگاند. تا
ميبينند ميخواهند ضربه بخورند فوري رنگ عوض ميکنند و دست ميبوسند. از
در که خارج ميشوند شکلک در ميآورند. جمهوري اسلامي اين مدلياش را تجربه
نکرده بود. بنيصدر غرور داشت و ظاهر و باطنش يکي بود.
جواد مير...: سلام به همه. بحث
جالب و داغي است.
مهريار پرشين: به نظرم اتفاق بسيار
بزرگي در 14خرداد روي داد. با نگاهي به سخنان آيتالله خامنهاي در مراسم
ارتحال حضرت امام متوجه منظورم ميشويد. در سخنان ايشان يک کد بود که پيامي
مشخص داشت. شديداً به آينده و بهبود اوضاع و همچنين از ميدان خارج شدن
تندروها و به ميدان آمدن عقلا اميدوار شدهام.
مجيد نقا...: خوب، 14 خرداد آمد و
رفت و اتفاقي نيفتاد. پس در تحليلهايمان دقيقتر باشيم به نتايج بهتري
ميرسيم.
مهريار پرشين: مجتبي ذوالنور،
جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه: «رؤساي جريان انحرافي با رئيس جمهور گره
خوردهاند.» [+]
سعيد اوستيان: اين پيام گربه و
گربه كشي ميتونه يه جور كد رمز باشه واسه رسوندن پيام به گروهي خاص.
صحرا صحرايي: پنج دقيقه است که
دارم به خبر سايت «هفت صبح» در مورد تاريخهاي دعاي مردم ميخندم. دقت
کردين؟ "يک منبع آگاه " تمام اين اخبار رو داده. يعني اين "منبع آگاه" هم
از زمان بلاها خبر داره و هم ميفهمه که مردم دعا کردن و بلا رفع شده. سايت
تماشانيوز هم نوشته که شهرداري براي کشتن گربهها توسط مردم، به موضوع جن
گيري متوسل شده.
صحرا صحرايي: فقط همون حرف فاميل
ما که اينها را اسکيزوفرن ميدونه ميتونه درست باشه. به قول جناب شهبازي،
ايران تا حالا اينجوري شو نديده بود!
نت کارشناس: با سلام. کساني که
احمدي نژاد را ميشناسند ميدانند بهترين گزينهها براي ترويج هر تفکري
همين مشاييون ميباشند . داوود احمدينژاد، برادر بزرگتر محمود احمدي
نژاد، واقعاً نوعي حالت روحي دارد که آنهايي که از نزديک ميشناسندش تعبير
خاصي براي وي دارند. عاميانه و مؤدبانهاش ميشود اين که «خيلي خوشحال
است.» داوود احمدي نژاد زماني که تحليل ميکند دور از ذهنترين و عجيبترين
تحليل را دارد. زماني که تصميم ميگيرد همه را متعجب ميکند. اعتمادهاي
بسيار بيجايش معروف است. بر اثر همين اعتمادها بود که رانتهايي در حوزه
سيگار و واردات آن به برخي افراد ميداد و پولهايي براي مصرف در حوزه
عامالمنفعه ميگرفت. دوستاني که در سال 84 در رياست جمهوري بودند ميدانند
که داوود احمدي نژاد مدتها طول کشيد تا نامه صلاحيتش براي مسئوليت بازرسي
رياست جمهوري بيايد و اين به معني مشکل در تأئيد صلاحيتش بود تا حدي که
معروف شد يک هفته در ساختماني که مسئول تأييد صلاحتيش بوده بست نشست تا پس
از دادن قولهاي فراوان براي انتصاب افراد متعدد در پستهاي مختلف نامه
صلاحيتش را گرفت و به رياست جمهوري ارائه داد. مثلاً دخالتش در زمينه اين
که نجار را به وزارت کشور برساند يا ذوالقدر را از انتصاب به وزارت نفت
بازدارد معروف است.
محمود احمدي نژاد هم مدتها قبل از
رياست جمهوري معروف بود به شدت شبيه برادر بزرگش است. احمدي نژاد سالها
قبل گفته بود که من با امام زمان حرف زدم و مأموريتي از ايشان گرفتم. احمدي
نژاد به دليل اين گونه اظهارات و به دليل پارهاي مشکلات ديگر تا مرحله عدم
تأييد صلاحيت توسط شوراي نگهبان رفت و فقط در کمتر از 48 ساعت مانده به وقت
قانوني اعلام کانديداها با چه بدبختي و مصيبتي تأييد شد.
هرچه درميان مشاييون و افراد نزديک
به اينها بگرديد. نمونههاي مشابهي پيدا ميکنيد که همگي در انحراف اعتقادي
و وابستگي به جريانات فکري منحرف مشترک هستند. [...]
در مورد خبر «هفت صبح» و رد شدن
بلا و اينها هم بايد عرض کنم که اين نوع اخبار بازي رواني تيم مشاييون است
که همواره مردم را در انتظار بگذارند؛ و هم نوعي تهديد ارباب قدرت در جناح
مقابل است يعني ما همواره در هر زمان که بخواهيم ميتوانيم تنش ايجاد کنيم.
وضعيت سايتهاي مشاييون بسيار بدتر از سايتهاي اصلاح طلبان و حتي بدتر از
سايتهاي اپوزيسيون برانداز و مسلح است. باز سايتهاي آنها شناسنامه و
متولي دارد و همه ميدانند چه کساني هستند ولي سايتهاي مشاييون بدون متولي
است و هيچ کس نيست که اينها را بشناسد و مسئوليتشان را قبول کند؛ لذا هر
چه ميخواهند مينويسند.
[در غياب اينجانب، يک نفر وارد بحث
شده و با ارسال کامنتهاي مفصل، در پوشش حمايت از جنبش سبز، بحث را متشنج
ميکند. آقاي حاجي کريمي اعتراض ميکند: ]
محسن حاجي کريمي: جناب [...] کم
صفحه در فيسبوک هست براي جنبش سبز؟ براي حمايت از اين و آن؟ براي فحش دادن
به نظام؟ براي... البته الکلام يجرالکلام، ولي عجالتاً گلاويز شدن با جناب
[...] چه حاصلي دارد براي شما يا ما در اين صفحه؟ البته بنده هم مثل شما
اينجا مهمانم ولي بالاخره شايد خوب باشد رعايت کنيم.
جان عزيزتان را هم کف دستتان
نگيريد که نه اين کارتان فداکاري است و نه اين جا جايش است. اي بسا اگر به
جاي جان در کف، زبان در کام بگيريد، براي بقيه نيز قابل استفادهتر باشد.
تا آن جا که ميدانم براي اکثر دوستاني که اين صفحه و اصولاً آقاي شهبازي
عزيزمان را دنبال ميکنند، واضح باشد که مسئله الان اصلاً در اين فضاهاي
سبزي که ميفرماييد نيست. خيلي از ماها مخالف بودهايم با خيلي از کارها و
از سال 88 علاوه بر اين که خواندهايم، حتي نوشتهايم در مخالفت با روندهاي
اشتباه موجود. ولي الان بحث اصلاً اين چيزها نيست و به نظرم اتلاف انرژي و
ايجاد نقار ميکند. اجازه بدهيد که بتوانيم از صحبتهاي مربوط به اين روزها
بهره ببريم. ممنونم به سهم خود و پوزش ميطلبم.
سامان فرهو...: آقاي نت کارشناس به
نکته خوبي اشاره کردهاند که چرا سايتهاي وابسته به مشايي، مثل تماشانيوز
و هفت صبح، اينقدر ابتدايي و بي در و پيکر طراحي شدهاند. با سرمايه و
قدرتي که رؤساي اينها در اختيار دارند ميتوانند يا آگهي گرفتن از
شرکتهاي وابسته به خودشان چند تابناک و الف راه بيندازند. اگر هدف اينها
جلب هوادار براي خودشان است که با اين سايتهاي خندهدار کاري از پيش
نميبرند. ميخواهند مظلومنمايي کنند؟ بگويند هواداران ما به صورت خودجوش
اين سايتها را راه انداختهاند؟ يا خبرنگار و سردبير درست و درمان در
بساطشان پيدا نميشود؟ نظر بقيه چيست؟
نت کارشناس: اصلاً مشاييون گردن
نميگيرند که اين سايتها مال آنهاست. هيچ کس مسئوليت اين سايتها را به
عهده نميگيرد. اينها خبرهاي جنگ روانيشان را در اين سايتها منتشر
ميکنند. اينها فقط براي انتشار اخبار مورد نظرشان است.
سمانه...: مشكل اساسي اينجاست كه
هستند كساني كه جنبشهاي مردمي را در حد جنگهاي قدرت كاهش ميدهند. متوجه
نيستند اين جنبشها خاستگاهي دارند [...] با هر پديدهاي بايد با منطق خودش
برخورد كرد.
سامان فرهو...: جالب است که
تماشانيوز دونيت ويسا و... هم کنار صفحهاش گذاشته؛ يعني بياييد به ما کمک
کنيد!
پوريا گمنام: دوستان اينو ديديد:
«فرارو» علت لغو سفر احمدينژاد به ارمنستان را اعلام کرد. [+]
سايت «فرارو» به نقل از منابع خبري خود اعلام کرد محمود احمدينژاد در
اعتراض به ممنوعالخروج بودن دو تن از همراهان سرشناسش، سفر روز دوشنبه
(۱۶ خرداد) خود به ارمنستان را لغو کرده است. اين سايت نامي از اين همراهان
نبرده اما به نظر ميرسد منظور از همراهان سرشناس اسفنديار رحيممشايي و
حميد بقايي هستند. منابع دولتي تاکنون درباره اين خبر «فرارو» اظهارنظري
نکردهاند.
مهريار پرشين: خيلي جالبه پوريا
جان. انگار داريم به آخر ماجراجوييهاي اين دولت نزديک ميشيم.
سامان فرهو...: جالب است که وقتي
ميخواهند بدون رد پا جنگ رواني راه بيندازند ميروند سايتهايي مشابه
سايتهاي خبري با پسوند «نيوز» يا سايتي با اسمي مشابه روزنامه خودشان راه
مياندازند. ميتوانند چند وبلاگ يا چند کاربر را در فيسبوک و ساير شبکهها
سازماندهي کنند و هر چه ميخواهند بنويسند. اينها در خارج از ايران هم
هواداراني مثل خانم سطوتي و آقاي اميراحمدي يا افراد کمتر شناخته شده دارند
که ميتوانند آزادانه همين نقش را با اسم و مشخصات برايشان به عهده گيرند.
بروند با راديو تلويزيونها يا سايتهاي فارسي يا رسانههاي غربي مصاحبه
کنند. به نظر من اشکال از مغز اينهاست که به اين چيزها قد نميدهد.
پوريا گمنام: آره آقا مهريار، ولي
خوشم مياد از اين احمدي نژاد که تا آخر با زيردستش ميمونه و کوتاه هم
نميآيد اگر به قيمت قطع ارتباط سنگال يا ارمنستان باشه. عوارض اين
بچهبازيها براي ايران بسيار زياده. از حرکات احمدي نژاد اينطور بر ميآيد
که برگ برندهاي در دست دارد که در نهايت همه رقيبان را خارج ميکند. يک
سالي است که بزرگان به شدت به طور موازي براي انتخابات پول خرج ميکنند.
جنگ جنگ قدرت است و هزينهها از جيب ملت.
دوستان هيچ دقت کردهايد که در اين
دعواي بالاسري همه چيز هر هفته 10 درصد 10 درصد گران ميشود و همه دارند
دنبال دزد افسار شتر ميگردند؟ شايد هيچ موضوع ديگري به جز مشايي
نميتوانست ذهنها را منحرف کند؛ نه ريسمان پوسيده اسرائيل و نه تهديدهاي
آمريکا. با موجي از مهدويت جامعه را به خماري بردند و شلوغش کردند تا همه
چيز انجام شود. هر چند من به شخصه به شدت طرفدار حذف سوبسيد هستم اما
بازيهاي سياسي اخير را در اين جهت نيز ميبينم حتي اگر به زد و خوردي نيز
بينجامد.
سامان فرهو...: به نظر دوستان
ممنوع الخروج کردن مشايي و بقايي در شرايطي که به نظر ميرسيد اوضاع
آرامتر شده نشانه علاقه طرف مقابل به دامن زدن به اختلافات نيست؟ رفتن
مشايي و بقايي به ارمنستان که نميتوانست نگراني زيادي ايجاد کند. واکنش
احمدي نژاد هم که از قبل قابل پيشبيني بود. مگر اين که احمدي نژاد در دو
روز گذشته (از چهارده خرداد) تحرک جديدي کرده که ما بياطلاعيم.
پوريا گمنام: اين احتمال نيز
ميرود، زيرا احمدي نژاد بسيار خوب سخنراني کرد در شب 14 خرداد با اين که
ميخواستند او را عصباني کنند و آخرش هم صحبتش نيمه تمام ماند. رضايت خاصي
در چهرهاش بود.
حسن متحير: نشريه آسيا تايمز
تحليلي درباره نزديك بودن حمله اسرائيل به ايران منتشر كرده است.
مهريار پرشين: اوضاع آرام نشده
بود، بلكه درحال حمله به يكديگر در پشت پردهاند. احمدي نژاد كاملاً واقفه
كه از خط قرمز گذشته و براي حفظ قدرتش به هجوم همه جانبه رو آورده؛ اما
براي احتياط از رهبري تعريف و تمجيد ميكنه!
حسن متحير: خبر ممنوع الخروج بودن
مشايي غلطه. كد صد در صد اشتباهه.
مهريار پرشين: مطمئناً اين يك بازي
بي بازگشت است؛ يعني يا احمدي نژاد و تيمش براي هميشه از قدرت كنار ميرن يا
نظام و رهبري رو از صحنه به در ميكنند.
سامان فرهو...: مهريار جان، ممنوع
الخروج کردن اين دو و واکنش قابل پيشبيني بعدي احمدي نژاد موضوعي نيست که
پشت پرده بماند. دوباره با سردمداري رسانههاي وابسته به هاشمي موضوع به
جامعه کشيده ميشود. تنور اختلافات حسابي داغ خواهد شد و چهرههاي اصولگرا
براي اثبات وفاداريشان به رهبري بر جريان موسوم به انحرافي خواهند تاخت.
مهريار پرشين: كاملاً صحيحه.
همانطور كه گفتم براي احتياط بخشي از اختلافات توسط تيم مشايي مخفي ميشه
اما از آن طرف اصولگراهايي مثل قاليباف و توكلي [...] سعي در افشاي آنها
دارند.
سورن ايراني: براي اطلاع آيندگان
مينويسم چرا که ميدانم بسياري از دوستان و کارشناسان امنيتي و... که در
اينجا حضور دارند باور نخواهند کرد. اما گوشه ذهن داشته باشيد، چرا که اين
مطلبي که الان عنوان ميکنم در سالهاي آينده به شما کمک خواهد کرد. من از
جانم گذشتهام که اين مطلب را اينجا مينويسم. نماينده دجال در ايران يک
يهوديزاده از اهالي شيراز است که در شهر قم زندگي ميکند و از علماي طراز
اوّل عصر حاضر به حساب ميآيد. العاقل يکفي بالاشاره.
آرش اشکاني: آقاي سورن ايراني يا
چيزي نگوييد يا کامل بگوييد. اين گونه نوشتن جز اين که تهمت را به سوي جمع
زيادي ببرد فايده ديگري ندارد.
مهريار پرشين: جناب سورن، يه
دليلي، استدلالي، تحليلي! لااقل ميگفتيد خوابش رو ديديد!
سورن ايراني: اگر از روي تحليل و
استدلال ميشد چنين شخص مهمي را پيدا کرد تاکنون اساتيد فن اطلاعات و امنيت
پيدا کرده بودند! نوچه دست دهم ايشان را هم نميشود به راحتي از روي
استدلال و شواهد پيدا کرد. روحانيون طراز اوّل تعدادشان از انگشتان دست و
پا کمتر است. مطمئناً استاد ميتوانند با سوابق تاريخي اهل شيراز به
سرنخهايي دست پيدا کنند.
آرش آرامش: [...] اين را من با اجازه تون نوشتم.
سورن ايراني: آقاي [...] که
علماي طراز اول نيست! [...]
مهريار پرشين: [...] كه قم نيست
عزيز! بعدش هم بحث روي مسئلهاي كه هيچ نشانهاي ازش وجود خارجي نداره فكر
ميكنم عبث باشه.
آرش آرامش: البته استاد بهتر سابقه
ايشان را دارند [...]
شهبازي: دوستان با سلام. متأسفانه
من درگير کاري هستم و بعد خدمت ميرسم. تصادفاً کامنتهاي اخير را ديدم.
چند توصيه به دوستان ميکنم:
اوّل، خواهش ميکنم از طرح مسائل
بيمبنا خودداري کنند وگرنه اين شائبه ايجاد ميشود که بعضي دوستان قصد
دارند از اين صفحه براي پخش شايعات و يا خداي نکرده بعضي تسويه حسابها با
شخص بنده استفاده کنند.
دوّم، ميدانيم که در اين صفحه،
خوشبختانه، افراد داراي علايق سياسي متضاد حضور دارند. شرط بحث در اين فضا
طبعاً احترام به عقايد متقابل است.
جناب سورن که نماينده دجال را
معرفي کردند نخست روشن کنند که خود اين دجال کيست؟
ثانياً، ايشان به چه دليل اتهام
روشني را به يکي از مراجع وارد ميکنند؟ آيا نيت اين نيست که در اين بلبشوي
سياسي مسئله به نام من ثبت شود و مثلاً [...] پرينت اين صفحه ارائه
شود که فلاني در حال خراب کردن مراجع است؟
من متأسفم دوستاني که زماني به
عنوان نيروهاي دانشجوي مذهبي با اخلاص وارد سياست شدند، اکنون براي خدمت به
آقاي مشايي و دوستان ايشان از چنين روشهايي استفاده ميکنند.
آرش آرامش: استاد ممكن هست از گفته
خود آيتالله فهميده باشند. شما كه خوب به خاطر داريد ايشان درس شناخت دجال
را ميفرمودند.
سورن ايراني: با سلام خدمت استاد
گرامي، دجال يا همان مسيح الدجال، شخصيتي آخرالزماني است که در نقطه مقابل
منجي موعود همه اديان قرار ميگيرد و خود را به جاي منجي موعود قالب
ميکند. دجال بسيار فريبکار و دروغگو است. در ظاهر حق است ولي در اصل
نماينده تام شيطان است. اين دجال اصلي داراي سيستمي جهاني (ايلوميناتي،
فراماسونري، واتيکان، پي تو، صهيونيزم، شيطان پرستي و...) است که مقدمات
ظهور او را فراهم ميکنند که معرف حضور همه دوستان هست. يک دجال اصلي داريم
و تعدادي دجالها که قبل از او مقدمات کارها را فراهم ميکنند.
شهبازي: جناب سورن ايراني تازه
صفحه فيسبوک ثبت کردهاند که در آن تنها يک عضو وجود دارد و آن هم بنده
هستم. ايشان و آقاي آرامش ناگهان هر دو همزمان وارد صفحه ميشوند و هماهنگ
عمل ميکنند: سورن ايراني کشف بزرگ خود را اعلام ميکند که نماينده دجال در
ايران يکي از علماي طراز اوّل شيرازي ساکن قم است که تبار يهودي دارد. آقاي
آرامش ميپرسند: [...] و سورن پاسخ ميدهند که [...] عالم طراز اول نيست. منظور از اين هماهنگي خيلي روشن است: پرونده سازي. چرا
آقاي سورن ايراني همزمان با آقاي آرامش وارد صفحه ميشوند و کشف بزرگ خود
را ارائه ميدهند و اعلام ميکنند اينقدر مهم است که با جان خود بازي
ميکنند؟ اين به جز پرونده سازي معناي ديگر دارد؟ خيلي روشن است که منظور
آقاي [...] است
[...] بنده هم که
ظاهراً حضور نداشتم در صفحه. بعد پرينت بگيرند و به آقاي [...] يا رياست
قوه قضائيه ارائه دهند که فلاني حالا گير داده به مرجعيت و مراجع. زشت و
غيراخلاقي و بهتر بگويم خبيثانه و شيطاني است اين روش.
محمود احمدي: جناب سورن حتماً با
اين شناختي که از دجال دارند ميدانند که نميتوانند با اسم مستعار از دست
او در امان بمانند. يا خيلي شجاع هستند يا خيلي...
آرش آرامش: فقط به واسطه آشنايي
بسيار نزديك و اين كه من در مسجد فاموري هم در خدمت و هم ارادت به جناب آيت
الهي....
شهبازي: اگر دوستان بحثي دارند،
اجازه دهند زماني که من آمادگي بحث داشتم بحث کنند. اين روشها زيبنده
کساني نيست که تا ديروز از حزب اللهي بودن دم ميزدند و اکنون عمله اکره يک
فرقه مشکوک شده اند. والسلام.
کورش علياني: آقاي شهبازي. از مدتي
پيش روشن بود که کساني با نامها و ظاهرهاي متفاوت اينجا ميآيند اما يک
کار بيشتر نميکنند و آن خراب کردن بحث و صفحه و اعتبار جمع و نيز اعتبار
شخص شما است. به هر حال، باغبان خوب هم آنقدر که به فکر آب و آفتاب باغ
است، بايد به فکر وجين و هرس هم باشد. من کسي را متهم به توطئه نميکنم، از
ذهن افراد خبر ندارم، اما نتيجه کار آن قدر مضر هست که ضروري باشد از
امکاني که داريد استفاده کنيد و اين آدمها و حرفهاي بيربطشان را حذف
کنيد. مطمئن باشيد کسي به شما خرده نخواهد گرفت، و اگر بگيرد هم اين
خردهگيري نه معنايي دارد و نه ارزشي. به قول معروف: والامر اليکم.
آرش آرامش: آخر من نفهميدم مكارم
بود يا حاعري؟
شهبازي: جناب آرامش. بنده از کسي
واهمه ندارم و اينقدر شهامت دارم که با اسم و رسم خود از بيست سال پيش اگر
به يقين رسيدم در شناخت خود اعلام کنم. اين روشها را هم خوب ميشناسم. راه
خود را هم ادامه ميدهم. اگر لازم باشد خودم يافتههاي خود را خواهم گفت.
آرش آرامش: استاد شما ميفرماعيد
من هم استفاده. [رسم الخط آقاي آرامش حفظ شد به دلايلی. شهبازي]
آرش اشکاني: ما هرگز حاضر نيستيم
به خاطر سخنان نادرست عدهاي براي شما مشکلي ايجاد شود. تمام رسانههاي
دنيا، از جمله آنها که در دنياي ليبرال هستند، براي خود حد و حدودي دارند.
طبيعي است که شما هم حدودي براي فيسبوک خود قائل شويد.
شهبازِي: جناب اشکاني. فيسبوک و
فضاي بحث آزاد همين است. بهرحال، همه جور آدم ميآيند با هر نيتي. زماني که
من در صفحه باشم، بحثهاي غيرمنطقي را پاسخ نميدهم و مباحث خود را مطرح
ميکنم. ولي متأسفانه در دو روز اخير به شدت گرفتار شدم.
حميدرضا علاقه بند: کاملاً مشخص
است عدهاي از روي قصد دارند بحثهاي فرسايشي ايجاد ميکنند تا موضوع اصلي
(اسراييل، حمله نظامي) از نظرها دور بماند. دقيقاً همان کاري که يک گروه
ديگر در «هفت صبح» و «تماشانيوز» و... دارند انجام ميدهند. با رمال،
جادوگر، زلزله مصنوعي، گربهکشون ذهنها رابه کوچه اوّل در دوّم ميبرند.
اسلام ر...: از14- 15 خرداد هم
جستيم! سر كار بوديم يا ميخواهند سر كارمون بذارن تا كارشون رو بكنند؟ باز
چند تا تاريخ دادند. بازي مسخره و در عين حال جالبي راه انداختند. بنده
هنوز هم به دخالت حاكميت در اين بازي مشكوك مشكوكم.
آرش کمانگير: شرکت برادران افر
اعلام کرده است که تماس با ايران با اجازه دولت اسرائيل صورت گرفته بوده و
تلآويو در جريان جزئيات اين تماسها بوده است. دفتر نخستوزيري اسرائيل
اين اتهام را قوياً رد کرده و گفته اين موضوع مربوط به همکاري شرکت افر با
ايالات متحده آمريکا بوده است. [+]
شهبازي: به رغم برخي تنشها که
ميان دوستان پديد آمد، سطح بحث ارزشمند و براي بنده آموزنده بود. در اين
صفحه دوستاني با عقايد بهکلي متضاد حضور يافتند و به بحث پرداختند و اين
گامي است در جهت تضارب آراء و بارورتر کردن انديشهها و شناخت بيواسطه
عقايد يکديگر. اميد که اين راه، با شکيبايي بيشتر، در صفحه جديد ادامه
يابد. از قصور خود نيز، که ناشي از گرفتاريهاي شخصيام بود، پوزش مي
خواهم.