منتخب خاطرات سِر اردشير
ريپورتر، مشتمل بر 19 صفحه دستنويس، در جريان انقلاب
اسلامي در مجموعه اسناد شخصي بازمانده از پسرش، سِر
شاپور ريپورتر، در خانه مسکوني او (تهران، خيابان
زرتشت، پلاک 65) به دست آمد ولي، مانند ساير اين
اسناد، بيش از يک دهه در آرشيوهاي ايران ناشناخته
ماند. متن کامل اين سند اوّلين بار در سال 1369 در جلد
دوّم ظهور و سقوط سلطنت پهلوي منتشر شد و بازتاب
کمنظير يافت. پيشتر اشاراتي پراکنده به اين سند شده
بود. امير اسدالله علم، دوست صميمي سِر شاپور ريپورتر
و نخستوزير و وزير دربار محمدرضا شاه پهلوي، در
يادداشتهاي روزانه 6 ارديبهشت 1348 صحت اين سند را،
که اندکي پيش در اختيار محمدرضا پهلوي قرار گرفته بود،
مورد تأييد قرار ميدهد:
«... من مطمئن هستم درست
و حقيقي است. [به شاه] عرض کردم من اطمينان دارم که
حقيقي است چون حالا کسي اينقدر نميتواند وارد جزئيات
شود.» [82]
سِر دنيس رايت، کاردار
پس از کودتاي 28 مرداد (آذر 1332- 1334) و سفير
بريتانيا در ايران (1342-1350) و دوست صميمي سِر شاپور
ريپورتر و امير اسدالله علم، اين خاطرات را مطالعه
کرده و در سال 1977 در کتاب خود به آن اشاره ميکند:
«آقاي اردشير ريپورتر در
سال 1917 بارضاخان ملاقات کرد و به شدت تحت تأثير
ميهنپرستي او قرار گرفت. او در خاطرات منتشر نشدهاش
متذکر ميشود که براي نخستينبار وي رضاخان را به
آيرونسايد معرفي کرد.» [83]
چپمن پينچر، افسر سابق
سازمان امنيت بريتانيا (ام. آي. 5) و روزنامهنگار
سرشناس بريتانيا، که از کارگزاران لرد ويکتور روچيلد
(دوست صميمي سِر شاپور ريپورتر) بود،
[84]
در مقاله 21 مارس 1973/ اوّل فروردين 1352 خود در ديلي
اکسپرس به مناسبت اعطاي مقام شهسواري امپراتوري
بريتانيا به شاپور ريپورتر، نقش پدر شاپور را در معرفي
رضا خان به ژنرال آيرونسايد مطرح ميکند:
«پس از جنگ اوّل جهاني،
پدر او [شاپور]، که او نيز ريپورتر نام داشت... مشاور
شرقي هيئت نمايندگي بريتانيا در تهران بود. از لندن به
ژنرال آيرونسايد، فرمانده يکي از نيروهاي نظامي
بريتانيا در ايران، دستور داده شد که شاه حاکم بر
ايران را برکنار کرده و يک حکمران جديد بيابد که
بتواند بيشتر و بهتر منافع ملّي ايران را تجلي بخشد.
او [آيرونسايد] براي مشاوره نزد آقاي ريپورتر رفت.
ريپورتر به او گفت تنها يک نفر را ميشناسد که واجد
کمال، عزم راسخ و توان ذهني براي انجام اين وظيفه است
و اين شخص رضاخان، يک افسر ايراني در بريگاد قزاق،
است.» [85]
در اسناد شاپور ريپورتر
دو نسخه از مقاله حروفچيني و صفحهبندي شده چپمن پينچر
در ديلي اکسپرس، با متن واحد ولي با دو عنوان، موجود
است. اين نشان ميدهد که مقاله فوق پيش از انتشار به
رؤيت شاه رسيده و عنوان مطلوب شاه براي انتشار برگزيده
شده. عنوان نخستين اين است: «افتخار براي محجوبترين
مرد که ميليونها سود به بريتانيا رسانيد»
[86]
و عنوان برگزيده محمدرضا شاه پهلوي، که منتشر شد، اين
است: «افتخار براي مرد محجوب شاه، کسي که ميليونها به
بريتانيا سود رسانيد.» [87]
بعدها، چپمن پينچر در ديدار 11 نوامبر 1976/ 20 آبان
1355 با پرويز راجي، سفير ايران در بريتانيا، تصريح
ميکند که مقاله فوق قبل از انتشار از طريق لرد ويکتور
روچيلد به اطلاع شاه رسيد و با اجازه شاه منتشر شد.
«چپمن پينچر نويسنده
روزنامه ديلي اکسپرس نهار در سفارتخانه ميهمانم بود.
او ضمن صرف نهار از خاطرات پنج سال قبل خود سخن ميگفت
که توانسته بود با واسطه لرد روچيلد مصاحبهاي با شاه
انجام دهد. پينچر، که براي اين مصاحبه همراه با سِر
شاپور ريپورتر به نزد شاه رفته بود، تعريف ميکرد که
ابتدا از روابط بسيار صميمانه بين شاپور ريپورتر و شاه
يکه خورده، ولي بعداً پي برد که پدر ريپورتر نقش مهمي
در معرفي رضا خان (پدر شاه) به انگليسيها بهعنوان
فردي شايسته بنيانگذاري يک سلسله جديد سلطنتي در ايران
داشته است. پينچر ميگفت: بعد از انجام اين مصاحبه
مطالب نوشته شده خود را ابتدا از طريق لرد روچيلد به
اطلاع شاه رسانيد و بعد از کسب اجازه وي آن را در
روزنامه ديلي اکسپرس انتشار داد.» [88]
نامه لرد آيرونسايد
دوّم، پسر ژنرال آيرونسايد، به امير اسدالله علم، وزير
دربار ايران، نيز صحت خاطرات اردشير ريپورتر را ثابت
ميکند:
«مجلس لردها، 5 دسامبر
1973، عاليجناب، به واقع ديدار و گفتگو با شما درباره
روزگاران گذشته افتخار و سعادت بزرگي بود. اميدوارم که
شما و سِر شاپور [ريپورتر] در دستنوشتههاي پدرم و پدر
سِر شاپور گزيده مناسبي بيابيد تا به مناسبت پنجاهمين
سال سلطنت پهلوي يادگار بماند. مسلماً باعث خوشوقتي
بسيار من خواهد بود که بهر شکل ممکن بتوانم به اين امر
ياري رسانم...» [89]