سه‌شنبه، 27 ارديبهشت 1390/ 17 مه 2011، ساعت 6:45 صبح

سخني با مسئولين امنيتي: باز هم آب را گل‌آلود مي‌کنند

بهمراه نظرات خوانندگان، به روز شده در ساعت 5 بعد از ظهر چهارشنبه، 28 ارديبهشت

ظاهراً بار ديگر، به دليل برخي اشتباهات تاکتيکي، گوشه‌اي از پرده‌ها کنار رفته و سرنخ‌هايي از يک شبکه گسترده و قدرتمند نفوذي در ايران به دست آمده است.

دقيقاً به اين دليل در چند روز اخير زمزمه‌هايي آغاز شده که، طبق تجارب پيشين، به زودي به امواج قدرتمند تبليغاتي بدل مي‌شود. هدف از ايجاد اين امواج تبليغي مخدوش کردن فضاي اطلاعاتي و کور کردن سرنخ‌هايي است که به دست آمده.

در روزهاي اخير گام‌هاي اوّليه براي به‌کارگيري دو ترفند کهنه و شناخته شده را ناظر بوده‌ايم:

نخست، تلاش براي منحرف کردن توجه به شبکه‌هاي پنهان از طريق زنده کردن خاطرات و کينه‌هاي مربوط به انتخابات دهم رياست جمهوري و تعارضات پس از آن.

نمود اين تلاش را در حملاتي که طي چند روز اخير عليه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني آغاز شده به روشني مي‌توان ديد.

دوّم، تلاش براي «جناحي کردن» ارتباط با شياداني چون عباس غفاري و علي يعقوبي از طريق منتسب کردن شخصيت‌هاي دولت سيد محمد خاتمي و حتي شخص وي به اين گونه ارتباطات.

اين ترفند، که از هفته‌نامه «نه دي»، وابسته به تيم رسائي- يامين پور آغاز شد، به سرعت به همه رسانه‌هاي منتسب به جناح اصول‌گرا تسرّي مي‌يابد.

اين مشابه روشي است که براي لوث کردن پرونده «قتل‌هاي زنجيره‌اي» به کار گرفته شد. از يکسو، حسينيان ماجراي فوق را به «جناح دو خرداد» و چهره‌هاي امنيتي آن منتسب کرد و از سوي ديگر برخي روزنامه‌نگاران جنحالي، به‌ويژه اکبر گنجي، قتل‌ها را به سران جناح راست و حتي به شخص آقاي رفسنجاني منتسب کردند. حسينيان و گنجي در اين نقطه وجه اشتراک داشتند که «قتل‌هاي زنجيره‌اي» يک پديده ناشي از رقابت جناح‌هاي سياسي داخلي است و ربطي به سرويس‌هاي اطلاعاتي خارجي ندارد.

اگر به راستي تيمي زبده در کار پيگيري کشف اين شبکه پنهان است، و مستندات و مدارکي نيز به دست آورده، که قرائن اين را نشان مي‌دهد، بايد در برابر دو تاکتيک تبليغاتي فوق، و تاکتيک‌هاي مشابه که در آينده به کار گرفته خواهد شد، هشيار باشد.

اگر به راستي تيمي زبده در کار پيگيري کشف اين شبکه پنهان است، مي‌تواند هم‌اکنون آغازگران اين گونه ترفندها را شناسايي کند. فريب ظواهر و عناوين را نبايد خورد. از طريق دستگيري و استنطاق اين گونه افراد مي‌توان به کشف شاخه رسانه‌اي کانوني پنهان و مقتدر دست يافت که به سان شبکه‌هاي سرّي «گلاديو» در ايتاليا و «ارگنه‌کن» در ترکيه داراي بازوان نيرومند تبليغاتي در ايران است.

نظرات: ‏

احمد ک...: البته اگر اراده‌اي براي کشف حقيقت در مسئولان باشد که من تصورم آن است که با پاک کردن ‏صورت مسئله، مانند خودکشي سعيد امامي، مسئله حل خواهد شد.‏

هادي ب...: سخن شما در صورتي صحيح است که در ايران پاکي و صداقت اصل باشد و زد و بند و خيانت فرع. ‏ولي گويا عکس آن صحيح است. يعني تلاش براي حفظ آلودگي است و هر حرکتي براي رفع آلودگي منکوب ‏مي‌شود. درختي را تصور کن که از آبي آلوده تغذيه کرده و بزرگ شود. حالا به همين درخت آبي تميز بده و شاهد ‏خشک شدنش باش.‏

مال فير: آقاي... [هادي ب.] گفته شما درست است ولي در رابطه با مملکت‌داري مشکل است قبول کنم که تمامي ‏نظام از آب گل آلوده تغذيه کرده است. در هيچ کجاي دنيا مملکتي و دولتي صد در صد بدون ايراد يافت نمي‌شود. ‏بايد به اين موضوع در زمان حاضر توجه بيشتري نمود. به‌نظر من هنرمند کسي است که بتواند درخت کجي را ‏راست کند وگرنه قطع درخت بسيار آسان است.‏

محمود ق...: گوش شنوايي کو. [به سخنان جديد آقاي خاتمي لينک داده‌اند. +] ‏

هادي ب...: در صف گاز يک نفر چنين مي‌گفت: تازه فهميدم امام علي چرا سکوت کرد! گفتم چطور؟ گفت: الان ‏مسئول جايي هستم که کلاً مال خودم است. اخيراً فهميدم که وضعش خراب شده و براي درست کردن بايد همه را ‏بيروم بريزم از دم. ولي اگر بيرون بريزم سيستم را چه جور بگردانم؟ اين همه آدم، گيرم دزد، دارند زندگي مي‌کنند. ‏اين‌ها را بيچاره کنم! و چيزهاي ديگري هم به ذهنم رسيد. پس صلاح را در سکوت و بي خيال شدن ديدم تا بعد ‏ببينم چه کنم. اگر بعدي باشد!‏

محمود ا...: دو جريان به ظاهر متضاد وقتي در جهت عکس هم بر روي کره حرکت مي‌کنند به نقطه مشترک يا ‏هدف مشترک مي‌رسند. بايد بدانيم که زمين کروي قواعد مخصوص دارد. اگر اين قواعد را ندانيم سرگردان مي‌شويم ‏و دوست دشمن مي‌شود و دشمن دوست. براي يادآوري: بعد از کشف نفت در خاورميانه و تسلط عثماني بر مناطق ‏نفت‌خيز طرح خاورميانه جديد با محوريت خاندان هاشمي براي تثبيت تسلط بريتانيا بر منابع نفت اجرا شد. داستان ‏لارنس و کمک به خاندان هاشمي در مقابل عثماني پرده‌اي بود که بر روي اقدامات فيلبي مامور کمپاني هند شرقي ‏کشيده شد و در زير اين پرده که شبيه داستان‌هاي هزار و يک شب همه را سرگرم کرده بود، فيلبي نقش اصلي را در ‏به قدرت رساندن آل سعود ايفا کرد. آل سعود و خاندان هاشمي به ظاهر در تقابل بودند و لي در باطن دو نقش مکمل ‏را ايفا کردند. بي دليل نيست که اين همه داستان از لارنس و اقدامات شريف مکه در مقابل ترکان عثماني وجود ‏دارد و در مقابل اقدامات فيلبي و آل سعود به صورت داستان و فيلم بازگو نشده است.‏

تقريباً به صورت همزمان سيد ضياء در ايران پوشش اقدامات بعدي رضا خان شد و شعارهاي وطن‌پرستانه ‏پان‌ترکيست‌ها راه آتاتورک را هموار کرد.‏

نيلوفر س...: من فکر مي‌کنم به زودي بازي تغيير مي‌کنه و دستگيري‌ها گسترده‌تر مي‌شه. اين تفکر که قدرت ‏سرويس‌هاي اطلاعاتي زياده شکي درش نيست ولي به نظر من اون‌ها ديگر برگ برنده‌اي براي رو کردن ندارند. البته ‏براي قدرت اطلاعاتي ايران هم مشکلات زيادي پيش آمده و توانش کم شده ولي برگ‌هاي برنده دست شخص ‏ديگري است. اين شخص هنوز با وجود اين همه دسيسه که بتوانند او را وارد بازي کنند وارد بازي نشده. آينده ‏مشخص خواهد کرد که شاه ماهي واقعي کيست. ‏

رضا ح...: «از طريق دستگيري و استنطاق اين گونه افراد مي‌توان به کشف شاخه رسانه‌اي کانوني پنهان و مقتدر ‏دست يافت.» اين يعني چي؟!‏

داوود ح...: آقاي شهبازي، باتوجه به مقالات شما كه مشخص مي‌كند رهبري در قضيه قتل‌هاي زنجيره‌اي به دنبال ‏يافتن اين كانون‌ها بود و پيوند اين مسئله با موضوع اختلاف بر سر وزارت اطلاعات آقاي مصلحي مي‌توان اينطور ‏استنباط كرد كه يكي از تنهاترين افرادي كه به دنبال كشف و خنثي‌كردن و از بين بردن اين كانون‌ها هستند رهبري ‏است، يا نه؟ اگر اينطور است آيا فكر نمي‌‌كنيد رهبري در اين موضوع تنها مانده و بايد براي از بين بردن اين فتنه به ‏ايشان كمك كرد؟ آيا نامه سرگشاده شما به آقاي حدادعادل در بعد از انتخابات 88 در همين راستا نبود؟

رضا ح...: يه سئوال اينجا پيش مياد: باند شريعتمداري، رسايي، يامين‌پور، جهان‌نيوز و... در برابر باند مشايي هستند ‏يا در تعامل؟ اگر در تعامل هستند كه هيچ؛ گفته‌هاي شما مي‌تواند درست باشد و مشايي و ياران كار مي‌كنند و ‏شريعتمداري و ياران آب را گل‌آلود مي‌كنند، اما اگر [از نظر شما] در تقابل با هم باشند آنوقت معلوم مي‌شود كه باند ‏شريعتمداري در تلاش‌اند كه باند مشايي را به جريان اصلاحات بچسبانند و بلايي را كه بر سر اصلاح طلبان در ‏خرداد 88 و بعد از آن آوردند، همان بلا را بر سر امثال مشايي بياورند و از صحنه سياست براي هميشه كنار بگذارند. ‏در اين صورت فتنه‌گران و منحرفين در يك ليست قرار مي‌گيرند و همان برخوردي كه جامعه با اصلاح طلبان كردند ‏‏(به ظن آقايان) اين بار براي باند انحرافي نيز تكرار مي‌شود. نتيجتاً تجربه تلخي كه براي انتخابات 88 كشور چشيد، ‏به نظر آقايان شريعتمداري و...، براي انتخابات مجلس در اسفند نبايد تكرار شود.‏

اگر ظن اوّل درست باشد با شما مي‌توان موافق بود كه جرياني مرموز در رسانه و در اجرا در حال برنامه‌ريزي‌هاي ‏خاص و البته شايد به قصد ضربه مهلك به نظام ايران است. اما اگر ظن دوّم درست باشد كاملاً با نظر شما مخالف ‏در مي‌آيد و يك قضيه كاملاً داخلي و جنگ داخلي در پيش خواهد بود. هر چند شايد در پس باند مشايي احتمال ‏دارد جريان خارجي‌اي قرار داشته باشد ( به گمان شما) اما جنگ رسانه‌اي امثال شريعتمداري و رسايي و... نمي‌تواند ‏پشتوانه‌اي خارجي و براي گل آلود كردن فضاي سياسي كشور داشته باشد.‏

اسلام ر...: به نظر من در ضمن صحيح بودن مسئله ارتباط و اعتقاد برخي مسئولين دولتي و حكومتي با اين گونه ‏برنامه‌هاي رمالي و جن‌گيري و حتي دفاع از آن به عنوان يك ابزار قوي در پيشبرد برنامه‌هاي‌شان بايد متوجه يك ‏خطر هم بود. عده‌اي، به‌ويژه در جمع حوزوي‌ها، با بزرگنمايي بيش از حد اين جريان و بدون ريشه‌يابي اصل ماجرا ‏سعي در ترساندن مردم از هر گونه افكار و اعتقادات خارج از حوزه دارند تا بار ديگر اقبال از دست رفته‌شان را، كه ‏ناشي از دنياپرستي و سياست‌زدگي خود آن‌هاست، به دست آورند.‏

شهبازي: دوستان عزيز. خواهش مي‌کنم کساني که شبهه‌اي دارند ابتدا مطالب قبلي بنده را بخوانند. در طول ‏سال‌هاي مديد درباره تعامل اين شبکه و حضور آنان در جناح‌هاي مختلف سياسي و نحوه عملکردشان مطالب ‏مفصلي نوشته‌ام گاه به تلويح و گاه به تصريح و بعضاً حتي نام برده‌ام.‏

اساس ديدگاه من حضور فعال يک ارگنه کن ايراني است که در همه جا شاخه زده و بازوهاي مختلف تروريستي، ‏اطلاعاتي، تبليغاتي- رسانه‌اي، مالي و غيره دارد.‏

اين شبکه‌اي است که منشاء و خاستگاه آن به اقدامات جرج کندي يانگ و شاپور ريپورتر مي‌رسد و پس از انقلاب ‏به‌ويژه با استفاده از بخش مخفي بهائيت و يهوديان (نه همه آنان) بازسازي و با وضع جديد منطبق شد.‏

در کتاب" سرويس‌هاي اطلاعاتي، فرقه هاي رازآميز و ايران"، که در بخش‌هاي متعدد در سايتم منتشر شده، ‏خاستگاه‌هاي اين شبکه را گفته‌ام.‏

عرفان قلابي امثال علي يعقوبي نيز ريشه مفصل تاريخي دارد که در بحث نازيسم شمه‌اي از آن را گفته‌ام. در ‏مقالات و کتاب‌هايم بارها به مسئله انجمن جهاني تئوسوفي و نقش آن پرداخته‌ام از جمله تأثير فکري آن بر بخشي ‏از تجددگرايان ايراني و ظهور باستان‌گرايي (آرکائيسم) آريايي در دوران مشروطه و پس از آن از کانال لژ بيداري ايران. ‏

اين عرفان قلابي و شيطاني را مدت‌هاست دارند مي‌سازند و بنده گام به گام اين تحولات را در طول ساليان مديد ‏رصد کرده‌ام.‏

در مورد صهيونيسم و يهوديت و بهائيت و موارد مشابه تحقيقات من بر اساس تعلقات ديني و حساسيت‌هاي مذهبي نيست زيرا مخاطبان من فقط مسلمانان نيستند. سعي مي‌کنم واقعيت را ببينم. تحليل من اين است که مثلاً ماجراهايي مانند دستگيري يک پيرمرد هفتاد ‏ساله بيمار قلبي بهايي بنام وجيه الله ميرزا گلپور و گردانيدن او در تنکابن با دستبند و پابند و ايجاد جنجال جهاني ‏حقوق بشري عليه ايران و سپس، پس از اجراي کامل سناريوي حقوق بشري فوق و تهيه عکس و فيلم کافي، آزاد ‏کردن او با وثيقه ناچيز ده ميليون تومان، نمونه‌اي از اين کيس‌هايي است که شبکه فوق سال‌هاست در حال اجرا ‏کردن آن است. يعني بهائيان ساده و معمولي يا فقير از جمله قربانيان اين شبکه مخوف هستند. يا قتل، و درواقع ‏قصابي کردن، کشيش مسيحي در نظام‌آباد تهران و مسائل ديگر که گفتني نيست.‏

مهدي ر...: گمان بر آن دارم که شبکه‌اي کثيف (حال به زعم شما بهائي) در مقابل شبکه‌ها و سازمان‌هاي ماسوني ‏قد علم کرده و کار را در دست گرفته. تقابل ميان آنان که به روشنگري ماسون‌ها در چند سال اخير بالاخص ‏‏[انجاميده]، و آنان که سعي دارند ماسون‌ها را در لواي گروه‌هاي شيطان‌پرست نشان دهند گوياي اين درگيري است.‏

شهبازي: اين شبکه بهائي نيست. از سازمان مخفي بهائيت استفاده و نيروگيري جدي کرده است. همينطور از ‏يهوديان جديدالاسلام و همينطور از عوامل سرويس‌هاي غربي در سازمان‌هاي دانشجويان ايراني در خارج از کشور و ‏نيز از منابع ساواک قبل از انقلاب به‌ويژه در ميان دانشجويان داخل کشور. در کتاب "سرويس‌هاي اطلاعاتي و انقلاب ‏اسلامي" ايران خاستگاه‌هاي اين شبکه را تقسيم‌بندي و معرفي کرده‌ام. به سايت شهبازي مراجعه فرماييد.‏

مهدي ر...: سخنراني‌هاي مربوط به فراماسونري و ورود اين بحث به شاکله عوام (حتي در دبيرستان‌ها)، همه‌گير ‏شدن نمادهاي ماسوني، تکثر سايت‌هايي که در اين باب مي‌نويسند و حتي برنامه‌هاي در حال پخش صدا سيما ‏‏(همانند «راز آرماگدون» بچه‌هاي روزنامه کيهان) همه به نحوي در اين کارزار سهيم‌اند. تضاد و گاهي تقابل ‏بحث‌هاي همه‌گير با کتاب زرسالاران يهود شما را چگونه ارزيابي مي‌نماييد؟

شهبازي: خب، من سال‌هاست دارم از همه طرف چوب مي‌خورم به خاطر تحقيقاتم. دشمن خوني من‌اند و هر ‏فشاري توانسته‌اند وارد کرده‌اند.‏

مهدي ر...: منظور شما رو نگرفتم استاد؟ ما که بحث چوب نداريم اينجا؟

شهبازي: منظورم همان «تضاد و گاهي تقابل همه گير با کتاب زرسالاران» است :)‏

آرش ک...: استاد، يک سئوال خيلي مهم از خدمت تون داشتم. بدون شک اين شبکه قدرتمند نفوذي يا همان ارگنه ‏کن ايراني، که باند ف - سعيد امامي هم از نمونه هاي اون هست، بايد از منابع مالي عظيمي تغذيه بشه. مي‌تونيد ‏از منابع مالي اين شبکه نام ببريد ؟

شهبازي: بخش مهمي از زمين‌خواري‌ها و فسادها و اختلاس‌ها براي تأمين مالي اين شبکه است. يعني کانون‌هاي ‏هدايت کننده شبکه فوق نه تنها آن را خودکفا کرده‌اند بلکه از طريق آن سودهاي ميليارد دلاري برده‌اند در ‏قراردادهاي نفت و گاز و خودروسازي و غيره.‏

آرش ک...: جسارتاٌ اگر امکان داره نمونه‌هايي ذکر بفرماييد. با تشکر. ‏

شهبازي: موارد زياد است. زمين‌خواري گسترده يعني تفکيک و فروش اراضي دولتي از تهران تا جنوب کشور و ‏ترانزيت وسيع مواد مخدر از افغانستان به اروپا و توزيع گسترده در ايران از جمله منابع مالي اين شبکه است. در 19 ‏خرداد 1384 در وبلاگم نوشتم: ‏

توليد ترياک افغانستان ساليانه حدود 4000 الي 5000 تن است که معادل 3000 تن آن به صورت هروئين و مرفين ‏از راه ايران به اروپا حمل مي‌شود. يک کيلو مرفين يا هروئين معادل ده کيلو ترياک است. به عبارت ديگر سه هزار تن ‏ترياک که از ايران ترانزيت مي‌شود به صورت 300 تن مرفين و هروئين است. سه هزار تن ترياک در مرز افغانستان ‏‏1500 ميليارد تومان قيمت دارد يعني حدود يک ميليارد و 750 ميليون دلار ولي اين ترياک زماني که به اروپا مي‌رسد ‏بيست برابر قيمت پيدا مي‌کند و بهاي آن حدود 35 ميليارد دلار مي‌شود. بنابراين، ترانزيت ترياک از ايران ساليانه ‏حدود 33 ميليارد دلار بر قيمت آن مي‌افزايد. اگر طبق عرف تجارت فقط ده در صد از اين مبلغ صرف ترانزيت از ‏ايران شود ساليانه حدود 3/3 ميليارد دلار به جيب شبکه ترانزيت مواد مخدر از ايران مي‌رود.‏ [+]

آرش ک...: استاد، بسيار متشکرم از اين که وقت‌تون را در اختيارم گذاشتيد.‏

شهبازي: به بخشي از فعاليت‌هاي شبکه سرّي پيمان ناتو در ايتاليا اشاره مي‌کنم تا روشن شود اين شبکه در ايران ‏چگونه کار مي‌کند: ‏

تحقيقات درباره قتل آلدو مورو، ‏Aldo Moro‏ نخست‌وزير پيشين ايتاليا، از عواملي بود که منجر به افشاي شبکه ‏گلاديو در ايتاليا شد. توجه کنيم که آلدو مورو را گروه مارکسيستي افراطي ايتاليا به‌نام «بريگاد سرخ» ربوده و کشتند ‏ولي بعدها روشن شد که در واقع اين اقدام از سوي سازمان گلاديو انجام گرفته که به‌طور پنهان هدايت بريگاد سرخ ‏را به دست داشته. بريگاد سرخ در زمان خود يکي از جنجالي‌ترين گروه‌هاي مارکسيستي هوادار جنگ چريکي ‏شهري در اروپا بود. به‌نوشته سرچ لايت، مورو کشته شد زيرا حاضر به پذيرش خواست آمريکايي‌ها نشد که ‏مي‌خواستند اعضاي حزب کمونيست وارد کابينه او نشوند.‏

در دهه‌هاي 1960 و 1970 فضاي سياسي ايتاليا بسيار ملتهب بود. در اين سال‌هاي جنبش‌هاي کارگري و ‏دانشجويي به اوج خود رسيد و سبب شد که در انتخابات سال 1976 کمونيست‌ها يک سوّم، 35 در صد، آراء را ‏به‌دست آورند. اين اوج اقتدار کمونيست‌ها در ايتاليا بود. در اين دوران فعاليت گروه‌هاي نئوفاشيستي عليه ‏چپ‌گرايان به اوج خود رسيد و گروه‌هاي تروريستي چپ‌گرا نيز ظهور کرد به‌ويژه بريگاد سرخ. گسترش موج ‏بمب‌گذاري و ترور در ايتاليا از سوي گلاديو و در چارچوب «استراتژي تنش‌زايي» انجام مي‌گرفت. در ‏سال‌هاي 1960 و 1970 چند طرح کودتا در ميان نظاميان راست‌گرا مطرح شد.‏

‏در 2 اوت 1980 بمبي در طبقه دوّم سالن انتظار ايستگاه راه‌آهن بولونيا منفجر شد که به ‏مرگ 85 نفر و زخمي شدن بيش از 200 نفر انجاميد. شهر بولونيا پايگاه اصلي حزب کمونيست به‌شمار مي‌رفت. ده سال ‏بعد تعدادي از افسران سرويس اطلاعاتي ايتاليا به اتهام شرکت در اين انفجار محاکمه شدند از جمله يک ژنرال و ‏يک کلنل.

کمي بعد، پليس در پيگيري پرونده اختلاس در يک بانک خانه ليچيو جلي را بازرسي کرد و به‌طور تصادفي ‏به مدارک مهمي دست يافت.‏ پليس در خانه جلي فهرستي از بيش از 600 نام را يافت که نشان مي‌داد آن‌ها عضو يک ‏گروه فراماسونري به‌نام P2 (پروپاگاندا= تبليغات 2) هستند. اين افراد به گروه نخبگان بلندپايه جامعه ايتاليا تعلق داشتند و ‏در زمره ايشان 195 افسر ارتش، دو وزير در حال خدمت، سه وزير سابق، يک دبير حزب و 16 قاضي بلندپايه بودند.‏

قضاتي که پرونده بمب‌گذاري بولونيا را پيگيري مي‌کردند دريافتند که سازمان پ. 2 بخش ‏عمده عمليات قهرآميز فاشيستي را هدايت مي‌کرده است. جلي «استاد ارجمند» لژ پ. 2 بود. او در سال 1986 به‌خاطر ‏شرکت در بمب‌گذاري بولونيا محاکمه و مقصر شناخته شد.‏

در اين تحقيقات روشن شد که سازمان پ. 2 خرابکاري و خشونت سازمان‌يافته را رواج مي‌داده با اين ‏هدف که زمينه را براي سرکوب جنبش‌هاي کارگري و در صورت لزوم کودتا فراهم کند. روشن شد که پ. 2 يک ‏دولت در سايه را هدايت مي‌کرده، و نيز روشن شد که پ. 2 اقدامات خود را به کمک شبکه مخفي گلاديو ‏انجام مي‌داده است.‏

يک مأمور اطلاعاتي پيشين ناتو در اين باره گفت: «در اوائل دهه 1970 تد شاکلي، معاون رئيس ايستگاه سيا در ‏رم، ملاقاتي را ميان الکساندر هيگ و جلي در سفارت آمريکا در رم ترتيب داد. در آن زمان هيگ رئيس ستاد ‏رئيس‌جمهور نيکسون بود. از آن پس به کمک هيگ و هنري کيسينجر، دبير شوراي امنيت ملّي ايالات متحده آمريکا، ‏پول فراواني به شبکه استي بيهايند يا گلاديو در ايتاليا تزريق شد. هدف آن‌ها جلوگيري از سيطره کمونيست‌ها بر ‏ايتاليا به هر بهايي بود. اين موفقيت ارزان به‌دست نيامد. تا آنجا که من اطلاع دارم، فقط سيا بيش از يکصد ميليون ‏دلار در عمليات استي بيهايند در اروپا خرج کرد و اين مبالغ جدا از ساير پول‌هايي بود که از واشنگتن مي‌رسيد.»‏

مقام فوق افزود: «در سراسر اروپا مقادير فراواني اسلحه مدفون شد و هم‌اکنون حدود 900 ‏دفينه دست‌نخورده موجود است.‏

‏ گلاديو در سال 1958 به‌وسيله سرويس امنيتي و اطلاعاتي ايتاليا به‌نام ‏SIFOR‏ ايجاد شده بود با کمک ام. آي. 6 ‏بريتانيا و سيا و با هدايت جرج کندي يانگ مسئول سازمان اطلاعاتي مخفي پيمان ناتو.

جرج کندي يانگ در پوشش عضو هيئت ‏مديره مؤسسه مالي کلينورت بنسون عمل مي‌کرد. درباره نقش کلينورت بنسون در تحولات اخير ايران در وبلاگم ‏نوشته‌ام. اين يادداشت 31 مرداد 1384 خيلي مهم است و بايد بارها آن را خواند: «مافياي نفت و گاز ايران چگونه ‏شکل گرفت؟»‏ [+]

اعضاي گلاديو 15000 نفر بودند و داراي 151 دفينه سرّي از سلاح و مواد منفجره و ‏وسايل ارتباطي و پول. هدف گلاديو ايجاد گروه‌هاي مقاومت بود در شرايطي که ارتش پيمان ورشو ايتاليا را اشغال کند.‏ فعاليت گلاديو در سال 1990 ممنوع اعلام شد در حالي‌که قبل از آن نيز کاملاً ‏مخفي بود. معهذا، امروزه شاهديم که سيلويو برلوسکوني، مسئول شاخه تبليغات سازمان سرّي گلاديو، مرد قدرتمند و نخست‌وزير اين کشور است.

طبق برخي از اسناد گلاديو، که در سال 1990 فاش شد، اتحاديه‌هاي کارگري ايتاليا به‌عنوان عامل «براندازي داخلي» معرفي شده‌اند. ژنرال جراردو سراواله، فرمانده گلاديو در ‏دهه 1970، مي‌نويسد: «کنترل داخلي يعني ميزان آمادگي ما براي مقابله با راهپيمايي‌هاي خياباني و اعتصاب‌هاي ‏سراسري و قيام‌هاي داخلي.»

ژنرال سراواله نقش گلاديو [در تشديد تنش‌هاي سياسي] را چنين بيان مي‌کند: «به خيابان‌ها بريزيد و اوضاع را چنان ‏وخيم کنيد که دخالت نظامي را لازم کند.»‏

مسعود ع...: آيا بين اين سازمان و کلاً سازمان‌هاي ماسوني دنيا ارتباط واحدي وجود داره، يا بعضاً به‌طور مستقل عمل مي‌کنند؟

مجيد ن ق...: استاد، اين سرويس‌هاي خارجي چرا هيچ گاه جز در مقالات و تحليل‌ها نمايان نمي‌شوند و چرا مردم در روند پيگيري‌ها نيمه راه رها مي‌شوند وجاي اسناد را شايعات مي‌گيرند اگر واقعاً اينقدر قدرتمندند كه تا لايه‌هاي بالايي اثر مي‌گذارند چه بايد كرد براي آينده مملكت؟

حميدرضا ع...: راديو ديروز در نقد راديو فردا. [+]

شهبازي: آمار و ارقام درآمد نفتي در سخنان جهانگيري وزير صنايع و معادن سابق. [+]

وزير صنايع و معادن دولت سيد محمد خاتمي مي‌گويد: کل درآمد ايران از نفت، از آغاز اکتشاف نخستين چاه نفت تا سال ۱۳۸۹ يک هزار ميليارد دلار بوده که ميزان ۴۵۰ ميليارد دلار آن مربوط به ۶ سال اخير، ميزان ۴۰۰ ميليارد دلار آن مربوط به پس از انقلاب تا سال ۱۳۸۴و ميزان ۱۵۰ ميليارد دلار هم متعلق به قبل از آن است. طبق قانون برنامه پنج ساله چهارم، اکنون بايد بيش از ۲۰۰ ميليارد دلار در حساب ارزي ايران وجود داشته باشد.

سفرهاي فراوان و مرموز مشايي به هند از سال 1388. [+]

شمس ا...: بين ۲۰ تا ۶۴ بار؟ فكر كنم سخت نباشه سفر چنين فردي رو دقيق در آوردن :)

حميدرضا ع...: سفرهاي مشکوک مشايي به سرزمين مرتاض‌ 400 ساله به قبل از سال 86 بر مي‌گردد. اينکه امام زمان قرار است در سال 2012 ظهور کند هم خبرش از چهار سال پيش از نحله جنيان به گوش اهلش مي‌رسيد و اينکه الان همه سايت‌هاي خبري دارند اين اخبار را پوشش مي‌دهند هم سخن نغز حضرتش است که مي‌فرمايد: نـهان کي ماند آن رازي کز او سازند محفل‌ها.

شهبازي: جناب شمس. امروز شنيدم مشايي دهها پاسپورت به اسامي مختلف داشته و با آنها به سفر خارج مي‌رفته و شايد علت مبهم بودن تعداد سفرهاي خارجي وي اين امر باشد.

مجيد ن ق...: وقتي در دوره دبستان شيطنت مي‌كرديم ناظم مي‌گفت پرونده‌ات را مي‌ذارم زير بغلت. اين هم از اون موقعيت‌هاست. همه پرونده دارند ودر موقع لزوم زير بغل‌شان مي‌زنند.

نيلوفر س...: استاد، آيا اين مستندهاي عجيبي که در مورد ماسوني و شيطان‌پرستي [تهيه] ميشه و همه اکثراً براي بد جلوه نشان دادن اين گروه‌ها هست، مانند مستند ظهور، بيشتر براي ترساندن مردم و بزرگنمايي و کار خود گروه‌هاي ماسوني نيست؟

حميدرضا ع...: دفاع سايت مشايي (محرمانه آنلاين) از جن گيري: مي‌توان از جن‌هاي خوب براي مطلع شدن از برخي اخبار استفاده کرد. [+]

شهبازي: محرمانه نيوز يک اشتباه فاحش کرده: در قرآن کريم تصريح شده که حضرت سليمان همه اجنه را، اعم از خوب و بد، کافر و مؤمن، از جمله شياطين را، که همان اجنه بد هستند، در زير تسلط داشت و نيز همه قدرت‌هاي جهان را، از جمله باد و دريا و غيره. جن بد همان شيطان است. قدرت حضرت سليمان امر الهي بود نه تسخير اجنه. همه مراجع تقليد اتفاق نظر دارند که "سحر" و "تسخير" حرام است.

ميثم م...: مي‌توان عدم دستگيري جاسوسان در طي فرآيند سال 1357 و بعد از آن را در کشور به جرياني که مطرح کرديد مرتبط دانست؟

شهبازي: جناب ميثم... از سال 1357 تا امروز بيش از سه دهه مي‌گذرد و سطح دانش و آگاهي و تحقيقات سياسي و تاريخي رشد چشمگير کرده. در زمان انقلاب سطح آگاهي سياسي قابل مقايسه با امروز نبود و اين تلقي وجود داشت که با حذف شاه مملکت بهشت برين خواهد شد. به کتاب‌هاي سياسي آن زمان مراجعه کنيد تا سطح دانش نسل انقلابي آن زمان را درک کنيد. هنوز شناخت جزيي و ژرف نگرانه وجود نداشت و سيستم جهاني سلطه‌گر با مفاهيمي کلي، يا به عبارت ليوتار "فراروايت"هايي مانند استکبار و امپرياليسم و غيره تعريف مي‌شد.

در آن زمان حتي در سطح جهاني نيز برخي شناخت‌ها وجود نداشت. مثلاً توجه فرماييد که از اوايل سال‌هاي 1370 بهتدريج شناخت نسبت به درجات عالي ماسوني و آئين اسکاتي کهن در سطح محققان رشد کرد. يا مثلاً تا زمان دولت جان ميجر يعني سال‌هاي 1990- 1997 دولت بريتانيا منکر وجود سازمان اطلاعاتي موسوم به ام. آي. 6 بود و از اين زمان موجوديت اينتليجنس سرويس در زمان صلح (بجز دوران جنگ) رسماً اعلام شد. در همان زمان من اين فرايند را "گلاسنوست انگليسي" خواندم که بعدها مجله اکونوميست نيز همين تعبير را به کار برد. گلاسنوست سياست گورباچف در شوروي سابق بود به معني شفاف سازي يا فضاي باز سياسي.

طبيعي است زماني که نسبت به شبکه‌هاي سرّي آگاهي وجود نداشته باشد، آن‌ها به راحتي مي‌توانند در فضاي تاريکي و ناشناختگي کار خود را پيش برند. به اين دليل است که هنوز با ترفندهاي کهنه قرن نوزدهمي در ايران کار مي‌کنند زيرا تاکنون با دانش بغرنج سياسي در ايران مواجه نبوده‌اند. علت ناشناختگي آن‌ها در سه دهه اخير همين امر است يعني زندگي در درون تاريکي برخاسته از فقر دانش سياسي و اطلاعاتي ما.

محمود ا...: ياد آن مسئول اطلاعاتي عزيز افتادم که نمي‌دانست CIA در امور دانشجويان خارجي ساکن آمريکا دخالت نمي‌کند و وظيفه نفوذ به درون تشکيلات آن‌ها در داخل خاک آمريکا با FBI است.

حميدرضا ع...: سال 84 قرار بود دولت کريمه يک جاده از دماوند براي امام زمان بکشند تا کوفه. چي شد؟ به سرانجام نرسيد؟

افشين پ...: استاد، چقدر دعواي قديمي شما با حسينيان در ارايه مطلب مؤثر است. نمي‌دانم از چه قرار است که جنجالي‌ترين مطالب را حتي اگر شده به ظرافت کمي به وي مرتبط نموده‌ايد ! يا شايد به واقع مرتبط است؟

شهبازي: تعجب مي کنم جناب افشين... يعني بنده با حسينيان اختلاف شخصي دارم؟ اگه مسائل ايران را دنبال کنيد خواهيد ديد که به شدت مرتبط است به ايشان.

ميثم م...: استاد، هنوز هم بعد از 30 سال وقتي نگاهي به 1388 مي‌کنيم اين فقر اطلاعاتي در لايه‌هاي مختلف جامعه [...] وجود دارد؛ به طوري که ظاهراً با اتکاء به آن‌ها سحرهاي تلويزيوني را هنوز مؤثر دانسته و اين چنين به قيافه ما لبخند مي‌زنند. اين فقر اطلاعاتي تا وقتي در اکثريت جامعه ما هست و در قشر فرهيخته هم گاه به چشم مي‌خورد، به طوي که يکي از مسئولين مرتبط با جوانان هفته گذشته از من مي‌پرسيد فراماسونري چيست؟!، آيا مي‌توان گفت با تکيه بر همين امور آقايان مي گويند "تحول حتمي است؟"

شهبازي: آقاي مسعود بهنود مقاله‌اي نوشته در روزانلاين امروز با عنوان «بازي کثيف». ايشان از لزوم رعايت «اخلاق» در درگيري‌هاي سياسي سخن گفته است. بخش‌هاي از مقاله توجهم را جلب کرد:

«پريروز آقاي جوانفکر، مدير روزنامه ايران و خبرگزاري دولت، در سرمقاله آن روزنامه به منقدان دولت پند داده بود که از اين همه تهمت ناروا و افتراهاي نادرست دست بردارند.»

«رئيس‌جمهور، که مصاحبه مانند تلويزيوني‌اش نشان داد تا چه اندازه افسرده است،... با آهنگي ملتمس گفت به خدا خوب نيست تهمت زدن، آخر مگر دنيا چقدر ارزش دارد.»

«معلم اخلاق دولت، حجت‌الاسلام [آقا] تهراني، در نواري که همه جا هست، ادعا مي‌کند دو بار گريه آقاي احمدي نژاد را ديده که يکي موقعي بوده که وي را متهم کرده‌اند که يهودي است...»

«يهودي بودن اجداد آدمي که جرم و گناه نيست...»

«اصلاح طلبان را اگر چالشي هست با آقاي احمدي نژاد و دولت کنوني بر سر يک فرهنگ و مهم‌تر از آن بر سر سرنوشت اين ملک است، دعواي شخصي نيست.»

مهم‌ترين قسمت مقاله آقاي بهنود:

«تا کسي را براي چند ساعت بازداشت مي‌کنند داستان‌هائي از قول وي مي‌بافند و بر زندگينامه دستگيرشده مي‌افزايند، نام‌هايي از زبان وي رديف مي‌کنند که زنداني روحش خبر ندارد. همان کاري که در ده سال گذشته با صدها و بلکه هزاران تن از اصلاح طلبان و صلح دوستان کردند. اين کردار سخيف را، که قبلاً کراهت آن به اثبات رسيده، اصلاح طلبان نبايد بپذيرند. ادعاهاي دو بخش جناح راست عليه يکديگر نبايد دستمايه تحليل و تفسير هيچ اصلاح طلبي قرار گيرد. سخن آقاي جنتي در باب بابي بودن "جرگه انحرافي" نزديک به دولت، همان قدر نازل و کثيف است که چمدان پولي که مدير سيا آورده بود به تهران و بين روزنامه نگاران تقسيم کرد... هيچ معادله‌اي نبايد بر اساس اين مدعيات برقرار کرد و هيچ تحليلي را بر اين داده ها بنا نهاد. ورنه به معناي آن است که به قواعد يک بازي کثيف تن داده ايم.»

نقل قول‌ها همه از مقاله «بازي کثيف» آقاي بهنود در روزانلاين چهارشنبه 28 ارديبهشت 90 است.

کنجکاو شدم بدانم اشاره آقاي بهنود به چيست؟ بنده تشنه خبر هستم و تاکنون کلامي بيش از آن‌چه در سايت‌ها درباره «ارتباطات غيبي» با دو مدعي علوم غريبه و داراي قدرت‌هاي فراطبيعي، علي يعقوبي و عباس غفاري، منتشر شده و دستگيري اين دو، چيزي نديده‌ام. آخرين مطلب در جهان نيوز بود که عباس غفاري اتاقي در رياست جمهوري نزديک اتاق مشايي داشته که به جز اين دو و يکي دو نفر ديگر کسي حق ورود به آن را نداشته و در آن کارهاي خود را مي‌کرده. [+]

اين مطلب 8:20 صبح ديروز در جهان نيوز منتشر شد با اشاراتي به نحوه کسب انرژي توسط عباس غفاري از طريق اهانت به قرآن کريم که اندکي بعد اين قسمت را از مطلب فوق حذف کردند. يک اشاره کوتاه هم ديدم که عباس غفاري نماد مشهور به ستاره داوود را به گردن مي‌انداخته و با اسرائيل ارتباط داشته. روزنامه خراسان هم شايعه‌اي را منتشر کرد که گويا خانم پريوش سطوتي (همسر مرحوم دکتر حسين فاطمي) با سرويس اطلاعاتي انگليس مرتبط بوده. چيز بيش‌تري نديده و نشنيده‌ام. آيا کسي چيز بيش‌تري ديده يا شنيده که سبب ناراحتي آقاي بهنود و انتشار مقاله فوق شده؟

ميثم م...: شايد سئوالم خيلي رمانتيک باشد اما از روي درد مي‌پرسم: آيا راه مقابله‌اي وجود دارد؟ با اين فقر شديد اقتصادي که مانع از آگاهي‌هاي ديگر مي‌شود چگونه مي‌توان به کسي که غم خريدن نان 500 توماني را دارد گفت آقا دارند چه مي‌کنند و چه مي‌کنند و ايران عزيز کم کم "پر".

شهبازي: اکنون جستجو کردم. ساعت 9:41 امروز چهارشنبه يعني حدود يک ساعت پيش جوان انلاين مطلب جديدي درباره غفاري درج کرده. [+]

ميثم م...: اين مطب سايت شفاف هم جالبه: دفاع سايت نزديک به مشايي از جن گيري/ مي‌توان از جن‌هاي خوب براي مطلع شدن از برخي اخبار استفاده کرد! [+]

محمود ق...: استاد، من متوجه نشدم که شما مقاله آقاي بهنود را ستوده‌ايد يا مي‌خواهيد انتشار آن را توسط نويسنده به جايي ديگر مرتبط بدانيد که نويسنده (آقاي بهنود ) را سوزانده؟

اصل مقاله درباره اظهارات آقاي خاتمي و دعوت ايشان به اخلاق است و ظاهراً در جواب کساني که از هر دو سو (حکومتيان و مخالفان) به آقاي خاتمي تاخته‌اند.

شهبازي: جناب محمود ق... مقاله آقاي بهنود ربطي به آقاي خاتمي ندارد. اصل کلام همان است که نقل کردم.

محمود ق...: اين تحليل سايت شفاف را از سخنان خاتمي بخوانيد. واقعاً وقيحانه است و بعضي دوستان مي‌پرسند که راه مبارزه با ماسوني چيست و من مي‌گويم با اين گونه رفتار هيچ. [+] و اينجا [+] و اينجا [+] و در مقابل [+، +، +]

شهبازي: کاظم کياپاشا، دوست نزديک مشايي و رئيس هسته گزينش نهاد رياست جمهوري، دستگير شد. [+]

محمود ق...: [بخشي از مقاله مسعود بهنود:] «آقاي خاتمي باز با دل اميدوارش آمده است به ميدان. مي ترسد. نه از ماشين نفرت و افترا که نزديک دو سال است دمي از شليک باز نمي‌ايستد و او و يارانش را بمباران مي‌کند، بلکه از آسيب اين همه بي‌اخلاقي، از درگير شدن افراطيون با هم، از به هم ريختن نظم، از اين همه بي هوايي در تهييج مردمان. او بزرگوارتر از آن است که حتي در دل بگويد همين است سزاي کساني که با اصلاح‌طلبان چنان جفا کردند، وطن‌دوست تر از آن است که دلش خنک شود از وضع امروز رقيبان تندرو. آقاي خاتمي به عنوان يک عالم دين و دين‌باور ترسش افزون مي‌شود وقتي مي‌بيند ماشين نفرت هر صبح به نام دين روشن مي‌شود و شليک آغاز مي‌کند. شليک‌هاي خود را درد دين نام مي‌نهد و هدف هم فقط کساني هستند که حقيقت را فداي مصلحت تعيين شده توسط قدرت نمي‌کنند.»

اين پارگراف اول همان درد دل: «بلکه از آسيب اين همه بي‌اخلاقي، از درگير شدن افراطيون با هم، از به هم ريختن نظم، از اين همه بي هوائي در تهييج مردمان.»

شهبازي: آقاي خاتمي انسان شريف و بزرگي است. البته بنده مريد هيچ کس نيستم و ديدگاه خود را دارم که ممکن است گاه در تعارض با نظر ديگران باشد.

منظورم اين بود که آقاي بهنود سخنان آقاي خاتمي را بهانه کرده تا حرف دل خود را بزند که عصاره آن همان است که عرض شد.

محمود ق...: يا اين پاراگراف که دعوت مي‌کند به آنچه جناب خاتمي مي‌فرمايند: «در اين نوشتار روي سخن بيش‌تر نسل جوان اصلاح طلباني است که هدفشان ارتقا و سلامت جامعه ايران است. به گمانم به خود بايد گفت هر نوع مشارکت جامعه مدرن و آماده رهائي در عادات سخيف کهنه لمپني موجود در جنگ اخير وهني است براي سبزانديشان و در آن هيچ سودي براي جنبش متصور نيست. هر نوع شرکت در بازي افترا و بي‌حيثت کردن رقيب، بدان معناست که هنوز مفهوم اخلاق سياسي را نمي‌شناسيم و هنوز خطرناکيم براي آينده و سلامت جامعه‌مان. اگر از اهل اصلاح مقالاتي صادر شود مثل اعلام کشف جاسوسي محمود احمدي نژاد و رحيم مشائي، به همين يک نشانه مي‌توان گفت تفاوتي با سعيد تاجيک و حاجي حداديان در بين نيست گرچه ممکن است زبان شيک‌تر و اتوکشيده‌تر باشد.» [تأکيد بر جملات اخير بهنود از شهبازي است.]

و باز اين پاراگراف: «که من بر اين باورم و يقين دارم تنهايي عامل رهايي ما از چنين حوادثي اخلاق است اخلاق و اخلاق.» «ديروز آقاي خاتمي گفت براي ايران مي‌ترسد، و پيداست سخت مي‌ترسد. به گمانم از آن مي‌ترسد که مي‌بيند چگونه در رقابت‌ها بر سر قدرت، اخلاق فراموش شده است، و اين خدشه‌دار شدن روح ايراني ماست. دقت در کشمکش اين روزها نشان مي‌دهد رجزهاي اين جنگ به زبان امروز نسل جوان و نوگراي ايران نيست، ابزار و مصالحي که در اين جنگ به کار مي رود براي نسل فردا کاملاً ناشناخته است. گرچه مقصد و مقصودشان پيداست.»

البته تفاوت در نوع نگاه شما استاد عزيز و من مخلص نسبت به اين مقاله هم برايم جالب توجه است.

شهبازي: تعجب مي‌کنم از آقاي بهنود. يعني اگر ثابت شود شبکه‌اي از اسرائيل در ايران حضور مقتدرانه داشته و دارد که برخي عناصر اصلي آن سابقه يهودي يا بهايي دارند و خود را مسلمان دوآتشه جا زده‌اند (که البته اين امر ربطي به يهوديان و بهاييان معمولي ندارد) اين بداخلاقي است؟ و حتي اگر ثابت شود اين شبکه مسئول بسياري فجايعي است که در ايران رخ داده، اين امر شخصي است و "بازي کثيف"؟

بعيد مي‌دانم از آقاي بهنود که خود جزو مسافران اتوبوس نويسندگان بودند که قرار بود در مسير ارمنستان به دره پرتاب شود و همه کشته شوند.

البته اين را نيز مي‌دانم که آقاي سعيد امامي از حضور بهنود در اتوبوس مطلع شد و با عجله يک نفر را، با نام مستعار «مهدوي»، فرستاد و وي اتوبوس را متوقف کرد و آقاي بهنود را پياده نمود که خداي ناکرده قاطي بقيه کشته نشوند.

جناب محمود ق... عزيز. آقاي بهنود نويسنده خوش‌قلمي است و البته کلام ايشان زيباتر از قلم‌شان است. بنده به دلايل حرفه‌اي به ايشان علاقه دارم ولي سياست دنياي کثيفي است.

توجه کنيد مثلاً به قطعه قطعه کردن کشيشان مسيحي در ايران توسط باند سعيد امامي. منظورم اسقف هايک هوسپيان مهر و کشيش طاطاوس ميکائيليان است. يا قتل مرحوم منوچهر صانعي و همسرشان فيروزه کلانتري که با 13 ضربه چاقو کشته شدند و کار شبکه سعيد امامي بود.

مرحوم صانعي در مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران با بنده کار مي‌کرد. ايشان به‌تازگي از خارج آمده و تنها کسي بود که مي‌توانست رجال دوره پهلوي را در ميليون‌ها قطعه عکس موجود در مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران شناسايي کند. براي مثال، هوّيت افرادي را که در عکس نوجواني شاپور ريپورتر در مدرسه فيروز بهرام حضور داشتند ايشان معرفي کرد که در رساله «سر شاپور ريپورتر و کودتاي 28 مرداد 1332» منتشر کرده‌ام. [+]

صانعي چنين توانايي منحصربفردي داشت و مهم‌تر از آن ماسون بود و دايي مادر سعيد امامي، شيخ مهدي صدرزاده، را که ماسون بلندپايه و عضو لژ مهر بود به خوبي مي‌شناخت. جرمش فقط همين بود.

يا توجه فرماييد به ترور فجيع دکتر شهرياري در ماه‌هاي اخير و مصدوم شدن همسر ايشان فقط براي اينکه دکتر فريدون عباسي دواني رئيس سازمان انرژي اتمي شود.

اين‌ها «بازي کثيف» نيست؟ حال اگر، روزي روزگاري، روشن شود که کساني پشت اين «بازي‌هاي کثيف» بوده‌اند که به اسرائيل وابستگي داشتند و تا اعماق نظام جمهوري اسلامي نفوذ کرده‌اند، افشاي آنان «بازي کثيف» است؟

بنده آقاي بهنود را دوست دارم. ولي آقاي بهنود دنيا را خيلي زيبا و سرشار از مهر و محبت و دوستي مي‌بينند و احساس لطيف خود را به بنده و جنابعالي منتقل مي‌کنند. دنيا، به خصوص دنياي سياست، به اين زيبايي و لطافت نيست.

محمود ق...: استاد، قبل از اين که بتوان اثبات کرد چنين شبکه‌اي وجود دارد يا نه، ابتدا بايد حسن نيت اشخاصي مسلم شود که تا ديروز خود آنچنان بودند و کردند آنچه را که ما خود بعينه ديديم. چرا کسي چون جنتي مدعي چنين مبارزه‌اي مي‌شود که خود همو و هم‌پياله‌هايش تمام قد در مقابل تمامي عقلاي جامعه ايستادند تا احمدي نژاد و مشايي را برکشند. و هنوز هم حاضر به اقرار به خطاي و تقصير خود و عذر خواهي از درگاه خدا و ملت نيستند. آيا ما بايد باور کنيم که کسي چون مصباح يزدي که به صراحت تمام انتخاب احمدي نژاد را لطف نظر امام زمان عليه السلام شمرد اکنون نگران ملک و مردم و دين مردم است؟ اگر چنين بود، اگر تقوايي در ميان بود به صراحت اقرار به خطاي گذشته و سعي در جبران مي‌کردند. بحث بر سر اين نيست که آيا شبکه‌ها و کانون‌هاي پنهان انگليسي و صهيوني دست اندر کار امور هستند يا خير. من بهنود را نمي‌دانم ولي من و امثال من هم يقين داريم که اين کانون‌ها با قدرت تمام در ميانه ميدان حاضر و ناظرند و براي ما تصميم مي‌گيرند. مهم‌ترين نشانه آن را از اتفاق همين برکشيده شدن عناصري چون احمدي نژاد و مشايي مي‌دانيم و از همين رو مي‌گوييم اين عناصر (برکشانندگان) يا احمق‌اند و يا خود عناصر اين کانون‌ها. از کجا معلوم که عناصر اصلي اين جريان براي آن که خود را حفظ نمايند عامداً اقدام به افشاي عوامل خود نمي‌نمايند. و بايد بگويم آنچه شما از بزرگي حيلت و قدرت اين کانون‌ها براي ما فرموده‌ايد اين گمان را براي ما بسيار قوت بخشيده است. و مبارزه با اين پديده‌ها و ريشه‌کني آن‌ها فقط و فقط از عناصري بر مي‌آيد که ضمن آگاهي و شجاعت خود از سلامت کامل رفتار و کردار برخودار و به واقع دلسوز مملکت و اسلام حقيقي بوده و هستند.

شهبازی: دوست عزیز. مي‌فهمم و احساس‌تان را درک مي‌کنم. اوّل، جامعه و سياست ساده نيست؛ بسيار پيچيده است. دوّم، آن چه شما از مقاله آقاي بهنود فهميديد بنده نفهميدم به دليل تجربه زندگي خود و شناخت از برخي مسائل. در اين زمينه گفتني‌ها فراوان است.

ميثم...: سايت عماريون حدود يک ساعت پيش تصاويري منتشر و آن‌ها را به عباس غفاري منسوب کرده است. [+]

حميدرضا ع...: چرا هيچ خبري از علي يعقوبي نيست؟ در سلسله مراتب نحله غريبه که علي يعقوبي از عباس غفاري بالاتر است ولي حجم خبرها بر روي شخص دوّم قرار گرفته است.

جمعه، 30 ارديبهشت 1390/ 20 مه 2011، ساعت 11:45 بعد از ظهر

حوادث روز

آخرين نظرات مندرج در فيسبوک

س...: چنانچه مقدور است در وبلاگ يا همين جا در فيسبوک از باند انجوي و رهپويان شيراز بيشتر اطلاع‌رساني بفرماييد.

صدق هادي: بنده سعي کرده‌ام عموم مطالب منتشر شده شما را مطالعه کنم چه کتاب باشد يا مقاله و سايت و... اما فرصت تعامل با شما از طريق اين محيط [فيسبوک] لذت ديگري دارد همچنين استفاده از مطالبي که در اين محيط قرار مي‌دهيد بسيار جالب ومفيد است

يک پيشنهاد داشتم: مطالبي که تاکنون [در فيسبوک] منتشر نموده‌ايد يک حجم زيادي را شامل مي‌شود در حالي که هريک از صفحات وحتي پاراگراف‌ها در جاي خودش مهم و ارزشمند است و در حالت عادي براي بهره‌برداري توسط مخاطب عادي و متوسط مشکل مي‌باشد در حاليکه هم‌اکنون امکانات سي دي و نرم افزاري ساده‌اي هست که امکان جستجو و طبقه‌بندي مطالب را فراهم مي‌کند البته اگر برنامه‌ريزي پيشرفته‌اي هم داشته باشد و بتواند مقالات، تصاوير و فيلم و... را هم پوشش بدهدکه چه بهتر. اميدوارم براي اين مقوله هم برنامه‌ريزي داشته باشيد. انشاالله موفق باشيد.

شهبازي: مطالب مهم را در وبلاگم مجددا منتشر مي کنم. مراجعه فرماييد.

محمدهادي ش...: به نظر شما چرا توي هيچ کشور خاورميانه (مهد اسلام) هيچ کبوتري روي شونه هيچ مسلموني يا مؤمني يا حتي انساني نمي‌شينه؟! مسبب اصلي آن کيست: عناصر داخلي، منافقين کوردل، بوق‌هاي تبليغاتي در سراسر جهان و وليده‌هاي بومي آنان، خط ضد ولايت فقيه، استکبار جهاني، بزرگنمايي تبليغات بيگانگان، تهاجم فرهنگي، شيطان بزرگ آمريکاي جهان خوار. اگر نظر خودم رو بخواهيد عامل اصلي آن لابي صهيونيست است ولي بايد در آن مداقه بيش‌تري نمود.

شهبازي: مصائب و مشکلات جوامع خاورميانه مشابه آمريکاي لاتين و آسياي جنوب شرقي و آفريقاست و ربطي به اديان و فرهنگ به‌کلي متفاوت اين مناطق ندارد. اگر کمي تاريخ مطالعه فرماييد علت ظهور ديکتاتوري‌هاي خونريز در بسياري از مناطق جهان را درخواهيد يافت.

نيره ح...: راستش نظرم اينه که دوستي که اين حرفو زدن، نيازي به جواب نداشتن. بيشتر اطلاع‌رساني بود. فکر مي‌کنم بايد تشويق‌شون کنيم که حس خودنمايي‌شون ارضا بشه!

محمدهادي ش...: به استاد شهبازي (که مطلبي از ايشان منتشر نشده که نخوانده باشم):

1) کلام من در قالب طنز بود،

2) قصد توهين به اديان رو نداشتم،

3) بالاخره جايي غير از مناطقي که فرموديد هست که پرندگان روي شانه...

4) اگر از کل کره خاکي خاورميانه، آمريکاي لاتين، آسياي شرقي و بخش مهمي از آفريقا رو کم کنيم چند جاي کوچک مي‌ماند که پرندگان توي پارک‌ها کنار افراد مي‌نشينند؛ اروپا ، آمريکاي شمالي و جنوبي، استراليا (قطب شمال و جنوب را هم داريم که يا بر اثر سرما پرنده‌اي نيست يا اگر هست انساني در آنجا زندگي نمي‌کند)

5) نمي‌دانم چين را هم جزء آسياي شرق حساب کرده‌ايد يا نه، چون اين قضيه پرندگان براي خودم در چين اتفاق افتاد

به نيره ح... متوجه نمي‌شم کجاي متن من خودنمايي داشت؟

شهبازي: جناب محمدهادي ش... سرکار خانم نيره ح... منظوري نداشتند. کامنت به گونه‌اي است که در نظر اوّل خواننده تصور مي‌کند نوعي تعريض است :)

کشورهاي کمونيستي و کمونيستي سابق (اتحاد شوروي و اروپاي شرقي) را در اين محاسبه وارد نکردم زيرا معادلات آن‌ها به گونه ديگر است.

محمدهادي ش...: غرضم طلب عذرخواهي نبود، بايد با انتقاد از هم همديگرو کمک نکنيم و همديگرو ارتقا بديم. کلام انتقاديم که به شکل طنز نوشتم از دو جهت بود؛ آرامشي که به هر دليل در بعضي مناطق وجود دارد که پرندگان را به خود جذب مي‌کند و انتقاد از اخبار ايراني که همه چيز را به بيگانگان نسبت مي‌دهند.  

صدق هادي: مطالب کارشناسانه شما هر چند در ظاهر نقد تاريخي است اماهميشه رويکرد کاربردي داشته است. در صورت امکان منابع مطالعاتي جديد پيرامون مسائل اخير ترجيحاً به زبان فارسي را معرفي کنيد تا ريشه‌هاي تحولات داخلي بهتر فهميده شود. با تشکر

شهبازي: به سايت بنده مراجعه فرماييد.

نيلوفر س...: عمليات تخريب برخي خانه‌هاي بافت تاريخي شيراز در نخستين روز هفته‌ي ميراث فرهنگي آغاز شد! اين فاجعه بخش مهمي از تاريخ شيراز را نابود کرده است. علاوه بر اين، قرار است به نام پروژه بين‌الحرمين، ۵۷۰ هزار مترمربع ديگر نيز از بافت تاريخي شيراز تخريب شود. پروژه بين‌الحرمين طرحي است براي به هم پيوستن حرم شاهچراغ به حرم سيد علاالدين حسين.

شهبازي: نمي‌دانم لايک بزنم يا تأسف بخورم :(

نيلوفر س...: واقعاً جاي تاسف داره.

فاطمه غ...: اين بي توجهي واقعاً تأسف دارد.

عاطفه م...: لايک بر بدبختي مان و تأسف بر خوش خوشان‌مان از اين هفته‌ها و روزها و زنگ‌هاي گرامي‌داشت...

شهبازي: دوستان! مطالب جديد وبلاگ من، از پاسخ به اهانت‌هاي آقاي گنجي تا آخرين مطلب، در جستجوي اينترنت پيدا نمي‌شود. من معمولاً با گوگل جستجو مي‌کنم. با انتخاب گزينه بيست و چهار ساعت اخير هميشه آخرين مطالب را دنبال مي‌کنم ولي با تعجب در چند روز اخير متوجه شدم مطالب جديد وبلاگم در سرچ ناپديد شده. دوستان مي‌توانند راهنمايي کنند که آيا اين امر علت فني دارد يا سياسي؟

احسان اک...: شايد رده سايت تون اومده پائين. منظورم رده‌بندي‌اش تو گوگل هست.

شهبازي: فکر نمي‌کنم. هميشه مطالبم وارد سرچ مي‌شد. حتي فراوان ديده‌ام فلان وبلاگ کم بيننده را که مطالبش در سرچ گوگل ديده مي‌شود. حتي زماني که وبلاگم را خيلي کم به روز مي‌کردم باز آخرين مطالبم اندکي بعد وارد سرچ مي‌شد.

مصطفي بيو: شايد دوستان مشايي در آمريکا کار دست تون دادند. شايد هم کار اجنه مجازي باشه. ببخشيد که طنز گفتم. ولي بهتره يه ايميل به گوگل بزنين و مشکل رو بپرسيد. من از اينجا سرچ کردم و مشکلي نبود. خبرهاي شما آمد. [+]

احسان اک...: من هم تو اين مدت چند باري ديدم که اشعارم در جستجو معلوم نشدن ولي بعد يکي دو هفته تازه با سرچ پيدا مي‌شن.

شهبازي: حملات شديد کامرون [+] و اوباما [+] به حکومت ايران. چرا اين زمان؟

سايت «هفت صبح»، يکي از سايت‌هاي شبکه رسانه‌اي مشايي، از دستگيري نزديکان مشايي خبر داد و احتمال دستگيري خود مشايي. اين سايت نوشته: «انتظار ما در اين مقطع حساس از تمامي آزادگان و اصلاح‌طلبان واقعي اين است که اصول‌گرايان پيشرو را که هم اينک در خط مقدم ايستادگي بر اصول و اصلاحات ايستاده‌اند، تنها نگذارند.» [+]

مصطفي بيو: هر حرکت درون حکومتي نمود بيروني هم دارد. اين دو جدا از هم نيستند. از بين رفتن ديوار اعتماد بين رده‌هاي بالاي حکومت بهترين فرصت شايد براي حرکت شطرنج وار بعدي، دادن پالس از داخل به خارج از کشور... ببخشيد استاد جسارت کردم، ولي فکر مي‌کنم تازه مقدمه شروع اتفاقاتي است و هنوز حتي به مقدمه‌اش هم نرسيديم.

شهبازي: بنده هم تصور مي‌کنم اتفاقات عجيبي در داخل و خارج در حال وقوع است. سخنان کامرون و اوباما مرتبط است با دستگيري‌هاي داخلي. در چند روز اخير مکرر شايعاتي درباره قريب الوقوع بودن دستگيري مشايي و بقايي شنيده‌ام.

فکر کنم گم شدن مطالب جديد وبلاگم در سرچ کار همان اجنه است. يکي از دوستان از تهران آمده بود. مي‌گفت غفاري در سلول به گربه گفته بمير و گربه بيچاره در جا مرده :)

نمي‌دانم چرا دنيا اينجور شده. سريال‌هاي محبوب شده «لاست» و «فرينج» که همه‌اش از ماوراءالطبيعه است. سياست‌مان هم شده مثل جزيره «لاست». چند روز پيش يکي از بستگانم سفر خارج رفت. هواپيمايش به علت بدي هوا گم شد و در جاي ديگر نشست. گفتم زندگي خانوادگي‌ام هم شده مثل «لاست» :)

مصطفي بيو: همه کاره اصلي دولت در بازداشت و خود رئيس دولت چه؟ واکنش‌هايي که در داخل و خارج براي آن دارد زمينه سازي مي‌شود و هر دو همزمان با هم پيش مي‌رود مکمل هم هستند زيرا واکنش احمدي نژاد قابل پيش‌بيني نيست.

شهبازي: من هيچوقت به مطالبي که درباره سال 2012 و غيره گفته مي‌شود باور ندارم ولي واقعاً مثل اين که يک چيزهايي دارد اتفاق مي‌افتد. :)

مصطفي بيو: اگه واقعيت نداشته باشه برخي خوششون مياد به واقعيت تبديلش کنند.

با جسارت، غفاري اگه بلده به زندانبانش بگه بمير و طرف بميره، کليد رو هم از اجنه بگيره بياد بيرون.

سام شا...: سلام جناب شهبازي، احتمالاً مشکل از سرور هاستينگ شما هست. بعضي مواقع جلوي گوگل روبوت رو به دليل ايجاد ترافيک بالا مي‌بندند. احتمالاً اين مشکل شما هست.

شهبازي: يادمان باشد که گلدبرگ گفته بود اسرائيل در بهار 1390 به تأسيسات ايران حمله مي‌کند. نمي‌خواهم پانيک ايجاد کنم ولي اين نيز محتمل است؟ بنگريد به مقاله مفصل من درباره ويژه نامه آتلانتيک. [+]

رضا ط...: سلام. ميشه خواهش کنم درباره ناصر پورپيرار مطالبي بنويسيد. اين طرف کيه و از کجا حمايت ميشه. سپاسگزار خواهم شد.

شهبازي: آقاي مصطفي بيو. در سرچ نمي‌آيد. اين دو را سرچ کنيد با هم. از مقاله من خبري نيست: "عبدالله شهبازي" "اکبر گنجي".

حامد ها...: بر اساس دانسته‌هاي سال‌هاي دور من، اگر جهان آي‌ تي تغيير بنياديني نکرده باشه، موتورهاي جستجو در ميان شبکه بي‌انتهاي وب در حال کراولينگ (خزيدن) هميشگي هستند و تغييرات سايت‌ها را در بانک اطلاعاتي‌شان منعکس مي‌کنند. و اين پروسه‌ مدت زماني مي‌طلبد. اين گونه نيست که هر چيزي در هر وب‌سايتي آورده شود آناً در موتور جستجو قابل يافتن است. گويي که کسي هارد کامپيوترش را جستجو کند. بلکه بايد صبر کرد تا خزندهّاي خودکار گذارشان به سايت ما بيفتد و آن را نمونه‌برداري کند. شايد علت همين باشد و بس. احتمال دستکاري سياسي گوگل در موارد چنيني احتمالي به‌غايت بعيد است.

شهبازي: تا به حال ممنوع الخروج از ايران بودم حالا ممنوع السرچ هم شده‌ام :)

مصطفي بيو: مهم حضور دل هستش نه حضور فيزيکي، هرچند اين در نوع خودش ديگه تأسف‌انگيز بود.

حامد ع...: با جستجو در گوگل اولين مقاله (آغاز حمله اکبر گنجي به من و علت آن) يافت شد.

شهبازي: به خدا الان اومد. من که مشغول ذمه گوگل نمي‌شم :)

مصطفي بيو: من هم الان چک کردم و براي من هم اومد. فکر کنم اجنه فعلاً کشيدند عقب. فعلاً تا خاکريز بعدي :)

شهبازي: جناب حامد ها... عزيز. بنده هم همينطور مي‌دانم ماجرا را. ولي اين يک مورد عجيب بود. نگفتم بلافاصله در سرچ پيدا شود. ولي بيش از يک هفته از انتشار مقاله فوق در وبلاگم گذشته بود و در سرچ پيدا نمي‌شد. در مورد مقالات من بي‌سابقه بود اين مسئله.

محمود ا...: تماشانيوز: «باهنر با آتش بازي نکند.» [+]

به نظر شما باهنر چرا نبايد با آتش بازي کند؟

1- چون فقط بي‌هنرها بايد با آتش بازي کنند.

2- ممکن است يک جايش بسوزد و آب پيدا نکند.

3- آب پيدا کند و بريزد جاي ديگه.

4- حالا که چهارشنبه سوري نيست.

5- گاز گران شده.

6- بنزين گران شده.

7- نفت گران شده.

8- مرد گنده که با آتش بازي نمي‌کند.

در پايان از آقاي باهنر درخواست مي‌کنيم اگر با آتش بازي کرد و خواست روي آن آب بريزد حتما بسم‌الله بگويد.

بابک ط...: با سلام خدمت جناب شهبازي. مي‌خواستم نظرتون رو راجع به اين دو سايت بدونم كه تا همين اواخر به شدت فعال بودند به خصوص در فيسبوك: «فرزندان کورش» [+] و «فرزندان زرتشت»، [+] و انديشه‌هايي از قبيل بازگشت به زرتشتي‌گري، ارزش‌هاي ايرانشهري، نابودي روحانيت شيعه و ولايت فقيه، نفي دمكراسي غربي، حكومت پاسداران و مأموريت احمدي نژاد و مشايي براي ايران رو ترويج مي‌كنند.

شهبازي: اين دو سايت مدت‌ طولاني است که فعاليت مي‌کند و مي‌کوشد از طريق تبليغات باستان‌گرايانه و زرتشتي و حتي سلطنت‌طلبانه عده‌اي را به حمايت از احمدي نژاد جلب کند.

احمد م...: تو کامنت‌هاي شما در مورد 2012 هم مطلبي ديدم. به نظر شما اين همه فيلم و مستند در مورد 2012 پيش زمينه يک جنگ ديگه نمي‌تونه باشه؟ و کجا مهم‌تر از خاورميانه. حالا نه 2012 مثلاً 2013. چون قبلاً مي‌گفتند 2000 دنيا تموم مي‌شه [ولي] 2001 يازده سپتامبر به وقوع پيوست و دو کشور مسلمون رفتن زير بار جنگ تحميلي.

عليرضا ن...: فکر کنم يکي از دلايلش اين باشد که سايت شما فيد ندارد. پيشنهاد مي‌کنم يک فيد براي سايت خود درست کنيد تا هم مطالب‌تان در موتورهاي جستجو وارد شود و هم علاقه‌منداني که نوشته‌هاي شما را دنبال مي‌کنند از طريق فيدخوان راحت‌تر به جديدترين مطالب وبلاگ‌تان دسترسي داشته باشند. در مورد فيد و نحوه ساخت آن در لينک زير توضيحات لازم داده شده است. [+]

شهبازي: مشکل از فيد نيست. همين يک مورد بود که بحمدلله رفع شد :)

رضا شاه ح...: آقاي عبدالله شهبازي! اشکالي ندارد! اگرشما هم باور داشته باشيد که دمکراسي بدون سکولاريسم ميسر نيست و سکولاريسم هم بدون مدرنيته و رفرماسيون غيرممکن است! قول مي‌دهم ديگر اصلاً پاسخ به گنجي وامثالهم مهم نباشد! شما قبول کنيد و اعلام فرمائيد گنجي و امثالهم به دست بوس هم خواهندآمد! گور پدرگوگل، ياهو، فيسبوک و تويتر... و امثال اين ملعون‌ها! همين.

احمد م...: دمکراسي؟ خنده‌دارترين کلمه‌اي که تو علوم سياسي مي‌شه خوند. ترجمش مي‌شه توهّم. کدوم کشور دمکراسي داره؟ استاد بفرمائين توسط چه افرادي بيانيه حقوق بشر ايراد شد. حالا هر وقت دمکراسي ثابت شد بعد ميريم سراغ سکولاريسم! سکولاريسم تو ايران بيشتر به يک جوک شباهت داره.

رضا شاه ح...: ببخشيد. من نمي‌دانستم در صفحه طرفدران تئوري توطئه! و دائي جان ناپلئوني! "چيزي" گفتم. اما آقاي شهبازي خوب مي‌دانند که بايستي به زودي"سوّمين تغيير" ايدئولوژي خود راجشن گيرند! والا توي فيسبوک بي‌در پيکر چه کار مي‌کردند! لوووول

احمد م...: تئوري توطئه؟ چه ربطي داره؟ من سئوال پرسيدم اين دمکراسي که مي‌گيد کجا مي‌شه پيدا کرد؟

من توهّم توطئه رو از سخيف‌ترين نوع نگرش به مسائل سياسي مي‌دونم اما قائل به اين نيستم که نقش فراماسونري و فرقه‌هاي نهان‌روش رو در سياست جهان و منطقه بايد ناديده گرفت. امکان نداره.

شهبازي: جناب شاه ح... دمکراسي هم مشکلات جهان پيراموني را حل نمي‌کند. هند و پاکستان دمکراسي دارند. کره جنوبي هم دوره ديکتاتوري‌هاي خشن نظامي وابسته به غرب را پشت سر گذارده و نظامش دمکراتيک است. تحولاتي که در تمدن بشري رخ مي‌دهد مفاهيم کهن چون ناسيوناليسم را تغيير مي‌دهد و بيش از گذشته شکاف ميان دو بخش مرکز و پيراموني جهان را ژرف مي‌کند.

ايدئولوژي متعلق به دوران کودکي و عدم بلوغ سياسي انسان است. بنده به هيچ ايدئولوژي اعتقاد ندارم يعني منظومه عقايد و مفاهيم کلي که فهم و درک انسان از سياست را تعيين مي‌کند، به تعبير کانت بر اساس قالب هاي فکري "از پيشي". a priori

يکي از عوارض فعاليت سياسي طولاني متصلب شدن در مفاهيم و قالب‌هاي دوران جواني است، دوراني که مطالعات‌مان چندان هم عميق نبوده است. بسيار ديده‌ام فعالين سياسي را که در خاطرات و دانسته‌هاي دهه‌هاي سي و چهل شمسي اسير شده‌اند. حرف که مي‌زنند گويا امروز و فردايي وجود ندارد. از گذشته مي‌گويند. واقعاً عصبي مي‌شوم وقتي بعضي دوستان دوران زندان خود را مي‌بينم که يک ريز از خاطرات زندان مي‌گويند. علت اين است که اوج زندگي‌شان و اوج افتخارات‌شان همان زندان بوده. پس از آن چيزي ندارند و در همان فضا محصور شده‌اند.

جامعه و تفکر انساني بسيار متحول است و کسي به روز است که بتواند انديشه خود را به روز کند و با تحولات همگام و حتي جلوتر باشد.

صدق هادي: در روال کارهاي سياسي يک تعبيري هست به عنوان عمل‌گرايانه موضع گيري کردن. آيا شما هم همين زاويه ديد را مدّ نظر داريد؟ يکي از آخرين موارد از اين دست را زلماي خليل زاد در اعلام مواضع آمريکا در تحولات آينده مورد اشاره قرار داد. آنجا که گفت «حتي ممکن است در اثر بحران جهاني آمريکا تجزيه بشود اما باز هم قدرت اوّل خواهد ماند، و آن چه باعث قدرت ما بوده هست و خواهد بود عدم موضع‌گيري ايدئولوژيک و بلکه موضع‌گيري برمبناي واقعيت است.» يعني اگر جايي اشتباه کرديم به خاطر موضع فرضي ايدئولوژيک برآن اصرار نمي‌کنيم و اين نگاه اتفاقاً ديني و آرمان‌گرايي واقعي را هم در بر مي‌گيرد.

محمود ا...: اگر کسي به پيامبران به عنوان انسان‌هاي خوب که در دوره‌اي از تاريخ مصلح بودند نگاه کند، و امروز هرچه را که خودش خوب مي‌پندارد انجام دهد و زياد سخت گير نباشد ، نامش سکولار نيست بلکه بهائي است. حالا اگر خودش فکر مي‌کند سکولار است خوب اشتباه فکر مي‌کند. و بهائيان چه بدانند چه ندانند در خدمت اهداف بنيادگرايان يهودي‌اند.حالا پز روشنفکري مي‌دهند بدهند. و اين که آدم‌هاي خوب در جامعه‌شان هست، در تاريخ خيلي آدم‌هاي خوب بودند که در خدمت افراد و هدف‌هاي بد قرار گرفتند.

شهبازي: منظورم پراگماتيسم به معناي رايج نبود. من شخصاً آرمان‌گرا بوده و هستم. ضمناً بايد توضيح بدهم که دين را پديده‌اي متمايز با ايدئولوژي مي‌دانم. دين، آن گونه که من مي‌فهمم، مرزهاي انديشه را محدود و زنداني نمي‌کند. ايدئولوژي عکس اين است. قالب‌هايي عرضه مي‌کند که خارج از آن نمي‌توان انديشيد.

صدق هادي: البته در همانجا اشاره مي‌کند به نگاه کمونيسم به موضع خودش که بار ايدئولوژيک به مثلاً تجارت داده و تجارت را از چهارچوب اصلي آن خارج کرده‌اند و مجبور مي‌شوند هزينه اضافه بدهند و يا اين که مرغ‌شان هميشه يک پا داشته باشد چون همان اوّل گفته‌اند مرغ يک پا دارد.

محمود ا...: تمام ايدئولوژي‌ها بر اساس دورنمايي از عدالت ترسيم و به دشمن عيني عدالت تبديل شدند چون ايدئولوژي عدالت را در چهارچوب خودش تعريف و بعضي مواقع اجرا مي‌کرد. يعني فراموش مي‌کردند که ايدئولوژي وسيله است نه هدف. حالا مثل تمام جوامع بشري برخي از افرادي که نه به ايدئولوژي جامعه فرضي نه به عدالت اعتقاد داشتند با ظاهر که توسط ايدئولوژي آراسته بود وارد معرکه شده و تمام مسائل را وارونه مي‌کردند.

اين افراد انگيزه‌هاي فراواني داشتند. مهم‌ترين آن‌ها اين دو مورد است: اوّل خودپرستي و دوّم نفوذي ايدئولوژي رقيب. حال اگر نفوذي‌هاي ايدئولوژي رقيب بررسي شود نام آن توهم توطئه است؟

صدق هادي: بين فشار آوردن به اطرافيان رئيس جمهور معروف به جريان انحرافي و افشاي اسامي پرچمداران فشار به اين جريان در CNN به عنوان ثروتمندان ميليون دلاري مي‌توان ارتباطي تعريف کرد؟ اگر ارتباطي دارد در حد تک و پاتک است يا زمينه‌سازي‌هاي بزرگ‌تر از قبيل کمک رساندن اساسي جريان خارج کشور به اين افراد براي مجلس و رياست جمهوري. و يا اين که با توجه به مطالب قبلي استاد يک حرکت ديگر براي تکميل نقشه‌اي بزرگ‌تر و آن هم از بين بردن گروه‌ها و افراد مرجع براي متلاشي نمودن زيرساخت‌هاي اجتماعي جامعه و در گام‌هاي بعدي تا تجزيه ايران پيش رفتن.

شهبازي: اين خبر منتسب به سي. ان. ان. جعلي است. عقلاً هم باورنکردني است. مثلاً فلان آقا که اصلاً بهش نمياد چند صد ميليون دلار در فلان حساب بانکي داره. دنيا حساب و کتاب داره. اين دوستان نمي‌دونند چند صد ميليون دلار يعني چقدر پول.

اصل مطلب در بخش آي رييورت سايت سي ان ان [+] درج شده يعني جايي که علاقمندان مطالب‌شان را مي‌گذارند. مطلب ربطي به سي ان ان نداره. دو دسته خبر را در سايت‌هاي ايراني پخش کردند: يکي مخالفان جمهوري اسلامي خبر را به سي. ان. ان. منتسب کردند براي اين که بگويند چه بخور بخوري است. ديگري، سايت‌هاي معين در ايران براي اين که بگويند سي. ان. ان. چقدر مهمل مي‌گويد.

هر چيزي يک قيمتي داره. مثل اين است که بفرمايند اسدالله عسکراولادي در خيابان فرشته يک خانه دارد صد ميليارد دلار. در حالي که خانه ايشان، که خانه مصادره شده محمدعلي مسعودي (مالک روزنامه اطلاعات) است، حداکثر ده بيست ميليارد تومان يعني ده بيست ميليون دلار بيش‌تر قيمت ندارد.

سيامک ز...: جسارتاً، عباس مسعودي مالک روزنامه اطلاعات بود و اگر خانه عباس مسعودي منظورتونه، 5 الي 10 ميليون دلار بيش‌تر نمي‌ارزه. کمي تخفيف بده آقاي شهبازي عزيز.

شهبازي: خواهش مي‌کنم جناب ز... مسعودي‌ها سه برادر بودند: حسن و عباس و جواد. حسن يا ميرزا حسن خان پدر محمدعلي مسعودي است. ابتدا قصاب و چوبدار عمده (تاجر گوسفند و گاو) بود. پس از فوت عباس مسعودي (1353) عملاً محمدعلي مسعودي همه‌کاره مؤسسه اطلاعات بود. فرشته و مريم دو دختر او بودند که دو خيابان فرشته و مريم به نام آنهاست. خانه محمدعلي مسعودي را اسدالله عسکراولادي (برادر حبيب الله) خريده. خانه عباس مسعودي (نزديک خانه علي دشتي و مجتمع قضايي شميران که خانه مصادره شده مفيد است) دبيرستان دخترانه شده. از خيابان فرشته به سمت خيابان ولي‌عصر، بعد از پل، سر نبش است. ضمناً قيمت خانه در تهران خيلي بالا رفته جناب زند :)

سيامک ز...: فرمايش شما درست است. اما بعد از فوت عباس مسعودي فرهاد پسر ارشد ايشان مؤسسه اطلاعات را به دست گرفت و پسر دوّم ايشان (بهرام) که در تهران زندگي مي‌کند با دعايي، سردبير فعلي، سهمش را تصفيه کرد.

صدق هادي: اتفاقاً عرض بنده هم مبني بر واقع بودن خبر نبود بلکه چون اکثريت اسامي افشا شده همان کساني هستند که در حال فشار آوردن به اطرافيان ريس جمهور هستند اين‌ها هم شايعه سازي مي‌کنند منتها چون در داخل نمي‌توانند، منشاء آن را در خارج مي‌بينند و بعد در داخل هر کاري بکنند نمي‌شود جلو آن را گرفت. حتي اگر صدا و سيما هم بيايد توضيح بدهد تازه کار خراب‌تر مي‌شود چون مردم به خودي خود بدبين به افراد منتسب به حکومت هستند آن هم قشر مذهبي که در نهايت حساسيت است و اگر هم سکوت کنند منشاء خارجي و معاند به اندازه کافي روي آن کار خواهد کرد. فردا هم در اسناد ويکي ليکز يک خبر جعلي ديگر پيدا مي‌شود و در داخل ايران کساني که در تدارک چيدن پر و بال بوده يا هستند خودشان زمين‌گير خواهند شد و بايد بيايند براي خودشان توضيح بدهند که به قول معروف در آن فيلم تلويزيوني "ديجيتال‌شان کجا بود"... و همانطور که خود شما هم اعلام نموده‌ايد تهديدهاي جدّي خارجي هم به اين وانفساي جن‌گيري و جنبش سبز و نهان‌پيشگان و... اضافه شود چه شود؟!

ظاهراً مي‌توان يکي از اثرات اين شرايط را برگذاري دو انتخابات امسال و انتخابات سال آينده با تعداد بسيار بالاي شرکت کننده دانست. در حدي که از هم اکنون خبر حضور يا عدم حضور سيد حسن خميني تأييد وتکذيب مي ‌ود و نوعي زمينه‌سازي را شاهد هستيم. انتخاباتي که در يک الگوي تطبيقي از نظر اثرگذاري براي ايجاد وحدت و بازسازي روحيه داخلي مردم ايران و بازسازي چهره خارجي و بين‌المللي ايران با انتخاب اوباما در آمريکا برابري بکند.

مصطفي بيو: راستي اين رو شنيدين: "ايران و حزب‌الله، متهم به نقش‌آفريني در حملات ۱۱ سپتامبر." فکر کنم پازلي که تو ذهن شما شکل گرفته بود کم کم داره قطعات خودشو پيدا ميکنه ... هماهنگي و همزماني اتفاقاتي مرموز و مشکوک در بيرون و درون کشور. [+]

شهبازي: اين مطلب مهمي است. اصل خبر در نيويورک تايمز اين است. [+] سخنان ديويد کامرون، نخست وزير انگليس، و سپس حملات پنج شنبه اوباما و ادعاي دخالت ايران در حادثه يازده سپتامبر به اضافه تحليل‌هاي آن دسته از مفسرين و سايت‌هاي ايراني که مي‌دانيم با کانون‌هاي معيني در آمريکا رابطه نزديک دارند، همه نشان مي‌دهد که در حال اجراي يک سناريو هستند.

مصطفي بيو: و هنوز يک ماه از بهار مانده، همون بهار که قبلاً فرموده بودين. [+] پازل‌ها خوشگل دارن جور مي‌شن متأسفانه.

سمانه...: به خرداد نزديک مي‌شويم!


Thursday, June 30, 2011 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

استفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.