قسمت اوّل

قسمت دوّم

قسمت سوّم

قسمت چهارم

قسمت پنجم

قسمت ششم

قسمت هفتم

قسمت هشتم

ادامه بحث از +

غائله احمدي نژاد، مشاییون و بحران منطقه

هادي ع...: سلام. هوشمندي دکتر [احمدي نژاد] در تأخير مصاحبه راديو تلويزيوني و مصاحبه امروز با آن همه زيرکي. به عنوان نمونه درباره جريان انحرافي و ارائه اسناد و مدارک به ايشان رندانه گفتند: "ما سکوت الهام‌بخش مي‌کنيم" و صحبت‌هاي تلويزيوني خود را درباره رهبري دوباره تکرار و تأييد نمودند. به نظر مي‌رسد عمدي در بازگذاشتن دهان‌ها دراين باب وجود دارد. عمداً سکوت مي‌کنند تا ارزيابي از حريف و نيروهاي حريف به دست آورند براي برخورد با جريان و نيز عمق شناخت حريف از حيطه و گستره و نفوذ. ماجراي وزارت اطلاعات هم بعيد نيست در اين باب باشد تا شنود در بيت رهبري و اين قبيل؛ مسائل علي‌الخصوص که مثلث کذايي، مشايي و بقايي و احمدي نژاد، سکوت معناداري دارند.

مجتبي يو...: مدتي است اين بحث رو دنبال مي‌کنم ولي به نظر نمي‌رسه رفتن احمدي نژاد به اين سادگي باشه. به نظرم احمدي نژاد آخرين تير ترکش خودش رو هم رها مي‌کنه و هر کسي رو هم که تونست با خودش پائين مي‌کشه. اين‌ها آدم‌هاي ساده و ضعيفي نيستن که بخوان به اين سادگي از ميدون حذف بشن. به نظر من کم‌ترين هزينه برخورد و تصفيه‌ اين افراد براي بيت رهبري افشاگري اين افراد در مورد فساد اطرافيان رهبره.

هادي ع...: دوباره بدون هيچ توضيح اظهارات شگفت‌انگيز دکتر را بخوانيد. من مي‌گويم اين مرد مي‌داند چه مي‌کند و عمداً ماجراي رمال‌ها را تمام نمي‌کند.

[آقاي هادي ع... متن کامل گزارش سخنان احمدي نژاد در اجلاس استانداران را نقل کرده‌اند. + برخي نکات مهم آن به شرح زير است:]

رئيس جمهور با اشاره به مباحثي مبني بر اين كه برخي عناصر دولت با جن‌گيرها و رمالان در ارتباط هستند، گفت: «حالا كه برخي‌ها را با اين عنوان دستگير كرده‌اند، بهتر است بگذارند دولت كار خودش را بكند.»

«دولت را متهم مي‌كنند كه مي‌خواهد در انتخابات دخالت كند، ما كي در انتخابات دخالت كرديم؟ ما به هيچ وجه قصد دخالت در انتخابات را نداشته و نداريم.»

«اگر اين‌ها يك برگ تخلف از آقاي مشايي داشتند در بوق و كرنا مي‌كردند. مطالب اخير هم كه منتشر شده سندسازي است.»

«من آقاي مشايي را ۲۵سال است كه مي‌شناسم و او را فردي مؤمن و باتقوا مي‌دانم.»

«برخي‌ها در چند وقت اخير شايعه كرده بودند كه احمدي نژاد مي‌خواهد استعفا بدهد! اين‌ها گمان كرده‌اند كه الان وقت تقسيم غنائم است، در حالي كه من به همه اعلام مي‌كنم كه مثل كوه ايستاده‌ام و تا روز تنفيذ بعدي با جدّيت به كار ادامه خواهم داد.»

«هميشه گفته‌ام كه اگر ثابت شد ايشان [رحيمي] يك ريال سوءاستفاده كرده است، در تلويزيون عذرخواهي مي‌كنم. من با اطمينان مي‌گويم كه آقاي رحيمي يك ريال هم سوءاستفاده نكرده است.»

«برخي هم اين گونه عنوان مي‌كنند كه من را طلسم كرده‌اند. خب، بياييد طلسم من را بشكنيد تا همه راحت شوند.»

«من نه بچه خان هستم، نه بچه سرمايه‌دار، نه شعيب بن صالح! من خاك پاي مردم هستم.»

«با وجود ولايت در كشور بن بستي وجود ندارد.»

«برخي مي‌خواهند من را بزنند. من كه گفته‌ام زمين خورده خدايي هستم، پس بگذارند كارمان را بكنيم.»

«موضع ما همچنان سكوت است، سكوتِ الهام بخش وحدت.»

مجتبي يو...: اين‌ها که بي‌دليل اين همه سال شعار مبارزه با فساد و اشرافي‌گري نداده‌اند. در سالگرد رحلت امام هم باز دم از اين اشرافي‌گري‌ها آن هم در بين مسئولان نظام زدند.

سيد احمد حسيني: پيتر سنگه [+] مي‌گويد: غالب انسان‌ها معمولاً بر اساس آنچه در دل طلب دارند و در ذهن خود پرورانده‌اند به مسائل نگريسته و تحليل مي‌کنند. اين مسئله در خصوص اکثر کساني که در اين مباحث شرکت مي‌کنند صادق است. غالباً آنچه را که دوست دارند فرض دانسته و بر اساس آن مسائل را چينش نموده و تحليل مي‌کنند. نمونه ايشان آقاي سيد ساجد فاطمي و نت کارشناس است. حذف دولت، رفتن احمدي نژاد، تجزيه ايران، حمله اسرائيل و از اين دست تماماً از مسائلي است که بر اساس ذهنيات از پيش تعريف شده دوستان طرح و جدّي لحاظ شده، در حالي که تمامي اين‌ها صرفاً سناريوپردازي‌هايي براي مديريت اذهان در جامعه و نگهداشت اذهان در مسيري مشخص مي‌باشد.

سامان فر...: در اين فوروم بحث جالبي درباره روندهاي اقتصادي ايران در چند ماه آينده انجام شده که مي‌تواند به تحليل‌هاي ديگر کمک کند. [+]

شهبازي: جناب سيد احمد حسيني، يک ماه نيست، بيش از هشت سال از «ماجراجويي‌هاي توهّم‌زاي شهبازي در دنياي نت» مي‌گذرد. وبلاگ بنده در بلاگ اسپات در شنبه 10 ارديبهشت 1382 برابر با 20 مه 2003 آغاز به کار کرد که کمي بعد به سايت تبديل شد. تقريباً بخش اعظم کارهاي بنده مشمول اين توصيف محبت آميز است :)

جناب حسيني، يعني شهبازي به «فعاليت‌هاي اطلاعاتي» در فيسبوک مشغول است؟ مثلاً اسامي فعالين در صفحه را مي‌دهد به وزارت اطلاعات؟ بنده در تمام موقعيت‌هاي حساس ايران و منطقه فعال بوده‌ام. نمونه اخيرش تحولات مصر که بحث خوبي در فيسبوک انجام شد و البته از دولت جديد مصر هيچ کمکي به بنده نشد بابت نقش‌ام در ساقط کردن حسني مبارک :)

در فضاي جديد ايران نيز ماجراجويي‌ها و جريان‌سازي‌ها را ديگران کرده بودند و بنده براي توضيح تحولات اين بحث را آغاز کردم. پدرکشتگي هم البته با آقاي احمدي نژاد ندارم. در روي هر پاشنه بچرخد وضع بنده همين است که هست.

ضمناً بنده هيچ وقت «نيروي اطلاعاتي» نبوده‌ام. حالا اگر جناب احمدي نژاد محبت کند و پول قلنبه‌اي بدهد بابت بازنشستگي حقير، به جاي «ماجراجويي‌هاي وب» يا تلف کردن عمر در خواندن و نوشتن، مثل خيلي‌هاي ديگر، به جهانگردي و تفريح خواهم پرداخت و ايشان را دعا خواهم کرد. همه نيز از شرم خلاص خواهند شد.

پرشين ايراني: استاد شهبازي بحث‌هاي نفس گيري رو مطرح مي‌کنيد و اگه يکي مثل من يکي دو روزي نياد پاي صفحه شما بايد شديداً انرژي داشته باشه تا بتونه به بحث برسه :)

آرش کورش: استاد شهبازي، نوشته‌هاي شما منافع بسياري را به خطر انداخته و به خاطر همين در سايت و وبلاگ‌هاي بسياري عليه شما مطلب مي‌نويسند. برخي دوستان هم فريب افتراهايي را که در اينترنت به شما زده مي‌شود مي‌خورند. اميدوارم کم لطفي دوستان رو به دل نگيريد.

آرش کمانگير: مي‌دانم که باز من حرف مي‌زنم و دوستان مي‌گويند حرف‌هاي تخيلي زدي! اما سئوال مهم اين است که پشت سر تيم مشاييون چه تيم و افرادي هستند؟ آيا بزرگ آن‌ها همين علي يعقوبي است؟ يا باز هم عقبه دارند؟ کسي مي‌تونه مصداقي تحليل کنه؟ يکي اينجا از يک دعانويس يهودي ساکن تهران حرف زده بود. اين مطلب درست بود؟ اطلاعات دقيق‌تري هست؟

اب کمالي: سلام مجدد. سخنان جديد مصباح را که شش سال تمام از اين دولت حمايت کرد در اين آدرس مي‌توانيد بخوانيد. او مي‌گويد رئيس اين جريان انحرافي اسير شيطان شده. [+]

پرشين ايراني: استاد به خاطر يه سرنخ، آيا شما به خاطر داريد که در سال 1366 چند هواپيماي ايران به عربستان حمله نظامي کردند و سکوت شديد خبري در اين باره حکمفرما شد؟

آرش کمانگير: آقاي ايراني، مثل اين که گفتند آن دو هواپيما ساقط شدند.

پرشين ايراني: بيش‌تر از دو هواپيما بود. فقط دو هواپيما در خاک عربستان افتاد.

آرش کمانگير: فکر کنم از آسمان عربستان براي حمله به عراق استفاده کرده بودند و عربستان آن‌ها را ساقط کرد.

پرشين ايراني: آرش جان، سرنخ اين حملات با سرنخ اتفاقات بعدي که بين ايران و عربستان قرار است رخ دهد يکي است. اين که از خاک ايشان براي حمله به عراق استفاده شد در جهت مسکوت ماندن بود چون محل حمله به آن هواپيماها در اعماق خاک عربستان بود.

محمود ق...: جناب آقاي فاطمي عزيز، مي‌خواهم توجه شما را در قبال کامنت اخيرتان به اين مطلب جلب کنم: [در کنفرانس خبري امروز، 17 خرداد/ 7 ژوئن] «احمدي نژاد با اشاره به حمايت‌هاي رهبر معظم انقلاب از دولت گفت: رهبر انقلاب فرمودند به جز ده سال اوّل انقلاب و اين دوره حرکت انقلاب در مسير خودش نبوده است. معنايش اين است که دولت نهم انقلاب را در مسير اصلي هدايت کرده و آن را به مسير اصلي بازگردانده است. البته ما به عزت ملت ايران مي‌انديشيم و عزت ملت ايران در پنج و نيم سال گذشته در دستور کار ما بوده است.» [+]

حسن متحير: آقاي شهبازي، هرچه زمان مي‌گذرد ايمان من به پيش‌بيني شما بيش‌تر مي‌شود. احساس مي‌کنم مشايي و جريان انحرافي انتظار حمله اسرائيل به ايران را مي‌کشند و آن را تنها راه نجات خود مي‌دانند. حلقه نهادهاي نظارتي بر جريان مشايي هر لحظه تنگ‌تر مي‌شود و برخي از ياران مشايي براي جلوگيري از بازداشت خود به دفتر مشايي در نهاد رياست جمهوري پناه برده‌اند. ارزيابي آن‌ها اين است که در نهايت طي دوماه آينده مشايي به عنوان سرحلقه اين نهاد بازداشت خواهد شد. بقايي، رحيمي و ملک‌زاده خود را در يک قدمي دستگيري مي‌بينند. مشايي به دليل ترس از شنود حتي جرئت ندارد که بلند حرف بزند و تمام مطالب خود را روي کاغذ مي‌نويسد و بعد آن را با کاغذ خردکن معدوم مي‌کند.

محمود ق...: جناب آقاي حسيني با عرض احترام. براي نمونه مي‌توانيد توضيحي و يا شواهدي بياوريد که موضوع حمله اسرائيل توهّمي بيش نيست؟ به نظر من متوهم بودن از قدرت کانون‌هاي پنهان و شبکه‌هايي چون موساد و ام آي 6 و بالاتر از آن متوهم بودن نسبت به شبکه‌هاي فراماسوني مي‌ارزد به احتمال غافلگيري ملک و مملکت در مقابل اين شبکه‌ها. [...] آيا اعتقاد آقاي شهبازي نسبت به انحراف کشيده شدن پيگيري قتل‌هاي زنجيره‌اي و يا حمله به کوي دانشگاه و... توهّم و دروغ است؟ آيا سرنخ‌هاي اين مسائل به نقاط انتهايي رسيد؟ اگر رسيد ما نيز بسيار مشتاقيم آن را بدانيم. مي‌توان قبول کرد اين جريان‌هايي که اشاره کرديد، يعني مشايي و درگيري حکومت با آن يا حذف احمدي نژاد و درگيري وي با رهبري و جريان بقول آقايان انحرافي و رمال و جن گير، همگي محصول يک سناريوي بزرگ‌تري است که در رأس حاکميت تعريف شده، اما بهر حال اين مسائل توهّم نيست و واقعيت دارد.

آرش اشکاني: جناب شهبازي، خصوصيت گروه‌هاي رازور همان گونه که از نامش هويدا است رازآلود بودن است. پس اگر ما نتوانستيم معمايي حل کنيم چوبکاري نفرماييد.

سيد ساجد فاطمي: احمدي نژاد هزينه را مي‌خواهد بيش‌تر کند و نوعي تهديد کند اما رهبري هم در 14 خرداد حرف آخر خود را زدند و با مثال آوردن از امام مقصد را بيان کردند. اهل کنايه باشيد.

پرشين ايراني: متحير جان، حمله اسرائيل به ايران صرفاً جهت چند تا نفوذي سوخت رفته نيست بلکه شروع داستان جديدي است که به احتمال زياد منجر به قبضه شدن قدرت توسط احمدي نژاد و دارودسته‌اش هست. سئوال اساسي اين است که بعد از به قدرت رسيدن اين اقشار قشري مسلک چه اتفاق بزرگي قرار است بيفتد؟ آيا جنگ ايران و عربستان کليد فتح خاورميانه براي اسرائيل است؟ آيا هدف زهر چشم گرفتن و يا امتياز گرفتن است؟ يا...

حسن متحير: سپاه تنها منتظر دستور رهبري براي دستگيري تمام تيم مشايي هستند و تنها تهديد احمدي نژاد به استعفا است که جلوي آن‌ها را موقتاً گرفته است.

آرش اشکاني: خب، يعني در 22 خرداد احتمال آزادي موسوي کاهش يافته و بر قدرت مشاييه و جولان‌هايشان افزوده مي‌شود.

آرش کورش: BBC فارسي در حال پخش برنامه‌اي است که غرب‌ستيزي مسلمانان را به مبارزات يا عمليات تروريستي گروه‌هايي نظير القاعده نسبت مي‌دهد و دائماً بر اين مسئله تأکيد مي‌کند که مسلمانان در پي ايجاد يک "حکومت جهاني اسلامي" بر اساس اعتقاد به جهاد و مبارزات تروريستي هستند. استاد، به نظر شما تأکيد مداوم احمدي نژاد در دنيا بر مسئله حکومت جهاني اسلامي در راستاي تهديد جلوه دادن ايران نيست؟ آيا به همين دليل نيست که پروفسور سيد حميد مولانا از آمريکا به ايران مي‌آيد و مي‌شود تئوريسين حکومت جهاني اسلامي احمدي نژاد؟

شهبازي: جناب آرش، سخنان آقاي احمدي نژاد عموماً تحريک آميز بوده و يک مشي ماجراجويانه در سياست خارجي را دنبال مي‌کرده‌اند.

حسن متحير: من تنها بر اساس اطلاعات دريافتي خودم تحليل مي‌کنم. وضعيت طوري است که تيم مشايي نياز به يک واقعه گرفتارکننده براي کشور داره و اين نکته از طرف خود مشايي نيز تأييد شده. نکته‌اي که جالبه تطبيق عجيب منافع اين گروه و احتمال حمله اسرائيل به ايران طي دو ماه و آن هم در شرايط فعلي است.

آرش کمانگير: الان وهابي‌ها و طرفداران القاعده به شدن مشغول تبليغ در اينترنت هستند که ملک عبدالله اردن همان مهدي است و يک سري استنادات هم براش جور کردند. بعد عقيده دارند که دشمن اسلام اسرائيل است، اما اوّل بايد به ايراني‌ها حمله کرد و سرجايشان نشاند بعد به اسرائيل حمله کرد!

شهبازي: بخشي از سخنان جديد آقاي مصباح که جناب کمالي لينک دادند: «آيت‌الله مصباح يزدي شگردهاي جريان انحرافي را شيطاني دانست و گفت: در پاسخ به کساني که مي‌گويند اين آدم قد و قواره‌اش اينقدر نيست که اين کارها را انجام دهد بايد گفت که مدرس اصلي اين جريان انحرافي ابليس است. البته برخي مي‌گويند اين‌ها لياقت آن را ندارند که عنوان جريان را داشته باشند و بايد به آن‌ها گروهک انحرافي گفت؛ اما هر چه آنان تجربه شيطنت نداشته باشند ابليس با تجربه چندين هزار ساله به کمک اين‌ها آمده است. وي با اشاره به اينکه قرائني مبني بر تأثيرگذاري بر رئيس جمهور از طريق وسائل غير عادي وجود دارد اظهار داشت: اين شخص منحرف با اين بهانه که فوق‌العاده است و ارتباطات معنوي با امام زمان (عج) و اصحاب ايشان دارد تأثير عجيبي بر رئيس جمهور گذاشته و اعتمادش را جلب کرده است. عضو مجلس خبرگان رهبري گفت: صرف اين که يک نفر عمامه‌اي بر سر بگذارد و يا خود را اهل زهد و پارسايي و ارتباط با عوالم ديگر نشان دهد نمي‌توان به وي اعتماد کرد، گرچه برخي از روي ساده لوحي گول اين افراد را هم مي‌خورند. آيت الله مصباح يزدي يکي از شگردهاي اين جريان انحرافي را معرفي سرکرده آن به عنوان يک انسان مقدس و متدين و اهل ارتباط دانست و تصريح کرد: يکي از ترفندهاي اين جريان اين است که مي‌گويد ما غيبت کسي را نمي‌کنيم و نسبت به دشمنان اسلام نيز تبري نمي‌جويند که اين از جلوه‌هاي نفاق است. وي افزود: نمي‌شود کسي از دينداري و تدين حرف بزند و از آمريکا و اسرائيل به عنوان دشمنان قسم خورده بشريت تبري نجويد و نسبت به آنان بدگويي نکند که اين از ريشه‌هاي نفاق در اين جريان است.»

ديدار هيئت مصري با آقاي رحيم پور ازغدي و بگومگوهاي ماجرا. اين را به عنوان طنز بخوانيد :) [+]

حسن متحير: شايد اين آخرين کامنت در اين صفحه باشد ولي اميدوارم اون روزي که پيش‌بيني آقاي شهبازي محقق مي‌شه ما توان و شهامت دفاع از وطن خودمونو داشته باشيم.

شهبازي: جناب متحير. چي شده؟ دور بحث تند بود؟ جو گير نشويد دوست عزيز :)

آرش کمانگير: اگر بخواهم بر اساس پيشگويي‌هاي آخرالزماني تحليل کنم، دولت سوريه ساقط مي‌شود، شخصي در منطقه شام (سوريه، لبنان و اردن) قيام مي‌کند و پس از چند ماه جنک کل شام را در اختيار مي‌گيرد و سپس يک جنگ ديني عليه شيعيان عراق و ايران راه مي‌اندازد و به ايران هم حمله مي‌کند. نکته جالب اين است که الان سعي مي‌کنند ايران را در حوادث سوريه مقصر اصلي نشان دهند و افکار عمومي مردم سوريه را عليه ايران تحريک کنند.

پرشين ايراني: اين آقاي مصباح تمام اين مطالب رو يک شبه فهميده؟ آقاي مصباح بايد ابتدا به سئوالات زيادي پاسخ بدهد. ايشان از نظر من يک مهره سوخت رفته است که مي‌خواهد با بازي‌هاي رسانه‌اي فرافکني کند و تا آخرين لحظه تلاشش رو خواهد کرد که بگويد با اين جريان همراه نبوده است. ولي قرائن از آن حکايت دارد که ايشان با شخصيت دوّم‌شان وارد اين بازي شده است.

محمود احمدي: عجب دستگاه‌هاي نظارتي ايران دقت بالايي دارند. جريان بقول خودشان منحرف تا دفتر رياست جمهوري رسوخ کرده آنوقت چنان با سخت‌گيري پرونده استخدامي من در يکي از بانک‌ها پيگيري شد که به رد صلاحيت بنده انجاميد. ما که احتمالاً بيکار از دنيا خواهيم رفت ولي به عنوان وصيت عرض مي‌کنم: برادران از سوراخ سوزن رد نشويد، بفرماييد از دروازه گذر کنيد.

آرش کورش: استاد، به نظر بنده مأموريت پروفسور حميد مولانا، که از آمريکا اومده، با مأموريت محمد علي رامين تنها در جهت مشاوره دادن به احمدي نژاد در راستاي تهديد جلوه دادن ايران و اسلام در جهان است. متأسفانه، تصوير افکار عمومي در جهان غرب از اسلام تصوير همانند گروه‌هاي تروريستي اسلامي مانند القاعده و طالبان است و بدون شک تأکيد مداوم احمدي نژاد بر مسئله حکومت جهاني اسلامي به شدت موجب هراس مردم غرب از اسلام و ايران مي‌شود.

حسن متحير: متأسفانه همين طوره. حتي اون‌ها هم به غفلت خودشون معترف هستن . حتي در جلسه‌اي که آقاي نمازي به اون اشاره مي‌کنه اوّل قرار بود وزارت اطلاعات با اين جريان برخورد کنه اما مصلحي رسماً اعلام مي‌کنه به خاطر نفوذ اين جريان در بدنه وزارت اين کار از طرف وزارت اطلاعات امکان پذير نيست و وظيفه اين کار ناچاراً به سازمان اطلاعات سپاه واگذار ميشه. در حالي که اصرار بر اين بوده که اين کار از طرف وزارت انجام بشه. نفوذ اين جريان اين قدر بالا بود که حتي جريان‌هاي مخالف خودشونو تو بدنه وزارت حذف مي‌کردن که بازنشستگي مسئول پيگيري دستگيري ريگي از دسته‌گل‌هاي اين جريانه.

محمود ق...: استاد عزيز. امروز کامنتي گذاشتم ذيل همين صفحه يا صفحه قبلي. و آن اين که آقاي احمدي نژاد نمي‌تواند راساً تا اين حد بقول شما تحريک‌آميز صحبت کند. [...] دولت وي را بارها و بارها نسبت به اين گونه موضع‌گيري‌ها ستوده‌اند و حتي آن را چماقي کردند بر سر خاتمي و دولت او. بهر حال اين مسئله براي من قابل هضم نيست. فراموش نکنيم که حکومت با بحران‌هاي داخلي هنوز درگير است و در رأس آن جنبش سبز. و براي رهايي از اين گونه بحران‌ها در مواقعي ايجاد بحران خارجي و يا بحران داخلي موازي بحران‌هاي لاينحل داخلي ضرورت پيدا مي‌کند.

آرش آرامش: سلام.

شهبازي: سلام آقاي آرامش. خوش آمديد به اجلاس داوس :)

آرش آرامش: استاد، اگر هواپيماي احمدي نژاد سقوط کنه به نظر شما خير است؟

شهبازي: آقاي آرامش. شما را به خدا حرف‌هاي خطرناک نزن. فردا من را مي‌گيرند و مي‌گن به دوست ژنرال پترايس درباره سقوط هواپيماي احمدي نژاد مشورت مي‌دادي :)

آرش آرامش: در هر صورت پرسيدم خيره يا فکر مي‌کنيد کارايي نداره؟

شهبازي: جناب آرامش. شوخي نکن. اسم اين صفحه را گذاشته بودم اجلاس داوس نه بيلدربرگ :)

[فرد فوق مدت کوتاهي در بحث حضور داشت. مدعي بود دوست ژنرال پترايس، فرمانده کل نيروهاي آمريکا در منطقه و نامزد رياست سيا، است. نظرات تحريک‌آميز و جهت‌دار درج مي‌کرد. صحت و سقم ادعايش برايم روشن نشد. پس از مدتي او را از صفحه حذف کردم. شهبازي]

محمود احمدي [در پاسخ به يک کامنت آرش کمانگير که حذف شده]: برخلاف منافع ملي کامنت نگذار کمانگير عزيز. شما ناسلامتي براي حفظ مرزهاي ايران تير مي‌انداختي. اجر خودت را از بين نبر :)

حسن متحير: ولي در هر صورت کار در حال جلو رفتنه و مدارک لازم از اين گروه کاملاً موجوده و در چند ماه آينده دور و بر آقاي احمدي نژاد خالي ميشه و اون موقع بايد ايشون تصميم لازم رو بگيرن.

شهبازي: اين مقاله جناب فتحي در «تورجان» خواندني است درباره مسجد جمکران. [+]

محمود احمدي: اي کاش بحثي هم در مورد مسجد جمکران آغاز مي‌کرديد.

آرش کمانگير: مسجد جمکران رو مرحوم لطيفي ساخت. اما سال‌ها بود که توليتش دست کسان ديگر بود و ايشان در حاشيه بود. مشايي ادعا مي‌کرد با مرحوم لطيفي در ارتباط است و به واسطه ايشان به امام زمان متصل است. اما اواخر عمر مرحوم لطيفي صحت اين گفته را از ايشان جويا شديم. گفتند: «اينطور نيست، همان اوّل دوره احمدي نژاد ايشان و مشايي ابراز ارادت کردند و ديگر سراغي از ما نگرفتند.»

آقاي مشايي زماني که در شهرداري بود با همه فعالين و بزرگان عرصه مهدويت ارتباط برقرار کرد. جوري که فکر مي‌کردي با همه صلحا و عرفا نون و پنير مي‌خوره. اتفاقاً ايشان خيلي خوب بسياري از بزرگان را مي‌شناخت و ارتباط داشت. اما بعد از رياست جمهوري احمدي نژاد ارتباطش با آدم‌هاي درست و حسابي قطع شد و با عده‌اي از آن‌ها هم دشمن خوني شد. سرمنشاء بسياري از تحليل‌هاي غلط درباره مهدويت و دولت همين روابط آن دوره مشايي است. در اصل يک جورايي از اسم آن اشخاص و رابطه داشتن با آن‌ها سوء‌استفاده مي‌کرد.

مشايي در دوران شهرداري يکايک فعالين عرصه مهدويت را دعوت مي‌کرد و به آن‌ها پيشنهاد پول‌هاي کلان براي توسعه کار و فعاليت مي‌داد. برخي قبول کردند و در قم مؤسسه زدند. برخي هم قبول نکردند و از او کناره گرفتند. الان نيت آن سال‌هاي ايشان روشن مي‌شود که علل آن حاتم بخشي‌ها چه بوده است.

[شهبازي: براي آشنايي با حاج قدرت‌الله لطيفي نسب بنگريد به اين آدرس +]

شهبازي: جناب احمدي. بحث مسجد جمکران تخصصي است و از سوي ديگر نمي‌توان با احساسات و علائق ديني مردم بازي کرد. يک نمونه: در «زرسالاران» (جلد اوّل، مبحث تاريخ يهود) دانيال را به عنوان يکي از «پيامبران درباري» مطرح کرده بودم ولي به دليل اعتقادي که مردم جنوب به قبر دانيال پيدا کرده‌اند حذفش کردم. اين تعبير «پيامبر درباري» از «جوداييکا» است نه از من.

محمود احمدي: درست مي فرماييد. البته نظر من درباره تاريخچه بود، استاد.

آرش کمانگير: در مورد اصل جمکران نيازي به تشکيک نيست. مردم کاري به مسائل سياسي ندارند. با عشق و علاقه خود با موضوعات برخورد مي‌کنند. پرداختن به اين تشکيک‌ها، که اين روزها مطرح مي‌کنند، مسائل نامربوطي است.

مجيد ح...: سلام استاد، چقدر دوست دارم بحث‌ها رو دنبال کنم حيف که امتحان «کنترل پروژه» امتحان خيلي سختيه. اميدوارم تا زماني که دوباره بتونم مشتاقانه اين بحث‌هاي خوب رو پيگيري کنم اتفاق بدي نيفته، شما هم سرحال باشيد و پيش خانواده محترم.

حميدرضا علاقه بند: خانم صحرا گفته‌اند: «بر سر اعتقاد به امام زمان (عليه السلام) چه آمده در اين سه چهار سال تا جايي که ديگر نمي‌توان اصلاً از امام زمان حرف زد.» در اين روز‌ها از امام غايب حرف بزني ديگران به چشمي که مشاييست‌ها را نگاه مي‌کنند بهت نگاه مي‌‌کنند. ضربه‌اي که اين‌ها به اعتقادات امت اسلام به منجي زده‌اند باب نتوانست بزند. اين‌ها مثل هرويين تقويت شده هستند. ولي عذابي سخت در انتظارشان است. اميدواريم اذن برخورد جانانه با آن‌ها صادر شود بعد همه مي‌بينند نيروهاي عملياتي، که به راستي پياده‌ نظامان گمنام امام زمان (عج) هستند، همچون ابابيل بر سر آن‌ها، که در راه هوس‌هاي شخصي و گروهي‌شان چه بلايي بر سر اعتقادت ما آوردند، نازل خواهند شد. شب‌هاي رجب شب‌هاي استجابت دعا است. داريم وارد دروازه ليله الرغائب مي‌شويم. آن‌ها را از نفرين خودتان بي‌نصيب نگذاريد. ‌اي دل بسوز که سوز تو کار‌ها بکند.

آرش آرامش: قربان شما که طالب فيض هستيد.

شهبازي: در اين مباحث، برخي دوستان مطالبي را به عنوان «خبر محرمانه» ذکر کرده‌اند که تعيين صحت و سقم آن برايم ممکن نيست. معهذا، بيانگر فضاي بحث و التهاب‌هاي سياسي جاري است. بسياري اسناد تاريخي اين گونه است. مثلاً، بخش مهمي از گزارش‌هاي دولت بريتانيا يا ايالات متحده آمريکا يا اسناد ساواک منحله منعکس کننده شايعاتي است که صحت و سقم آن ارزيابي نشده. مثلاً، اشاره مي‌کنم به کتاب مهم «وقايع اتفاقيه: گزارش‌هاي خفيه نويسان انگليس» (به‌کوشش سعيدي سيرجاني) که گزارش‌هاي غلامعلي خان نواب، منشي کنسول‌گري بريتانيا در شيراز، است و به عنوان «سند تاريخي» معتبر شناخته مي‌شود حال آن که در واقع مشتمل بر همين گونه شنيده‌ها است.

محمود احمدي: اين غلامعلي خان نواب با حسينقلي خان نواب، که سفير ايران در آلمان بود، برادر است؟

شهبازي: خير. غلامعلي خان پسرعموي حسينقلي خان نواب است. نامدارترين و متنقذترين چهره‌هاي خاندان نواب در دوران انقلاب مشروطه و اوائل حکومت پهلوي دو برادرند: عباسقلي خان و حسينقلي خان نواب پسران جعفرقلي خان. برادر بزرگ‌تر، عباسقلي خان نواب (متوفي 1316 ش. در 74 سالگي)، براي تحصيل به انگلستان رفت و پس از بازگشت در حوالي 28 سالگي (1308 ق./ 1890 م.) به عنوان منشي در سفارت بريتانيا در تهران آغاز به کار کرد و تا زمان بازنشستگي (1307 ش./ 1928 م.) دبير شرقي و مهم‌ترين رابط سفارت بريتانيا با کانون‌هاي سياسي و رجال متنقد ايران بود.

غلامعلي خان نواب، پسر محمدحسن خان (پسر ارشد جعفرعلي خان نواب هندي)، مانند پدر «خفيه‌نويس انگليس» بود. رائين درباره پدر مي‌نويسد: محمدحسن خان «در دوران اقامتش در شيراز همه گزارشات و اخبار فارس و بنادر را براي حکومت هندوستان مي‌فرستاد.» پسر نيز چنين مي‌کرد. بخشي از گزارش‌هاي غلامعلي خان نواب به حکومت هند بريتانيا از سوي وراثش در اختيار علي‌اکبر سعيدي سيرجاني قرار گرفت و در سال 1361 بدون ذکر نام نويسنده منتشر شد: وقايع اتفاقيه: گزارش‌هاي خفيه‌نويسان انگليس. گزارش‌هاي فوق از اوّل محرم 1291 ق./ 18 فوريه 1874 م. تا 4 محرم 1322 ق./ 22 مارس 1904 م. را در برمي‌گيرد.

پرشين ايراني: استاد شهبازي، آيا مقاله‌اي در رابطه با خرافه پروري و يا تحريفات مذهبي و احاديث آخرالزمان توسط يهوديان و انگليسي ها داريد؟ در ضمن درباره آثار مردي بزرگوار به نام شيخ ارومي و يا شيخ باقي مطالعاتي داشته‌ايد؟ متأسفانه آثار وي به شدت ناياب است.

حميدرضا علاقه بند: مرگ سعيدي سيرجاني دلايل ديگري داشت؟

شهبازي: سعيدي سيرجاني را سعيد امامي کشت البته مخفيانه و غيررسمي.

پرشين ايراني: استاد، من که قبولت دارم. پس داستان سعيدي سيرجاني را هم به خاطر شما قبول مي‌کنم :) البته در اين که سعيد امامي اين کار رو کرد شکي نيست.

داوود ح...: از آقاي ابطحي خبري نيست. سال گذشته يادم هست که جوان‌آنلاين اعلام کرد فيلم اعترافات او را پخش خواهند کرد. تقريبا همين تاريخ‌ها اما ظاهرا پخش نشد. اطلاعي در اين مورد داريد؟

محمود ق...: اعترافات سيد حسن ابطحي زمستان گذشته از شبکه 2 سيما در برنامه «به سوي ظهور» پخش شد.

[شهبازي: سيد حسن ابطحي، پدر سيد محمدعلي ابطحي، از مروجان سرشناس ظهور است و در اين زمينه عقايد خاص دارد. بنگريد به مقاله ويکي پدياي فارسي +]

حميدرضا علاقه بند: «همشهري ماه» اين شماره با آقاي ابطحي مصاحبه کرده. پيشنهاد مي‌کنم به دلايل مختلف اين شماره را از دست ندهيد.

بهروز ک...: استاد که مي‌روند دوست داريم دست کم جناب نت کارشناس و يا جناب ساجدي باشند. نظراتشان دست کم آدمو مجبور به فکرکردن ميکنه. اينجوري هر کسي چيزي ميگه و بحث از موضوع اصلي فاصله ميگيره.

آرش کمانگير: روزنامه صهيونيستي هاآرتص با تيتر اوّل نوشت: ايران زيردريايي‌هاي خود را به درياي سرخ اعزام کرد اقدامي که مي‌تواند خشم اسرائيل را برانگيزد. [+]

نقل قول رحيمي از يک مسلمان خارجي که "اگر بنا بود بعد از پيامبر اسلام (ص) پيامبري بيايد آن احمدي نژاد بود" و در آن سخنراني احمدي نژاد را تا حد پيامبري بالا برد، پله هاي ترقي را به روي او گشود. هرچند گفته مي‌شود مهم‌تر از تمجيدهاي وي از احمدي نژاد، عملکرد ديوان محاسبات در برابر دولت در زمان رياست رحيمي و کمک‌هاي شايان توجه وي براي حل و فصل مسائل مربوط به دولت احمدي نژاد و ساير نزديکانش در دوران رياست آيت‌الله شاهرودي بر دستگاه قضايي عامل رشدش در دولت بود.

بهروز ک...: اين قوم براي هم نوشابه زياد باز مي‌کنند. يادتان رفته که خود احمدي نژاد گفت: مشايي از اولياءالله است؟ خود مشايي هم حد و مرز نقد را شکست و طي بياناتي نوح پيامبر را ناتوان در اداره جامعه‌اش معرفي کرد.

مجتبي فا...: جناب شهبازي، تمام اين دعواها فقط براي قدرته. قدرت هم يعني پول. فکر کن آقاي مجتبي هاشمي از مشاوران ارشد آقاي احمدي نژاد کي بوده الان کي هست. من که تا شش سال پيش اصلاً نمي‌شناختمش. حالا حفظ اين قدرت (پول) هر کاري رو توجيه مي‌کنه.

آرش کمانگير: تماشا نيوز = به تماشاي اخبار تماشايي = يعني اخبار يک چشم = اخبار فراماسونري

بهروز ک...: دوستان، من تو شهرستان رشتم. يکي درست و حسابي جريان گربه کشي وسگ کشي را توضيح بده. اين قضايا فقط در تهران اتفاق افتاده. اصلاً سگ و گربه چه ربطي به سياست دارن؟

آرش کمانگير: «گربه ها را نکشيد.» [+]

اسلام ر...: سلام و شب بخير خدمت دوستان. ارتباط سگ و گربه با موضوع سياست امروز به دليل ارتباط جن گيري و رمالي با سياست است. از قرار، سگ و بيش‌تر از آن گربه زمينه دريافت ارواح خبيثه و حلول و نفوذ اجنه بر جسم آن‌ها را دارد. آقايون هم مثلاً مي‌خواهند گربه کشي راه بيندازند براي جن کشي. بيچاره گربه‌ها.

بهروز ک...: آقا اسلام خوب شد اومديد. استاد تشريف ندارن. اگه ممکنه يه مقدار روشنمون کنين. گربه با جن وجادو ارتباط داره؟ به نفع کي کشته ميشن؟

اسلام ر...: کوچيک شمائيم. من هم خيلي مطلع نيستم در اين حد مي‌دونم که هم در عقايد کابالا هم در عقايد جن‌گيري گربه نقش زيادي دارد. در مصر باستان گربه و سگ از موجودات داراي قدرت خاص هستند و حتماً نقش آن‌ها را در ديوارنگاره‌ها و نقاشي‌هاي مصر باستان ديده‌ايد.

بهروز ک...: من تا به حال اينجوري فهميدم که گربه ابزار جادوگريه و وسيله‌اي که باهاش با جن ارتباط برقرار ميکنن.

اسلام ر...: به نظر من اين مسائل خيلي با واقعيات فاصله دارند و اصل ماجراها جاهاي ديگر است و بيش‌تر اين جريانات براي انحراف به ميان مياد و يک عده را هم مشغول خودشان مي‌کنند.

احمدي نژاد رو حال کرديد که تمام قد از دوستان و همقطاران قطار بي‌ترمزش حمايت کرد و ترمز آقايوني که "وااسلاما" سر داده بودند را کشيد. کوتا بيا نيست. دارودسته لاريجاني هم فرصتي براشون پيش اومده و کم نمي‌گذارند براي لگد زدن به دولت و احمدي نژادي که همه جوره تسليمش بودند و حاضر نبودند کوچک‌ترين نقد جدي بهش داشته باشند. حالا انگار همه يکهو از خواب کهف بيدار شده باشند.

سيد ساجد فاطمي: دوستان، سلام. در حد يک کامنت مزاحم مي‌شوم. بحث از تبار انحراف اين جريان داراي لايه‌هايي است که شايد پرداختن به همه آن‌ها در فيس صحيح نباشد. البته لايه‌هاي سطحي‌تر هم از اهميت لازم برخوردار است. صرف قبول پيشينه رازآلود اين جريان مسائل مهمي را حل مي‌کند و نيازي به ورود به جزئيات آن نيست.

آرش آرامش: دوستان، مدتي‌ است استاد نيستند. اجازه مي‌فرمائيد يکي‌ از اون سئوال‌هاي تخصصي را بپرسم تا کمک کنه استاد تشريف بيارن؟

پرشين ايراني: آرامش جان، سئوال تخصصي‌ات را در کمال آرامش بپرس :)

علي دوست آزادي: اسرائيل داره ايران را براي پيشدستي در حمله ترغيب مي‌کنه. از يک طرف رئيس سابق موساد اعلام مي‌کنه در شرايط حاضر صحبت از حمله به ايران براي اسرائيل فاجعه‌بار است، از طرف ديگه امروز وزير دفاع اسرائيل به سخنان رئيس سابق موساد واکنش نشون داده گفته نبايد حکومت ايران وضعيت ما را بفهمه و بايد در حالت ابهام قرار بگيره! با اين بازي قصد دارند ايران را تحريک کنند.

عمار ياسر: سلام به همه حاضران خصوصاً جناب آقاي شهبازي. اسرائيل در طول تاريخ کوتاه و سراسر طغيان خودش همواره بزنگاه‌هايي داشته که عموماً با توطئه و ترور و خرابکاري و عمليات موازي توسط مزدورانش در جاهاي ديگر و در اين اواخر جنگ آن‌ها را سامان داده است. رسانه‌هاي اسرائيل و لابي‌هاي صهيونيستي در خارج از اسرائيل، خصوصاً آن‌هايي که حمايت مادي و معنوي را براي ويترين صهيونيسم (کشور جعلي اسرائيل) فراهم مي‌کنند مشخصاً اين روزها در حال فراهم کردن يک جنگ جديد براي اسرائيل و پوشاندن مشکلات او در زير خاکسترهاي آن هستند. براي فراهم نمودن آتشي بزرگ در منطقه، که "نقشه جديد" استعمار فرانو مانند ققنوسي از درون آن خارج شود، و فراهم نمودن آشوب منظم، که جغرافياي قلب جهان جديد يعني خاورميانه را تغيير اساسي دهد، چاره‌اي جز يک جنگ چند مرحله‌اي نيست. اين قضيه دير يا زود اتفاق خواهد افتاد. سوريه و لبنان و سپس ايران در وسط اين بحران هستند و آشوب منطقه‌اي در وضعيت فعلي خاورميانه مانند انباري از باروت احتياج به يک جرقه دارد. [...]

فضاي رسانه‌ها و اخبار درگوشي قبل از جنگ جهاني اوّل و دوّم، خصوصا دوّم، شايد سرنخي باشد براي حدس زدن وقايعي که در "تابستان داغ " برخي اميد دارند اتفاق بيفتد. شبکه مزدوران صهيونيسم در ايران هم نقش مهم و حياتي در اين رويدادها دارد که بر خلاف گذشته، که هدفش عمدتاً بر ناکارآمدي و تضعيف و سقوط انقلاب اسلامي در ايران و تقويت زيرساخت‌هاي خودش محدود مي‌شد، اين روزها به همراه ساير منافقين در سرزمين‌هاي اسلامي قسمت مهمي از يک پازل منطقه‌اي را تشکيل مي‌دهند. آگاهي و هوشياري عمومي و تقويت وحدت در ارکان و کل و جزء جامعه و جلوگيري از گندکاري‌هاي سفهاي قوم، که هر روز به اسم بصيرت و انقلابي‌گري حماقتي جديد رو مي‌کنند، که عمده آن بر عهده رجال و خواص رده اوّل است، ابتدايي‌ترين راهکاري است که به ذهن مي‌رسد.

آشتي فوري حماس با محمود عباس و زمزمه‌ تشکيل دولت مستقل فلسطيني و جمع شدن کارشناسان جوش دادن مسائل، که مليت‌هاي مختلف و سرويس‌هاي اطلاعاتي متبوع خود را نمايندگي مي‌کنند، همه و همه نشانه باز شدن يک جبهه جديد در آينده است. ابومازن، به اشاره صهيونيست‌ها يک بازي تاکتيکي راه انداخته و آمريکا و اروپا هم اين تئاتر را نورپردازي و صحنه‌آرايي مي‌کنند تا موقتاً جبهه مقاومت فلسطيني دچار اميد سراب‌گونه شود. [...]

مسئله کودتا در سوريه هم بسيار جدّي است و حوادث سوريه در شيب خطرناکي افتاده است. قضيه سردار عسکري و شهادت او عليه رهبري و سپاه قدس و مدارک جعلي عليه حزب الله هم در آب نمک است تا در زمان مناسب افکار عمومي و دولت‌هاي حاشيه‌اي در دنيا با آن تغذيه شوند. [...]

بحمدلله کار در لبنان به دست انسان‌هاي کارآمدي است و اگر من به جاي آنان بودم به اولين کساني که براي نفوذ در حزب الله و خرابکاري و تضعيف آن شک مي‌کردم [...] خودمان است؛ چون مقداري بي در و پيکر است و امثال شبکه سعيد امامي در آن به شدت فعال و رد شبکه موساد در آن گم شده است. [...] شنيده‌ام که خود حزب الله اين مسئله را گرفته و به شدت روي آقايان ايراني حساس است و کار مي‌کند و مسائلش را هم مستقيماً از کانال رهبري حل مي‌کند تا واسطه‌ها خرابکاري نکنند و نشت اطلاعاتي به حداقل برسد. حتي دستگيري‌هايي هم داشته. [...] همين وضعيت، البته با شدت بيش‌تر، در سرويس اطلاعاتي سوريه حاکم است و شهادت امثال مغنيه، مجاهد عزيز، به واسطه همين گندکاري‌هاست. [...] بشار اسد مانند بره‌اي در ميان گرگ‌ها محاصره است و جز قليلي از معتمدينش کسي براي او کار نمي‌کند و هر کس سر در آخوري دارد. از زمان ترور مشاور قوي و خوش‌فکرش، سرتيپ محمد سليمان که مانند عماد مغنيه مغز اطلاعات و عمليات او بود، از نظر فکري يتيم شده و گاه از سوي خويشان نزديکش هم ضربه‌هاي بدي مي‌خورد و متأسفانه تحت همين مشاوره ها به آمريکايي‌ها امتيازاتي داده و مي‌دهد. سرتيپ محمد سليمان، در حالي که بشار اسد در سوريه نبود و از قضا در ايران بود براي ملاقات با احمدي نژاد، در سال 1387 از روي کشتي شناور، در هتل ساحلي شهر طرطوس، توسط جوخه تروري که هيچگاه هويت آن‌ها اعلام نشد از روي کشتي ترور شد و مهاجمين گريختند. [...]

در هر صورت کانون‌هايي که در داخل ايالات متحده و اسرائيل قدرت بالايي دارند، مترصد ايجاد يک جنگ منطقه‌اي هستند و جور کردن بهانه هم توسط مزدوران و عوامل نفوذي پيگيري مي‌شود. [...]

محمود ق...: جناب پرشين ايراني عزيز. در اين باره که فرموديد احمدي نژاد آمده بود تا زمينه ظهور امام زمان را فراهم کند بايد عرض کنم بنده به هيچ عنوان اين مطلب را قبول ندارم. ظهور و بروز احمدي نژاد امري اتفاقي نبود. احمدي نژاد، برخلاف عقيده بعضي‌ها، احمق نيست بلکه نشان داده بسيار باهوش است. هر برنامه و يا اظهارنظر وي بهيچ وجه تصادفي يا از سر حماقت نيست بلکه بر عکس کاملاً هوشمندانه است. آنچه شما ادعا کرديد لازمه‌اش حماقت و خشک مغزي وي است که هرگز اين چنين نيست.

شهبازي: دوستان، [چهارشنبه، 18 خرداد، ساعت ده صبح] جمع‌بندي بحث‌هاي قبلي در وبلاگم منتشر شد: «بحث آزاد: ارگنه کن ايراني و پانيک خرداد» [+] و «بحث آزاد: درخواست اسرائيل- "ضربه مشترک جهان متمدن" به ايران» [+]

آرش آرامش: کسي خانه نيست؟

آرش کمانگير: آقاي آرامش، آرامش قبل از طوفان است!

آرش آرامش: من که فکر کردم سکوت بعد از زلزله است.

محسن حاجي کريمي: جناب نت، جناب سيد ساجد، نظام تصميمش را گرفته؟ تصميم چي را گرفته؟ آيا به راستي فقط الفنون و مشاييون معضل نظام بوده و هستند؟ مشاييون خود عفونت زخمي ديگرند (که اگر آن زخم نبود، کجا اين دونان را توان چون اين گرد و خاک کردني بود؟) و آن زخم نيز خود به هزار بي کفايتي ممتد ِحضرات (که نه تصادفي است که بدل به روال شده!) ايجاد شده است. حذف مشاييون ممکن است کک فعلي را از تنبان حضرات بيرون بياورد و ذهن امنيت زده محدودشان را آرامشي بخشد و مسکني باشد، ولي گمان نبرم نه چاره درد باشد و نه مرهم زخم و نه دواي عفونت.

دريغ که از سر لجاجت هم که شده، نمي‌خواهند به راهي بروند که عقلا مي‌گويند. شده باشد که هزار برابر هزينه بدهند، حاضرند بدهند ولي از کوتاه‌ترين و کم‌هزينه‌ترين مسيري که پيشنهاد شده (چون هاشمي پيشنهاد کرده) نروند! هزينه‌ها را هم که ملت داده و مي‌دهند؛ چه باک دارند حضرات؟! دريغ!

تازه، اگر، اگر بتوانند تصميم قطعي‌شان را عملي کنند و الفنون و تيمش را زمين بگذارند که بنده که جداً چشمم آب نمي‌خورد! گيرم- فرض کنيم، فرضي بعيد!- تصميم قطعي نظام عملي شد و موفق شدند که الفنون و تيمش را زمين بگذارند. فکر مي‌کنيد زمين گذاشتن الفنون جراحت را عميق‌تر مي کند يا کمتر؟ شکاف را بيش‌تر مي‌کند يا کمتر؟ فروپاشي و واپاشي نظام را تسريع مي‌کند يا آهسته؟ يأس مي‌پراکند يا اميد؟ فکر کرده‌ايد چه بلايي به سر مشروعيت و کارآمدي نظام و وجهه و آبرويش در ديپلماسي عمومي (چه در جبهه داخلي و چه جبهه بين‌المللي) مي‌آيد؟ ولايت را تقويت مي‌کند يا تضعيف؟ اين است آن دودوزه (بلکه چنددوزه) دو سر باختي که مدت‌هاست ازش حرف مي‌زنم که مشاييون (باصطلاح شما) نظام را در آن گير انداخته‌اند. بمانند يک درد است و بروند صد درد! رفتن‌شان بد، ماندنشان بدتر! که همه هم به تدبير و عقل حضرات است. خدا به اين مردم مظلوم که براي اين نظام کم نگذاشته‌اند رحم کند. وگرنه اگر به عملکرد حضرات باشد، اي بسا جايي براي رحم خدا باقي نگذاشته باشيم!

آقايان ظاهراً اگر فقط لايي بخورند گل حساب مي‌کنند در حالي که اگر درست نگاه کنند، خواهند ديد که تا الان صفر- شش به نفع مشاييون است. همين الان هم سوت پايان را بزنند (و تصميم قطعي‌شان را عملي کنند)، بازي برده‌اي براي ما باقي نگذاشته‌اند. البته به قول برخي نوش جانمان باشد و دنده مان نرم! ولي چه کنيم که دلمان مي‌سوزد!

آرش آرامش: من يک سئوال دارم. واقعاً اگر با تبديل شدن ايران به پنج کشور مردم زندگي راحت‌تري داشته باشند شما اشکالي مي‌بينيد؟ لطفاً جناب شهبازي هم نظر خودشان را بفرمايند. کسي جواب سئوال من رو نداد. استاد هم که ظاهراً دنبال احضاريه خودشان هستند.

محسن حاجي کريمي: جناب آرامش. اولاً که در اگر نتوان نشست. در يکصد سال اخير از اين وعده‌هاي زندگي بهتر و راحت‌تر (چه ورژن لاييک و سکولار و چه ورژن اسلامي و عدل علي و...) زياد به اين ملت داده‌اند و گوشش از اين‌ها پر است. به هواي يک اگر ساده‌لوحانه تکراري بي پشتوانه، نمي‌توان يک کشور را به اين سادگي از هم پاشانيد.

مصطفي بيو: فقط محض اطلاع. پرسش از آقاي مهدي خزعلي: «آقاي خزعلي، 14 خرداد هم آمد و رفت اما خبري از گودزيلا نشد!» پاسخ خزعلي: «با سلام، من در آن مقاله نوشته بودم نيمه دوّم خرداد. ما تازه وارد نيمه دوّم شده‌ايمو در ثاني؛ من پيشگو نيستم و جن‌گير و رمال و جادوگر هم ندارم. من بر مبناي مسائل اقتصادي، سياسي و اجتماعي تحليلي ارائه مي‌دهم و آينده کشور را بر اساس اين مؤلفه‌ها پيش‌بيني مي‌کنم. بله دوست عزيز، لوبياي سحرآميز جوانه زده است، سر و صداي درد زايماني که به گوش مي‌رسد نيز تولد آن مولود را خبر مي‌دهد. مگر نمي‌بينيد که شيرازه امور از دست آقايان در رفته است، طايفه دزدان و رهزنان به جان هم افتاده اند، من ضجه‌هاي زائو را به گوش خويش مي‌شنوم، در 14 خرداد، 15 خرداد و... به زودي اين مولود پا به جهان مي‌گذارد و جنوب شهر و شهرستان‌ها از صداي پاي او از خواب بيدار مي‌شوند. دير نشده است. سراشيبي آغاز شده است و هر لحظه بر شتاب حوادث افزوده خواهد شد.» [+] خزعلي باز هم تأکيد کرده: «به زودي اين مولود پا به جهان مي‌گذارد...»

آرش آرامش: آقاي حاج کريمي، من معتقدم سه نوع اشتباه باعث عدم ثبات يک جامعه ميتونه بشه: اوّل، دين مخلوط با حکومت، دوّم، نظامي مخلوط با حکومت، سوّم، اعتقاد به شخص جهت حکومت. نظر شما مايلم بدونم.

پوريا گمنام: اين را هم از مهدي خزعلي ببينيد: «صداي پاي گودزيلا در دفتر کارم!» [+]

ميگن ملانصرالدين شايعه کرد سر کوچه آش ميدن. همه مردم قابلمه به دست مي‌رفتن سر کوچه که آش بگيرن. بعد يه مدت خود ملانصرالدين هم قابلمه به دست رفتت سر کوچه. بهش گفتن تو که ميدوني سر کوچه آش نميدن، کجا ميري؟ گفت يهو ديدي دادن. حالا جالب است اين مهدي خزعلي. خودش پيشگويي کرده، خودشم رفته مشهد :))

آرش کمانگير: اين پيک نت وابسته به کجاست؟ آدمايي که مي‌گردوننش کيان؟

آرش آرامش: گروه‌هاي چپ كمونيست.

محسن حاجي کريمي [در پاسخ به آرش کمانگير]: چندتا بچه کمونيست قديمي‌اند. غريبه نيستن! اصل و فرعش هم همون رضا نافعي‌يه. اصلا بعيد مي‌دونم استف داشته باشند!

عمار ياسر: پيک نت و راه توده تقريباً يک مجموعه است اما با دو بيان. يکي بازتر است و هرچه برايش فرستادند مي‌زند به اميد مطالب صحيح که گاهي مي‌رسد. راه توده رسمي‌تر و مرور خاطرات گذشته و تحليل‌هاي ساير احزاب کمونيست دنيا و مطالب قوي‌تر. وبلاگ رضا نافعي جالب و خواندني است. اصولاً چپ‌هاي قديمي، مخصوصاً آن‌هايي که بنيه‌اي داشته‌اند، حالا مي‌خواهد الان ليبرال باشند يا چپ نو يا منقلب شده، در کل جالب، قابل استفاده و به مشي ضداستعماري نزديک‌تر است. رضا نافعي همان پيک نت نيست ولي از دوستان قديمي هستند. آقاي آرامش هم بنا به وظيفه‌اي ظاهراً در اينجا تشريف دارند. در مورد پنج کشور و ايده زندگي راحت‌تر، عرض شود که عراق هم امروز عملاً هر کس آهنگ خود را مي‌زند و ارتش و يال و کوپال خود را دارد. کردستانش با آن وضع و سني و شيعه با آن وضع. به نظر شما، به لطف حضور رمبوهاي آيفن‌دار با پوتين‌هاي خاکي رنگ، مردم وضعشان خوب است؟

محسن حاجي کريمي: دوّم که به رغم تلاش‌هاي بي‌وقفه برادر حسين‌ها براي الينه کردن مردم و بي‌حس کردن‌شان نسبت به دشمن خارجي، کماکان اکثريت مردم راجع به استقلال و مام ميهن و ايران کامل، عرق ملّي دارند و حس ميهن دوستي (مستقل از دين) قوي دارند که اي بسا با وجود تعهد رسمي ِ مثلاً غرب (و نه وعده‌هاي توخالي و تکراري) براي آينده‌اي مرفه‌تر هم نتوان ايشان را راضي به از هم گسستن کشور کرد. آن وقت تکليف اين وعده‌هاي هيچ، معلوم است. مگر انگيزه‌هاي ديگر در کار باشد نظير مظلوم واقع شدن برخي قوميت‌ها يا مناطق يا...

آرش آرامش: دوست من. شما فکر مي‌کنيد حتماً بايد رضا شاه باشه يا آيت‌الله خميني؟ در ضمن ٩٩.٩٩ درصد مشکلات مردم عراق از جيب همين آقايون در ارتباط با همه چيز غير از مردم داره بيرون مياد.

محسن حاجي کريمي: جناب آرامش. در مورد مواردي که گفته‌ايد تا حدي موافقم ولي قطعاً نمي‌توان گفت. شما حتي اگر بازي تمدن‌ها (سيويليزيشن) را هم بازي کرده باشيد، وقتي ساختار حکومتتان را روي فاندامنتاليزم مي‌گذاريد، اتفاقاً اوضاع خوبي پيش مي‌آيد. تنش‌ها کم مي‌شود، آشوب و شورش حذف مي‌شود، ثبات ايجاد مي‌شود و... کارکرد دين در حکومت اگر چه مي‌تواند برخي حاشيه‌هاي ناگوار داشته باشد و يا تنگ‌نظري فراگير و اعمال سلايق ديني و تحميل و تحديد آزادي‌ها (نظير حاکميت هر ايدئولوژي ديگر که نوعاً تماميت‌خواه نيز هستند!) داشته باشد و نيز ممکن است که امثال بنده را از منظري درون ديني و اخلاقي و تربيتي ناراحت بکند، ولي در مجموع نمي‌توان حکم به ايجاد بي ثباتي و... در اثر تداخل دين و حکومت کرد. بلکه اي بسا در عمل عکسش صادق‌تر باشد. (در مورد ثبات عرض مي‌کنم.) در مورد کارامدي ولي بحث ديگري است. يعني ايدئولوژي زده بودن حکومت مي‌تواند کارامدي را به شدت زير سئوال ببرد که به جاي خود باقي است.

ديگر اين که هر سه اين عوامل را اگر با هم قبول کنيم و بپذيريم که به اقبح وجه در ايران وجود دارند، باز هم از راضي کردن ملت به تجزيه ناتوانند.

عمار ياسر: آقاي آرامش، آيت‌الله خميني، به زعم شما، و پير و مرشد و مراد الهي، به زعم حقير، ديگر تکرار نمي‌شود. بنده قاطع عرض کنم آن نسلي که دوره او را از 57 تا 68 درک کرده و شميم روحاني و فداکاري مردم را خصوصاً در چند سال ابتدايي دوران يازده ساله حاکميت او درک کرده‌اند اکثراً راضي و خشنود و در آرزوي آن فضاها هستند و حس نوستالژيکي نسبت به آن مقطع تاريخي به رغم همه کمبودها و فشارها و چهره جنگ‌زده و محروميت‌ها دارند. نسل جديد هم به مناسبت عملکرد وارثان خميني هفتاد و دو ملت شده‌اند. 99 درصد مشکلات مردم عراق را نفهميدم. اگر ممکن است به تفصيل بفرمائيد.

آرش آرامش: دوستان، بنا به شغلم کمي تا بيش در جريان قرار مي‌گيرم اما اين را با قاطعيت عرض مي‌کنم آنقدر در خارج از کشور اطلاعات هست در مورد ايران که ادم هاج و واج ميمونه. يکي از اون دلايلي که [...] نمي‌تونه کاري انجام بده سندهاي زيادي هست که در رابطه با دخالت [...] در امور عراق است. شما واقعاً فکر مي‌کنيد خروج مهدي هاشمي به چه دليل بود؟ راه حل دارين ارائه بدين، خيلي‌ها دارند مي‌شنوند. اتفاقاً بر مبني ديدي که در ايران هست تصميم خواهند گرفت.

صحرا ص...: ديدم بالاتر مطالبي در مورد آقاي مادرشاهي و انجمن حجتيه نوشته شده. آقاي مادرشاهي مذکور که ارتباطاتي با ساواک داشته ربطي به آقاي مادرشاهي ديگر که عضو انجمن حجتيه بوده است ندارد. اين‌ها دو نفر متفاوت هستند. همين تشابه اسمي در مورد آقاي دکتر حسين سجادي، نويسنده کتاب «دهه ظهور»، با آقاي سجادي انجمن حجتيه، که معروف به «مهندس سجادي» است و ديپلمه است و تنها به دليل وارد بودن در کارهاي فني در بين دوستان انجمني خودش به مهندس مشهور شده بود، وجود دارد که در اثر همين تشابه اسمي عده‌اي محتويات کتاب «دهه ظهور» را به انجمن حجتيه نسبت دادند.

[مطلب مورد اشاره درباره آقاي جواد مادرشاهي، نقل قولي از وبگاه «انقلاب اسلامي» بني صدر بود که حذف شد. شهبازي]

صحرا ص...: در نوشته جناب شمس ايراني آزاد نوشته شده که اسنادي در دست احمدي نژاد است که نشان مي‌دهد [...] از طريق انجمن حجتيه با ساواک ارتباط داشته. [...] قبل از انقلاب هيچ وقت با انجمن حجتيه ارتباطي نداشته است. [...] ضمناً ارتباط خود انجمن حجتيه با ساواک هم به کلي دروغ است و جزو تخريب‌هايي است که بعد از انقلاب عليه حجتيه انجام شد. حجتيه‌اي‌ها قبل از انقلاب به شدت توسط ساواک رصد مي‌شدند و بارها افرادي از انجمن توسط ساواک دستگير شده و کتک‌ها خورده‌اند.

آرش آرامش: عراق از دست سپاه بدر و جيش المهدي و سپاه قدس اين شد که مي‌بينيد. من شخصاً مشکلي با دخالت در امور بقيه کشورها ندارم به شرط اين که فکر بعدش را کرده باشيد.

عمار ياسر: آقاي آرامش. حضور ما در عراق، افغانستان، لبنان و سودان به اين بدي که شما ميگي نبوده و نخواهد بود. در سودان افسران اسرائيلي را مي‌شد با دوربين در سنگرهاي جنوبي‌ها به عيان ديد و يک نوع جنگ حيثيتي بود که متأسفانه به اينجا ختم شد. دقيقاً پس از حل بحران سودان به سود جبهه مقابل ايران، قضاياي مثلاً انقلاب‌هاي شمال آفريقا شروع شد و اين دارودسته آدمکش مجالي براي طرح قديمي و کامل خود يافتند. شما مطمئن باش ما هر جا نباشيم (به رغم بعضي ندانم‌کاري‌ها و سوءمديريت‌ها) تيغ آن‌ها به گلوي ما نزديک‌تر خواهد شد. ميدان جنگ و کارهاي اطلاعاتي، که همان جنگ خاموش است و فقط دود و صدا ندارد وگرنه مؤثرتر و با تلفات و اثرات بيش‌تري است، جاي احساسات و تحليل‌هاي نيم‌پز نيست. براي تحليل چنين مسائلي بايد سبد اطلاعاتي‌ات بسيار غني باشد تا تحليل نزديک به واقعيت در بيايد. لذا يک ريال خرج کردن در چنين عرصه‌اي 1000 ريال ذخيره کردن در عرصه عمومي و آشکار است.

نت کارشناس: خدمت دوستان عزيز سلام عرض مي‌کنم. در حال خواندن کامنت‌ها و استفاده هستم. چند دقيقه‌اي سرمست از مصاحبت مي‌شويم.

صحرا ص...: يکي از فاميل‌هاي بنده، که از نزديک با آقاي مهدي خزعلي مرتبط بوده، در مجموع ميگه "اين آدم عادي و طبيعي نيست"، همونطور که جناب شهبازي هم به ايشون مشکوکه. [...]

محسن حاجي کريمي: اهلا يا شيخ! مرحبا بناصرنا! (خطاب به جناب نت).

آرش آرامش: جناب عمار، کامنت بعدي من را نخوانده‌ايد. من که گفتم مخالفتي با دخالت در بقيه کشورها ندارم به شرط اين که فکر بعدش را کرده باشيد.

نت کارشناس: آقاي محسن حاجي کريمي عزيز. درست مي‌فرمائيد. حذف مشاييون هزينه سنگيني براي نظام دارد: افسارگسيختگي تورّم، کاهش اعتماد عمومي به نظام، کاهش مشارکت در انتخابات بعدي، تشديد درگيري‌هاي جناحي، خداحافظي پارلمانتاريسم با سياست در ايران، حاکم شدن جوّ امنيتي، افزايش تعداد دستگيري‌ها، و ده‌ها عارضه ديگر از عواقب اين حذف است. آنقدر تلخ است که حتي هاشمي هم با آن مخالفت کرده.

ولي بقاي مشاييون ضرري بسيار بسيار بيش‌تر از حذفشان دارد. کاهش سهم ايران در معادلات سياسي منطقه، تضعيف اقتصاد تا حد سقوط، حاکميت يک طبقه فاسد و نوکيسه بعنوان مديران نظام، گسترش قبيله سالاري، نفوذ سرويس‌هاي امنيتي تا هر آنجايي که تا به حال نفوذ نداشته‌اند، فرار عقلانيت از صحنه سياسي و مديريتي براي سال‌هاي متمادي، فروپاشي اخلاقيات، و ده‌ها پديده ديگر از کوچک‌ترين تبعات و عوارض حضور مشاييون است.

بحث بر سر اين است که چه راهي را برگزينيم؟ اگر مجلس به وظايف خود عمل کند و سئوال و تحقيق از رئيس جمهور درباره وضع تورم را فعال کند و نقش عدالت‌خواهي و رفاه طلبي براي مردم را حداقل در ظاهر هم که شده به درستي ايفا کند، عوارض اين حذف کم و کمتر مي‌شود.

حسن متحير: سردار جواني امروز در مقاله‌اي رسماً ارتباط حلقه مشايي با سازمان‌هاي اطلاعاتي خارجي را تأييد کرد.

نت کارشناس: اگر رسانه‌ها به جاي پرداختن به جن و سگ و گربه و دامن زدن به 14 خرداد، پرونده‌هاي فساد اقتصادي مشاييون را نشان مردم بدهند و سيماي ظاهراً ملّي در قالب برنامه‌هايي مثل «صرفاً جهت اطلاع» و «بيست و سي» به انعکاس اين اخبار بپردازد ديگر احمدي نژاد نمي‌تواند مانور عدالت بدهد و مبالغ ناچيز يارانه‌ها را همچون سلطاني که کيسه اشرفي تقسيم مي‌کند به مردم ببخشد و نقش کريم خان زند را بازي کند و عوارض اين حذف کمتر خواهد شد.

عمار ياسر: آقاي نت کارشناس، يعني معتقديد نظام اين هزينه را نمي‌پردازد؟ (جدا از اين که مفهوم نظام در سال‌هاي اخير قدري عوض شده) از تأثير و گسترش سايه سياست بر همه عرصه‌هاي عمومي چون اقتصاد و فرهنگ و حتي ورزش مطلعيد. امروز لايه امنيتي در پوشش سياست کار را پيچيده‌تر کرده و اين لايه هم نوع عملکردش مشخص است و همواره به سوي حذف و جمع‌آوري است. اگر قرار بود عقلا کاري کنند يا نگاهشان مقبول افتد که در دوسال گذشته چنين مي‌شد و مانند آقاي هاشمي که گفتيد پدرشان را جلوي چشمشان نمي‌آوردند. وقت گذشته و جاده يک طرفه و داراي گارد ريل محکمي است. دلسوزي و نگاه مشفقانه را برنتابيدند. مفاهيم اطلاعاتي قلب شد و از بازجويي براي باطل استفاده شد، لذا اثر صحيح آن بسيار کم‌رنگ شده است. لذا همت آقايان به برخورد حذفي است مگر سرش در يک جبهه ديگر گرم شود و دو دو تا چهار تا کنند و پس از محاسبه بدانند که کشور در دو گرداب هم زمان تاب ايستادگي ندارد و لذا گرداب اين دولت را موقتاً رها کنند.

آرش آرامش: به سلامتي شکر خوردن جناب سردار.

حسين حداد: آقاي کارشناس، بسيار تمايل داشتم که به پرسش چند ساعت قبل من پاسخ مي‌داديد در مورد اين که آيا فقط احمدي نژاد بايد برود؟

نت کارشناس: آقاي عمار ياسر. اندکي صبر. مي‌گويم. اگر سرويس‌هاي امنيتي داخلي به جاي اين که به اين فکر باشند که قهرمان حذف مشاييون شوند، اندکي به فکر آبروي رهبري و آسايش رواني مردم بودند و کار برخورد با مشاييون را به مجلس مي‌سپردند هزينه کمتر مي‌شد. العاقل يکفيه بالاشاره.

احسان کيسان: در تأييد آقاي عمار ياسر اضافه مي‌کنم: دستگاه قضايي و مأموران اطلاعاتي از وضع موجود سرخورده‌اند و اعتمادي نمانده. در ثاني مشاييون هم در اين دو دستگاه نيروهاي خودشان را دارند که قطعاً مانع خواهند شد.

آرش آرامش: ديروز نوشتم سقوط هواپيما. هنوز هم معتقدم بهترين راه است. جناب نت، تحليل شما را درست نمي‌دانم. اوّل از همه شما فراموش کرديد آقايون دولت قانوني هستند. هر گفته‌اي حرف رسمي جمهوري اسلامي خواهد بود. شما تصور کنيد احمدي امشب اعلام کند ما داريم بمب‌مان را مي‌سازيم. در آنصورت قدرت رهبر و بقيه آقايون چقدر هست؟ ببينيد مردم ما عادت دارند به سقوط هواپيما. دوّم اين که هر گفته‌اي بعد از آن گفته دولت نيست.

محسن حاجي کريمي: جناب آرامش، پيشنهادهاتان به اسمتان نمي‌آيند! حرف‌هاي خطرناک مي‌زني!

آرش کمانگير: جناب آرامش، اين فکرهاي تخيلي دردي را دوا نمي‌کنه! اصرار بر زدن حرف‌هاي خطرناک استاد و بقيه رو به دردسر ميندازه. به عقيده من حذف مشايي و ديگران دردي را دوا نمي‌کند. اين‌ها يک سر اژدهاي ده سرند! با اين کار فقط يکي از سرهاي اژدها زده ميشه. خود اژدها مخفيه و يک سر جديد رو مياره بيرون.

محمود احمدي: پشت اين جناب آرامش يا چند نفر قرار دارند يا خودش چند شخصيتي است. يک بار مي‌فرمايد هيچ حمله‌اي ايران را تهديد نمي‌کند. بعد مي گويد ژنرال پترايس خودش به من گفت به ايران حمله مي‌کنيم. بعد مي‌گويد بد نيست ايران تجزيه شود. و در آخر هم نگران قدرت رهبري است.

نت کارشناس: آقاي آرامش گرامي. من تحليل نکردم. من اطلاع مي‌دهم. گزاره‌اي که صحت و سقمش مشخص شده است.

آقاي حداد گرامي. در نگاه ابتدايي چنين نتيجه مي‌گيريم که نه. به غير از احمدي نژاد خيلي‌ها بايد بروند چون در رشد وي خيلي مؤثر بودند و با انواع و اقسام دفاعيات بي‌منطق و ساده‌لوحانه (اکثراً غيرعامدانه) وي را در اين بازي مدد دادند. برخي مسئولين نظام کاناليزه شدند و تابلوهايي در پيش چشمشان گرفته شد که ببين! همه چيز همين است که من به تو نشان مي‌دهم. بعضي مسئولين از سر حماقت و ساده‌انگاري وي را مدد دادند. واي از اين درياي حماقت که ساحل ندارد.

همان کاناليزه شدن و همان حماقت گناهشان را کم مي‌کند. اگر از من بپرسيد مي‌گويم در دو ساله اخير گناه سبزها در رشد احمدي نژاد بسيار مؤثر بوده است. من نمي‌فهمم چقدر شعور مي‌خواهد درک اين نکته که هر بحران و هر ماجراجويي در خيابان به نفع مشاييون است. نمي‌بينند در اين دوساله مشاييون حتي يک کلمه هم آشوب‌ها را محکوم که هيچ تقبيح هم نکردند؟ نمي‌بينند در اين دوساله حتي يک بار لفظ «فتنه» را نياوردند؟ چرا بياورند و چرا محکوم کنند؟ بي مزد و منت دارند به وي لطف مي‌کنند.

آرش آرامش: راه مقابله طولاني که شما فرموديد طولاني‌تر از زماني است که عملاً کاري بشود کرد براي جامعه. راهي سريع، کم‌هزينه و با آينده اعلام کنيد.

نت کارشناس: آقاي آرامش گرامي. اينجا فيس استاد است. از درج مطالبي که ممکن است عليه ايشان استفاده شود بپرهيزيد. به خصوص که ايشان برخلاف شما، در آمريکا و در ظل "خانه آزادي" نيستند، در داخل هستند و همينجوري هم نزده برايش حرکات موزون مي‌کنند.

آرش آرامش: نه دوست من، درست بخوانيد متوجه مي‌شويد. فرمودند اسرائيل حمله ميکنه، گفتم نه. هنوزم ميگم نه. آن دوست من [ژنرال پترايس] هم گفت اگر روش شان عوض نشود هدف خواهند بود. بنده اصلاً به شخص جهت اداره حکومت، چه شاه و چه رهبر، اعتقادي ندارم. تجزيه ايران را هم سئوال کردم. بودن در کنار هم و بدبختي چند صد ساله بهتره يا جدايي و زندگي نسبتاً آرام. حالا جواب بدهيد و من رو هم اگاه کنيد. متشکرم.

محمود احمدي: آن کدام بي شرف بود که از تجزيه ايران حرف زده بود؟

عمار ياسر: جناب نت کارشناس، چيزي که اين روزها مهم نيست همان آبروي رهبري و آرامش رواني مردم است. در غياب عنصر اخلاص و عقلانيت همه کارهاي به ظاهر خوب هم نتيجه مناسبي در بر ندارند. در نبرد ميان عناصر اطلاعاتي براي جايگاه حساس‌تر و کسب آبرو گاهي از نفوذ در موساد و اعلام علني آن صحبت شد و گاهي هجويات جوان انلاين. [...]

حسين حداد: جناب کارشناس، آيا اين مدافعان بي‌منطق دوباره به همين راه خطا نخواهند رفت؟ من از اون روزي مي‌ترسم که اين آقايون بيان تو تلويزيون و با حالت حق به جانب بگويند که ما از اوّل مطلع بوديم ولي براي مصلحت سکوت کرديم. اين گفته همان ادامه تفرعن آقايون است. مشايي و تيمش زرنگ بودن جاخالي دادن، به سبزها چه مربوطه؟ لطفآً سعي نکنيد خطاکاران را توجيه و تبرئه کنيد.

نت کارشناس: مير عزيز براي من تمام شد. من به شدت دلگيرم از او. نارحت نشويد چون در عالم سياست مطلقي وجود ندارد و تقريباً همه چيز لغزنده است. تقريباً همه چيز. به غير از يک مطلق: امام. بگذريم.

حسين حداد: ولي مير هنوز براي ما بسيار عزيز است آقاي کارشناس. بسيار عزيز است.

آرش آرامش: دوست من، شما مي‌توانيد بيائيد رو فيسبوک من همه اين بحث‌ها را ادامه دهيد. استاد هم تشريف بيارند، چون من مشکلي ندارم.

محسن حاجي کريمي: اين هزينه‌ها را ساده نبايد گرفت نت عزيز. برخي اوقات بيمار نمي‌تواند سکته را رد کند و تمام مي‌شود. تا امروز در بحران‌ها بسيار پيش آمده که به نازکي مو رسيده و پاره نشده ولي تضميني نيست که دوباره پاره نشود. خاصه اين که بسياري از ارکان و شخصيت‌ها را از ما مفت مفت گرفتند. بزرگاني که بعضاً در زودباوري خود سوختند و آن‌ها که ساده لوح نبودند را در حريق تهمت و افترا سوزاندند که نتوانند به وقتش با تمام قوا عمل کنند. شما نگاه کن. استوانه‌اي مثل آقاي مصباح را چطور از نظام گرفتند. الان ايشان پر پر اش بتواند جان خود را به در برد و دامن خود را از اين آلودگي بشويد. ديگر توان حرکت قدرتمند ندارد و موجي جديد نمي‌تواند ايجاد بکند در ميان طرفداران کلاسيک اش، مخالفين جدّي ايشان که به جاي خود. بگير و برو جلو. يعني نهادها و اشخاصي که مي‌توانستند رشته‌اي بر رشته نظام بيفزايند و مقاومت را افزايش دهند را به شدت کم اثر کرده‌اند.

نت کارشناس: آقاي عمار ياسر گرامي. دو سنگر نيست. من با اين که خيلي خوشم از آن‌ها نمي‌آيد ولي اذعان مي‌کنم سپاه به عنوان تنها سنگر باقي مانده ايفاي نقش مي‌کند. ناجا که فشل. در وزارت اطلاعات هم به غير از يکسري که شتر نر دو ساله شده‌اند مابقي مشغول دعواي حيدري نعمتي هستند و حسابي ساز خودشان را مي‌زنند. سپاه ظاهراً منسجم‌تر است. آنجا منتظر وقت موعود هستند تا تر و خشک و مظلوم و ظالم [...] را عين سيل با هم ببرند. باز خوش به حالشان. بهتر از گوشه نشيني است.

عمار ياسر: جناب نت کارشناس. هر انساني به مناسبت انسان بودن دچار نقص و خطاست و اين مسئله براي هيچ کس جز معصوم استثنا ندارد. بنده نه مير را مطلق مي‌کنم نه حتي امام عزيزم را. بحث بين جمع جبري حسن و قبح است. [...] مير اگر دچار عصبانيت و تصميم اشتباه بوده، اين اشتباه چه ميزان بود که چنين کنند؟ او آبرويي داشت که براي امامش هزينه کرد و بر موضعش در مورد به خطا رفتن دوستان سابق ايستاد و امروز هم اگر فضا کن فيکون شود او باز نمي‌گردد. غرض هزينه او در زماني بود که انقلاب به او احتياج داشت که چنين شد وگرنه براي قدرت سال 76 بهترين زمان از ابتداي انقلاب تاکنون بوده است و جناب خاتمي با همه ضعف‌هايش ديديم که بالا رفت. زمان زماني بود که اگر شبيه خاتمي کسي ديگر هم بود بالا مي‌رفت، ولي ميرحسين نيامد.

نت کارشناس: آقاي محسن حاجي کريمي. درست است. موافقم. حرف من اين است: همه اين‌ها که مي‌گوئيد هست ولي بايد تلاش کنيم و آگاهي بدهيم تا احمدي نژاد برود. هر ضرري که داشته باشد باز نسبت به گزينه‌هاي ديگر منفعت دارد. البته رهبري تلاش مي‌کند که اين واقعه روي ندهد. هجوم اخير توسط سپاه به مشاييون، آن‌ها را واقعاً ترسانده و فعلاً در حال رايزني براي حرکت بعدي هستند. ولي اين رويدادي است چند وجهي که به مويي بند است. [...]

عمار ياسر: سپاه و بسيج عزيز را روبروي رجال و روحانيت و مهم‌تر از همه مردم قرار دادند [...] وقتي عزيز جعفري آمد اميدوار شديم که چه‌ها خواهد شد و چنين شد. چه اين که وقتي صباغيان آمد از بغض هاشمي و برخي، مثلاً اصلاح‌طلباني چون حجاريان، گفتيم چه‌ها مي‌کنيم و چه‌ها شد. [...] روزهاي سختي در پيش داريم ولي نااميد نيستم.

محمود احمدي: تجزيه ايران غيرممکن است. ولي بر فرض محال چطور مي‌شود اين کار را انجام داد؟ (راستي من دوست شما نيستم جناب آرامش) تکيه بر قوميت‌ها. راهش چيست؟ ناراضي کردن آن‌ها. به دو صورت انجام مي‌شود: عملکرد منفي مسئوليني که مأمور همان کساني هستند که خواب تجزيه ايران را مي‌بينند. چطور وارد سيستم شده‌اند؟ با ظاهرسازي و اظهار دينداري بيش از حد معمول. صورت دوّم نتيجه مديريت مسئولين سودجو و بي‌عرضه و مال اندوز است. خب، مکمل اين کار چيست ؟ طرد و ترور و حذف مسئولين دلسوز و کاربلد. براي مثال به ترور سردار شوشتري در سيستان توجه کنيد. خدماتي که او انجام مي‌داد در طول تاريخ سيستان و بلوچستان بيسابقه بود. حالا نارضايتي ايجاد شد. مرحله بعد توليد هويت قومي ملّي جديد براي ناراضيان. مثلاً کردهاي عزيز را با رؤياي کردستان بزرگ و پيشرفته به سويي مي‌کشند. اهالي خوزستان را با تحريک احساسات عربي و رؤياي جمهوري نفتي پولدار به سويي. ترک‌هاي قهرمان آذربايجان را با فارس‌ستيزي و اتحاد با باکو به سويي ديگر. بلوچ‌هاي جنوب غربي کشور را به نوعي ديگر. همزمان شبکه‌هاي ماهواره‌اي ايدئولوژي کم عمق و بي‌حاصل متکي بر قوميت را تبليغ ميکنند. فقط يک نمونه از تلويزيون «گونز تي وي»، که ارگان پان ترکيسم است، ذکر مي‌کنم. در برنامه‌اي که در مورد استحکامات دربند واقع در جمهوري آذربايجان تهيه شده بود گوينده برنامه عنوان مي‌کرد اين استحکامات سال‌ها خاک آذربايجان را در مقابل حمله فارس‌ها و اعراب حفظ کرده است. در حالي که موقعيت اين استحکامات طوري است که رو به شمال است. يعني آذربايجان و به تبع آن فارس‌ها و عرب‌ها را از حمله اقوام وحشي روس و اسلاو و ساير اقوام بيابان‌گرد محافظت مي‌کرده. از اين نمونه‌ها بسيار است. حالا جناب آرامش، اگر واقعا با ژنرال پترايس ارتباط داري به او برسان جواب ما را و بگو آرزوي تجزيه ايران را از سر به در کن. اگر هم که نداري برو جاي ديگر وبگردي کن.

عمار ياسر: آقاي آرامش، اين لينک به دردتان مي‌خورد. [+، «افشاي ارتش سرّي آمريکا در عراق»] آسمان همه جا آبي است و هرجا برويد چاره‌اي جز رويارويي نيست.

آرش آرامش: شما دوست من هنوز فکر کنم گشنه نخوابيده بودي. هنوز به شما نگفتن به علت دينت حق درس خوندن نداري. و هزاران گفته ديگه. اگر با شما هم مثل اون کرد و بلوچ و عرب رفتار مي‌کردن مي‌فهميديد که نه رهبر مفهومي برات بيدا ميکنه نه مملکت واحد. اگر از اين مملکت واحد سودي به آن‌ها نرسد که نمي‌رسد احتياج به هيچ دولت خارجي نخواهد. حالا شما خوشت بياد يا نه، اون به ادراک شما به اطرافتون بستگي داره.

محمود احمدي: خدا رو شکر که خودت ميگي به علت گشنگي وطن فروش شدي خوبه آرامش. ولي محض اطلاع جنابعالي بغل گوش پايتخت با چند ميليون بدهکاري و بيکاري حاضر نيستيم مثل تو باشيم. و اکثر همون مردمي هم که ميگي مثل من هستند نه تو.

آرش آرامش: اگر شما فکر درست مي‌کنيد پس چرا اينجا داريد التماس مي‌کنيد جلوي مشايي و يا تهديد خارجي را بگيريد. اگر همه مثل شما فکر مي‌کنند که نمي‌کنند پس نگران نباشيد هيچ دولت خارجي خودش را با بيست ميليون نه حتي بيش‌تر درگير نميکنه دوست من.

محمود احمدي: ما التماس نمي‌کنيم. من در اکثر بحث‌هاي اين صفحه شرکت نمي‌کنم ولي احساس مي‌کنم بايد جلوي تو ايستاد. يک ريگي به کفش داري.

آرش آرامش: من چند سال بيش وقتي آقاي حسن خميني در آفريقاي جنوبي داشتند زبان ياد مي‌گرفتند به ايشان گفتم در آينده چه خواهد شد. ايشان آن روز مثل امروز شما فکر مي‌کردند اما امروز مطمئن هستم که نه. ولي نگران نباشيد دوست من، وقتي شما هم واقعيات را ديديد قبول مي‌کنيد. راستي اين نزديکي‌ها ريگ نيست يکي چند تا بفرستيد توي کفشم مي‌گذارم.

محمود احمدي: سخت نگير. از پترايس قرض بگير. :)

آرش آرامش: من از آينده خودم مطمئن هستم پس سخت نمي‌گيرم. به شما توصيه مي‌کنم خودتان را جهت قبول واقعيت آماده کنيد، دوست من.

محمود احمدي: براي اطلاع از آينده‌ات توصيه مي‌کنم کتاب «جنايت و مکافات» را بخواني.

مهريار پرشين: با سلام خدمت دوستان. متأسفانه جناب نت کارشناس هنوز هم بر مقصر بودن جنبش سبز در جريان مشايي اصرار دارند و حتي مي‌گويند: "گناه سبزها در رشد احمدي نژاد بسيار مؤثر بوده است." اما توجه ايشون رو به يکي از آخرين بيانيه‌هاي ميرحسين جلب مي‌کنم که در آن مصالحه در برابر دست برداشتن مجلس و رهبري از حمايت‌هاي غيرمنطقي و عجيب از دولت رو پيشنهاد داد. اما چه شد؟ ميرحسين موسوي و مهدي کروبي به حصر رفتند و حالا مجلس و رهبر با موجودات سرکشي چون احمدي نژاد و مشايي سر و کله مي‌زنند. اگر به پيشنهاد موسوي، که حتي علي مطهري آن را گامي بزرگ براي حل بحران دانسته بود، پاسخي در خور داده مي‌شد، الان اينجا نبوديم که براي تماميت ارضي ايران نگران باشيم.

گرين داو: قراره امشب [چهارشنبه، 18 خرداد] يه مستند اطلاعاتي پخش بشه درمورد محمد رضا مدحي. [+] نکته جالب از همين ابتدا اين که خبرگزاري مهر خبر زده «سردار مدحي» و خبرگزاري فارس نوشته «تاجر همکاري‌کننده با نهادهاي انقلابي.»

سيد ساجد فاطمي: اين بحث که حذف احمدي نژاد چه هزينه‌هايي براي نظام دارد و يا باقي ماندن وي کدام تبعات ويران‌گر را در پي دارد مي‌تواند بحث مفيدي باشد؛ اما بايد مدّ نظر داشت که در اين دو بحث مهم اگر بخواهيم نگاه حزبي و جرياني داشته باشيم هرگز راه به جايي نمي‌بريم حتي به ترکستان. زيرا کسي که مي‌خواهد به هر دليل شخص واحدي را مقصر بداند و اندکي هم خميرمايه خوش استعدادي داشته باشد مي‌تواند حتي فوت ماموت‌ها را هم در پيوند با اين مسائل بداند و تحليل کند. مباحث برادر نت کارشناس نمونه خوبي براي عدم نگاه حزبي است برعکس برخي ديگر از دوستان که واگويه مطرح مي‌کنند.

امين ک...: با هر تحليل و منطقي به وضعيت ايران نگاه کنيم هر وقت جلوي زيان رو بگيري سود کردي. اينقدر الفنون خراب کرده که اگر به هر طريقي حذف هم بشه با همه هزينه‌هاش ارزششو داره.

عمار ياسر: جناب سيد ساجد، اتفاقاً آفت امروز ما نگاه جناحي به مسائل حساس کشور خصوصاً مسائل اطلاعاتي است. امروز شنود تلفن‌ها مثل اسباب‌بازي دست هر بي دست و پايي! است و رؤساي خبرگزاري‌ها کيفرخواست مي‌نويسند. دادگاه و بازجويي لوث مي‌شود و همه دنبال يافتن جاسوس در يک جناح عمده کشور هستند. نگاه جناحي با فرهنگ و فضاي علمي کشور بدتر از فضاي اطلاعاتي برخورد کرده و لاجرم بخشي از ترشحات ذهني امثال حقير واگويه و زجرمويه و شکايت به آسمان است. حرف شما در مورد تحليل خالص از پيش زمينه قبلي صحيح است اما به نظر شما ما الان در ترکستان نيستيم؟ بنده هر چه چشم به اطرافم مي‌اندازم تمام الما‌ن‌هاي ترکستان معروف را حاضر و آماده مي‌بينم. در هر صورت با نظرتان موافقم که به صورت خاص در مورد تبعات کنار گذاشتن احمدي نژاد بدون گله‌گذاري و قضاوت در باب گذشته بپردازيم. اين صفحه را آقاي شهبازي کاربردي ساخته‌اند و ما هم حرف کاربردي بزنيم و گله بماند براي وقتي ديگر.

آرش آرامش: دوستان گفته فريدون عباسي را خوانديد؟ نظرتان چيست؟

گرين داو: «علي مطهري در گفتگو با خبرآنلاين: سئوال از رئيس جمهور را با 90 امضا به جريان مي‌اندازم.» [+] به اميد سقوط دولت کودتا.

محمود ق...: جناب آقاي حاجي کريمي گرامي و عزيز. من برخلاف تصور شما فکر مي‌کنم چه خوب که شخصيتي چون مصباح به دست خود خود را سست و رسوا کرد. چرا تعبير "از نظام گرفتنش را" به کار مي‌بريد؟ اين تعبير را در خصوص کساني بايد به کار بگيريد که از ابتداي انقلاب تا امروز با دسيسه و نيرنگ‌ها از بدنه نظام جدا شدند و از قضا همين اشخاصي چون مصباح نقشي ويژه در حذف برخي از اين شخصيت‌ها داشتند و آخرين آن در توطئه‌هاي انتخاباتي 88. چرا آن را به دسيسه دشمنان نسبت مي‌دهيد؟ به نظر من اگر اين وقايع اتفاقيه امروز فقط منجر به حذف عناصري چون او شود همين هم مغتنم است. چرا بايد فراموش کنيم که شخص ايشان ستون نظام که خير بلکه استوانه‌اي براي برکشيده شدن احمدي نژادي شد تا مشاييون را بارور کرد.

جناب نت کارشناس عزيز. اگر مي‌شود توضيح دهيد مشايي چگونه از جنبش سبز استفاده نمود. برادر عزيز چرا «بي‌ره سخن مي‌کنيد.» (بقول سريال مختار) چرا مغلطه مي‌کنيد؟ بقول معروف خداناکرده قصد فرافکني داريد تا تاواني را که بعضي‌ها بايد در اين باره بدهند کم کنيد. چرا اصرار داريد که هزينه‌هاي حذف احمدي نژاد کم شود؟ برادر من، هر عمل نابخردانه را تاواني است بزرگ‌تر يا مساوي و در جهت عکس آن. اگر امروز تاوان آن، که مي‌تواند اعتراف به اشتباه و عذرخواهي رسمي از درگاه مردم و نه خدا باشد، را پرداخت نکنيم قانون فوق عوض مي‌شود: هر عمل نابخردانه را تاواني است خيلي بزرگ‌تر از آن و در جهت عکس آن. اينجا صداي اذان بلند است که مي‌گويد: الله اکبر!

بهروز ک...: با سلام خدمت دوستان. نيم ساعتي ميشه دارم کامنت‌ها رو مي‌خونم. جناب شهبازي هم به گمانم همزمان داشتند مي‌خوندند. اما گويا ترجيح دادند اعلام حضور نکنند. من با آن که با بسياري از آقايان هم‌فکر نيستم اما از نوشته‌هاشان لذت مي‌برم. همه که نبايد مثل من فکر کنند. ولي گاه دوستان يادشان مي‌رود استاد همين الان دوران سختي را دارند تجربه مي‌کنند. به گفته خودشان يک هفته وقت گرفتند واسه رفتن به زندان. استاد دوست دارند در بحث‌ها شرکت کنند اما مسايلي مطرح مي‌شود که جالب نيست. منظورم در گيري‌هاي لفظي بين دوستان. يادمان باشه ما همه مهمان استاديم. خواهشاً کاري نکنيم که آن ضرب‌المثل قديمي در مورد ما صدق کنه: مهمان از مهمان بدش مياد، صابخونه از هردو تاش. کوچک همه شما.

باور بفرماييد من اصلاً آقاي حاجي کريمي را نمي‌شناسم و اصلاً نمي‌دانم اهل کجاست؟ و يا سيد ساجد عزيز و نت کارشناس. هم عقيده هم در بعضي موارد نيستم اما از نوشتارشان لذت مي‌برم. به کسي اهانت نمي‌کنند ضمن ابراز عقايدشان. صبور باشيم و به عقايد هم و به مسئولين رده بالا توهين نکنيم. نقد کنيم.

آرش آرامش: دوست من، استاد سختي را دوست دارد. باعث ساختن مرد مي‌شود. مرد ساخته شده به درد آينده مي‌خورد نه دوستان شخصيت زده.

[اين کامنت و برخي کامنتهاي بعدي فرد فوق تعريضي است به گرفتاري‌هاي اخير من. شهبازي]

آرش اشکاني: «امشب، پخش مستندي از رسوايي ضدانقلاب.» [+] مي‌شود حدس زد چه مباحثي پخش مي‌شود. تخم فتنه‌اي که مشاييه با مرگ هاله سحابي کاشت اولين جوانه‌هايش را مي‌زند.

گرين داو: العربيه: «منابع نظامي در ايران روز سه شنبه 7 - 6 – 2011 اعلام کردند چند زير دريايي ايراني "با هدف جمع‌آوري اطلاعات و شناسايي شناورهاي رزمي کشورهاي مختلف" وارد درياي سرخ شدند.» [+]

مصطفي بيو: کسي زمان دقيق پخش مدحي رو داره بگه؟ بيچاره اميرفرشاد ابراهيمي که از اوّل هم تو سايتش گفته بود اعتمادي به اين يارو نداره و نفوذي ميدونستش.

گرين داو: يه خبر مهم ديگه خدمت دوستان و استاد. براي اولين بار مرکز آمار نرخ تورم رو منتشر کرده که 16.7 درصد شده! [+]

مصطفي بيو: گرين جان، خودش بالا برده دقيقاً. ديروز اينجا رينگيت دولتيش بود 351 تومان و امروز دولتيش شد 389 تومان. يه ذره به فاجعه نزديک‌تر يعني. اونم يه شبه.

ماجراي مدحي

گرين داو: بعد از خبر سراسري کانال يک [گزارش درباره مدحي پخش مي‌شود.] اين خبر هم جالبه استاد: مدحي در واقع بازگردانده شده، نفوذي نبوده. [+] جالبه استاد پخش اين مستند در اين برهه زماني. از خبر بالا در ايسنا: «اما پيش از آخرين مرحله اجراي فراميني که به سران "دولت در تبعيد" از جمله مدحي ابلاغ شده بود و قرار بود وي در سفر به اسرائيل و حضور در پادگان سکلن دست به اجراي آن بزند، فرد مذکور به ايران بازگردانده شد تا "دولت در تبعيد" مد نظر دولتمردان آمريکايي در نطفه خفه شود.» کدام فرامين؟

مصطفي بيو: از اون طرف خودي‌هاشون تو لفافه اقرار کردند که به اتاق خوابمون هم خارجي‌ها نفوذ کردند و وضع مملکت بحرانيه، از اين طرف آقايون اين بازي رو راه انداختند و مدعي شکست دادن پروژه هفت ميليارد دلاري شدند. [...]  اولين چيزي که در هنگام ديدن مستند به ذهنم رسيد اين بود که به جنبش سبز چه؟ واقعاً چه ربطي به جنبش سبز داره؟ کي نوري‌زاد و مخملباف رو نماينده جنبش سبز ناميده بود؟

گرين داو: چه مستند مزخرفي بود. پر از گاف. پر از تناقض بود. مثلاً جايي گفت دستگاه امنيتي براي تصاحب «جنبش جمع ياران» وارد عمل شد. خب، اصلاً اين «جنبش جمع ياران» توسط خود مدحي راه‌اندازي شد حالا شما دوباره تصاحبش مي‌کنيد؟ اينجا دم خروس ميزنه بيرون. يعني مدحي فرار کرده بوده پس. حتي جرئت نکردند بگن "سردار" مدحي. بگيد ديگه واسه چي رفته بود تايلند؟ «الماس» چه صيغه‌اي بود؟

عمار ياسر: جناب نت کارشناس و آقاي سيد ساجد. نظرتان در مورد مستند چيست؟ چرا الان؟ و آيا داراي اعتبار است؟ فردا مثل شهرام اميري اوّل از گفتگوي ويژه خبري شبکه دو سر در بيارن و بعد بروند براي گفتگوي تخصصي با «سربازان گمنام»؟

شهبازي: با سلام خدمت دوستان. کامنت‌ها خيلي مفيد و جالب است.

آرش آرامش: جناب شهبازي، مي‌توانم تصور کنم که چي مي‌کشيد. اما با توجه به اين يکي دو روز فکر نمي‌کنيد هنوز جناب شتر به راه خود مي‌رود؟

شهبازي: چه مي‌کشم جناب آرامش؟ تا ظهر مطالب را آماده و در سايتم منتشر کردم و بعد به کارهاي شخصي‌ام رسيدم. بحث‌هاي منتشر شده در وبلاگ [+، +] بحث مفيدي شده و تخصصي و کارشناسانه. نظر همه دوستان عموماً منعکس شده. ديدگاه‌هاي متفاوت بر اساس کامنت‌هاي دوستان.

چند خبر مهم امروز، چهارشنبه 18 خرداد، تا اين لحظه (ساعت 10:48 بعدازظهر) اين‌هاست: افزايش شديد ارز در بازار ايران که به نظر مي‌رسد برنامه‌ريزي شده است. [+] پخش مستند «نفوذ» که مدعي شده‌اند آقاي مدحي نفوذي بوده و غيره. حمله کيهان به آينده نيوز. [+]

گرين داو: استاد سلام. به نظرم يک چيز از همه مهم‌تر است: واکنش غرب به عبور زيردريايي‌ها که بايد به وبسايت‌هاي انگليسي مراجعه کرد.

آرش آرامش: فشار اينترنت کند و پر مشغله.

شهبازي: ماجراي مستند «نفوذ» و مدحي نشان مي‌دهد که متأسفانه يا سطح دانش اطلاعاتي بسيار نازل است يا تعمداً اين گونه اطلاع‌رساني مي‌کنند براي تخريب وجهه اطلاعاتي نظام. در سال‌هاي اخير از اين گونه اطلاع‌رساني ها، که اعتبار اين وزارتخانه را مخدوش مي‌کند، چند مورد ديده‌ايم؛ مثل آن ماجراي «انجمن پادشاهي» و سپس ماجراي دستگيري ريگي و اکنون ماجراي آقاي مدحي.

حميدرضا علاقه بند: «کيهان» شريعتمداري از پشت پرده همه چيز خبر دارد، حالا دارند سئوالي را که بايد از خودشان پرسيد از «آينده» مي‌پرسند.

آرش آرامش: نظرتون راجع به گفته فريدون عباسي چيه؟

شهبازي: حضور نمايندگان نهادهاي مختلف و بعضاً متعارض امنيتي و اطلاعاتي مغتنم است مضافاً حضور نماينده ژنرال پترايس :)

آرش آرامش: جناب شهبازي، بنده نماينده ايشون نيستم اما افتخار دوستي با ايشون را دارم و البته جند نفر ديگر که اميدوارم در آينده موجب کمک باشم.

شهبازي: آقاي عباسي چي گفته جناب آرامش؟ لينک بديد، هنوز اخبار را نديده‌ام.

آرش آرامش: فرمودند ٢٠ درصد غني کردن را به سايت فردو انتقال مي‌دهند به زودي با ٣ برابر کردن ظرفيت.

مهدي ايراني: خبر مدحي را سايت‌هاي مختلف هر کدام به شکلي گفته‌اند. يکي گفته نفوذي بوده، يکي گفته تاجر بوده، يکي گفته ضدانقلاب بوده. اصلاً همه اين‌ها اصل خبر را از کجا گرفته‌اند؟ چرا اينقدر بين حرف‌ها تناقض وجود دارد؟

گرين داو: مستند «باشگاه خبرنگاران» که به نظر مي‌رسد اسير ارگان‌هاي امنيتي شده. [+، +، +، +]

شهبازي: مستند باشگاه خبرنگاران چيه؟

مصطفي بيو: همين مدحيه استاد، «الماسي براي فريب.»

روح رام: آقاي شهبازي، لطفاً خود را به کوچه علي چپ نزنيد. اين بابا مدحي تو بوق و کرنا بود. حالا نفوذ بوده يا هر چي ديگه.

[«روح رام» جواني است که از موضع حزب‌اللهي افراطي وارد بحث شد. پس از تحمل بسيار، از آنجا که نظرات ايشان علاوه بر اختلال در بحث فضايي فراهم مي‌آورد که برخي افراد به نظام و مقامات عالي آن اهانت کنند، يک بار موقت و سپس دائم او را حذف کردم. در اين ويرايش، بخشي از نظرات وي حذف شده. شهبازي]

روح رام: dirtyharry [يکي از کاربران سايت «بالاترين»] کمتر از ۱ دقيقه قبل گفت: «چند روز ديگه حتماً نوري‌زاده رو هم تو صدا و سيما مي‌بينيم.»

شهبازي: بعيد نيست نوري‌زاده هم بياد چون سال‌هاست پيوند نزديک داره با بعضي آقايان در دستگاه‌هاي اطلاعاتي داخل کشور و خبر مي‌گيره. سال‌ها پيش يکي از مسئولان بلندپايه هرگونه ارتباط با نوري‌زاده را به شدت منع کردند ولي آقايان ادامه دادند. اسم اينجور کارها را مي‌گذارند نفوذ در حالي که نمي‌دانيم سود آن براي نظام چيست؟ بعد، اين خبر خيلي پرتناقض است. اگر نفوذ بوده چرا اجازه ندادند به اسرائيل برود و رياست دولت در تبعيد را به دست بگيرد؟ اينطور که خيلي عالي بود. نفوذ در عالي‌ترين سطوح. چرا نجاتش دادند؟ «نجات» يعني چه براي نفوذي؟ چرا بايد علني کنند اين نفوذ را؟ اين که سبب مي‌شود نفوذهاي مشابه سوخته شود؟

من از آقاي فلاحيان دو چشمه ديدم شخصاً در تلويزيون که شبيه اين حرف‌ها بود: يک بار در گفتگوي تلويزيوني گفت: «ما در عالي‌ترين سطوح دولت آمريکا نفوذ کرده‌ايم.» دوّم، شب انتخاباتي بود که کلينتون برنده شد. آقاي فلاحيان آمد پشت تلويزيون و گفت ما اطلاعاتي داريم که کلينتون رئيس جمهور نمي‌شود چون اسنادي داريم که نفوذي شوروي بوده. حالا اسناد فلاحيان چه بود؟ اين بود که کلينتون زمان دانشجويي در تظاهرات ضد جنگ ويتنام شرکت مي‌کرده. اسم اين را گذاشته بود نفوذي کا. گ. ب. درست در زماني که براي همه مسلم بود کلينتون انتخابات را برده است، آقاي فلاحيان آمد و اعلام کرد کلينتون نفوذي کا گ ب شوروي است و رئيس جمهور نمي‌شود. اگر من کاره‌اي بودم همان موقع فلاحيان را عزل مي‌کردم.

گرين داو: استاد شما واقعاً نگاه تيزبيني داريد. زماني که من اولين کامنتم را در مورد تناقض دادم شما آخر کلام را گفتيد. به نظر مي‌رسد همان هم باشد: تخريب وجهه اطلاعات.

بهروز ک...: با سلام خدمت استاد ودوستان. داشتم کامنت‌ها رو مي‌خوندم.

شهبازي: خوش آمديد جناب بهروز ک...

روح رام: درست همون کاري که احمدي نژاد با مصلحي کرد؟

شهبازي: احمدي نژاد نيتش اين بود که وزارت را کاملاً به دست بگيرد. براي او قوي بودن وزير اطلاعات مهم نيست. اصولاً يک مشکل وزارت اطلاعات شرط مجتهد بودن وزير است. مجتهديني که متخصصين اطلاعاتي درجه يک باشند طبعاً وجود ندارند. چون اين شرط خودش پارادکس است. مثل اين که بگوئيم من يک پزشک حاذق مي‌خواهم که معمار خوبي هم باشد. مجتهد بودن يک حرفه تخصصي است و کارشناس اطلاعاتي بودن يک حرفه ديگر. نتيجه همان شتر گاو پلنگ است. در نتيجه، کساني وزير مي‌شوند که نه مجتهد و نه کارشناس اطلاعاتي درست و حسابي‌اند. حلقه‌هاي اوّل و دوّم کارشناسان اطلاعاتي خبره نيز به سادگي مي‌توانند اين گونه وزرا را بازي دهند. سال‌ها پيش اين بحث مطرح بود و مي‌خواستند شرط اجتهاد را بردارند ولي به دليل مسائل مملکت عملي نشد و به تعويق افتاد. زماني که نظارت قوي دستگاه قضايي باشد، به مجتهد بودن رئيس يک سازمان اطلاعاتي نيازي نيست. مجتهد نظارت مي‌کند بر عملکرد دستگاه اطلاعاتي نه اين که خودش بشود مدير آن.

بهروز ک...: متأسفانه مستند مدحي رو نديدم. چند وقت پيش تو تلويزيون پارس يه پيرمرد رو به موتي رو ديدم که لباس ارتش شاهنشاهي رو هنوز داشت و مي‌پوشيد و مي‌گفت دارم يه لشکر درست مي‌کنم از جوانان تو ايران. ديگه چيزي نمونده که عمليات نجات ايران را شروع مي‌کنيم و ايکي ثانيه ايران رو نجات مي‌ديم. مي‌گفت اطلاعاتي داره که خيلي با ارزشه. مدتي نوشته‌هاي اين آقاي مدحي رو خوندم. اينم داشت کاري مي‌کرد شبيه اون ژنرال شاه.

حميدرضا علاقه بند: در زماني که داشتم مستند افشاي نفوذ مدحي را نگاه مي‌کردم، ياد سخنان آيت‌الله خامنه‌اي در 18 دي 1377 افتادم. اين سخنراني را بار‌ها و بار‌ها خوانده‌ام و هنوز که هنوز است زنده زنده است: «شما بدانيد از اين قضايا تا آن‌جايي که ما مي‌شناسيم، در همه سرويس‌هاي امنيتي دنيا حتي چندين‌ برابر اتفاق مي‌افتد. اگر بدانيد که سازمان سياي آمريکا و موساد صهيونيست‌ها و اينتليجنس سرويس انگليس [...] چقدر دستشان درگير قتل‌ها و جنايت‌ها و خباثت‌ها و بمب‌گذاري‌ها و آدم‌کشي‌ها و مثله‌کردن‌ها و ترور‌ها و ايجاد وحشت‌ها هست [...] واقعاً دچار بهت و حيرت مي‌شويد. منتها آن‌ها نمي‌آيند اين‌طور صريحا اعلام کنند...» به اهلش پيشنهاد مي‌کنم اين سخنراني آيت‌الله خامنه‌اي را مجددا گوش کنند. [...]

آرش اشکاني: آقاي روح رام، کل ماجراي سعيد امامي و حتي مشايي به دليل ناآگاهي وزراي اطلاعات رخ داده. چه ضربه‌اي به نظام وارد شد از جانب اين دو نفر.

روح رام: دادستان تنکابن بعد از جريان همسر مشايي در نامه‌اي خطاب به وزير اطلاعات وقت: «خدمتي که زن مشايي به انقلاب کرد من دادستان نکردم.» بعد از آن مشايي به عنوان مسئول مناطق بحراني منصوب شد.

آرش اشکاني: اين مقاله مال دو سال پيشه و آقايون تازه بيدار شدند. [+]

روح رام: «شما چرا اينقدر دستتان در دين خالي است که اگر مشايي سحر مي‌کند، آن را باطل نمي‌کنيد و چرا مي‌ترسيد؟ يعني بين شما يک نفر هم پيدا نمي‌شود بتواند سحر مشايي را باطل کند و احمدي نژاد را از سحر نجات دهد؟ پس در همه اين سال‌ها چه کار مي‌کرديد، چه خوانديد؟»

آرش اشکاني: آقاي روح رام به نظر مي‌آيد از حاميان مشايي در طيف اصول‌گرا است.

شهبازي: بحث را ادامه مي‌دهيم: بنده کامنت‌ها را مرور کردم. خيلي جالب و مفيد بود. ولي برغم اين که بارها بحث شده ولي يک شبهه اساسي همچنان وجود دارد در تحليل نقش اسرائيل که مرتب تکرار مي‌شود. بارها اين بحث شده ولي باز بعضي دوستان تکرار مي‌کنند که اسرائيل در اوج ضعف است، قدرت حمله به ايران ندارد، اگر حمله کند موجوديتش به خطر مي‌افتد و غيره. به اين مبحث مفصل پرداخته‌ايم.

عرض کردم که اين گونه تحليل‌ها بر اساس يک بنيان نظري نادرست است که به «تابو» تبديل شده و من بخش مهمي از زندگي خود را صرف شکستن اين تابو کرده‌ام. هدف از نگارش کتاب «زرسالاران» اين بود که نشان دهم مفاهيمي مانند استکبار و استعمار و صهيونيسم و غيره مفاهيم مشخص هستند نه انتزاعي و کلي. و نشان دادم ما با کانون‌هايي طرفيم که اولاً جهان‌وطن هستند يعني تعلقات ملّي ندارند و هر نقطه از جهان که سودآورتر باشد به آن کوچ مي‌کنند. براي همين، زماني بغداد مرکز جهاني اين کانون‌هاي زرسالار بود، زماني اندلس اسلامي، زماني اسپانيا و پرتغال مسيحي، سپس هلند و بنادر مهم مديترانه، بعد لندن و سپس نيويورک. يعني اين کانون‌ها تعلق ملّي ندارند. دوّم اين که اين کانون‌ها مستقل از دولت‌ها هستند ولي حتي المقدور سياست‌هاي خود را به دولت‌هاي بزرگ تحميل مي‌کنند. و گاه تعارض ايجاد مي‌شود ميان برنامه‌هاي اين کانون‌ها با سياست ملي قدرت‌هاي بزرگ. مثلاً، در ماجراي تأسيس دولت يهود در فلسطين زماني سياست دولت انگليس عليه يهوديان و به سود مسلمانان چرخش پيدا کرد. صهيونيست‌ها هم عليه دولت وقت انگليس به عمليات تروريستي گسترده دست زدند که يک نمونه انفجار بمب در هتل شاه داوود بيت المقدس (اورشليم) بود...

روح رام: اين ها اظهارات آقاي شهبازي در سال هشتاد و چهاره. [متن اطلاعيه 2 تير 1384 من در حمايت از احمدي نژاد در انتخابات نهم رياست جمهوري را درج مي‌کند. +]

شهبازي: اين اقدامات را گروه‌هاي تروريستي يهودي مانند ايرگون و غيره دنبال مي‌کردند.

آرش اشکاني: آيا زرسالاران يهود در چين هم اکنون نفوذ کرده‌اند؟ با توجه به اين که در آينده شايد قدرت اوّل اقتصاد جهان شوند؟

شهبازي: و نشان دادم که يهوديان در طول تاريخ در موقعيت‌هاي مختلف امکان تأسيس دولت يهود در فلسطين کنوني را داشتند ولي اين کار را نکردند. ماجراي عمر و خرابه‌هاي معبد سليمان را، که به زباله داني تبديل شده بود، گفتم. و نيز نفوذ يوسف ناسي در حکومت عثماني را که مي‌توانست فلسطين کنوني را از سلطان سليم دوّم به سادگي بگيرد ولي نگرفت. پس انگيزه ديني در پشت تأسيس دولت اسرائيل نبوده است.

نمونه‌هاي تاريخي زيادي است که نشان مي‌دهد کانون‌هاي زرسالار چگونه يهوديان معمولي را قرباني مي‌کردند براي تحقق اهداف شان.

جناب روح رام. اگر اجازه بديد بعداً اين موضعم را در انتخابات سال 84 توضيح خواهم داد.

آرش اشکاني: استاد از دو سه ماه بعد از انتخابات شروع به انتقاد از احمدي نژاد کردند. من همه نوشته‌هاي استاد را خواندم.

روح رام: من فکر مي‌کنم آرش اشکاني هم خود استاد شهبازيه که مکمل حرف‌هاي ايشان را بدون عواقبي مطرح مي‌نمايند.

آرش اشکاني: شما هم اگر مي‌ديديد شخصي اتفاقات بعد از انتخابات را دو هفته قبلش پيش‌بيني کند به او ارادت پيدا مي‌کرديد؛ تحليل‌هايي که درست از آب درآمد.

شهبازي: مسئله دوّم در تحليل مسائل منطقه، علت وجودي و کارکرد دولت اسرائيل است؛ دولتي ميليتاريزه که ايجاد شده براي آشوب در منطقه. هدف از تأسيس اين دولت ايجاد يک مسکن آرام براي يهوديان آواره نيست برغم تبليغاتي که صهيونيست‌ها مي‌کردند. بعبارت ديگر، دولت اسرائيل تعيين کننده نيست بلکه يک ابزار است و بقول يکي از دوستان در بحث‌هاي قبل يک بهانه. نمونه‌هاي تاريخي زيادي است که نشان مي‌دهد کانون‌هاي زرسالار چگونه يهوديان معمولي را قرباني مي‌کردند براي تحقق اهداف شان...

روح رام: دوستي بسيار زياد آقاي شهبازي با ميرحسين موسوي باعث تعصب زياد ايشان و متأسفانه تحليل‌هاي احساسي ايشان شد، که اي کاش به اعتبار خود ضربه نمي‌زدند.

شهبازي: جناب روح رام. اين را هم پاسخ خواهم داد. اجازه بديد من بحثم را تمام کنم بعد.

آرش کورش: آقاي روح رام، شما از بصيرت استاد شهبازي انتقاد مي‌کنيد اما بصيرت ديگران را بي نقص مي‌دانيد؟

اسلام ر...: سلام. بازم بصيرت!

شهبازي: آقاي روح رام، مثل بعضي نمايندگان مجلس نکنيد که مي‌خواهند سخنراني نماينده مخالف را بهم بزنند. بحثم تمام شد در خدمتم.

روح رام: لابد مي‌خوايد به رمالي و دروغ ممنوع اشاره کنيد.

شهبازي: آقاي روح رام. خواهش مي‌کنم پارازيت پخش نکنيد. :)

روح رام: آقاي شهبازي، از تحليل‌تان درباره حسينيان خيلي خوشم آمد. از اونجا با شما آشنا شدم.

آرش اشکاني: آقاي روح، اجازه بديد استاد درباره اسرائيل صحبت کنند.

روح رام: تحليل‌تان بي‌نقص بود.

آرش اشکاني: ادب خوب چيزي است.

روح رام: که چي بشه؟

شهبازي: من نبودم صفحه عالي بود و بحث‌ها خيلي مفيد. ولي از وقتي آمدم ظاهراً يکي دو تن از دوستان مي‌خواهند شلوغ کنند.

آرش آرامش: جناب شهبازي، سرگرمتون کردن، نميگذارن حرف مفيد راجع به امروز و فردا بزنيد.

آرش اشکاني: استاد، بحث اسرائيل را ادامه دهيد.

روح رام: آقاي شهبازي شما در قالب آرش اشکاني خوب تو دهن منتقدانتون مي‌زنيد.

بهروز ک...: جناب روح رام، استاد داره يک سري مسائل را زنجيروار توضيح ميده که اطلاعات بسيار مفيديه. شما دوست محترم داريد رشته افکار استاد را پاره مي‌کنيد.

روح رام: من بي‌ادبي نکردم. فکر مي‌کنم تحمل حداقل يک منتقد دانشجو رو داشته باشيد. [پس از کمي مکث] آقاي شهبازي دارند مي‌گردند دنبال هويت بنده.

اسلام ر...: استاد، با توجه به مستند مغشوش و درهم برهم امشب، که يک مقدار دستپاچگي و سردرگمي هم توش بود، و با توجه به صحبت‌هاي اخير فرماندهان و ديدار هيئت ايران با سيد حسن نصرالله و جلسه امشب شوراي امنيت در مورد سوريه و... به نظر مياد موضوع اسرائيل و تهديد ايران رو ميشه کمي جدّي‌تر گرفت؛ اما با همراهي و همکاري غرب و زمينه سازي دستان خائن‌شون در داخل.

شهبازي: آقاي روح رام. ما در اينجا بحث‌هاي خوبي را پيش مي‌برديم. من به همه سئوال‌هاي شما جواب ميدم. ولي سئوال يک کامنت است نه کامنت‌هاي مکرر و تکراري وسط بحث.

آرش اشکاني: استاد داشتند درباره اسرائيل بحث بسيار مهمي را بيان مي‌کردند، شما با پارازيت‌تان بي‌ادبي کرديد.

بهروز ک...: اصلاً بحث ادب و بي‌ادبي نيست دوست عزيز. اجازه بديد استاد حرفشو بزنه. به شما هم گفت حتماً بعد از پايان مطلب فعلي توضيح ميده.

هب هبفا: ياد فاطمه [...] افتادم :)

روح رام: تعجبم اينه که آقاي شهبازي دقيقاً کامنت‌هاش مثل آقاي اشکانيه، البته يه کم با سعه صدر بيش‌تر. 

آرش اشکاني: استاد، بحث اسرائيل را ادامه دهيد با توجه به سئوال درباره نفوذ زرسالاران در چين.

شهبازي: چشم. ايشان را موقتاً حذف کردم، اگر فردا درخواست کنند ادشان خواهم کرد.

محمود ق...: با سلام به دوستان و آقاي شهبازي عزيز و گرامي. استاد چرا تصور شما اين است که "تعمداً نظام را تخريب مي‌کنند." استاد عزيز، در دو ساله اخير اين گزارشات و کشفيات اطلاعاتي و اعترافات فلان و بهمان مکرر اندر مکرر از صدا و سيماي جمهوري اسلامي [...] پخش شده [...] اين برنامه‌هاي تکراري نمي‌تواند اتفاقي و يا از روي روي حماقت و يا با اهداف تخريبي مورد نظر شما توليد شوند. [...] تکرار اين برنامه‌ها ما را به اين باور مي‌رساند که حاکميت [...] کاملاً دانسته سناريوها و اهداف خود را پيش مي‌‌گيرد حتي اگر منجر به حذف احمدي نژاد و اذنابش منجر شود.

مجيد ح...: سلام، ممنون جناب شهبازي که اين آقا رو حذف کرديد. امروز امتحان رو به هر سختي بود دادم و با اين که ديشب تنها 2 ساعت خوابيدم اما نشستم از گفته شما استفاده کنم نه عقده‌هاي يک دانشجو.

سمانه ح...: جناب روح، شما دانشجوي منتقد لجوجي هستين که جايي مي‌خواين که فرياد بزنيد. همه ما که با نوشته‌هاي آقاي شهبازي آشنا هستيم مي‌دونيم که ايشون در اون سال از احمدي نژاد حمايت کردند. پس جايي براي قيل و قال و بر هم زدن بحث با رفتار ناشيانه نيست.

آرش اشکاني: استاد کجا رفتند؟ شايد روح رام با پيام خصوصي مزاحمشان شده.

پرشين ايراني: من شنيده بودم صداي قناري داخل صداي [...] گم ميشه ولي نديده بودم. استاد، از پارادوکس‌هاي مدحي و اطلاعات داشتيد صحبت مي‌کرديد که شقشقيه پيش اومد.

مجيد ح...: عجب پا قدمي داشتم جناب شهبازي، با آمدن من انگار شما رفتيد.

پرشين ايراني: ورود اسلحه به ايران پررنگ شده.

محمود ق...: استاد عزيز. در راستاي فرمايش حضرتعالي در اين باره که کانون‌هاي پنهان قدرت جهان وطني هر از چندي جاي خود را عوض کرده و به نقطه ديگري از کره نقل مکان مي‌کنند، به عرض برسانم چند وقتي است مستندي به زبان انگليسي بر روي نت قابل دسترسي است با عنوان «دجال يا ضد مسيح». در اين مستند مفصل و طولاني، ضمن اين که تقريباً به تمامي موضوعاتي، نظير شبکه‌هاي ماسوني، چشم جهان‌بين، نماد آبليسک، شيطان پرستي و...، که شما مفصل به آن‌ها پرداخته‌ايد مي پردازد، نقطه جالبي را درباره دجال عنوان مي‌کند که دجال چند قرن پيش به انگلستان و پس از جنگ جهاني دوّم به آمريکا نقل مکان کرده و در آخرالزمان در زمان ظهور و فرود مجدد مسيح عليه السلام به سرزمين اورشليم خواهد آمد.

پرشين ايراني: شايد بازي در حال باخت نفوذي‌هاي اسرائيل با اين برگ برنده مدحي به وقت اضافه کشيده بشه؟

محمود ق...: من اين مستند مدحي را ديدم. کاملاً شبيه ساير مستندهايي نظير ريگي و... بود. به نظرم آدم مهمي نمي‌تواند باشد و بازگشت او اتفاقي مهمي نمي‌تواند در پي داشته باشد. صرفاً يک مانور با هدف تغذيه داخلي است.

آرش اشکاني: مرگ هاله سحابي به هر دليل باعث حرکت 22 خرداد مي‌شه و اون هم باز به هر دليل باعث رويگرداني توجه از مشاييه به سبزها.

گرين داو: آرش خان، اولاً نگاهي به فضاي مجازي بيندازيد موجي که مثلاً براي 25 بهمن وجود داشت آيا الان هم وجود دارد؟ خير. دوّم،  دعوتي از سوي شخص تأثيرگذار که موسوي و کروبي باشند نيست. سوّم، خبر کشته شدن هاله سحابي بيش‌تر باعث خفقان شد. [...]

نت کارشناس: عرض ادب و ارادت. دوستان به توصيه من گوش کنيد. حتي يک ثانيه وقت خود را در مورد مدحي هدر ندهيد که شديداً باخته‌ايد. اين آدم از نظر شخصيتي [...] کل اين مستند هم دروغي بيش نيست. دوستان و همکاران [...] سواري مفتي با وي کردند. همين. هيچ برنامه و توطئه‌اي هم نبود. فقط خواستند بگويند که خيال نکنيد ما با اسرائيل خيلي دوست و هماهنگيم. نه اتفاقاً جاسوس هم داريم اونجا. من اگر بگويم همين مطالب استاد و شما در همين فيسبوک باعث شده تا اين‌ها به فکر تهيه اين مستند بيفتند شما فکر مي‌کنيد متوهم شده‌ام و نوشابه باز مي‌کنم. اين واقعيت دارد [...] بگذريد و به اصل موضوع بپردازيد.

سيد ساجد فاطمي: سلام بر استاد و البته باقي دوستان.

آرش آرامش: آقا، اين جناب شهبازي کجا ناپديد شدن؟

سيد ساجد فاطمي: نظرات آقاي روح واقعاً اعصاب خردکن بود دوستان. وقتي کامنت‌ها را مي‌خواندم ياد مثال برادر حاجي کريمي افتادم که spam بپنداريد. اي کاش دوستان بحث مدحي را جدّي نمي‌گرفتند.

آرش اشکاني: داشتيم بحث جالبي از استاد مي‌ديديم که ناگهان يکي به نام «روح رام» اومد کل بحث رو به هم ريخت، بعدش استاد هم غيب شد. به من هم پيشنهاد دوستي داد، خوب پررو بود. به صفحه‌اش رفتم. اين آدرس سايتش بود. [+]

سيد ساجد فاطمي: دوستان، برخي فلسفه وجودي‌شان در اين صفحه خراب کردن بحث‌ها است. از هر نوع طيف و گروه و عقيده‌اي هم هستند اعتنا نکنيد.

آرش اشکاني: «بالاترين» سايت تندروهاست و بسياري در آن ضد دين هستند. تازگي هم يک صفحه توهين‌آميز در آن باز شده. «بالاترين» در سال 88 بسياري از تظاهرات رو عملاً ساماندهي مي‌کرد و مطمئناً ارتش سايبري سپاه اگر مي‌تونست هکش مي‌کرد. شايد وابسته به زرسالاران باشند.

شهبازي: با سلام مجدد. متأسفانه پس از حذف کردن آقاي روح رام ارتباط اينترنتي من به کل قطع شد تا الان. نمي‌دانم تصادفي بود يا کار دوستان ايشون بود. بهرحال، الان در خدمتم اگر قطع نشه. ظاهراً به اين صفحه حساس شدند و خرابکاري مي‌کنند.

مجيد ح...: استاد، خدايي اينطوري که مي‌گيد آدم مي‌ترسه که فردا همين خوندن نوشته‌هاي شما هم براش پرونده بشه.

شهبازي: چه عرض کنم؟ زورشون ظاهراً فقط به من مي‌رسه. داستان اون مرغي يه که در عزا و عروسي سرش را مي‌برند. بهرحال، در خدمتم.

پرشين ايراني: استاد شهبازي، خدمت از ماست :) اما براي اين که از مطلب دور نشيم بيائيم مبحث «به کجا مي‌رويم آن هم چنين شتابان» رو پيگيري کنيم. گزينه‌هاي پيش روي نظام براي خلاصي از اين وضعيت چيست؟

شهبازي: من نمي‌تونم گزينه‌اي پيشنهاد کنم چون در موضعي نيستم که همه مسائل را بدانم. ولي معيارهايي داريم: عقلانيت، تحمل و شکيبايي مخالفان، طرد عناصر افراطي که با ظواهر ديني و سياسي (انقلابي‌گري) خط ايجاد تنش و دوئيت در جامعه را دنبال مي‌کنند. اگر ما سيستم کارآمدي داشته باشيم از نظر مديريت سياسي طبعاً مي‌توانيم با هر بحراني مواجه شويم. بعضي مسائل چنان اظهر من الشمس است که انسان حيرت مي‌کند چرا براي درمان آن چاره‌اي انديشيده نمي‌شود؟ ما در وضع بسيار بغرنجي قرار گرفته‌ايم. جامعه چند پارچه شده و نوعي شکاف فرهنگي و سياسي ايجاد شده. مديريت سياسي کشور نيز در نهايت ضعف و عدم درک و شناخت سياسي است و گرفتار انواع آدم‌هاي مغرض يا نفهم و يا فاسد.

پرشين ايراني: استاد، منظور من گزينه‌هاي تحميلي زرسالاران است.

شهبازي: چه کسي بايد با توطئه‌هاي داخلي و خارجي، که جريان دارد، مقابله کند؟ مردم؟ مردم به تنهايي نمي‌توانند، زيرا ابزار مديريت کشور دست آنان نيست. در هر جامعه گروهي حکومت را اداره مي‌کنند که به آن‌ها "نخبگان سياسي" مي‌گويند. "نخبگان سياسي" به معني گروه "خواص" است نه اين که الزاماً "نخبه" به معني لغوي کلمه باشند. "نخبگان" معادل فارسي نامناسبي است براي Elite؛ نامناسب است زيرا بار ارزشي دارد و اين‌طور متبادر به ذهن مي‌کند که منظور برجستگان فکري جامعه است. شايد همان "خواص" به عنوان معادل "اليت" مناسب‌تر باشد هر چند معادل قشنگي نيست.

آرش اشکاني: الان مسئله بسياري اين است که در انتخابات مجلس و رياست جمهوري چه کنند با توجه به حضور يا عدم حضور احمدي نژاد به عنوان رئيس‌جمهور؟

پرشين ايراني: فاصله زماني خريدهاي سنگين نظامي اعراب يا همان انتقال سلاح آمريکا به منطقه تا امروز زياد شده و اين نشون ميده برنامه قبلي يعني حمله نظامي به دلايل مختلفي به تعويق افتاده.

شهبازي: هنوز زود است براي اظهارنظر در پيرامون انتخابات مجلس و رياست جمهوري.

پرشين ايراني: جرج بوش در اواخر کارش گفت که برنامه نظامي روي ميز است ولي ما قصد داريم حکومت ايران را از درون تغيير بدهيم.

شهبازي: هنوز بحران ادامه دارد و تصور نمي‌کنم با وضع فعلي برغم تلاش آن‌هايي که مي‌خواهند اوضاع را آرام کنند وضع به سوي آرامش برود. توجه کنيم که شروع‌کننده اصول‌گرايان نبودند. شروع دعوا از سوي احمدي نژاد و تيم او بود. روش‌هايشان نيز عجيب است. قبلاً گفتم اين عجيب‌ترين پديده‌اي است که جمهوري اسلامي در دوران موجوديتش با آن مواجه شده. بنابراين، هر قدر هم طرف ديگر ماجرا حسن‌نيت يا نرمش نشان دهد توفيري ندارد و آن‌ها به بحران آفريني خود ادامه خواهند داد؛ به محض اين که در موضع ضعف و زير ضربه قرار مي‌گيرند تسليم مي‌شوند و خضوع مي‌کنند، به محض اين که از زير ضربه خارج مي‌شوند به کار خود ادامه مي‌دهند.

پرشين ايراني: اگر حکومت زير بار اصلاحات اساسي نرود بايد تا آخرين نفس بجنگد، اما با کدام فرمانده و کدام سرباز؟

نت کارشناس: ببخشيد استاد. داشتم مي‌خوابيدم که اين مطلب را در «کيهان» فردا درباره مدحي ديدم. حتماً ببينيد. [+]

گرين داو: متغير ديگري هم وجود دارد و آن هم مردم هستند...

شهبازي: در رابطه با مردم، من نمي‌توانم خوش‌بين باشم زيرا فضا به گونه‌اي نيست که مردم بتوانند کاري بکنند. سير تحولات جامعه دست ما نيست. خيلي عوامل است که مي‌تواند چهره سياست را تغيير دهد. من بر اساس فضاي اين لحظه قضاوت مي‌کنم. درباره تأثير نقش مردم در دراز مدت بسيار خوش‌بينم ولي اکنون خير. بنابراين، تلاش شخص من معطوف است به بيدار کردن هشياري در ميان آن بخش از اليت حاکم که يا سالم‌ترند يا عاقل‌تر. در چنين فضايي بايد اميد داشت به حداقل عقلانيت‌ها در ميان کساني که قدرت دارند.

گرين داو: ... مثل مردم تونس، مصر، ليبي، بحرين، سوريه و حتي ايران.

شهبازي: ايران خيلي متفاوت است. خيلي زياد. ايران قطعاً مثل مصر نيست. تقابل مردم و حکومت در وضع فعلي اگر به تعارض و ستيز برسد، بسيار خطرناک است و فرايند فروپاشي را سرعت مي‌بخشد. اين همان چيزي است که مي خواهند. و حتي ممکن است تحرکاتي به نام "مردم" ايجاد کنند بطور مصنوعي و از طريق عوامل خود. ممکن است دوستان جوان نظر من درباره نقش مردم را نپسندند، ولي بر اساس تجربه تاريخي در اين مقطع تشديد تقابل مردم با حکومت را سبب فروپاشي مي‌دانم. اين را به عنوان کسي عرض ميکنم که به نقش مردم در تاريخ باور دارد.

پرشين ايراني: بخشي از اليت حاکم که يا سالم‌ترند يا عاقل‌تر همانند دروازه‌باني شده‌اند که دفاع خودي دائم به عمد يا غيرعمد خطا مي‌کند و داور پنالتي مي‌گيرد. حالا طرفدارهاي تيم توقع دارند که دروازه‌بان بدبخت تمام پنالتي ها رو بگيره :)

قسمت سوّم


Monday, June 27, 2011 : تاريخ آخرين ويرايش

 کليه حقوق مندرجات اين صفحه براي عبدالله شهبازي محفوظ است.

آدرس ايميل: abdollah.shahbazi@gmail.com

استفاده از مقالات با ذکر ماخذ مجاز است. چاپ مقالات به صورت کتاب ممنوع است.